قدرت غیبی انبیا و اولیای الهی و نقد وهابیت

23:13 - 1394/04/03

چکیده: نیروی غیبی به این معناست که معتقد باشیم شخصی مانند پیامبر یا امام معصوم، می‌تواند خودش کاری انجام دهد که از توان بشر خارج است

قدرت غیبی انبیا

یکی از اعتقادات بی‌پایه و اساس وهابیت خبیث که با تمام جهان اسلام و دیگر فرق موجود در اسلام در تعارض است، این است که آنان معتقدند هیچ کس قدرت غیبی و بیش از حد توان بشری ندارد و هر کس معتقد باشد انسانی و لو پیامبر خدا دارای چنین نیرویی است، مشرک است و از دایره اسلام خارج است. به عبارت دیگر اگر کسی یک امر غیر عادی را از شخصی طلب کند، چون آن شخص باید از اسباب غیر طبیعی استفاده کند، قائل به الوهیت او شده‌ است و این شرک به خداست. به این مطلب وهابی معروف «أبو الأعلى المودودی» تصریح کرده است.[1]

نیروی غیبی به این معناست که معتقد باشیم شخصی مانند پیامبر یا امام معصوم، می‌تواند خودش کاری انجام دهد که از توان بشر خارج است؛ مثلا معتقد باشیم حضرت عیسی(علیه‌السلام) بدون استفاده از دارو و اسباب طبیعی و تنها با دست گذاشتن بر سر شخص بیمار، آن شخص بیمار را شفا می‌دهد، یا این‌که کور مادرزاد را شفا می‌دهد، البته به اذن خداوند متعال. یا این‌که معتقد باشیم که امیرالمومنین(علیه‌السلام) با قدرت غیبی در قلعه خیبر را از جا در آورد، دری که به هیچ وجه با نیروی عادی بشر قابل کندن و جابه‌جا کردن نبود.

بدون شک اگر کسی معتقد باشد، در شخصی این نیرو وجود دارد، اما این نیرو مستند به خداوند متعال است و به اذن و اراده او این کارها را انجام می‌دهد، این اعتقاد هرگز شرک نیست. آن‌چه موجب شرک به خدا می‌شود، این است که ما برای شخصی یا چیزی مانند بت این نیرو را مستقلا قائل باشیم و بگوییم او بدون اذن و اراده الهی می‌تواند در عالم تصرف کند، که در این‌صورت یک نوع ربوبیت برای آن شخص قائل شده‌ایم و بدون شک این اعتقاد شرک به خداست.
اما اگر بگوییم این نیرو به اذن الهی است و خداوند متعال به او داده است و در تصرف متوقف بر اذن و اراده الهی است و اگر خدا بخواهد و اجازه دهد، او می‌تواند تصرف کند و اگر اجازه ندهد نمی‌تواند، هرگز شرک نیست و مشکلی از حیث اعتقادی ندارد.

قرآن کریم به صراحت از انبیایی که دارای این نیروها بوده‌اند نام می‌برد، به طور مثال راجع به حضرت یوسف می‌فرماید: « اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هذا فَأَلْقُوهُ عَلى‏ وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرا [یوسف/93] اين پيراهن من‌را ببريد و به صورت پدرم بياندازيد، بينا مى‏‌شود». سپس در ادامه می‌فرماید: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى‏ وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرا [یوسف/96] هنگامى كه بشارت دهنده آمد، آن (پيراهن) را بر صورت او افكند، ناگهان بينا شد». در این آیه می‌فرماید حضرت یوسف(علیه‌السلام) با فرستادن پیراهن خود برای پدر، چشمان او را شفا داد به اذن خدا، کاری که کاملا غیر عادی بود.

هم‌چنین راجع به حضرت موسی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «وَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً [بقره/60] و (به خاطر بياور) زمانى را كه موسى(علیه‌السلام) براى قوم خويش طلب آب كرد به او دستور داديم عصاى خود را بر سنگ مخصوص بزن، ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد». در این آیه می‌فرماید حضرت موسی(علیه‌السلام) با زدن عصای خود بر آن سنگ، چشمه را ایجاد کرد، کاری که با نیروی معمولی امکان ندارد.

هم‌چنین قرآن راجع به حضرت سلیمان می‌فرماید: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِين* وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُون [نمل/16-17] و سليمان وارث داود شد، و گفت اى مردم! به ما سخن گفتن پرندگان تعليم داده شده است و از هر چيزی به ما عطا گرديده اين فضيلت آشكارى است. لشكريان سليمان از جن و انس و پرندگان نزد او جمع شدند و آن قدر زياد بودند كه بايد توقف كنند تا به هم ملحق شوند». این آیات و مانند آن که در رابطه با حضرت سلیمان نازل شده است، می‌فرماید: سلطنتی که به حضرت سلیمان داده شده بود که تمام عالم را در بر می‌گرفت و جن و انس در خدمت حضرت بودند که بدون شک چنین سلطنتی از طاقت بشری خارج است.

قرآن درباره حضرت عیسی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِين[آل‌عمران/49] من از گل، چيزى به شكل پرنده مى‏‌سازم، سپس در آن مى‏‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌‏اى مى‌‏گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را شفا مى‌‏بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى‌‏كنم، و از آن‌چه مى‌‏خوريد، و در خانه‌‏هاى خود ذخيره مى‌‏كنيد، به شما خبر مى‏‌دهم، مسلما در اين‌ها، نشانه‌‏اى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد». در این آیه افعال به صورت «أخلق» ، «أنفخ» ، «أُبرئ» ، «أَحيي» ، «أُنبِّئُكُمْ» که با صیغه مفرد آمده است و به این معناست که حضرت عیسی(علیه‌السلام) تمام این موارد غیر عادی را به خود نسبت می‌دهد.

قرآن کریم درباره یکی از یاران حضرت سلیمان می‌فرماید: «قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي [نمل/40](اما) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت، من آن(تخت پادشاهی) را پيش از آن‌كه چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد! و هنگامى كه (سليمان) آن را نزد خود مستقر ديد گفت: اين از فضل پروردگار من است». این آیه بیان می‌کند که یکی از یاران خاص حضرت سلیمان نیز دارای نیرویی بوده که می‌توانسته به راحتی نخت بزرگی را در یک آن، از آن سرزمین به نزد سلیمان بیاورد، آیا این نیروها خارق العاده و غیر طبیعی نیستند؟ 

بنابراین با توجه به آیات قرآن کریم انبیا و اولیای الهی دارای نیروی خارق العاده و غیر بشری بوده‌اند و قرآن این نیرو را به خود آن‌ها نسبت می‌دهد؛ پس انسان‌هایی وجود دارد که دارای چنین نیروهایی هستند، ولی ما معتقدیم که این نیروها از جانب خود آن‌ها نبوده است، بلکه تفضلی از جانب خدا بوده است و هر کاری انجام داده‌اند به اذن و اراده الهی بوده است.[2]

در نتیجه: این اعتقاد هم مانند بسیاری دیگر از اعتقادات وهابیت خبیث مخالف قرآن است و اجماع مسلیمن است و ثابت می‌کند آنان مخالف قرآن سخن گفته و از دایره اسلام خارج هستند.
-----------------------------------------------
پی‌نوشت
[1]. المصطلحات الأربعة، ص 18.
[2]. الوهابية في الميزان، ص 259.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 1 =
*****