بررسی مساله خمس، از نظر قرآن

22:47 - 1391/12/01
قرآن

(وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساكینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ باللَّهِ... ) بدانید كه هر گاه چیزى را(از راه جهاد یاهرکار مشروعی) به غنیمت وفایده  گرفتید , خمس آن از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مسكینان و در راه ماندگان (ازخاندان او) است. اگر به خدا  ایمان آورده‏ اید...( أنفال آیه41)

چند وقت پیش یکی از دوستان درباره مساله خمس اشکالاتی مطرح کرد وگفت مساله خمس چیزی است که فقط در زمان رسول گرامی اسلام واجب بوده است و آنهم مختص به غنائم جنگی است .
لذا ما هم در مقام جواب؛ موضوع این پست  را به مساله خمس اختصاص دادیم و این واجب الهی را از دیدگاه  قرآن مورد بررسی قرار می دهیم.

یكى از واجباتی كه پروردگار عالم  بیان فرموده،خُمس است. كه خداوند متعال آنرا براى پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و ذریه او،در عوض زکاتی که بر آنها حرام شده است، قرار داده است.
  ابن بابویه از حضرت صادق علیه السّلام روایت كرده   وقتى كه پروردگار صدقه و زكاتى كه اوساخ مردمان است بر ما اهل بیت حرام نمود خمس را كه كرامت است در عوض آن براى ما مقرر داشت .(تفسیر جامع، ج‏3، ص: 55)

در اینجا ما قصد داریم تفسیر آیه را در ضمن توضیح لغات  آن  بیان بکنیم

کلمه غَنِمْتُمْ
غُنم بر وزن  قفل ، در لغت  هم بمعنى غنیمت جنگی آمده  و هم بمعنى هر فایده ایی. واز آنجا که  معنى اول از مصادیق معناى دوم است پس  غنم  یك معنى بیشتر ندارد و آن مطلق  فایده است .در این زمینه راغب می فرماید: غنم (بر وزن قفل)، در اصل دست یافتن به گوسفند است سپس در هرچیز دست یافتنی بكار رفته؛ خواه از دشمن باشد یا غیر آن.

طبرسى رحمه اللّه ، آنرا غنیمت جنگى گفته  و فرموده: در عرف لغت به هر فائده ،غنم و غنیمت گفته می شود.
خلاصه آنكه: غنیمت در اصل بمعنى هر فائده ایست. ومؤید آن لفظ مغانم درآیه  94 از سوره نساء است که می فرماید :( فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِیرَةٌ  ) که ظهور در مطلق  فائده است .

وموید دیگر آن کلام امام علی (ع)در نهج البلاغه نامه 45 است که می فرمایند :«فَوَ اللَّهِ‏ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ‏ غَنَائِمها وَفْراً»«بخدا از دنیاى شما ریزه زرى و ریزه نقره‏ اى خزانه نكردم و از غنائم آن مالى نیاندوختم »و پیداست كه مراد امام از غنائم ؛ اموال و فایده‏ هاى دنیا است نه غنائم جنگی .

بنابرا این توضیحات لغوی؛ آیه می رساند که  هر فایده ایی که به انسان برسد اعم از اینکه از راه جنگ باشد یا غیره ،حکم خمس شامل  آن می شود .
پس تا اینجا باید به این دوستمان عرض کنم که خمس فقط  مختص به غنائم جنگی نیست.

سوال
 اگر کسی بگوید چون  آیه درباره جنگ بدر است ، پس مورد خمس هم فقط شامل غنائم جنگی می شود ؛ در پاسخ می گوییم :نزول وبیان آیه خمس در جنگ بدر, دلیل بر این نیست  که خمس مختص به  غنیمت جنگی  شود.
زیرا اولا:  مورد آیه , فقط سبب صدور حکم کلی خمس و در مقام بیان اصل مساله خمس  است. و از آیه بدست نمی آید که خمس را مختص به غنیمت کرده باشد .

بنابراین آیه شامل بقیه موارد خمس که  در روایات اهل بیت علیهم السلام ذکر شده ؛ می شود.و هیچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بیان كرده باشد و بقیه را موكول به سنت نماید و نظیر این مسئله در فقه اسلام بسیار زیاد است.
مثلا در قرآن مجید نمازهاى پنجگانه روزانه صریحا آمده است و  همچنین به نمازهاى طواف كه از نمازهاى واجبه است اشاره شده، ولى از نماز آیات كه مورد  اتفاق تمام مسلمانان اعم از شیعه و سنى است ذكرى به میان نیامده است، و کسی پیدا نمی شود كه بگوید چون نماز آیات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنت پیامبر آمده ، پس نباید به آن عمل كرد.

ثانیا : گفتیم که لفظ غنم اعم از فایده وغنیمتی است  که در جنگ حاصل شود  .در هر صورت فقهای شیعه خمس را مختص به غنائم جنگی نمی  دانند
بنابراین ظهور آیه می رساند که  هر فایده ایی که به انسان برسد چه از راه جنگ وچه هر راه دیگری ؛  حکم خمس شامل  آن می شود.

کلمه  خُمُسَهُ
خُمُس بر وزن عنق، پنج یك و یك پنجم است و آیه صریح است در اینكه یك پنجم غنائم مال خدا و موارد پنجگانه  دیگر است.
 کلمه ذی القربی
لفظ  «ذى القربى» در آیه مفرد است  پس یك مصداق بیشتر ندارد وآنهم یعنى كسی كه با حضرت رسول قرابت دارد و به عقیده شیعه فقط بر امام و جانشین پیغمبر تطبیق می شود . که در هر عصر  امام و جانشین آنحضرت فقط یك نفر است.

البته این  سخن می تواند قابل نقد باشد، برای اینكه امكان دارد از این لفظ ، جنس اراده شود ، پس دیگر نمی توان از آن ، یک نفر را اثبات کرد همانگونه که ابن السبیل هم مفرد است و جمع نیامده( ابناء السبیل)پس اینکه چون ذی القربی مفرد آمده ، این نمی‌تواند دلیل باشد برای اینكه منظور از آن ، یک شخص است .

بنابراین  عمده، همان روایات معتبری است كه عدل قرآن كریم است وچون عترت طاهرین (علیهم السلام) عدل قرآن كریم هستند،پس بیانات نورانی آنها  هم مثل قرآن كریم حجت ؛ ومبین و شارح كلام الهی است .

و مرحوم علامه درالمیزان می فرمایند كلمه" ذو القربى" به معناى نزدیكان و خویشاوندان است و در این آیه منظور از آن، نزدیكان رسول خدا (ص) و یا بطورى كه از روایات قطعى استفاده می‏شود خصوص اشخاص معینى از ایشان است‏.«انتهی کلام علامه»

اما از  آنجا که فقره(فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى‏) هر سه با لام آمده ولام  مفید اختصاص و ملكیّت است ؛ واز طرف دیگر (الْیَتامى‏ وَ الْمَساكِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ‏) بدون لام آمده و عطف به‏ لِذِی الْقُرْبى‏ شده اند ؛   روشن می شود كه این سه  , داخل در ذى القربى ‏اند و بواسطه ذى القربى بودن از خمس سهم می برند. و این همان است كه ائمّه علیهم السلام فرموده‏ اند.

واما  مراد از سه گروه ، یتامى و مساكین و ابن سبیل ،  سادات بنى هاشم است .‏ 
 درتفسیر نمونه فرموده اگر چه ظاهر آیه مطلق است و قیدى در آن دیده نمى‏ شود تا خمس را مختص به این  سه گروه از بنی هاشم بدانیم ولی  دلیل ما بر این تقیید , روایات زیادى است كه در تفسیر آیه از طرق اهل بیت وارد شده و مى ‏دانیم بسیارى از احكام در متن قرآن به طور مطلق آمده ولى" شرائط و قیود" آن بوسیله" سنت" بیان شده است و این منحصر به آیه مورد بحث نیست تا جاى تعجب باشد.

و مرحوم طبرسی در مجمع البیان به قول  ابن عباس و مجاهد استناد کرده که  منظور از ذوی القربی ، بنى هاشم است كه از فرزندان عبد المطلب است وفرموده   نظر اصحاب ما نیز همین است.که در مقابل برخى گفته اند: مراد از آن ، اولاد هاشم بن عبد مناف و اولاد مطلب بن عبد مناف است، ونظرشافعى همین است.
 

نظرات

تصویر اسکندر مرادی

بسم الله
سلام

خمس در قرآن
امید است حفظ ارتباط آیات در هر سوره از جمله در سوره انفال و کلیت قرآن در حد توان و توفیق حاصل شود.

سوره انفال سرشار از تاکید بر ارتباط مومنین باهم است. بر استفاده از اموال عمومی برای اصلاح امور بینشان تاکید میکند.از فتنه و مشکلاتی که نه فقط گریبان خاطیان را خواهد گرفت بلکه گریبانگیر تمام افراد جامعه خواهد شد برحذر میدارد.دوستی مال دنیا مذمت میشود.ولایت مومنین اعم از مهاجرین و انصار بر یکدیگر موکدا بیان میشود.

ضمن آیات ۶۵ و۶۶ سوره انفال مومنین در حد و اندازه هایی از قدرت ایمان و جهاد معرفی میشوند که قادر هستند ۲۰ نفری حریف ۲۰۰ نفر از کافرین باشند و یا ۱۰۰ نفرشان در مقابل ۱۰۰۰ نفر از آنها.
این قدرت و توان برای ایشان با داشتن ضعف ایمانی بهنگام جنگی که در سوره انفال به آن اشاره میشود کاهش میابد در نتیجه ۱۰۰ نفر از آنها میتوانند در مقابل ۲۰۰ نفر قرار بگیرند.داشتن قدرتی باندازه یک پنجم.

اگر مومنین در حد و اندازه های ایمانی شایسته بودند چقدر از غنائم جنگی را به فقرا میدادند و چقدر تسلیم فرمان پیامبر میبودند؟
واضح است که در حد شایسته تمام آنچه غنیمت میگرفتند تقدیم رسول الله میکردند و اصلا دست نمی زدند و منتظر میماندند تا ایشان چه دستوری دهد.آنها برای غنیمت جنگ نمی کردند در راه مستضعفین و کمک به آنها فداکاری میکردند و در جستجوی رضوان الهی بودند. از غنائم برای تجهیزات جنگی برای دفعات بعدی استفاده مینمودند.
حالا که در یک پنجم از توان ایمانی هستند و بدنبال غنیمت بوده و حتی زودتر از زمان لازم میخواهند بابت اسرا فدیه بگیرند خداوند به آنها تخفیف میدهد و میخواهد در حد یک پنجم تقدیم رسول الله نمایند و به فقرا کمک شود و بقیه مال خودشان باشد و برآنها میبخشد و آنها را می آمرزد.

اشارات در علت بیان خمس غنائم را در آیات۴۰ و ۴۱ ببینیم. ببینید چقدر مفصل مختصات زمانی و مکانی خاص را بیان میکند.
این حکم برای زمان و مکان خاص بوده ولی انتظار بیش از این ها بوده و هست…
والسلام

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 14 =
*****