چکیده: حال درخواست ما از برادران اهل سنت این است که با مطالعه دقیق تاریخ خود، نیک بیاندیشند و به این سوالات منصفانه پاسخ دهند، که آیا نظر شیعه مبنی بر اینکه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) امیرالمومنین(علیهالسلام) را به عنوان خلیفه خود انتخاب کرده است، درست نیست؟
با مرور تاریخ اهل سنت به نکات جالبی دست پیدا خواهیم کرد؛ اگر تاریخ اهل سنت راجع به لحظات پایانی عمر خلیفه اول را مطالعه کنیم خواهیم دید که وی در آخرین لحظات، نگران جامعه اسلامی بود و نمیخواست جامعه را به حال خود رها کند؛ در این کتب آمده وی در آخرین لحظات عمر خود، خطاب به خلیفه سوم چنین گفت: «این وصیت ابوبکر بن ابی قحافه به مسلمانان است».
در این حال خلیفه اول از هوش رفت و «عثمان» خلیفه سوم، بقیه وصیت او را چنین تمام کرد: «من «عمر بن خطاب» را به جانشینی خود و خلافت بر شما برگزیدم و در این راه از خیر خواهی شما فروگذاری نکردهام». سپس خلیفه اول به هوش آمد و چشمان خود را باز کرد و به عثمان گفت: «بخوان ببینم چه نوشتهای؟».
عثمان نیز آنچه که نوشته بود را برای ابوبکر خواند، وی با شنیدن مطالب عثمان، تکبیر گفت و اضافه کرد: «از آن ترسیدم که در حالت بیهوشی از دنیا بروم و در میان مردم بر سر جانشینی من اختلاف بیافتد؟». سپس ابوبکر گفت: «با آنچه نوشتهای موافقم و آنگاه آن نوشته را امضاء کرد».[1]
همچنین طبری در تاریخ خود نقل میکند: «قیس» میگوید: «عمر بن خطاب را دیدم درحالی که نشسته بود و در دستش نوشتهای بود و مردم هم اطراف او جمع شده بودند. عمر پیوسته میگفت: ای مردم بشنوید و اطاعت کنید سخنان خلیفهی پیامبر را. او گفته است من خیرخواهی را در حق شما تمام کردم. همراه عمر، «شدید»(غلام ابوبکر) هم حضور داشت و به دستش نوشتهای بود که حکم خلافت عمر در آن نوشته شده بود».[2]
حال سوالات ما از برادران اهل سنت
1. آیا درک خلیفه اول از امور مسلیمن بیشتر از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) بود؟! چرا که خلیفه اول نگران بود که جامعه را به حال خود رها نکند و بدون رهبر ترک نکند، اما طبق نظر اهل سنت، پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) امت را به حال خود رها کرد و هیچ نگرانی از این باب نداشت!! آیا درک پیامبر عظیم الشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله) و اشرف مخلوقات به اندازه ابوبکر نبود که نگران جامعه اسلامی باشد و برای این مردم رهبر و جانشینی تعیین کند(نعوذبالله)؟!
2. چرا اینبار خلیفه دوم با وصیت ابوبکر مخالفت نکرد و همان سخنی که به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) گفت، را تکرار نکرد که «کتاب خدا ما را بس است» چرا اینبار وصیت ابوبکر را در دست گرفت و خودش به مردم اعلام کرد؛ اما زمانیکه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در بستر بیماری بود و میخواست وصیتی بنویسد که امت گمراه نگردند، جنجال به پا کرد که «حسبنا کتاب الله» و همین جنجال مانع از نوشتن آن وصیت گرانسنگ شد.
3. چرا عمر به ابوبکر که با آن بد حالی وصیت کرد و او را به عنوان خلیفه برگزید، نسبت هذیانگویی نداد؟ اما کنار بستر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) وقتی که آن حضرت قلم و دوات طلبید تا چیزی بنویسد که مردم پس از آن به گمراهی نیافتند، به آن حضرت نسبت هذیان گویی داد و مانع از آوردن قلم و دوات شد؟
اگر میگویید رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) صلاح ندیدند که کسی را به خلافت برگزینند و تعیین خلافت را به صلاحدید امت واگذار نمودند که هر کس را که اجماع امت در شور و مشورت صلاح دیدند برگزینند، پس چرا ابوبکر بر خلاف سیره و سنت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) عمل نمود؟ و به رای و صلاحبینی عثمان بدون مراجعه به آرای عمومی امت، عمر را به خلافت برگزید؟
جالب است وقتی پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) میخواست به خلافت امیرالمومنین(علیهالسلام) وصیت کند، هذیان میگفت و قرآن برای مسلمین کافی بود؛ اما وقتی ابوبکر میخواست به خلافت عمر وصیت کند، نه هذیانی در کار بود و نه قرآن کافی بود... بلکه باید این وصیت (وصیت ابوبکر) تبلیغ هم میشد.
حال درخواست ما از برادران اهل سنت این است که با مطالعه دقیق تاریخ خود، نیک بیاندیشند و به این سوالات منصفانه پاسخ دهند، که آیا نظر شیعه مبنی بر اینکه پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) امیرالمومنین(علیهالسلام) را به عنوان خلیفه خود انتخاب کرده است، درست نیست؟ آیا این نظر که خلفا سهگانه، حق خلافت را غصب کردند و با صلاحدید خود و مخالف نظر پیامبر عظیم الشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله) امیرالمومنین(علیهالسلام) را خانهنشین کردند نادرست است؟
--------------------------------
پینوشت
[1]. تاریخ الخلفا، سیوطی، ص 82؛ کامل ابن اثیر، ج2، ص292.
[2]. تاریخ طبری،ج2،ص618.