جاده مرگ

09:35 - 1393/12/11
چکیده: ممکن است کسی از طریق این راه به لذت و یا امکاناتی برسد، اما آتش حسرت و پشیمانی‌اش، چنان شعله‌ای به جان صاحبش می‌اندازد که تمام لذت‌هایی را که برده یکباره از دماغش در می‌آورد...
سقوط

رهروان ولایت ـ

ترس و امید، عامل حرکت و لازمه زندگی است. انسان هرکاری که انجام می‌دهد و یا ترک می‌کند، به امید رسیدن به آرزویی و یا به خاطر ترس و دور ماندن از بلایی است. تمام کارهای او براساس دوستی و دشمنی است. یا چیزی را دوست دارد و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند و یا از چیزی تنفر داشته و برای دور شدن و در امان ماندن از آن، فرار می‌کند. زندگی بی‌خوف و رجا معنا ندارد. اما مهم این است که انسان ترس و امیدش را مدیریت کند و از آن، در زمان و مکان مناسب استفاده کند. نه اینکه عنان وجود و اختیار خود را به دست خوف و رجا داده تا او را به هر راهی بکشانند.

نمونه تاثیر خوف و رجا را می‌توان در مال و ثروت دید. برخی از فقر می‌ترسند و برخی مال و ثروت را دوست دارند. به همین خاطر، گاهی عامل حرکت و تلاش انسان، به دست آوردن ثروت و افزایش دارایی و گاهی ترس از فقر و نداری است. در اینجا اگر این ترس و امید، عاقلانه مدیریت نشود، ممکن است انسان چشم و گوش بسته، به مسیر و وسیله‌ای که برای رسیدن به هدف انتخاب می‌کند توجه نکرده و چه بسا، خدایی ناکرده برای دستیابی به ثروت راه گناهانی مثل؛ دروغ، ربا، کم‌فروشی و کم‌کاری، رشوه، حق‌الناس و... را در پیش گرفته و بر مرکب حیله و مکر و دغل سوار شود.

برخی نیز برای اینکه شغل و یا موقعیت و جایگاهی را به دست آورند و یا از ترس اینکه مبادا، موقعیت و جایگاه فعلی خود را از دست دهند، ممکن است راه ریا، دروغ، سیاه نمایی، چاپلوسی، تهمت و تخریب دیگران و... را در پیش گیرند.

خلاصه اینکه ترس و امید اگر اداره نشوند و تحت کنترل عقل الهی در نیایند، انسان را به بیراهه و کج راهه گناه می‌کشانند.

اما اینکه نتیجه قدم گذاشتن در سیاه‌راه گناه چیست و چه تاثیری در رسیدن به آرزوهای انسان دارد، از کشتی نجات، امام حسین علیه‌السلام بشنویم که فرمود:

«کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آرزویش می‌رسد و زودتر به آنچه می‌ترسد، گرفتار می‌شود.»[1]

کسی که از ترس فقر به گناه متوسل می‌شود در واقع، راه خودکشی از ترس مرگ را انتخاب کرده است. درست همانند کسی که برای برطرف نمودن عطش خود، جام زهر را سر می‌کشد. یا مثل کسی که برای برطرف نمودن گرسنگی، غذای مسمومی را می‌خورد، که اگر جان او را نگیردآنچه خورده است را باید با درد و عذاب پس دهد.

تحمل درد بهتر از مصرف داروی‌های خطرناک است. باید برای التیام درد، راه اصلی را از طبیب دانا و توانا پرسید و به نسخه‌ای که او فراروی انسان قرار می‌دهد عمل نمود. انسان بیماری که برای خلاصی از درد، به جای درمان، به مواد مخدر پناه می‌برد، زندگی خود را باخته است. ممکن است لحظاتی آرام شود، اما درد و آثار مخرب اعتیاد، زندگی‌اش را به باد می‌دهد. برای مقابله با درد فقر و نداری نیز، باید اینگونه بود. می‌بایست با صبر و درایت راه نجات را پیدا نمود هرچند که سخت باشد. انسان باید حواسش را جمع کند تا خدایی ناکرده، مال حرام وارد زندگی‌اش نشود که اثر مخربش به مراتب بدتر از اعتیاد به مواد مخدر است. 

کاری که از طریق گناه بخواهد صورت گیرد کجراهه‌ای است با شیبی تند و خطرناک. به انسان سرعت می‌دهد اما به مقصد نمی‌رساند. ممکن است کسی ظاهرا با گناه به لذت و یا امکاناتی برسد، اما آتش حسرت و پشیمانی‌اش، چنان شعله‌ای به جان صاحبش می‌اندازد که تمام لذت‌هایی را که برده یکباره از دماغش در می‌آورد. عذابی که او را دربر می‌گیرد، هیچ اثری از آن لذات باقی نمی‌گذارد. از این رو نمی‌ارزد که انسان برای گذراندن امور زندگی شصت هفتاد ساله‌اش راه گناه را در پیش گیرد و در مقابل، هفت میلیون سال و بیشتر در آتش به سر برد.

 

 

[1] بحارالانوار، ج78، ص120

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 1 =
*****