امام پنجم و علت نامیده شدن آن حضرت به «باقر»

09:11 - 1394/06/29

چکیده: شهرت و آوازه  امام باقر(عليه‌السلام) چنان فراوان و بلند شده بود كه جاحظ يكی ديگر از بزرگان اهل سنت می‌گويد «حضرت نه تنها عالم و يكه‌تاز علم و دانش در حجاز بود، بلكه در عراق و خراسان نيز از شهرت بسیاری برخوردار بوده است. چنانكه راوی می‌گويد: «ديدم كه مردم خراسان دورش حلقه زده و اشكالات علمی خود را از او می‌پرسيدند».

امام باقر(ع)

پنجمين امام شيعه، محمدبن‌علی(عليه‌السلام) است كه به «باقر» شهرت يافته است. مادر آن حضرت، فاطمه دختر امام حسن مجتبی(عليه‌السلام) است كه امام صادق(عليه‌السلام) از وی به نيكی ياد كرده است در همين زمينه حضرت فرمود: «زنی بود صديقه و بسيار راست‌گو كه همتای آن در آل‌حسن(عليه‌السلام) نبود».[1]  بدين ترتيب، امام باقر(عليه‌السلام) نخستين كسی بود كه پدرش از نسل امام حسين(عليه‌السلام) و مادرش از نسل امام حسن(عليه‌السلام) است.[2]

روز شهادت امام محمد باقر(علیه‌السلام) هفتم ذی‌الحجه، سال 114(ه.ق) روايت كرده‌اند. امام پنجم، القاب بسياری داشته است. كه لقب «شاكر» و «هادی» و «باقر» مهم‌ترين اين القاب است كه «باقر» از همه القاب آن حضرت مشهورتر بوده است.

باقر به معناي شكافنده است كه «جابربن يزيد جعفی» در توضيح آن می‌گويد: «به خاطر اين كه آن حضرت، علم را شكافت و رموز و دقائق آن را روشن كرد».[3] يعقوبی می‌نويسد: «بدان سبب باقر ناميده شد كه علم را شكافت»[4] «راغب اصفهانی» هم مانند همين سخن را بيان كرده است. [5]  «ابن‌منظور» درمورد كلمه باقر چنين گفته است: ««تبقر» داشتن علم و مال فراوان و زياد را می‌گويند. و به محمدبن علی بن حسين بن علی(عليه‌السلام) بدان جهت باقر گفته می‌شود كه آن حضرت، علم را شكافت و اصول و فروع آن را مشخص كرد و طرز استنباط فروع علم از اصول آن را بيان فرمود».[6]
اين  جملات نشان از عظمت حضرت است كه مخالفين آن حضرت هم به خاطر عظمت آن حضرت، سر تعظيم فرود آورده‌‎ و جملات زیبایی را در مورد حضرت بيان كرده‌اند.

قضيه «جابربن عبدالله انصاری»
جابربن عبدالله انصاری روايتی را در فضيلت امام باقر(عليه‌السلام) نقل كرده است كه به نوشته تمام فقهای مدينه و عراق، آن را نقل كرده‌اند؛ دراين روايت جابر می‌گويد: رسول خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله) من‌را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «تو بعد از من چندان زنده می‌مانی كه مردی از فرزندان من‌ كه شبيه‌ترين مردم به من است و نامش مطابق نام من باشد، را زيارت مي‌كني، وقتی او را ديدی، سلام من‌را به او برسان، و اين سفارش من‌را حتما عمل كرده و سهل مگير».[7]

در تاريخ يعقوبی، دنباله اين حديث چنين آمده است: «وقتی جابر به سنين پيری رسيد و مرگ خود را نزديك ديد، پيوسته می‌گفت، ای باقر ای باقر، كجایی، تا اين كه روزی آن حضرت را ديد و خود را به وی رساند، در حالی‌كه دست و پای آن حضرت را می‌بوسيد و می‌گفت: پدر ومادرم فدای تو شبيه پدرت رسول خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله) هستی، رسول خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله) بر تو سلام فرستاد».[8]

اين روايت از امام صادق(عليه‌السلام) نيز نقل شده و آن حضرت در آن روايت كلمه «باقر» را به عنوان يك فضيلت اختصاصی برای پدر بزرگوارش بيان كرده است.[9] نقل اين روايت از رسول‌خدا(صلي‌الله عليه و آله) باعث شهرت امام باقر(عليه‌السلام) بدين لقب گرديد. و پس از آن نيز كه مجلس آن حضرت محل تجمع و استفاده شمار فراوانی از راويان و محدثان اهل سنت شد، اين لقب وجه علمی خود را نيز نشان داد.

وقتی «زيد بن علی» نزد «هشام» بود، او با توصيف امام باقر(علیه‌السلام) با كلمه «بقره» می‌خواست آن حضرت را تحقير نمايد، كه زيد در جواب او گفت: «پيامبر خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله) او را باقرالعلم ناميد و تو بقره، مي‌نامي، پس ميان رسول خدا(صلي‌الله عليه و آله)  و تو به طور حتم اختلاف فراوان وجود دارد. كه تواريخ می‌نويسند همين جسارت و توهين باعث شد كه قيام و انقلاب زيد به جلو بيافتد. و باعث شد كه بر عليه هشام قيام كند و در سال 122ق زيد به شهادت رسيد.

موقعيت علمی امام باقر(عليه‌السلام)
در ميان عالمان آن زمان، آن چنان خضوعی نسبت به شخصيت علمی امام باقر(عليه‌السلام) به چشم می‌خورد كه «عبدالله بن عطای مكی» می‌گوید: «علما را در محضر هيچ‌كس كوچك‌تر از محضر ابوجعفر(عليه‌السلام) نديدم، «حكم بن عيينه» عالم بزرگ اهل سنت با تمام عظمت علمی‌اش در ميان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزی در مقابل استادش به نظر می‌رسيد».[11] 

«ذهبی» يكی از علمای به نام اهل سنت درباره امام باقر(عليه‌السلام) می‌نويسد: «محمدبن علی بن الحسين(عليه‌السلام) از كسانی‌ است كه بين علم و عمل، آقایی و شرف، وثاقت و متانت جمع كرده و اهليت خلافت را داشت».[12]

شهرت و آوازه  امام باقر(عليه‌السلام) چنان فراوان و بلند شده بود كه جاحظ يكی ديگر از بزرگان اهل سنت می‌گويد «حضرت نه تنها عالم و يكه‌تاز علم و دانش در حجاز بود، بلكه در عراق و خراسان نيز از شهرت بسیاری برخوردار بوده است. چنانكه راوی می‌گويد: «ديدم كه مردم خراسان دورش حلقه زده و اشكالات علمی خود را از او می‌پرسيدند».[13]

پس بی‌جهت نبوده است كه رسول خدا(صلی‌الله‌عليه‌وآله)  او را «باقر العلم» به معنای شكافنده علم و دانش ناميده  است.

..............................................................
پی‌نوشت
[1]. دعوات راوندي، ص 68، حديث، 165؛ بحارالانوار، ج 46ص 215
[2].  عمدة الطالب، ص 195
[3]. «لانه بقرالعلم بقرا اي شقه و أظهره اظهارا» علل الشرايع، ج 1، ص 233
[4]. « كان سمي الباقر لانه بقرالعلم»[4]   يعقوبي، ج 2، ص 320
[5]. المفردات، ص 54|
[6]. لسان العرب، ذيل كلمه باقر
[7]. بحارالانوار، ج 46، ص 294
[8]. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 320
[9]. الاختصاص، ص 62
[10]. عيون اخبارالرضا، ج 1ص 212
[11]. الارشاد، ص 280
[12]. سيراعلام النبلاء، ج 4، ص 402
[13]. كافي، ج 6، ص 266

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 0 =
*****