آن چه اینجا می خوانید، برگرفته از پندها و نصايح مقام معظم رهبري به زوج هاي جواني است كه توفيق يافته اند پيوند ازدواج را با آهنگ كلام معظم له هماهنگ كنند و در آغاز زندگي مشتركشان از سرچشمه فيض و حكمت آن عالم عارف بهره مند شوند.
نقش زن و شوهر
دختر و پسر بايد سعي كنند اين پيوند را پاسداري كنند. وظيفه يكي از آنها هم نيست كه بگوييم هر كاري يكي كرد ديگري تحمل كند. نه، بايد هر دو به هم كمك كنند تا اين كار صورت گيرد.[1]
نمي شود بگوييم شوهر سهم بيشتري دارد يا زن سهم بيشتري دارد، نه، هر دو در حفظ اين بنيان و در حفظ اين اجتماع دو نفره، كه بعدها به تدريج زياد مي شود، نقش دارند.[2]
از هر چيزي كه محيط خانواده را متشنج و دچار افسردگي و هيجان هاي بي مورد نمايد، اجتناب كنيد. هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزيستي و همراهي بگذارند. آنچه در خانواده خيرات وجود دارد، مال زن و شوهر است و در نهايت مال فرزندان است، مال يك طرف نيست. اگر خداي ناكرده در محيط خانواده بي محبّتي و عدم اطمينان و صميميت باشد، رنجش مال هر دو طرف است.[3]
در استحكام بنيان خانواده، خود زن و شوهر بيشترين نقش را دارند. با گذشت خودشان، با همكاري خود، با مهرباني و محبّت و اخلاق خوب خودشان ـ كه از همه مهمتر هم محبّت است ـ مي توانند اين بنا را ماندگار و اين سازگاري را هميشگي بكنند.[4]
خانواده در جوامع اسلامي
در محيط اسلامي، زن و شوهر با هم اند، متعلق به هم اند، در مقابل هم مسؤول اند، در مقابل فرزندان مسؤول اند، در مقابل محيط خانواده مسؤول اند. ببينيد از نظر اسلام خانواده اين قدر مهم است. [5]
در محيط هاي اسلامي، خانواده آن چنان مستحكم است كه گاهي دو نسل هم مي گذرد و مي بينيد پدر بزرگ و پدر و نوه در يك خانه دارند با هم زندگي مي كنند. اين چه قدر ارزش دارد؟ نه اينها از آنها سير مي شوند، نه آنها با اينها بد مي شوند. همه به كمك هم مي آيند.[6]
در جوامع اسلامي، يعني جوامع متدين و مذهبي، مشاهده مي كنيم كه دو نفر آدم مدت طولاني با هم زندگي مي كنند و اصلاً از هم سير نمي شوند، بلكه دلبستگي شان به هم بيشتر مي شود، انس و محبّت و وفايشان به همديگر بيشتر مي شود، اين همان خاصيّت تديّن و دينداري و مذهبي بودن و جهات خدايي را رعايت كردن است.[7]
در اسلام و در فرهنگ اسلامي، خانواده با دوام است. توي خانواده پدربزرگها و مادربزرگها و پدر و مادر هستند، نوه ها و نتيجه هايشان را مي بينند... سنتها را به هم منتقل ميكنند. نسل گذشته مواريث خودش را به نسل بعد تحويل مي دهد. بريده و بي ريشه و تنها و بي عاطفه بار نمي آيند..[8]
مثل دو نفر شريك، مثل دو نفر رفيق
ما ديده بوديم كه گاهي مرد، زن را موجود درجه دو حساب مي كرد! امّا موجود درجه دو نداريم. هر دو مثل هم هستند، هر دو از حقوق برابري در زمينه امور زندگي ـ مگر در جاهايي كه خداي متعال بين زن و مرد فرقي گذاشته كه آن هم روي مصلحتي است و به نفع مرد و به ضرر زن هم نيست ـ برخوردارند. بايد مثل دو نفر شريك، مثل دو نفر رفيق، در خانه با هم زندگي كنند...[9]
مرد قوّام است و زن ريحان
اسلام مرد را قوّام [10] و زن را ريحان [11] مي داند. اين نه جسارت به زن است و نه جسارت به مرد. نه ناديده گرفتن حق زن است و نه ناديده گرفتن حق مرد؛ بلكه، درست ديدن طبيعت آنهاست. ترازوي آنها هم اتفاقاً برابراست؛ يعني وقتي جنس لطيف و زيبا و عامل آرامش و آرايش معنوي محيط زندگي را در يك كفه مي گذاريم، و اين جنس مديريت و كاركرد و محلّ اعتماد و اتكا بودن و تكيه گاه بودن براي زن را هم در كفه ديگر ترازو مي گذاريم، اين دو كفه با هم برابر مي شود. نه آن بر اين ترجيح دارد و نه اين بر آن. [12]
جا به جايي نقش ها ممنوع!
بعضي از مسلك هاي غلط كه مخصوص زنها هم نيست ـ مردها هم گاهي همان مسلكها را دنبال مي كنند ـ دنبال اين هستند كه بگويند: نه! بياييم اجناس اين ترازو (نقش هاي زن و مرد) را جا به جا كنيم. حالا اگر اين كار را بكنيم چه مي شود؟ جز اينكه اشتباه مي كنيد و جز اينكه بوستان به زيبايي و نيكي پرداخته شده را خراب مي كنيد غير از اين، كار ديگري نمي كنيد. فوايد همديگر را از بين مي بريد، محيط خانواده را هم بي اعتنا مي كنيد. زن و مرد را نسبت به هم دچار ترديد و دو دلي مي كنيد. آن محبّت و عشقي را كه مايه اصلي كار است، از دست مي دهيد.
گاهي اتفاق مي افتد مرد در خانه نقش زن را پيدا مي كند. زن حاكم مطلق مي شود و به مرد دستور مي دهد اين كار را بكن، آن كار را نكن. مرد هم دست بسته تسليم است. خوب چنين مردي ديگر نمي تواند تكيه گاه زن باشد. زن يك تكيه گاه خوب را دوست مي دارد.
گاهي اوقات از اين طرف مرد چيزهايي را به زن تحميل مي كند؛ فرض كنيد كه تمام خريد و كار و سر و كله زدن با مراجعان با خانم است. چرا؟ چون من كار دارم، وقت ندارم. مبنا وقت نداشتن است! ميگويد بايد بروم اداره، كارها را بايد آن خانم انجام دهد. يعني كارهاي بي جاذبه و سنگين براي زن. البته ممكن است چند صباحي سرگرمش كند، اما كار او نيست. [13]
پينوشت:
[1]. خطبه عقد، 30/7/1376.
[2]. خطبه عقد، 16/5/1379.
[3]. خطبه عقد، 6/9/1376.
[4]. خطبه عقد، 17/11/1379.
[5] . خطبه عقد، 18/6/1376.
[6] . خطبه عقد، 20/10/1372.
[7]. خطبه عقد، 2/1/1380.
[8] . خطبه عقد، 24/5/1374.
[9]. خطبه عقد، 19/3/1372.
[10]. اشاره به آيه كريمه: الرجال قوامون علي النساﺀ ...، نساﺀ،4.
[11]. اشاره به حديث معروف حضرت علي(ع): المرأة ريحانة و ليست بقهرمانة، بحارالانوار، ج 100، ص 253.
[12]. خطبه عقد، 22/12/1378.
[13]. خطبه عقد، 22/12/1378.
منبع: ماهنامه نامه جامعه، شماره چهاردهم.