اگر رسول خدا دوازده امام را معرفي نمود پس چرا مردم پس از وي اختلاف كردند؟

07:29 - 1393/10/09
چکیده: رواياتي نيز از زيد بن علي كه زيديان او را امام خود گرفته اند، معتقد به دوازده امام بوده است. چنانچه در روايتي از زيد نقل شده است كه فرمود: از پدرم از جدم حسين بن علي از رسول خدا نقل فرمودند كه حضرت رسول خدا فرمودند: اي حسين تو امام و برادر امام و پدر امام هستي، نه نفر از فرزندان تو رهبران معصوم هستند كه نهمين آنها مهدي‌شان هست، پس خوشا به حال كسي كه آنها را دوست بدارند و واي بر كسي كه بر آنها غضب كنند.

گروهي از شيعيان و طرفداران خاندان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيروان زيد بن علي بن الحسين ـ عليه السلام ـ هستند، كه پس از شهادت زيد، به طرفداري و حمايت فرزندش يحيي برخاستند و علوي و فاطمي بودن و قيام به شمشير را دليل امامت دانستند. زيديه در گذر زمان تفكر و اعتقادات خاصي يافته، بار ديگر طرفداران خاندان پيامبرـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به ويژه شيعه اماميه اختلاف هاي اعتقادي پيدا كردند از جمله اينكه عده ائمه را به دوازده منحصر نمي دانند و از فقه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ پيروي نمي كنند.(1) البته در مورد امامت، گروه‌هاي مختلف زيديه ديدگاههاي خاص دارند برخي معتقد به نص در مورد امامت امام علي ـ عليه السلام ـ و امام حسن و امام حسين ـ عليهما السلام ـ مي باشند و برخي نيز معتقدند كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ امام و جانشيني بعد از خود انتصاب نكرد.(2) پس اگر گفته شود كه زيديه بر اين اعتقاد هستند كه هيچ امامي از سوي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و در اصطلاح به نص آن حضرت تعيين نشده، بر خلاف عقايد زيديان است.

اما مهم ترين اختلافي كه بعد از رحلت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در جامعه اسلامي بين مسلمين به وجود آمد و ادامه يافت، اختلاف درباره امامت بود. شهرستاني در اين باره مي نويسد: «بزرگترين خلاف ميان امت درباره امامت پديد آمد، زيرا هيچ گاه در اسلام درباره هيچ قاعده و اصل ديني نزاعي همانند نزاع درباره امامت واقع نشده است».(3)
البته اين تنها اختلاف ميان مسلمانان نبود. چرا كه مسلمين حتي در زمان خود پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مسائلي دچار اختلاف مي شدند ولي وجود آن حضرت مانع از آن مي شد كه اختلافات رشد يابد اما بعد از رحلت آن حضرت در مسائل متعددي دچار اختلاف شدند از قبيل، موت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ محل دفن آن حضرت، درباره سپاه اسامه كه تخلف قطعي از دستور پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود، درباره خلافت ابوبكر و مسائل ديگر.(4)
يحيي بن حسين از رهبران و امامان زيديان يمن مي نويسد: «بعد از رحلت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ امت از تبعيت ائمه حق منحرف شدند و از ائمه باطل و حكامي كه مردم را به گمراهي كشاندند، تبعيت نمودند و از ائمه اي كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به سوي آنها مردم را سفارش كرده بود منحرف شدند».(5)
سپس رواياتي نقل مي‌كند بر اينكه حضرت رسول براي بعد از خودش اماماني نصب كردند و مردم را به تبعيت از آنها سفارش نمودند. چنانچه مي نويسد: «رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: امر اين مردم سپري نمي شود تا اينكه 12 مرد، ولايت و سرپرستي آنها را بر عهده بگيرند» و در اين رابطه رواياتي ديگري كه به اين مضمون هستند نقل مي كند.(6)
وي ادامه مي دهد كه فقها و علما در تطبيق اين دوازده نفر كه خليفه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هستند اختلاف كردند. سپس در اثبات امامت و خلافت امام علي ـ عليه السلام ـ و ناحق بودن خلافت ابوبكر به اخبار و احاديثي اشاره مي كند كه مهم ترين آنها حديث غدير، حديث منزلت كه طبق آن حضرت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ علي ـ عليه السلام ـ را همانند هارون كه وصي و جانشين حضرت موسي ـ عليه السلام ـ بود، جانشين و خليفه خود معرفي مي كند.(7) البته نه تنها يحيي بن حسين، بلكه علماي ديگر زيديه در آثار خود به اين گونه روايات در جهت اثبات امامت امام علي ـ عليه السلام ـ استدلال نموده اند.(8)
پس مشاهده مي كنيم كه خود علماي زيديه و ائمه آنها به اينكه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي خود جانشيناني معرفي كرده بود، اذعان دارند و نيز به اين امر اشاره مي‌كنند كه با وجود اين همه سفارش و دستور پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مبني بر تبعيت از اهل بيت و قرآن كه مانع از گمراهي و اختلاف است، مردم اهل بيت را ترك كردند و دچار گمراهي و ضلالت شدند.(9)
با توجه به رواياتي كه در مورد اختلاف امت اسلامي همچون امت هاي يهودي و مسيحي كه به دسته ها و گروه هاي مختلف تقسيم شده بودند. حضرت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ طبق احاديث معتبر كه همه فرقه هاي اسلامي آنها را نقل مي كنند در امت خود اين افتراق و چند دستگي را پيش بيني كرده بودند.
گروهي كه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ را همچون سفينه نوح، كشتي نجات خود قلمداد كند نجات خواهد يافت و نيز آن دسته اي كه به ثقلين كه عبارت است از كتاب و عترت اهل بيت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ تمسك جويد به حق نجات خواهد يافت.(10)
علاوه به رواياتي كه گفته شده، رواياتي نيز از زيد بن علي كه زيديان او را امام خود گرفته اند، معتقد به دوازده امام بوده است. چنانچه در روايتي از زيد نقل شده است كه فرمود: از پدرم از جدم حسين بن علي از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل فرمودند كه حضرت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: اي حسين تو امام و برادر امام و پدر امام هستي، نه نفر از فرزندان تو رهبران معصوم هستند كه نهمين آنها مهدي‌شان هست، پس خوشا به حال كسي كه آنها را دوست بدارند و واي بر كسي كه بر آنها غضب كنند.(11)
از يحيي بن زيد نيز نقل شده است كه از پدرم (زيد) سوال كردم ائمه چند نفرند؟ فرمود: دوازده نفر، چهار نفرشان درگذشته اند (امام علي و امام حسن و امام حسين و امام سجاد ـ عليهم السلام ـ ) و هشت نفرشان باقي هستند. برادرم باقر، جعفر الصادق، پسرش موسي، علي بن موسي، محمد بن علي، علي بن محمد، حسن بن علي و پسرش مهدي. يحيي مي گويد: از پدرم سوال كردم آيا شما از امامان نيستيد؟ فرمود: نه و لكن من از عترت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هستم، عرض كردم پدر جان اسامي ائمه را از كجا آموختيد؟ فرمود: اين پيماني است كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از ما گرفته است.(12)
بنابراين، اينكه گفته شده اختلاف امت بعد از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به خاطر عدم معرفي جانشين از جانب آن حضرت بوده است، بياني واهي است كه حتي روايات نقل شده از زيد بن علي و يحيي بن زيد كه زيديان ادعا مي كنند آنها از امامان زيديها مي باشند بر خلاف گفته خودشان مي باشد و نيز درباره جانشينان دوازده گانه بعد از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آنقدر روايت از طريق شيعه و سني نقل شده است كه به حد تواتر مي رسد. و اينكه امت بعد از رحلت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ دچار اختلاف شدند و از رسيدن حق به حقدار مانع شدند اغراض سياسي، مادي و قبيله اي و اجتماعي باعث چنين اختلافي شد و با گذر زمان اين گروه بندي‌ها گسترش يافت و گروه‌ها براي اثبات خود به جعل و ساختن اخبار و روايات پرداختند، هر چند كه امروزه از خيلي از گروه هايي كه ادعاهايي درباره امامت داشتند، اثري باقي نمانده است.

پاورقی:

1. علامه طباطبائي، محمد حسين، شيعه در اسلام، تهران، 1348ش، ص39.
2. رباني گلپايگاني، علي، فرق و مذاهب کلامي، قم، مرکز جهاني علوم اسلامي، 1383ش، ص114 ـ 121.
3. شهرستاني، عبدالکريم، الملل و النحل، بيروت، دارالمعرفه، 1415ق، ج1، ص31.
4. همان، ص29 ـ 36.
5. الهادي. يحيي بن حسين، تثبيت الامامه، تحقيق جلالي، بيروت، دارامام سجاد(ع)، 1419ق، ص12.
6. همان.
7. همان، ص20.
8. ر.ک: سيد محمد بن عقيل، نصايح الکافيه، قم، دارالثقافه، 1412ق، ص183.
9. يحيي بن حسين، همان، ص15.
10. جعفر سبحاني، بحوث في الملل و النحل، قم، موسسه امام صادق (ع)، ج1، ص32 ـ 33.
11. خزاز قمي، کفايه الاثر، قم، انتشارات بيدار، 1401ق، ص304.
12. همان، ص405.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

با عضویت در خبرنامه مطالب ویژه، روزانه به ایمیل شما ارسال خواهد شد.