چکیده: بنده یک برادر مجرد 25 سالهای دارم که چند مدت پیش به صورت اتفاقی در داخل جیب یکی از شلوارهایش، یک بسته کاندوم و چند تاقرص پیدا کردم. خیلی جا خوردم از اینکه این وسائل برای یک فرد مجرد به چکار میآید؟! نگران شدم و اصلا باورم نمیشد که داداشم خدای ناکرده دچار انحراف شده باشد.
بنده یک برادر مجرد 25 سالهای دارم که چند مدت پیش به صورت اتفاقی در داخل جیب یکی از شلوارهایش، یک بسته کاندوم و چند تاقرص پیدا کردم. خیلی جا خوردم از اینکه این وسائل برای یک فرد مجرد به چکار میآید؟! نگران شدم و اصلا باورم نمیشد که داداشم خدای ناکرده دچار انحراف شده باشد.
در حال حاضر از این قضیه بسیار ناراحت هستم و واقعا به عنوان خواهر نمیدانم چکار کنم؟ آیا به والدینم اطلاع بدهم؟ میدانم اگر به خانوادهام بگویم، قضیه بغرنج تر خواهد شد. البته هنوز اطمینان ندارم که این وسائل برای خودش هست یا دیگری، ولی اینکه پیش اوست، مرا بسیار نگران کرده است.
از طرفی تماسهای مشکوک و یواشکی برادرم، مرا بیشتر حسّاس کرده. به علاوه این اواخر نیز با کسی ارتباط دارد که به اعتقاد پدرم فرد موجهی به نظر نمیآید. امّا از داداشم تعجب میکنم از اینکه او اهل نماز و روزه است، چطور میتواند در این مسائل درگیر شده باشد؟!
واقعا نمیدانم چکار کنم؟ انگار به من شوک وارد شده است. این موضوع هم اصلا ساده نیست که از آن به راحتی گذشت. لطفا مرا راهنمایی کنید که چگونه به عنوان خواهر با داداشم رفتار کنم؟
پاسخ سوال:
با سلام، ابتدا از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردهاید، تشکر میکنم.
قبل از هرچیز باید توجه داشت که پیدا کردن وسائل زناشوئی در لباسهای برادرتان، صرفا دلیل بر ارتباط نامشروع ایشان نیست؛ زیرا برقراری رابطه نامشروع در این مورد صرفا یک احتمال است و احتمالات دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله ازدواج شرعی ایشان یا اینکه وسائل موردنظر مربوط به دیگری باشد.
امّا نیاز جنسی یک نیازی است که اصلا به راحتی نمیتوان آن را مخفی کرد، گرچه هنوز چیزی مشخص نیست و نمیتوان به راحتی قضاوت کرد که برادر شما، دچار انحراف شده باشد، امّا خیلی هم نمیتوان نسبت به این موضوع خوشبین بود.
به هرحال قبل از هر عمل شتابزدهای، بهتر است منطقی با این موضوع رفتار کرد و بدون اینکه حسّاسیت والدین و همچنین حسّاسیت برادرتان نسبت به این موضوع را جلب کنید به فکر یک راه مناسب باشید.
از این رو به جای کنجکاوی درباره مسأله مورد نظر بهتر است بدون اینکه نسبت به برادرتان بدبین شوید، سعی کنید به عنوان یک خواهر با او صمیمانه وگرم برخورد کنید، تا جایی که احساس نزدیک بودن با شما را بکند و بتواند با شما درد دل کند.
در میان این درد و دلها و رابطه صمیمانه میتوانید به او پیشنهاد ازدواج بدهید و از محسنات و خوبیهای ازدواج برای او بگویید و چه بسا نسبت به این مسأله استقبال کند.
از طرفی هم میتوانید با خانواده خود البته بدون هرگونه افشاگری درباره فراهم کردن مقدمات ازدواج برادرتان صحبت کنید تا خانواده نیز در این باره(ازدواج برادرتان) به فکر باشند و کم کم برای او اقدام لازم را انجام دهند.
با آرزوی موفقیت
لینک گفتوگوی مستقیم در انجمن: از جیب برادرم.... پیدا کردم!!
نظرات
متاسفانه بجای اینکه فکر ازدواج جوانان باشیم دنبال مچ گیری هستیم.
این یعنی دقیقا بلعکس عمل میکنیم... نباید دست توی جیب یک نفر کرد حالا هرکی میخاد باشه ...
متاسفانه خانواده ها صبر میکنن صبر میکنن صبر میکنن تا گند قضیه بالا بیاد بعد شروع میکنن به توپیدن و توهین و من جوون بودم فلان بودم و حالا تو فلانی و...
خانواده اگه وقتی سن جوون اقتضا میکنه به فکر شغل و مقدمات ازدواج و اقدام برای این قضیه نباشه (چه والدین دختر و چه پسر) دیگه وقتی کار از کار گذشت حق نداره از چشم جوون ببینه باید 100درصد خودش رو مقصر بدونه والسلام.
بله پدر و مادر فهیم و دانا، پدر ومادری هستند که قبل از عاشق شدن زود هنگام ویاقبل از روابط دوست پسری و دوست دختری مسیر ازدواج فرزندانشون رو هموار کنند
درسته که شرایط باید مهیا باشه ولی باتربیت درست میتوان این مسیر درست رو هدایت کرد
لذا دوست محترمی داشتم که دو دختر و یک پسر داشتند و هر سه رو قبل از ورود به 24 سالگی آماده ازدواجنمودند وقتی ازشون پرسیدیم دلیل زود هنگام(به قول عوام) ازدواج چی بوده، مطرح کردند که قبل از ورود به نیاز جنسی غیر سالم ایشان را هدایت به نیاز جنسی سالم حلال و شرعی نمودم تا بار مسئولیت از دوشم برداشته بشود
احسنت
من مشکلم همین هست. حالا من دوست دختر نداشتم
ولی مادر و پدرم اصلا به فکر ازدواج من نبودند تا 25 سالگی که خودم یکی از دخترانی که به نظرم فوق العاده هست از لحاظ مذهبی و اخلافی رو معرفی کردم. اما بعد از گذشت یک سال و نیم و علاقه بیشتر بین ما.... مخالفت پشت مخالفت سکوت پشت سکوت و گفتن یک جمله بعد از هر بار اصرار من: اصلا حرفشم نزن که ناراحت میشم ها!
انشالا فرضیه _وسایل دیگری_ باشه، صحت داشته باشه:(((
الهییییی ناشناس....
بگو بهشون اگر به حرفم گوش ندین مث شما ناراحت که هیچ، نابود میشم
چندتا ازین کلمات و جملات فرزندگونه بکار ببر تا اوکی بشن لااقل به حرفت گوش بدن
توکل بر خدا کن و موفق باشین
خوشتون میاد. الان باید به پدر مادر ا گوش زد کرد بابا سنمون داره میره بالا ى کاری کنید,اصلا درک نمیکنن که حرف اول واخرشون تو خانواده ما چه برای دختر 35 ساله چه پسر 33 اینکه حالا وقت زیاده,واسط برای بقیه خوشگل نسخه میپیچن حالا حساب کنید من که 25 سالم هست همچین درخواستی کنم, بچه بودم همش دلم میخواست اگه قرار مادر بشم تو جوونی تو ده بيست زندگیم باشه ولی فکر نکنم بشه با این وضع