آيا مسيحيت بالاتر است يا اسلام؟

08:16 - 1393/10/06
چکیده: تمام پيامبران از جمله حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ كه آيين مسيحيت بنام آن حضرت است مبشر بوده اند به ظهور پيامبر خاتم. در اين باره قرآن در خصوص حضرت عيسي مي فرمايد: «حضرت عيسي بن مريم به بني اسرائيل فرمود كه من خودم از ناحيه خدا به سوي شما پيغمبرم و كتاب گذشته را كه تورات است تأييد و تصديق مي كنم نبوت موسي و كتاب او را تصديق مي كنم و من مبشر و نويد دهنده هستم پيغمبري را كه در آينده خواهد آمد كه نام او احمد است.

در يك تقسيم بندي كلي از اديان، مي توان اديان را به توحيدي و غير توحيدي تقسيم كرد كه از اديان غير توحيدي مي توان به آئين هاي هندوئيسم، شنتو و بوديسم اشاره كرد و از اديان توحيدي كه امروزه بخش عظيمي از مردمان جهان پيروان اين اديان هستند مي توان به يهوديت و مسيحيت و اسلام اشاره نمود. اين اديان در يك نامگذاري ديگر به اديان ابراهيمي هم ناميده شده اند. پس در اين تقسيم بندي آئين مسيحيت و اسلام هر دو از اديان توحيدي و ابراهيمي به حساب مي‌آيند.

از لحاظ ترتيب زماني دين مسيحيت حدود شش قرن قبل از دين اسلام ظهور كرد كه به ظهور آن، اديان قبل از مسيحيت بشارت داده بودند و به خصوص يهود منتظر آمدن مسيحا(ماشيح) بودند. ولي بر اساس نقل منابع هنگامي كه بزرگان يهود ديدند تعاليم حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ منافع آنان را تهديد مي‌كند، براي كشتن او توطئه كردند.(1)
البته بنا بر آموزه هاي اسلامي به خصوص در قرآن كريم خداوند از همه‌ي مردم درباره پيامبران خود عهد و پيمان گرفته است آنجا كه مي‌فرمايد: و به خاطر آوريد، هنگامي را كه خداوند از پيامبران و پيروان آنها پيمان مؤكد گرفت، كه هرگاه كتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبري به سوي شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مي‌كند، به او ايمان بياوريد و او را ياري كنيد، سپس خداوند به آنها گفت: آيا به اين موضوع اقرار داريد؟ و بر آن پيمان مؤكد بستيد؟ گفتند آري اقرار داريم خداوند به آنها فرمود: سپس گواه باشيد. من نيز با شما از گواهانم.(2)
با توجه به اين آيه و آيات مشابه ديگر خداوند قبل از آمدن پيامبري خبر آمدن او را در كتاب پيامبران پيشين و توسط آنها به پيروان خود بشارت مي داده است و اين يك سنت الهي است. لذا همان طور كه ظهور مسيح ـ عليه السلام ـ را قبلا بشارت داده بود، ظهور محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و اين‌كه آن حضرت آخرين پيامبر و دينش آخرين و جامع ترين اديان خواهد بود در كتب اديان پيشين خبر داده شده و پيروي و تبعيت از اين دين سفارش شده است.
حال در جواب سوال فوق مي‌توان دو جواب داد يكي عقلي و ديگري نقلي.
امّا جواب عقلي: اگر به حكم عقل دين مسيحيت دين كامل و برتر بود و مصون از دستبرد منفعت طلبان مي بود و براي سعادت بشري تا روز قيامت كافي مي بود لزومي نداشت كه خداوند دين جديدي به نام دين اسلام توسط آخرين پيامبر يعني حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي سعادت بشر بفرستد.
امّا جواب نقلي: عبارت است از مجموعه اي از نقل هايي كه از كتب اديان پيشين و انبياي پيشين در باره جامعيت و خاتميت دين اسلام كه توسط آخرين پيامبر آورده مي شود. علاوه بر اين نقل‌ها آيات و احاديثي در متون اسلامي وجود دارد كه حكايت از برتري دين مقدس اسلام دارد.
در انجيل برنابا كه يكي از اناجيل مسيحيان است اشاره به خاتميت آئين اسلام كرده از قول حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ مي گويد: و من خود را مانند آن كه از او سخن مي گويم، نمي شمارم، زيرا كه من لايق آن نيستم كه بند كفش هاي او را بگشايم، كه او را مسيا (منظور حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ) مي‌نامند. آنكه پيش از من آفريده شده و زود است بعد از من بيايد و زود است كه كلام حق را بياورد و آئين او را نهايتي و پاياني نيست.(3)
اين كه در اين نقل انجيل برنابا آمده است كه حضرت مسيح مي گويد: او پيش از من آفريده شده است. اشاره به روايت اسلامي است كه حضرت پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مي فرمايند: من و اهل بيتم را خداوند قبل از آنكه حضرت آدم را خلق كند از نور واحدي خلق كرده است.(4)
قرآن نيز درباره خاتميت اسلام مي فرمايد: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ....(5) اين قرآن به راهي كه استوارترين راههاست هدايت مي كند و به مؤمناني كه اعمال صالح انجام مي دهند، بشارت مي دهد كه براي آنها پاداش بزرگي است.
يعني اگر شريعت اسلام را يكسو و ساير شرايع آسماني را كه براي سراسر حيات بشر در كليه ادوار مقدر است سوئي ديگر نهيم ـ شريعت اسلام از همه آنها استوارتر است و اين خود معني خاتميت و شريعت آخرين است.
در انجيل يوحنا آمده است كه حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را بيان كننده عموم راه هاي هدايت معرفي كرده و مي فرمايد: و ديگر چيزهاي بسياري دارم كه به شما بگويم ليكن حالا نمي توانيد تحمل كنيد، امّا چون فارقليط (پسنديده، محمد يا احمد) بيايد، شما را بتمام راستي ارشاد خواهد نمود.(6)
خداوند نيز در اين باره مي فرمايد: بگو پروردگارم مرا به راه راست هدايت كرده. آئيني پا برجا (و ضامن سعادت دين و دنيا) آئين ابراهيم. كه از آيين هاي خرافي روي برگرداند و از مشركان نبود.(7)
از زبان حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ كه در انجيل يوحنا تصريح به ابديت فارقليط كرده مي گويد: و من از پدر (خدا) خواهم خواست و او فارقليط ديگري (پيمبر پسنديده ديگر) به شما مردم جهان خواهد داد كه تا ابد با شما خواهد ماند.(8) يعني بر خلاف ساير پيامبران كه براي مدت معيني آيين‌شان در جهان حكومت مي كند. اما آيين پيامبر پس از عيسي تا قيام قيامت براي هميشه بر بشريت حكومت خواهد كرد. لذا اگر آيين اسلام برتر از مسيحيت نبود به عنوان آخرين آيين و دين جاويدان تا قيامت معرفي نمي شد.
خداوند در قرآن كريم به بشارت هايي كه در تورات و انجيل درباره حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و آيين او وارد شده اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد: همان‌ها كه از فرستاده (خدا) پيامبر امي پيروي مي كنند. پيامبري كه صفاتش را در تورات و انجيلي كه نزدشان است مي يابند، آنها را به معروف دستور مي دهد، و از منكر باز مي دارد. اشياء پاكيزه را براي آنها حلال مي شمرد و ناپاكيها را تحريم مي كند... .(9)
حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: خداوند از همه پيغمبران براي اين پيامبر حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيمان گرفته است، يعني تمام نبوت ها و شرايع سابقه مقدمه و پيش در آمد شريعت ختميه است. تمام نبوت ها مقدمه اي است براي اين نبوت و اين نبوت ذي المقدمه اي است براي تمام نبوت ها. هر پيغمبري كه آمده است، همان طور كه مردم را به خدا و قيامت دعوت كرده و ايمان به خدا و قيامت را در مردم ايجاد كرده است، مؤظف بوده است كه ايمان به نبوت خاتم الانبياء را هم كه مطلبي است مربوط به آينده در مردم ايجاد كند.(10)
بنابراين تمام پيامبران از جمله حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ كه آيين مسيحيت بنام آن حضرت است مبشر بوده اند به ظهور پيامبر خاتم. در اين باره قرآن در خصوص حضرت عيسي مي فرمايد: «حضرت عيسي بن مريم به بني اسرائيل فرمود كه من خودم از ناحيه خدا به سوي شما پيغمبرم و كتاب گذشته را كه تورات است تأييد و تصديق مي كنم نبوت موسي و كتاب او را تصديق مي كنم و من مبشر و نويد دهنده هستم پيغمبري را كه در آينده خواهد آمد كه نام او احمد است.»(11)
در پايان بايد متذكر شد به اين كه كدام دين برتر است. بايد با ديد برون ديني به متن دين نگاه كرد، كه آيا دين مورد نظر انتظارات اين جهاني و اخروي بشر را بر آورده مي كند يا نه؟ از آنجا كه هدف از آفرينش موجودات، نيل به كمالات است، هر موجودي خلق شده تا به كمال وجودي خود برسد. موجودات جهان در اثر برخورداري از يك نيروي دروني به سوي مقصد خاصي در حركتند و هر قدر به آخر الزمان نزديك‌تر مي‌شوند تكامل يافته تر مي‌گردند، و تجديد نبوتها هم به همين خاطر بوده است و نيز علل ديگري هم داشته كه عبارتند از:
1. بشر در طول تاريخ، تعاليم پيامبران را تحريف مي كرده است، لذا يكي از عوامل ارسال رسل از بين بردن اين تحريف ها بوده است.
2. به جهت عدم رشد فكري انسان هاي گذشته، امكان آن نبوده تا تعاليم الهي يكباره عرضه شود. از اين رو پيامبران در طول زمان برانگيخته مي شدند تا انسان ها را به مرحله بالاتر از رشد برسانند.(12)
و به طور كلي مي توان ديني را برتر و جامع دانست كه داراي ويژگي هاي زير باشد.
1. توجه انسان شناسي، دين جامع و برتر بايد از انسان شناسي عميقي برخوردار باشد در چنين ديني بايد به همه ابعاد انسان توجه شده باشد.
2. هماهنگي با فطرت، يكي از ويژگي هاي هماهنگي آن با فطرت است. اگر بنا بشود كه دين براي همه اعصار داراي پيام باشد بايد دستورات آن مطابق با فطرت باشد، چرا كه فطرت همان بعد ثابت حيات انسان است.(13)
3. آموزه هاي كمال آفرين: ديني كه جامع و جاودان و برتر است بايد در راستاي اهداف كمال باشد. اگر ديني فقط اهداف فردي دارد آموزه هاي آن بايد تأمين كننده آن اهداف خاص باشد و اگر ديني اين انتظارات كه اهداف اجتماعي بشر را تأمين كند بايد آموزه ها و احكامي را ارائه دهد كه به حيات اجتماعي بشر مربوط مي شود.(14)
4. سهولت و سادگي: تكاليفي را كه دين جاويد و برتر عرضه مي كند بايد سهل و آسان باشد، چرا كه دين براي همه افراد بشر و در همه زمان ها آمده است نه براي يك گروه خاص(15)
5. انعطاف پذيري: دين برتر بايد انعطاف پذير باشد به اين معني كه بتواند پاسخ گوي نيازهاي همه اعصار باشد اگر دين فقط يك سلسله آموزه ها و احكام ثابت را بيان كند براي متغيّرات دوران مختلف حيات بشري چاره اي نيانديشد آن دين جهاني و جاويد و برتر نخواهد بود.
6. عقلاني بودن: تعاليم يك دين جاويد و جامع بايد بر مبناي عقل و منطق باشد، هيچ يك از آموزه ها و دستورات دين نبايد غير عقلاني و با حكم عقل در تضاد و تنافي باشد.
7. هماهنگي اركان دين: دين برتر و فراگير بايد از اجزاي سازگاري برخوردار باشد، و ميان آموزه ها و دستوراتش هماهنگي كامل برقرار باشد.(16)
و تمام اين امتيازات در دين مبين اسلام وجود دارد و آموزه هاي متون مسيحيت عاري از اين امتيازات مي باشد و با مراجعه به متون مسيحيت اين مطلب به راحتي قابل فهم و دسترسي مي باشد.

پاورقی:

1. توفيقي، حسين، آشنائي با اديان بزرگ، تهران، سمت، 1384ش. ص132.
2. آل عمران : 81.
3. انجيل برنابا، فصل 42، آيات 14 تا 17.
4. رازي قمي، خزاز، کفاية الاثر، قم، خيام، 1401ق، ص71.
5. اسراء : 9.
6. انجيل يوحنا، باب 16، آيه 12 و 13.
7. انعام : 161.
8. انجيل يوحنا، فصل 14، آيه 16.
9. اعراف : 157.
10. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه اول، بند پنجم.
11. صف : 6.
12. نصري، عبدالله، انتظار بشر از دين، تهران، انديشه معاصر، 1383ش، ص96.
13. اشاره به آيه 30 سوره روم.
14. اشاره به آيه 24 سوره انفال.
15. اشاره به آيه 185 سوره بقره.
16. نصري، ص119 ـ 124.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.