بررسی شبهاتِ شأن نزول آیه ولایت

08:00 - 1394/11/13

چکیده:شأن نزول‌هایی که در غیر از حضرت علی(علیه‌السلام) برای آیه ولایت ذکر شده بسیار سست و غیر قابل استناد است. و با توجه به روایات بسیاری که در این آیه وارد شده است و تصریحاتی که بزرگان اهل سنت نموده‌اند، این آیه تنها و فقط در شأن امیر مومنان علی(علیه‌السلام) نازل شده است.

بررسی شبهات شأن نزول آیه ولایت

از جمله آیاتی که در شأن حضرت امیرالمونین(علیه‌السلام) نازل شده است آیه 55 سوره مائده می‌باشد که در پست گذشته این مسأله را از زبان بزرگان و کتب معتبر اهل سنت بیان کردیم و اثبات نمودیم که این آیه تنها در حق امیرالمومنین(علیه‌السلام) نازل شده است.
اما با این وجود ابن تیمیه و شاگرد او ابن قیم جوزیه که در دشمنی و انکار فضائل اهل بیت(علیهم‌السلام)، سرآمد همه هستند نزول این آیه را در حق حضرت انکار کرده‌اند و همچنین بعضی از بزرگان اهل سنت احتمالات دیگری را نیز در شأن نزول این آیه بیان نموده‌اند که در این نوشتار به برسی آن می‌پردازیم.

نزول آیه ولایت در شأن عبادة بن صامت
یکی از نظریه‌هایی که در شان نزول این آیه مطرح کرده‌اند، نزول آیه در شان عباده بن صامت است.
ابن كثير دمشقی در این باره می‌گوید: «در احاديثی كه پيش از اين آورديم گذشت كه همه اين آيات (51-56 مائده) درباره عباده بن صامت و در تبرّی او از پيمان يهود و رضايت او به ولايت خدا و رسول و مؤمنان نازل شده است».[1]
طبری نیز در تفسير خود این مسأله را به عنوان يكی از اقوال، بدون آن‌که اظهار نظری درباره آن کند، مطرح کرده است.[2]

نقد و برسی این نظریه
بعضی از بزگان اهل سنت به دلیل آن‌که آیات گذشته در حق عباده بن صامت نازل شده است، ادعا می‌کنند که آیه ولایت نیز به دنبال آیات قبلی در حق عباده بن صامت نازل شده است.
این ادعا تنها در صورتی به عنوان یک قول در مقابل اقوال دیگر (نزول آیه در حق حضرت علی‌(علیه‌السلام)) پذیرفته می‌شود که دو مسأله به اثبات برسد. و بعد از اثبات آن، سراغ معنا و دلالت آیه می‌رویم.
ابتدا باید اثبات گردد که آیه 51 مائده درباره‌‌ی عباده بن صامت نازل شده است. سپس اثبات شود که آیه 55 به همراه آیه 51 سوره مائده و در همان واقعه نازل شده است.

اولاً اختلاف بسیاری در شأن نزول این آیات وجود دارد و اقوال و محتملات بسیاری در این زمینه داده شده است. طبری درباره‌ی این آیه می‌نويسد: «اهل تأويل در مقصود از اين آيه اختلاف كرده‌اند، هر چند طرف خطاب امر در آن‌ها همه مؤمنانند بعضی گفته‌اند عباده بن صامت و عبدالله بن ابی بن سلول در داستان تبرّی عباده از پيمان يهود و تمسّك عبداللّه بن ابیّ به آن پيمان، اراده شده‌اند».[3]

و خود او نیز همه اقوال را محتمل می‌شمارد: «در تاييد هيچ يك از اقوال سه گانه دليلی در دست نيست كه يكی را بر ديگری ترجيح دهد. بنابراين درست خواهد بود كه ظاهر تنزيل را عام بدانيم و آنچه را اهل تأويل گفته‌اند و علم به خلاف آن نداريم، محتمل بشماريم. بلی شكّی نيست كه آيه درباره يك نفر منافق كه از حوادث روزگار بر خود بيم داشته و با يهود و نصاری پيمان دوستی داشته، فرود آمده است».[4]
ابن كثير نيز در ذيل آيات 51 تا 53 می‌نويسد: «مفسّران در سبب نزول اين آيات كريمه اختلاف كرده‌اند».[5]

نکته دوم آن‌که اثبات نزول آیه 51 تا 55 به صورت یک‌جا و به همراه هم نیز به هیچ وجه میسور نیست؛ زیرا اختلاف عمیقی در میان مفسرین در این مسأله وجود دارد که به دلیل عدم اطاله کلام از نقل آن خودداری نموده و به منابعی که ذکرشده[6] مراجعه شود.
بنابراین ادعای ابن کثیر و بعضی از بزرگان اهل سنت مبنی بر نزول آیه ولایت در حق عباده بن صامت اصلاً مورد پذیرش واقع نمی‌شود، چرا که مقدمات آن نیز بسیار سست و غیر قابل اثبات است.

نزول آیه ولایت در شأن ابوبکر
این مسأله به عنوان یک نظریه اساساً قابل طرح و پذیرش نیست چرا که بسیاری از مفسرین اهل سنت حتی بدان اشاره نیز نکرده‌اند و کسانی که نیز آن را بیان نموده‌اند، هیچ سندی جز روایت عکرمه نیز بیان نکرده‌اند.
فخر رازی و آلوسی در ذيل آيه می‌نويسند: «از عكرمه روایت شده که این آیه در شأن ابوبکر نازل شده است».[7]

شخصیت عكرمه نیز بر هیچ کس پوشیده نیست که فردی خوارجی مسلک و دروغ‌گو بوده است.
و مزی نيز می‌نويسد: «عكرمه اباضیه (یکی از فرقه‌های خوارج) است».[8]
هم‌چنین درباره شخصیت او می‌نویسد: «عكرمه، بسيار دروغ‌گو بوده است كه صبح يك حديث و شب بر خلاف آن را نقل می‌كرد».[9]

در نتیجه: شأن نزول‌هایی که در غیر از حضرت علی(علیه‌السلام) برای آیه ولایت ذکر شده بسیار سست و غیر قابل استناد است. و با توجه به روایات بسیاری که در ذیل این آیه وارد شده است و تصریحاتی که بزرگان اهل سنت نموده‌اند، این آیه تنها و فقط در شآن امیر مومنان علی(علیه‌السلام) نازل شده است.

__________________________________________________
پی‌نوشتض
[1]. تفسير القرآن العظيم، ج 2 ص 72، ناشر: دار الفكر، بيروت-1401هـ.
[2]. جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج6 ص288، ناشر: دار الفكر بيروت .
[3]. جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج6ص 275 ، ناشر: دار الفكر بيروت - 1405هـ.
[4]. همان، ج 6، ص 267.
[5]. تفسير القرآن العظيم، ج 2، ص69.
[6]. التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، فخررازی، ج 12، ص15 و 22، ناشر: دار الكتب العلمية بيروت 1421هـ؛/ و تفسير الطبري ج 6 ص 275؛ جامع البيان عن تأويل آي القرآن ، ج 6 ، ص5 27.
[7]. التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب ، ج 12 ، ص23؛  روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ، ج 6 ، ص 168.
[8]. تهذيب الكمال، ج 20 ، ص 278 ، ناشر: مؤسسة الرسالة بيروت، 1400هـ .
[9]. همان، ج 20 ، ص 286.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 7 =
*****