واقعا نباید بگه؟ کجاش غیبت میشه؟

00:59 - 1391/11/28
اگه بعدها طرف بفهمه که همچین مساله‌ای رو ازش پنهان کرده به بهانۀ غیبت به خیلی چیزا ممکنه شک کنه...
تردید در انتخاب

شما به سوال ذیل جوابی داده بودید که به نظر من جای تأمل داره:

***سوال این است :

سلام یه پسر ازم خواستگاری کرده که خودش و خونواده‌اش مذهبین منم مذهبی هستم اما خونواده‌ام خیلی نه خصوصا پدرم که نماز نمی‌خونه به نظر شما بهش بگم یا نه جواب : سلام ملاک اینکه بهش بگید یا نه اینه که ایا بی نماز بودن پدر زن براش قابل تحمله یا اینکه اگه حتی بعدا هم بفهمه زندگی رو.....

******

از نظرم راهنمایی شما به این خانوم همچین جالب نبود! یعنی چی موضوع رو نگو و بعد بهش بگو نگفتم چون غیبت میشده؟!!! حالا نه اینکه هیچ کدوم از ما آدما هیچ وقت غیبت نمیکنیم!!! اگه از اول تا اخر هر هفته تمام حرفامون سر جمع بشه شاید کلا ده بیست جمله گفته شده باشه که غیبت و دروغ و تهمت و... نبوده باشه!!! درثانی ,اگه بعدها طرف بفهمه که همچین مساله‌ای رو ازش پنهان کرده به بهانۀ غیبت به خیلی چیزا ممکنه شک کنه. (این راه برای کسانی هست که خیلی روی رفتارشون دقت دارن که خدای نکرده کوچیکترین اشتباه و گناهی مرتکب نشن... که مطمئنا این افراد هم صداقت رو به پنهان کاری ترجیح میدن)

حالا شما مثلا برای یک مورد استثنا قائل میشید و میگید از این راه میتونید استفاده کنید دیگران هم ممکنه سوء استفاده کنن و برای موارد خیلی اساسی‌تر و حیاتی‌تر همچین کاری یا یه کار مشابه به این انجام بدن که اونوقت معلوم نیست آینده شون چی بشه!!!!!!

خب خودمونو بذاریم به جای اون بنده خدا, هرکسی یه سری ملاکهایی داره و به یه سری چیزا معتقد و مقیده و چیزهای خاصی رو به عنوان ارزش میدونه و ممکنه کمبود اون موارد باعث رنجش طرف تو زندگیش بشه , حالا ممکنه بعد از اینکه کار از کار گذشت بخاطر حفظ آبرو یا هرچیز دیگه‌ای و بعد از یه مدت ناراحتی طرف به روی خودش نیاره اما قرار نیست سوء استفاده بشه!!

شاید یک مورد مثل همین نماز نخوندن پدر خانم یا یه چیز دیگه شبیه این باعث یه جور سرشکستی اون آقا توی فامیلش بشه. (البته باید در نظر داشته باشید خانوم گفتن که خانوادۀ اون اقا خیلی مذهبی هستن و خانوادۀ این خانوم مذهبی نیستن. حالا مذهبی بودن که همش به نماز خوندن و نخوندن بر نمیگرده که!

مطمئنا تو موارد دیگه‌ای هم با هم تفاوتهایی دارن که ممکنه مشکل ساز بشه) و اما قرار نیست که هرکسی رو که دوست داری باهاش ازدواج کنی و یا هر آدم خوبی که به خواستگاریت میاد به هر قیمتی که شده باهاش ازدواج کنی... اون بنده خدا هم اگه فردعاقلی باشه و این دخترخانوم رو از همه جهت پسندیده باشه به احتمال زیاد این مساله رو یه مشکل نمی‌بینه و تصمیمی رو میگیره که.... به هر حال فکر میکنم بهترین راه صداقته.

نه اینکه تمام زندگیشو بریزه رو سفره اما مواردی که فکر میکنه از نظر طرف مقابل مهمه و ممکنه آینده ش رو با مشکل روبرو کنه مطرح کنه. بازم ممنون بابت زحمتی که میکشید موفق باشید و خدانگهدارتون

***جواب :

سلام

از لطف شما سپاسگزارم خدمت شما عرض می‌کنم فکر نمی‌کنم من در این جواب نسبت به مسائلی که شما گفتید بی توجه بوده باشم چون من عرض کردم در صورتی که مساله براش قابل تحمل نباشه یا به قول شما آینده‌اش رو با مشکل روبرو کنه، بهش بگه، اما به نظر من اگه مساله براش قابل تحمل باشه ولی اگه بفهمه فقط ناراحت می‌شه اما زندگیشون به اختلاف شدید یا طلاق کشیده نمی‌شه در این صورت هم گفتنش لزوم نداره

شاید شما با این حرف موافق نباشید و بفرمایید تنها مواردی رو که می‌دونه ناراحت نمی‌شه لازم نیست بگه اما مواردی که باعث رنجش طرف می‌شه باید-مثل موارد غیر قابل تحمل- گفته بشه

در این مورد عرض می‌کنم این حرف درست نیست؛ چون اگه بگیم هرچیزی که طرف رو ناراحت می‌کنه باید گفته بشه، این کار سبب می‌شه که افراد از ازدواج با کسی که ممکنه باهاش اختلاف پیدا کنن خودداری کنن و در نتیجه با این کار جلوی خیلی از ازدواج‌ها گرفته می‌شه چون وقتی همه عیوب ریز و درشت گفته بشه خیلی از افراد یا اکثرشون از ازدواج صرف نظر می‌کنن بخاطر اینکه آدم بی عیب خیلی کمه و انسانها معمولا دارای عیوب مختلف هستند و اگه قرار باشه که هر کس قبل ازدواج تمام عیوبی رو که فکر می‌کنه طرفو ناراحت می‌کنه به طرفش بگه، در این صورت کمتر کسی با دیگری ازدواج می‌کنه؛ چون سراغ هرکی می‌ره می‌بینه طرفش چندین عیب ناراحت کننده داره در نتیجه نمی‌تونه ازدواج کنه

پس برای اینکه اصل ازدواج لطمه نخوره و اکثر افراد بخاطر دقت از اصلش صرف نظر نکنن چاره‌ای نیست جز اینکه افراد در ازدواج دنبال فرد بی عیب نباشن بلکه باید دنبال کسی باشن که علاوه بر وجود هماهنگیهای طرفینی، عیبهای اساسی نداشته باشه به این معنی که عیب غیر قابل تحمل نداشته باشه یعنی عیبی که زندگیشون رو به هم می‌ریزه و به اختلاف شدید یا طلاق می‌کشه وگرنه اگه عیبی داشته باشه که فقط سبب ناراحتیشون می‌شه یا مقداری اختلاف ایجاد می‌کنه اما شدید نیست، نباید این عیوب رو مهم بدونن و مانع ازدواجشون بشه

اگر کسی بگه : درسته بیان عیوب قابل تحمل -بخاطر جلوگیری از ازدواج- لازم نیست اما به هر حال برخورد با اونا بعد ازدواج، زندگی رو تلخ می‌کنه و شاید خیلیا ازدواج نکردن رو به زندگی دارای اختلاف ترجیح بدن

جوابش اینه که اولا: تلخی و ناراحتی بعد ازدواج قابل کاهشه یعنی می‌شه بدون بیان عیوب قابل تحمل ازدواج کنن اما کاری کنن که از شدت ناراحتیشون در زمان برخورد با این عیوب کاسته بشه، اون کار اینه که با فرض وجود عیوب ازدواج کنن و وارد زندگی بشن، به این معنی که وقتی می‌خوان ازدواج کنن ایده آل گرایی رو کنار بذارن و تصور نکنن که طرفشون هیچ عیبی نداره، بلکه احتمال این رو بدن که همسرشون عیوب ریزی هم داره که بعدا به تدریج معلوم می‌شه و از اول خودشونو برای برخورد با اونا آماده کنن. اگه این کار رو انجام بدن در صورتی که بعد ازدواج عیبی ببینن خلاف توقعشون نیست بخاطر اینکه از طرفشون فرد ایده آل بی عیب در ذهنشون نساختن که با خراب شدن اون تصور و دیدن مطالب خلاف توقع، به هم بریزن و زندگی براشون تیره و تار بشه و خلاصه ناراحتی اونا مثل کسی نخواهد بود که خلاف انتظارش رو می‌بینه

ثانیا: هرچقدر هم که تلاش کنن با فرد بی عیب ازدواج کنن بازم احتمال برخورد با عیوب ناراحت کننده منتفی نیست چون ممکنه که خودشون یا طرف مقابل بعض عیوب رو ناخواسته از قلم انداخته باشن، یا اینکه موردش پیش نیومده باشه که بدونن برخوردشون چه طوریه، یا اینکه بعض موارد اصلا عیب نیست تا بیانش کنن اما با سلیقه طرف سازگار نیست که ممکنه بعدا بفهمه و ناراحت بشه

ثالثا: ناراحتی قبل ازدواج دلیل بر ناراحتی بعد ازدواج نیست یعنی اگه یه نفر قبل ازدواج از فهمیدن وجود عیب در طرف ناراحت می‌شه، معلوم نیست در صورتی که بعد ازدواج متوجه اون عیب می‌شه، بازم به اون حد ناراحت بشه، بلکه شاید کمتر از قبل ازدواج ناراحت بشه یا اصلا ناراحت نشه، علتشم اینه که بعد ازدواج دو عامل جذب طرفینی هست که قبلش وجود نداره، اول: درک عملی تناسبها و هماهنگی‌های طرفینی با قرار گرفتن در کنار همدیگه و دوم رابطه عاطفی و جنسی که این دو عامل بینشون عشق پایدار ایجاد می‌کنه و در نتیجه این عشق پایدار مانع دیدن بسیاری از عیوب ریز می‌شه یا اینکه ناراحتیشون رو بسیار کم می‌کنه

پس نتیجه اینکه روش صحیح اینه که تنها عیوبی مطرح بشه که برای طرف قابل تحمل نیست اما بیان بقیه عیوب لازم نیست چون اولا جلوی ازدواج خیلیا یا اکثر افراد رو می‌گیره و ثانیا اگرم بخوان نمی‌تونن همه عیوب رو قبل ازدواج بفهمن و ثالثا: اگه توقع وجود عیب رو در طرف داشته باشن ناراحتی اونا بعد ازدواج شدید نخواهد بود و رابعا : عشق پایدار بعد ازدواج سبب می‌شه که یا عیوب طرف رو نادیده بگیرن یا اینکه ناراحتیشون بسیار کم بشه

ملاک بنده هم در پاسخ گویی به ایشون همین بود که اگه بی نمازی پدر زن برای پسر یه نقطه ضعف اساسی و غیر قابل تحمله به گونه‌ای که به اختلاف شدید یا طلاق کشیده می‌شه پس باید بهش گفته بشه اما اگه به این حد نیست به دلایلی که عرض کردم لزومی نداره پس وقتی گفتنش لازم نیست چرا با غیبت کردن باید آبروی پدرش رو پیش اون پسر ببره؟ اینم که می‌گید مردم زیاد غیبت می‌کنن دلیل بر این نیست که ما به راحتی هر جا خواستیم اونو انجام بدیم

غیبت شاید پیش بعضیا مهم نباشه اما از نظر اسلام اهمیت فوق العاده داره چون غیبت لکه دار کردن آبروی مومن است و آبروی مومن شاید نزد ما ارزشی نداشته باشه اما در اسلام بسیار با ارزش شمرده شده چنانکه در روایتی اومده که احترام مومن حتی از خانه کعبه بیشتره، پس لازمه که آبروی احترام مومن حفظ بشه مگه اینکه ضرورتی وجود داشته باشه که بشه عیب مخفی او رو فاش کرد که در اینجا هم همینطوره و در صورتی که ضرورت نباشه گفتن عیب پدر برای خواستگار جایز نیست

برای شما ارزوی موفقیت دارم

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 19 =
*****