ازادی در گرو ساده زیستی

23:07 - 1391/11/15
لذتهای ضروری، واجب است و در آن شکی نیست و گاهی بر آن ثواب نیز نوشته می شود. در لذتهای مضر همچون شراب یا فحشا و امثال آن (صغیره باشند یا کبیره) حرامند، در آن بحثی نیست.
کبوتر

اخلاق مبلّغان
بحث این مقاله را با طرح چند سؤال آغاز می کنیم:
آیا ما مبلّغان و پیام رسانان مذهبی می توانیم بدون اضطراب، یافته ها و باورهای خود را بیان نماییم؟ آیا نویسندگان، محققان و مدرسان ما اعتقادات و نظریات اسلامی را بدون مانع و سانسور، تبلیغ یا ثبت می کنند؟! آیا ما محافظه کاری و مصلحت اندیشی نمی کنیم؟
چه چیزی مبلّغان دینی و نویسندگان ما را از بیان حقایق دینی و اسلامی مانع می شود؟ و چرا در مقابل منکرات اجتماعی و دینی، قاطعانه نمی ایستیم؟ آیا همواره دشمنانی از خارج و با قوه قهریه مانع ما می شوند؟! بی تردید، در برخی برهه ها و دورانها؛ جباران و ستمگران با جبر و قهر، مانع بیان حقایق می شده اند؛ چنان که قرآن می فرماید: «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَ الجِنِّ»؛1 « این چنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم.»

تاریخ نیز گواه این واقعیت است که برای هر موسایی فرعونی و برای هر جنبش اصلاحی، دجّالی بوده است. همیشه حاکمان و زرسالاران می خواهند جوامع بشری را به استخدام خویش درآورند و با پیام رهایی بخشِ توحیدی، مخالفت کنند؛ امّا بدون شک باید گفت: همیشه دشمنی از خارج، مانع «بلاغ مبین»2 ما نیست. همواره تیزیِ تیغ و دشنه دشمن، قلم ما را کُند و فریاد حق طلبان را خاموش نکرده است. اگر زبان ما در مقابل منکرات اخلاقی و فسادهای دینی و اجتماعی به لکنت می افتد و قلم به لرزش دچار می شود، گاهی عامل درونی دارد.
قلم و زبان، چیزی جز ترجمانِ روح و ضمیر نیست و از روحیه ضعیف و مشوّش، زبان گویا و طلیق و قلم روان و مؤثر به وجود نخواهد آمد؛ چنان که در معرکه و میدانهای نبرد، کسی از شخصِ ترسو، حماسه و دلاوری نمی خواهد، از اسیران هوا و هوس و خواب و خوراک نیز انتظار زبانِ صریح و قاطعی نباید داشت.
از عوامل بزرگی که باعث تشویشِ روحی و اضطرابِ درونی است، استمتاع و بهره مندی از لذتها و شهوتهای مباح است. می گوییم «مباح» و «حلال»؛ چرا که یک روحانی و مبلغ دینی، مرتکب حرام تعمّدی نمی شود. آن لذتهای مباح است که وسوسه انگیز شده و کم کم روح پاک و لطیف را ثقیل و کثیف می کند و از طیران و حرّیت باز می دارد.

در اخلاق و فلسفۀ «لذت» در مقابل «اَلَم» و درد آمده است: لذت، کیف نفسانی است. هرگاه چیزی با روح و روان ما سازگار باشد، از آن لذت می بریم و خوشمان می آید؛ وگرنه احساس ناخوشی و ناراحتی می کنیم و این را «درد» یا «اَلَم» گویند، پس لذت، شئ وجودی و کیف نفسانی است و اَلَم، عدم ملایمت است؛ یعنی بین این دو، تقابل «ملکه و عدم» است. بنابراین، هر لذت و خوشی در روح و ضمیر ما اثری بر جای خواهد گذاشت؛ چرا که لذتها وجودند و هر وجودی اثری دارد؛ لذت خواب، خوراک، پوشاک و شهوات... هر کدام آثار مخصوص به خود را خواهد داشت.
حکیم الهی «ملاصدرا» می گوید: لذتها و شهوات به سه دسته اند: اول: لذتهایی که جزء ضرورتهای حیات و زندگی هستند، مثل خوردن، خوابیدن، آشامیدن و غیره به قدر نیاز، که اینها واجب هستند. و قسم دوّم: لذتهایی هستند که قطعاً بر روح، اثر تخریبی داشته یا بر جسم و جان و ناموس، تأثیر سوء دارند که اینها حرامند، و قسم سوّم: لذتهایی هستند که نه ضروری حیاتند و نه ضرر و زیان آنها قطعی است. این لذتها مباحند و شرع مقدس اینها را اجازه داده است.3

لذتهای ضروری، واجب است و در آن شکی نیست و گاهی بر آن ثواب نیز نوشته می شود. در لذتهای مضر همچون شراب یا فحشا و امثال آن (صغیره باشند یا کبیره) حرامند، در آن بحثی نیست؛ امّا لذتهایی مانند استفاده از خانه های مجلل، مبلمان، ماشین لوکس و لباسها و غذاهای اعیانی و امثال اینها گرچه مباحند؛ ولی این گونه مباحها هستند که مانع مناعت طبع و وارستگی روحانیت می شوند. اینجا یکی از میدانهای وسوسه انگیزی است که بسیاری از صاحبان نظر و اندیشه را لغزانده است. صورت آن حلال و بدون گناه است؛ امّا باطن آن اضطراب و دلبستگی است.

به همین دلیل است که امام موسی کاظم علیه السلام به صحابی مشهور خود، هشام بن حکم می فرماید: «يَا هِشَامُ إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَكُوا فُضُولَ الدُّنْيَا فَكَيْفَ الذُّنُوبُ وَ تَرْكُ الدُّنْيَا مِنَ الْفَضْلِ وَ تَرْكُ الذُّنُوبِ مِنَ الْفَرْضِ؛4 ای هشام! همانا خردمندان زیاده بر احتیاج از دنیا را کنار می نهند، چه رسد به گناهان. با اینکه ترک دنیا فضیلت است و ترک گناه، فریضه و لازم.»
این فرمایش امام، کلید سعادت، سبکباری و آزادگی روحی است. ممکن است چنین شخصی ابداً به حرام هم نیفتید؛ امّا خردمند و آزاده باید از مواضعی که سدّ راه کمال اند اجتناب نماید. چنان که ملاصدرا می فرماید «یمنع عن مزید؛ الکرامة و فضل النعمة و کمال القرب منه تعالی؛ استفاده غیرضروری از مباحات، خود، سد کمال مطلوب است.»
چون لذت، ضربی از وجود است و وجودات، لوازم وضعیه دارند، لذا هر استفاده ای از خواب و خوراک و شهوات، ولو یک بار باشد، تأثیر خاص خود را خواهد گذاشت.

 پی نوشت:

1) انعام/ 112.
2) «فَاعْلَمُواْ أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلاَغُ الْمُبِينُ»، مائده/ 92.
3) شرح اصول کافی، ملاصدرا، تصحیح: خواجوی، انتشارات صدرا، قم، 1364ش، ج‏‏1، ص‏377.
4) اصول کافی، شیخ کلینی، انتشارات اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1362ش، ج‏‏1، ص17.
5) اصول کافی، کلینی، کتاب ایمان و کفر، باب تواضع، ج2، ص128.
6) الحیاة، اخوان حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380ش، ج2، ص358.

منبع:سایت ذی طوی

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
4 + 11 =
*****