رهروان ولایت ـ قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): «أقرَبُ النّاسِ مِن دَرجَةِ النُّبوَّةِ أهلُ الجِهادِ و أهلُ العِلمِ». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «نزدیکترین مردم به مقام نبوّت، اهل جهاد و دانشاند».[1]
تو و بالي شكسته خوش بحالت تني زخمي و خسته خوش بحالت
دلت از آسمون بود و تنت خاک دلت از تن گسسته خوش بحالت
شهادت افتخار ابدي و جاودانگي است، شهيدان نشاني از افتخار دارند، چه افتخاري؟
همان افتخاري را كه حسين(عليه السلام) به آنان آموخت، همان افتخاري را كه از عاشورا و خاطرات كربلا به دست آوردند، شهادت مظهر بزرگ عشق است و با همين عشق است كه شهادت نصيب انسان ميگردد، چرا كه عشق ابوابي دارد كه برترين باب آن شهادت است.
حس مسئولیت پذیری در بین فرماندهان آنقدر بالا بود که گاهی از اینکه تعداد زیادی به شهادت میرسیدند خود را مقصر میدانستند و آن را نتیجه بیکفایتی و عدم برنامه صحیح در عملیات میدانستند.
بارها و بارها از این مسئله غمناک میشدند و درخواست برکناری از سمت فرماندهی میشدند. و بارها فرماندهان از این موضوع نزد امام خمینی(ره) شکایت برده و امام با سخنان الهی و نورانی خود آنها را قانع کردند و امید را در دلهای آنها زنده میکرد.
سردار جعفری تعریف میکرد که:
تا قبل از عملیات فتح المبین تعداد شهدایی که بچههای سپاه داده بودند، در هر محوری حداکثر 20،30 یا 40 نفر بود که تعداد شهدا خیلی زیاد نبود. در فتح المبین برآوردکردیم اگر عملیات کنیم شاید 10 هزار نفر شهید بدهیم و قبول این واقعیت برای فرماندهانی که عمدتاّ جوانان کم سن و سالی بودند بسیار سخت بود.
لذا یک ابهام و تردیدی در سطح نیروهای سپاه بوجود آمد، حتی بعضی از فرماندهان مثل شهید ردانی پور و شهید بقایی گفتند: برای ما مسئولیت شرعی دارد. حالا اگر بخواهیم این گونه بجنگیم و بچههای مردم شهید شوند چه میشود؟
روز جمعه 18/10/1360 به همراه خیلی از فرماندهان، به جماران خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم.
آقای محسن رضایی خدمت امام عرض کرد: اینها فرماندهان جنگ هستند و میگویند ما در مقابل این جنگ مسئولیت داریم جنگ را نمیتوانیم ادامه بدهیم. بچهها شهید میشوند و خون شهدا گردن ما میافتد، ما نمیتوانیم پاسخگو باشیم، اگر کسی بخاطر اشتباه ما به شهادت برسد ما جواب خدا را چی بدهیم؟
حضرت امام(ره) حدود 20 دقیقه مطالب واقعاّ قابل توجهی ایراد کردند و فرمودند: اولاّ اینکه کسی شهید بشود یا نشود دست شماها نیست . واینکه شما این مسئولیت را بعهده گرفتید اینهم دست شما نیست. چون خداوند نام آنهایی که جنگ را اداره میکنند و نام آنهایی که شهید میشوند را در لوح محفوظ آورده است واین دست کسی نیست که بخواهد بگوید من بروم شهید بشوم یا من بروم بجنگم.
شما اخلاص و توکل داشته باشید، اگر اخلاص و توکل در کارتان داشتید خوب شناسایی کردید و انجام دادید بقیه را بعهده خداوند بگذارید .
بعد از آن فرمود: امروز عدهای از بچههای بسیج و سپاه آمدند اینجا و با یک اشتیاقی برای جنگ رفتند که پیش خود آرزو کردم، ای کاش من هم یک پاسدار بودم و میتوانستم همراه آنها بروم و در جنگ شرکت بکنم.
این صحبتها یاس و ناامیدی را که در فرماندهان به علت این مسئولیت سنگین بوجود آورده بود، تبدیل به امید کرد.[2]
__________________________________
[1]. کنزالعمّال، ح ۱۰۶۴۷
[2]. سرزمین مقدس، ص 128