ابواب چهارگانه علم در کلام امام کاظم

12:44 - 1394/02/24

امروزه در میان مردم شناخت‌ها و علوم مختلفی به‌عنوان علم مطرح است،ولی به‌راستی کدام معرفت و آموزش، حیاتی‌تر و مهم‌تر است؟اگر فرض کنیم تحصیل همه علوم، نتایج مثبتی را در پی‌دارند،باید توجه کنیم که کدام علم منفعت بیشتری برای ما دارد؟ کدام علم است که انسان را به سعادت می‌رساند و او را در هر دو دنیا خوشبخت می‌کند؟

ابواب چهارگانه علم در کلام امام کاظم

ابواب چهارگانه علم در کلام امام کاظم

امروزه در میان مردم شناخت‌ها و علوم مختلفی به‌عنوان علم مطرح است،ولی به‌راستی کدام معرفت و آموزش، حیاتی‌تر و مهم‌تر است؟اگر فرض کنیم تحصیل همه علوم، نتایج مثبتی را در پی‌دارند،باید توجه کنیم که کدام علم منفعت بیشتری برای ما دارد؟ کدام علم است که انسان را به سعادت می‌رساند و او را در هر دو دنیا خوشبخت می‌کند؟

بعضی از علوم مضرند، بعضی علوم بی‌خاصیت هستند، بعضی علوم نافع اند و بعضی علوم انفع. با توجه به محدودیت‌های آدمی؛ محدودیت‌های فکری، ذهنی، وقتی، فرصتی انسان نمی‌تواند به یادگیری همه علوم برسد. باید به علومی برسد و وقت برای آنها بگذارد که در درجه اول، نفع بیشتری برای او دارد و از آن‌طرف از علومی که مضرند پرهیز کند.

ازآنجاکه پیشوایان دینی ما دارای علم لدنی بوده و مظهر اسم علیم خداوند می‌باشند، و احاطه کامل به همه علوم چه آنها که کشف‌شده و در بین مردم رواج دارد و چه آنها که هنوز ناشناخته مانده دارند، بیانات آنها در زمینه ی علوم مفید،قابل‌اعتنا می‌باشد و می‌تواند تضمین‌کننده سعادت دنیا و آخرت انسان‌ها باشد.

امام کاظم (علیه‌السلام) در روایتی زیبا علم مفید را به 4 بخش تقسیم می‌کند که در ذیل به صورت خلاصه به توضیح آنها می‌پردازیم، اما روایت امام کاظم (علیه السلام):

« وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فی ارْبَعٍ: اوّل‌ها انْ تَعْرِفَ رَبَّکَ، وَالثّانِیَةُ انْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ، وَالثّالِثَةُ انْ تَعْرِفَ ما ارادَ مِنْکَ، وَالرّابِعَةُ انْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ عَنْ دینِکَ؛ تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائی کرده ام :اوّلین آن‌ها این که پروردگار و آفریدگار خود را بشناسی و نسبت به او شناخت پیدا کنی .دوّم، این که بفهمی که از برای وجود تو و نیز برای بقاءحیات تو چه کارها و تلاش هائی صورت گرفته است .سوّم، بدانی که برای چه آفریده شده ای و منظور چه بوده است .چهارم، معرفت پیدا کنی به آن چیزهائی که سبب می‌شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوی یعنی راه خوشبختی و بدبختی خود را بشناسی و در جامعه چشم و گوش بسته حرکت نکنی»[1]

الف.ان تَعْرِفَ رَبَّکَ

نخستین علم مفید از دیدگاه امام کاظم (علیه السلام) شناخت پروردگار عالم است. اینکه حضرت فرمود «رب» خود را بشناسد به این علت است که هر کس با اندک تأملی می‌تواند بفهمد که جهان خالقی دارد و تصادفی به وجود نیامده است ازاین‌رو اگر از کسانی که بت می‌پرستند، بپرسید چه کسی جهان را خلق کرده می‌گویند «الله»، «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ لَیَقُولُنَّ اللَّـهُ [لقمان/25]و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ مسلماً خواهند گفت: خدا »

شناخت خالق و علم داشتن به آن به‌تنهایی سبب نجات و سعادت انسان نمی‌شود بلکه این علم زمانی کامل می‌شود و انسان از داشتن آن سود می‌برد که انسان علم به «رب» بودن خداوند داشته باشد.

رب، به مالک، صاحب و کسی گفته می‌شود که تربیت امور را بر عهده دارد. تدبیر کننده، تربیت‌کننده و مربی تمامی عوالم و موجودات است.انسان ممکن است درآن‌واحد، ده‌ها رب داشته باشد و آنها را بندگی کند.در نماز ربش، الله باشد، در کسب، ربش مال حرام، در شهوت ربش هوای نفس باشد و ...؛ لذا حضرت یوسف (ع) به هم‌سلولی‌های خود فرمود: «یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ [یوسف/ 39] ای دوستان زندانی من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتای پیروز؟!»

پس اگر انسان علم پیدا کند که همان خالق جهان است که رب اوست، دیگر به بندگی خدایان پراکنده‌ی درونی و برونی مبتلا نمی‌گردد، خود و امورش  تحت ربوبیّت الهی تربیت می‌شود و به کمال مطلوب می‌رسد.

ب. تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ

علم دومی که حضرت به‌عنوان علم مفید به آن اشاره می‌فرماید آن است که معرفت پیدا کنی خدا برای تو چه کارهایی انجام داده است. یعنی نعمت‌های خدا را بشناسی.چه نعمت‌هایی که در وجود تو قرار داده و چه نعمت‌هایی که در بیرون از وجود توست. شناخت نعمت‌ها باعث می‌شود که انسان درصدد شکر نعمت‌ها برآید و قدر نعمت‌های خدا را بداند.

بدیهی است که پس از شناخت رب، وقتی انسان متوجه خودش و تمامی عواملی که در صُنع (صنعت) یا درست شدن خودش دخالت داشته‌اند می‌گردد، به علوم متفاوتی در هستی‌شناسی و زیست‌شناسی نیاز دارد.پس تمامی علوم مربوط به عالم هستی، ازجمله علوم انسانی (روانشناسی، حقوق،ادبیات، تاریخ و ...) و هم‌چنین کلیه علوم طبیعی (تجربی)، از پزشکی گرفته تا نجوم،از کشاورزی گرفته تا صنعت، همه در همین مقوله‌ی (صُنع) جای می‌گیرند.

ج. تَعْرِفَ ما ارادَ مِنْکَ

پس ازآن‌که نعمت‌ها را شناختی، باید بدانی که خداوند چه چیزی از تو می‌خواهد.البته هر چه بخواهد برای نفع توست و او نیازی به اعمال تو ندارد، ولی باید بدانی که خدایی که تو را خلق کرده است، این امتیازات و نعمت‌ها را به تو داده است که چه کنی؟برخی اقتصاد را به‌عنوان هدف می‌گیرند، برخی دیگر علم را هدف می‌گیرند،عده ای رفاه را به‌عنوان هدف خود انتخاب می‌کنند، گروهی نیز لذت را هدف نهایی خلقت خود می‌دانند، لذا مهم است که انسان بداند هدف حقیقی کدام است؟ چرا خلق‌شده و به کجا می‌رود؟ آیا مسیر زندگی انسان این است که گمان کند از خاک آفریده‌شده و به خاک هم برمی‌گردد و هیچ حساب‌وکتابی در کار نیست و به عبارتی از خاک به خاک است،یا «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» است؟ برای خوردن، خوابیدن، جماع، تولیدمثل، هضم، دفع و لذائذ مادی خلق‌شده است یا برای رشد و کمال؟

خداوند در کتاب هدایت خویش، به‌وضوح به این سؤال پاسخ داده تا کسانی که طالب هدایت هستند مسیر زندگی خود را برای رسیدن به این هدف اساسی آگاهانه انتخاب کنند. «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ [ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!»

د. تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ عَنْ دینِکَ

وقتی انسان هدف خود را شناخت و یا هدفی (حق یا باطل) برای خود تعیین کرد،صاحب «دین» می‌شود. دین یعنی راه و روش زندگی، که مبتنی بر جهان‌بینی است. لذا اگر هدفش خداوند متعال بود، تسلیم او شده و دین اسلام را برمی‌گزیند و اگر هدفش غیر از خدا بود، حقایق عالم را پوشانده و کافر می‌شود و دینی متناسب با اهدافش برمی‌گزیند.

گاهی انسان به‌دنبال تحصیل علم می‌رود و چیزهایی را که خداوند از او می‌خواهد یاد می‌گیرد، اما در مقام تطبیق، دچار غفلت می‌شود یا کسانی مغالطه می‌کنند و شبهه‌هایی را به او القا می‌کنند تا او را از دین جدا کنند و به وادی گمراهی بکشانند. بنابراین غیر از این که ما باید دین را بشناسیم، باید بدانیم چه چیزی موجب این می‌شود که ما از دین جدا شویم. باید مرزها را خوب بشناسیم و به‌عبارت‌دیگر دشمن‌شناسی» خود را تقویت کنیم.

نتیجه

علوم بشری، هر چه که باشد، از چهار محور خارج نخواهد بود که عبارتند از:1. خدا شناسی2. خودشناسی (هستی‌شناسی، زیست شناسی و ...) 3.. هدف شناسی 4 دشمن‌شناسی

از دیدگاه اسلام این 4 نوع از معرفت و شناخت است که انسان را در دنیا و آخرت به سعادت و خوشبختی می‌رساند وازدام دشمنان و رهزنان دین الهی نجات می‌دهد. این علوم چهارگانه ضروری‌ترین علم‌هایی است که ما باید آن‌ها را کسب کنیم، علوم دیگر به تعبیر برخی از روایات، علوم لازم نیستند بلکه فضل است، اگر انسان آن‌ها را داشته باشد خوب است ولی اگر نداشته باشد نیز ضرری نمی‌کند.

ازاین‌رو اینکه گفته‌شده تحصیل علم دینی واجب‌تر و ارزشمندتر است، صرفاًبه خاطر تعبد به اسلام نیست، بلکه به این دلیل است که فطرت انسان طالب کشف حقیقت بوده و از سوی دیگر منفعت‌طلب است.

پی‌نوشت

1. بحار الانوار،ج 75، ص 328 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 9 =
*****