چکیده: گروه وهابیون همانگونه که اموری همچون ساختن مسجد در کنار قبور الهی، نماز و دعاخواندن و زیارت قبور را حرام میداند؛ روشن کردن چراغ و تزیین قبور را نیز به طور مطلق حرام میدانند، اگر چه برای قبر یکی از اولیای الهی همچون پیامبر اکربزگترینم(صلیاللهعلیهواله) باشد.
گروه وهابیون همانگونه که اموری همچون زیارت قبور انبیا یا اولیای الهی، ساختن مسجد در کنار این قبور یا نماز و دعا خواندن کنار این قبور را حرام میداند؛ روشن کردن چراغ و تزیین قبور را نیز به طور مطلق حرام میدانند، اگر چه برای قبر بزرگترین پیامبر الهی همچون پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهواله) باشد. این در حالی است که این فتوای سخیف و بدور از منبع و پیشنیه روایی معتبر تعجب هر انسان منصف و صاحب عقلی را بر میانگیزد. چراکه حرمت برافروختن چراغ در کنار قبور با هیچ یک از مبانی دینی و قرآنی و فقهی سازگاری ندارد. ولی با این حال گروه وهابیون برای این ادعا و فتوای سخیف خود به اموری استناد میکند که صحت و اعتبار آن برای محقیق و پژوهشگران علوم حدیث فاقد اعتبار است.
دلایل وهابیون بر حرمت برافروختن چراغ
«نسایی» به سند خود از «ابنعباس» نقل میکند که رسول خدا(صلیاللهعلیهواله)فرمودند: «خدا لعنت کند زنانی که به زیارت قبور میآیند و کسانی که قبور را مساجد قرار داده و برآن چراغ روشن میکنند.»[1]
پاسخ:
این حدیث از حیث سند و دلالت داری اشکال جدی است؛ از این رو هیچ دلالتی بر حرمت ندارد، برای روشنتر شدن این مطالب به بررسی سندی و دلالی حدیث میپردازیم.
1. سند حدیث:
محدث وهابی «ناصر الدین البانی» بعد از نقل این حدیث میگوید: «این حدیث را «ابو داوود» و دیگران نقل کردهاند، ولی از حیث سند ضعیف است. اگر چه کثیری از سلفیون به آن تمسک کردهاند، ولی باید حق گفته شود و متابعت گردد. و از جمله کسانی که این حدیث را تضعیف نموده «مسلم» است او در کتاب التفصیل مینویسد: این حدیث ثابت نیست و مردم از حدیث «ابوصالح باذام» که در سند اوست پرهیز نمودهاند». آنگاه میگوید: «ضعف این حدیث را در کتاب «الاحادیث الضعیفه و الموضوعه واثرها السییء فی الامه» ثابت نمودهام. سپس میگوید: «کسی به احادیث ابوصالح باذام احتجاج نکرده و نزد جمهور ائمه ضعیف است، مگر عجلی که معروف به تساهل در توثیق است».[1]
2. دلالت حدیث:
بر فرض قبول این حدیث و عدم اعتنا به ضعف سندی؛ میبایست این روایت را بر قبور غیر انبیا و غیر امام معصوم(علیهالسلام) حمل کرد، چرا که آیات و روایاتی که دال بر بزرگداشت و تکریم ایشان دارد، زمان ممات ایشان را نیز در بر میگیرد، از اینرو میبایست با زنده نگهداشتن یاد و نام ایشان، در جهت تعظیم شعائر و تقویت راه و رسمی که ایشان بنیانگذار آن بودهاند همت گماشت.
3. سیره مسلمین
سیره مسلمین در طول تاریخ اسلام بر این بوده است که بر سر قبور مردگان خود حاضر میشدند و بر مزارشان چراغ روشن میکردهاند. «خطیب بغدادی» به سند خود از شیخی از اهل فلسطین نقل میکند: «در پایین دیوار قسطنطنیه ساختمان روشنی را مشاهده نمودم، دربارة آن سؤال کردم، گفتند: این قبر ابوایوب انصاری صحابی رسول خدا(صلیاللهعلیهواله) است. کنار قبر او آمدم، قبرش را در آن ساختمان دیدم؛ در حالی که قندیل و لوستری با زنجیر از سقف آن آویزان بود».[3]
«ابن الجوزی» میگوید: «یکی از حوادث سال(386ه.ق) این بود که اهل بصره ادعا کردند که به قبری دسترسی پیدا کردهاند که متعلق به «زبیربن عوام» است؛ آنگاه قندیل، ابزار، حصیر، و غیره آوردند و افرادی را نیز به عنوان حافظ و خدمتکار بر آن گماردند و زمینهایی نیز بر آن وقف نمودند».[4]
پس سیره مسلمین در طول تاریخ این بوده است که هر گاه میدیدند قبری متعلق به بزرگی است حتی از صحابه، برای آن قبر، مقبره و ساختمان و نور و چراغ میساختند تا فراموش نشود.
4. حدیث معارض دارد
حدیث بالا معارض دارد؛ زیرا «ترمزی» نیز از «ابن عباس» نقل میکند که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) شبانگاه وارد بر قبری شد؛ در حالی که شخصی برای او چراغ روشن کرده بود.[5] و این سکوت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دال بر جواز این عمل بوده است.
سخن پایانی:
حق این است که عالمان وهابی به صرف دیدن یک روایت دست به ساختن فتاوای سخیف نزنند. چرا که تاریخ گواه است که در طول تاریخ افرادی با مقاصد مختلف سعی در جعل احادیث مختلف نمودهاند، از اینرو حق این است که اصول محکم و مسلم قرآنی را در بیان فتاوای خود لحاظ کنند، و بیش از این با فتاوای عجیب موجب تضعیف اتحاد مسلمین و جدا کردن فرق و مذاهب اسلامی از یکدیگر نشوند.
___________________
پینوشت:
[1]. سنن نسائی، ج4،ص 95.[2]. تحذیر المساجد من اتخاذ القبور مساجد، البانی،ص44-43.
[3]. تاریخ بغداد،ج1،ص154.
[4]. المنتظم، ج14،ص383.
[5]. الجامع الصحیح، ج3،ص372،باب62.