چکیده: بیشتر دختران دوست دارند با افرادی وصلت کنند که قوی تر، ثروتمند تر و با تجربه تر و به طور کلی برتر از بقیه مردان باشند؛ چرا که آنها فکر می کنند به این طریق به خواسته ها و آرزوهای خود می رسند، ولی غافل از اینکه صرف داشتن تکیه گاه قوی کافی نیست؛ زیرا عدم داشتن تناسب کافی می تواند زمینه ساز مشکلات متعددی در زندگی باشد.
گاهی اوقات دختران جوان به علل مختلف عاشق مردان مسن و بزرگسالی می شوند که میتواند نشأت گرفته از حس فطری دخترانه آنها باشد؛ چرا که بیشتر دختران دوست دارند با افرادی وصلت کنند که قوی تر، ثروتمند تر و با تجربه تر و به طور کلی برتر از بقیه مردان باشند؛ زیرا آنها فکر میکنند از این طریق به خواسته ها و آرزوهای خود به راحتی میرسند، ولی غافل از اینکه صرف داشتن تکیه گاه قوی کافی نیست؛ چرا که عدم داشتن تناسب کافی میتواند زمینه ساز مشکلات متعددی در زندگی باشد.
در این زمینه نامه ای از انجمن بدست ما رسیده که در اینجا بیان میکنیم:
سلام من دختری 21 ساله هستم که 13 سال هست با آقایی که بزرگتر از خودم هست، دوست هستم، حدودا 40 سال سن دارد، ایشان خیلی درحق من خوبی کرده اند. من خیلی به ایشان وابسته هستم، در حدی که هر اتفاقی در زندگیم میافتد، برای او تعریف میکنم. الان حدود یک ماه هست حس میکنم از هر موقع به ایشان زنگ میزنم بر میگردد به من میگوید، بی موقع زنگ می زنی باید چه کار بکنم؟ در ضمن به هیچکس به غیر از ایشان تمایلی ندارم، راستش من خیلی دوستش دارم، لطفا راهنمایی کنید.
پاسخ:
سلام/ این موضوع مشکل بزرگی است و باید بیشتر مورد بررسی و تحلیل شود.
اولا رفتارهایشان مبنی بر عدم پاسخ گویی و بی محلی میتواند دال این باشد که به شما تمایلی ندارد و علاقه و وابستگی یک طرفه است و چنین وابستگی صحیح نیست و میتواند مشکل ساز باشد.
به هر صورت عاقلانه این است که شما به مرور ارتباط خود را کم کنید،(اگر یک دفعه باشد که خیلی بهتر است) تا میزان وابستگی شما کاهش یابد. بعد به آینده خود فکر کنید، ببنید زندگی زمانی شیرین هست که بین زن و شوهر یک تعادل عاطفی برقرار باشد، در این فرض (که به طور فرضی پذیرفتیم که شما به دلخواهتان رسیدید) شما یقین بدانید که فردا پس فردا درک خواهید کرد هیچ تعادل عاطفی باهم ندارید، نیازهای شما در مقطع سنی 21 سالگی است و نیازهای ایشان در مقطع 40 سالگی و این فاصله به مرور زیادتر و دورتر میشود و کسی که آسیب میبیند شما خواهید بود. پس فکر و ذهنتان با احساسات و رویاهای خیالی پر نکنید، با دید واقع بینانه به این موضوع توجه کنید و اگر نتوانستید با خود کنار بیایید با یک مشاور به طور حضوری صحبت کنید تا موضوع را بررسی کند. (در عین حال صحبت و گفتگو با نامحرم اشکال دارد).
نگاه عاقلانه و منطقی، تداوم زندگی را بیشتر میکند، تصورات خیالی و رویایی نتیجه اش دلسردی و شکست است. همچنین بدانید که زندگی بر اساس واقعیت بنا نهاده شده است و زندگی منطقی زمانی شکل میگیرد که ما در واقعیت زندگی کنیم، نه در خیالات؛ زیرا توهم، مشکل زندگی شما را تشدید خواهد کرد.[1] باید مدام ذهنتان را درگیر کنید که این فاصله سنی و شرایط ایشان با شما اصلا متناسب نیست و به ضرر شما ختم خواهد شد. ضمنا از خدا کمک بخواهید که مهر ایشان از دل شما خالی کند، سعی کنید در مورد خصوصیات مثبت ایشان فکر نکنید، در صورت نیاز به مشورت با هم جنسان خود یا از طریق مشاوره حضوری و یا مجازی اقدام کنید، ذهنتان را با فعالیت های بیشتر درگیر کنید، هم صحبت خوب و پاکی از هم جنس خود فعلا داشته باشید و سعی کنید فایل مربوط به خاطرات گذشته با این فرد را خاموش کنید تا بتوانید به راحتی برای زندگی خود تصمیمگیری کنید.
لینک مطلب در انجمن: عشق کور!
پی نوشت:
[1]. زهرا آیت اللهی، مهارت های زندگی خانوادگی در آئینه آیات و روایات، نشر معارف،1392، ص340