پدري كه دهان بين است و بيشتر حرف خانوادهاش را مدّنظر قرار ميدهد و ميخواهد به فرزندان القاء كند، آيا فرزندان وظيفه دارند آن حرفها را گوش كنند در صورتي كه اين حرف به صلاح فرزند نيست، مثل اينكه پدر بگويد درس نخوان، چون مثلاً خواهرش درس نخوانده و از روي حسودي خواهرش به او بگويد نگذار، دخترت درس بخواند، با اين طور پدراني چطور بايد رفتار كرد از نظر اسلام؟
پاسخ:
اختلاف سليقه بين پدرها و مادرها با فرزندان امري طبيعي است. در اكثر خانوادهها اين اختلاف سليقه وجود دارد و متأسفانه در برخي موارد همين اختلاف سليقه به اختلاف و جرّ و بحثهاي جدّي تبديل ميشود. در اين گونه موارد به جاي اينكه نگرش منفي نسبت به والدين پيدا كنيم و زود دربارة آنها قضاوت كنيم، بهتر است واقع بينانه قضايا را تحليل و ريشهيابي نماييم، اينكه پدر شما راضي نيست شما درس بخوانيد، لزوماً به خاطر دخالت ديگران و حسودي آنها نيست، شايد علل ديگري داشته باشد كه در اينجا به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
1. تفاوت نسلي: پدرها و مادرها مربوط به نسل گذشته هستند. لذا باورها و اعتقادات خاصّ خودشان را دارند، قطعاً نگرشي كه آنها نسبت به قضايا دارند با نگرش ما فرق ميكند. آنها مربوط به نسلي هستند كه تحصيل علم و دانش را چندان مهم نميدانستند. باسواد شدن تا 30 سال قبل، به معناي توانايي خواندن و نوشتن بود، لذا افراد به همين اندازه كه باسواد ميشدند، ميگفتند كافي است. و البته در آن زمان با اين مقدار سواد، افراد ميتوانستند شغلهاي مناسبي براي خود پيدا كنند و زندگي خود را اداره نمايند. اين تصوّر و برداشت در اذهان پدر و مادرها وجود دارد. لذا از تحصيلات بيشتر جلوگيري ميكنند. تفاوت در نگرش پدرها و مادرها با فرزندان يك واقعيت است كه نميتوان به راحتي در مقابل آن موضعگيري كرد. شايد همين تفاوت و اختلاف سليقه بين پدر و مادر شما و والدين آنان كه مربوط به نسل پيشتر بودهاند نيز وجود داشته است.
2. دلسوزي و حسّاسيت به سرنوشت فرزند: شايد علّت اصلي اين كه پدر شما راضي نيست به تحصيلات خود ادامه دهيد، نگرانيهايي است كه نسبت به شما دارد. با توجّه به شرايطي كه امروزه در جامعه حاكم شده و زمينة فساد و فحشاء در مراكز فراهم گرديده مثل روابط دختر و پسر و نيز مزاحمتهاي خياباني و ...، جوانان در معرض شديدترين آسيبها قرار دارند و آسيب پذيري دختران جوان بيشتر از ديگران است.
در اين گونه شرايط برخي از خانوادهها نسبت به سرنوشت و آيندة فرزندانشان سخت نگراناند، از اين رو سعي ميكنند رفتارهاي فرزندانشان را زير نظر داشته باشند و از رفت و آمدهاي آنان به برخي جاها جلوگيري نمايند. گاهي اوقات اين انگيزه باعث ميشود كه از رفتن فرزندان به دانشگاه نيز جلوگيري كنند. برخي پدر و مادرها راضي نيستند دخترانشان كار كنند اگر علّت اصلي را از آنها جويا شويم ميبينيم همين دل نگرانيها است. و چون فرزندان توجّهي به انگيزة اصلي پدر و مادرها ندارند، به گونههاي ديگر توجيه ميكنند. يكي از توجيهها ممكن است اين باشد كه خانوادة پدر و مادر مثلاً دخالت كرده است و از روي حسودي مانع او شدهاند.
3. دخالت ديگران: در مورد سؤالي كه شما مطرح كرديد، يكي از احتمالات هم اين است كه واقعاً خانوادة پدر شما دخالت كرده باشند، اگر واقعاً آنها دخالت كردهاند باز هم نبايد زود قضاوت كرد و گفت كه از روي حسودي بوده، شايد آنها هم قصد بدي نداشته باشند از روي دلسوزي اين پيشنهاد را به پدر شما كرده باشند.
با توجّه به اين نكاتي كه بيان شد، شما ابتدا بايد مسأله را خوب ريشهيابي كنيد، اگر مطمئن شديد كه واقعاً خانوادة پدر شما دخالت كرده و از روي حسودي هم بوده، آنگاه سعي كنيد يك راهحلّ معقول و منطقي را در پيش گيريد.
وظيفة شما در مقابل پدردر قدم اول با پدر خود صحبت كنيد و علّت اينكه راضي نيست شما درس بخوانيد، را از ايشان جويا شويد. شايد دليل قانع كننده داشته باشد. اگر دليل ايشان منطقي نبود، يا حساسيت ايشان به خاطر مسائل فرهنگي جامعه بود به ايشان با كمال احترام و ادب توضيح دهيد و بگوييد كه متوجّه قضايا هستم. جا دارد از ايشان تشكّر هم نماييد كه تا به اين حدّ دلسوزي ميكند و سرنوشت شما برايش مهم است. توجّه داشته باشيد كه احترام و محبّت هميشه آثار مثبت به همراه دارد. چه بسا برخورد شايسته و منطقي شما باعث شود كه نگرش و موضعگيري پدر شما عوض شود. البته با همفكري ايشان سعي كنيد راهحلّي براي دغدغههايشان بيابيد. البته ميتوانيد از افرادي كه مورد اعتماد پدرتان هستند و با تحصيل شما موافق هستند كمك بگيريد تا با پدرتان گفتگو كنند، (مثل دايي، عمو و ...)
اگر اين راهكار مؤثر واقع نشد و يقين پيدا كرديد كه پدر شما آدم منطقي نيست و تحت تأثير گفتههاي ديگران قرار دارد، باز هم شما نميتوانيد با ايشان برخورد ناشايست داشته باشيد. از نظر اسلام احترام به پدر و مادر واجب است. خداوند در قرآن ميفرمايد: و قضي ربُّك الاّ تعبدوا الاّ ايّاه و بالوالدين احساناً(1) پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر خود نيكي كنيد. در جاي ديگر ميفرمايد: لا تُشركوا به شيئاً و بالوالدين احساناً(2) براي خدا شريك قرار ندهيد و به پدر و مادر خود نيكي كنيد.
اهميّت نيكي به والدين به اندازهاي است كه در اين آيات در رديف اطاعت از خدا قرار گرفته است. احترام به پدر و مادر هيچ قيد و شرطي ندارد. در هر حال وظيفة ما اين است كه احترام آنها را نگه داريم. والدين هم وظيفه دارند كه ما را خوب تربيت كنند، اگر آنها به وظيفة خود عمل نكردند و برخورد بد با ما كردند، اين موجب نميشود كه ما هم به وظيفة خود عمل نكنيم و نسبت به آنان بياحترامي نماييم.
نتيجهگيريخواهر گرامي! چه پدر شما راضي به ادامه تحصيل شما باشد يا نه و چه دهانبين خانوادة خود باشد يا استقلال فكري داشته باشد، در هر صورت وظيفة شما اين است كه به ايشان احترام بگذاريد. احترام به پدر و مادر روشهاي مختلفي دارد، يكي از روشهاي احترام به پدر و مادر اين است كه با سخنان خوب و محبّت آميز با ايشان برخورد نماييد. خداوند ميفرمايد: و قل لهما قولاً كريماً(3) با گفتار نيك و بزرگوارانه با آنها سخن بگو. در ضمن ميتوانيد از واسطههايي كه نظر آنها براي پدرتان محترم است كمك بگيريد مثل عمو، دايي و ...
اميد است اين راهكارها براي شما مفيد واقع شده و بتوانيد رضايت پدر خود را در ادامه تحصيل كسب كنيد. بد نيست به اين نكته هم اشاره كنم كه خوشبختي شما فقط در درس خواندن نيست، از خداوند بخواهيد كه خوشبختي را براي شما رقم زند. يكي از اسباب عوامل خوشبختي فرزند، كسب رضايت پدر و مادر و احترام به آنهاست.
پاورقی:
1. اسراء، 24 ـ 23.
2. انعام، 151.
3. اسراء، 23.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات