مقصود از معرفت تجربي چيست؟

11:58 - 1394/02/22

چکیده: معرفت تجربي مي تواند از همه موجودات طبيعي و تجربه پذير به وجود آيد. يعني معرفت تجربي فقط مربوط به شناخت طبيعت انسان نيست بلكه شناخت ساير پديده هاي طبيعي مثل حيوانات نباتات و جمادات را نيز شامل است...

اين پرسش خود دو بخش دارد:1. چيستي معرفت تجربي آيا معرفت تجربي همان علم تجربي است يا معناي ديگري دارد؟ بر پايه تعاريف واژه‌شناسان در اين‌باره، اين دو مفهوم گاهي از ديد معنايي متحدند يعني هر دوي آنها در معناي شناخت و دانش به كار مي‌روند كه در اين صورت يك معنا دارند و گاهي از ديد معنايي با يك‌ديگر متفاوتند:1. معرفت، ادراك امر جزيي يا بسيط در برابر علم (ادراك كلي يا مركب) است.2. در فلسفه بر چند معنا اطلاق شده است، گاهي به معناي مطلق ادراك اعم از تصور و تصديق و گاهي هم تصور معرفت و تصديق را علم خوانده اند، برخي هم آن را ادراك جزيي از روي دليل دانسته اند كه آن را معرفت استدلالي هم مي گويند.(1) از آنچه درباره معني معرفت و علم گفته شد مي توان گفت معرفت شناخت امور جزئيه است و علم ادراك امور كليه بر اين اساس معرفت حسي عبارت است از معرفتي كه از راه حواس ظاهري نسبت به اشياء خارجي حاصل شود.(2) و معرفت تجربي دانشي است كه از طريق تجربه نسبت به امور تجربه پذير به وجود مي آيد. البته اگر علم تجربي را با توسعه اي در معناي دانش مربوط به امور تجربي و طبيعي بدانيم مي توان معرفت تجربي را مرادف با علم تجربي و طبيعي دانست اما شايسته تر آن است كه معرفت تجربي را در همان معناي گفته شده يعني دانشي كه از طريق تجربه نسبت به امور طبيعي و مادي تجربه پذير به دست مي آيد، دانست. به عنوان مثال وقتي ما با تجربه و آزمايش NA را با CL تركيب مي كنيم NACL حاصل مي شود شناخت حاصل از تجربه تركيب اين دو عنصر يك معرفت تجربي است. شاخه هاي معرفت تجربي شناخت شاخه ها و اقسام معرفت تجربي مستلزم شناخت امور تجربي است و اينكه دانشمندان علوم طبيعي امور تجربه پذير را چند قسم كرده اند. پس از شناخت شاخه هاي امور تجربه پذير، شناخت اقسام معرفت تجربي نيز حاصل مي‌ شود. از آنجا كه فرضيه، مشاهده و آزمون پذيري از مشخصه هاي امور تجربي است، همه اموري كه علم به آنها به نوعي وابسته به اين سه مشخصه باشد، امور تجربي خواهند بود و بر اين اساس علوم اجتماعي، علوم انساني و علوم طبيعي همه داخل در علم تجربي بوده و معرفت حاصل از آنها معرفت تجربي خواهد بود، هر چند اين مشخصه ها در علوم انساني و اجتماعي دقت مورد نظر در علوم طبيعي را ندارد. با توجه به اين مقدمه مي گوييم شاخه هاي معرفت تجربي به طور اجمال، طبيعيات، اجتماعيات، انسانيات و البته هر يك از اين موارد داراي زير مجموعه هايي است. كه در كتب مربوطه و بحث مربوط به طبقه بندي و شاخه سازي علوم مفصل ذكر شده اند زيست شناسي، فيزيك، شيمي، طب، كشاورزي، محيط زيست، نجوم، كيهان شناسي از مشهورترين شاخه هاي علوم طبيعي هستند كه معرفت حاصله از طريق تحقيقات تجربي در اين امور، همان معرفت تجربي مي باشد. نكته مهم: آنچه در اين مباحث نظري مهم تر از بررسي شاخه هاي علم تجربي است، توجه به شاخصه ها و مؤلفه هاي اين علوم است. به تعبير ديگر آنچه كه علوم تجربي وجود دارد و باعث تمييز معرفت تجربي از غير تجربي مي شود را بايد شناخت چرا كه از اين طريق مي توان به شاخه هاي علوم تجربي نيز دست يافت. برخي از مؤلفه هاي معرفت تجربي به شرح زير است:1. موضوع معرفت تجربي، هر چيزي است كه قابل تجربه باشد و بشود آن را تجربه حسي كرد و آنچه مورد تجربه حسي واقع مي شود طبيعت و اجسام طبيعي است.(3) پس طبيعت محوري يكي از مؤلفه هاي معرفت تجربي است.2. روش معرفت تجربي: روش كسب معرفت تجربي را در يك بيان ساده مي توان استفاده از مشاهد و تجربه دانست و تكيه گاه اين روش، مشاهده و تجربه است3. هدف معرفت تجربي، با توجه به موضوع و روش معرفت تجربي مي توان دريافت كه هدف معرفت تجربي عبارت است از شناخت طبيعت (امور تجربه پذير) هدفي كه در معرفت تجربي دنبال مي شود عبارت است از كشف نظم دروني پديده هاي تجربي.(4)4. قوانين حاكم به معرفت تجربي، برخي از اين قوانين به شرح زير است. الف) معرفت تجربي مي تواند از همه موجودات طبيعي و تجربه پذير به وجود آيد. يعني معرفت تجربي فقط مربوط به شناخت طبيعت انسان نيست بلكه شناخت ساير پديده هاي طبيعي مثل حيوانات نباتات و جمادات را نيز شامل است. ب) با معرفت تجربي مي توان حادثه اي را پيش بيني كرد و آينده حادثه اي را فهميد مثلا با انواع معرفت تجربي كه زواياي تابش نور و بازتاب آن مساوي هستند مي توان فهميد كه اگر نوري در زاويه 40 درجه تابش كند بازتاب آن نيز در زاويه 40 درجه خواهد بود. ج) معرفت هاي تجربي، رنگ و بويي كلي دارند و با تعابيري كه كليت را نشان مي دهند مي آيند. مانند زاويه هر بازتابي مساوي با تابش آن است.

پاورقی:

1. ر.ک: معين، محمد، فرهنگ معين، ج3، ص4227 ـ 4228.
2. همان.
3. ر.ک: فارابي، ابي نصر، احصاء العلوم، تعليقه، شرح و تبويب علي بو ملحم، تعليقه، ص 67.
4. ر.ک: کاع لدي نيکلاس، فلسفه علم، ص23 ـ 24.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

کلمات کلیدی: 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 0 =
*****