-دنیا با همه لذتها و سرگرمیهایی که دارد نتوانست مانع راه بزرگ مردانی شود که به خداوند سبحان ایمان داشتند، آنان که انحراف دین از مسیر اصلیش را به خوبی درک کرده بودند، لباس رزم پوشیده و با شجاعت به جنگ با منحرفان خونآشام رفتند و با این عمل خود روحیه شهادت طلبی را به جهانیان آموختند که پیاده روی اربعین آن را تقویت میکند.
آرام آرام لحظات وصال نزدیک میشود، دسته دسته، پیر و جوان، زن و مرد، ایرانی و غیر ایرانی، به سمت معشوقی دلربا میروند، معشوقی که دنیا با زیبایی و زرق و برقش، امکانات رفاهیش، شغل و موقعیتش، ثروت و قدرتش و... در وجودش نفوذ نکرد. سید و سالار شهیدان و یاران با وفایش زندگی زیباتری را میشناختند، درک بیشتری از حیات داشتند و تمام لذتهای دنیایی را زودگذر و پیچیده با آلودگیها میدانستند و برای این که محیطی امن و قابل رشد برای دیگران ایجاد کنند، دنیا و لذتهایش را بر خود منع کردند و جانشان را در راه سعادتبخشِ خداوند فدا کردند و به مقام بزرگ شهادت رسیدند.
آنها با این عمل خود در واقع به آغوش مرگ نرفتند بلکه به زندگی پرآوازهای دست یافتند، آنها شهید شدند که به منطق قرآن کریم با مرگ تفاوت دارد، خداوند میفرماید:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ **فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه...[آل عمران/170-169] (اى پيامبر!) هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند، آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند...»
عاشقان ولایت در آستانه سفر به سمت بزرگ مردانی هستند که بندگی خداوند را بزرگترین لذت زندگی خود میدانستند و ضمن اجرای دستوراتش خواهان گسترش آن در جهان بودند، وقتی موانع سر راه ترویج خداباوری و دستوراتش را درک کردند، جان خود را کف دست گرفته به جنگ با دشمنان رفتند و بدین وسیله ضمن نجات دین خدا، خود نیز به مقام والایی رسیدند، همان گونه که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید:
«با اولین قطره خون او تمام گناهانش بخشیده میشود، جایگاه خود را در بهشت میبیند، از حوریان با او ازدواج میکنند، از وحشت بزرگ روز قیامت در امان میباشد، از عذاب قبر ایمن است، به زیور ایمان آراسته میشود».[1]
اربعین با شکوهترین اجتماع عاشقان حق و حقیقت و طرفدارن شهادت و روحیه شهادت طلبی است؛ چرا که این روحیه در صحنه کربلا موج میزد، در این صحرای پر درد و بلا که یک طرف آن را ظلمتِ ناشی از دنیا پرستی، میل به مادیات، کینه و نفرت، تشکیل داده بود، در طرف دیگرش انسانهای زاهدی وجود داشتند که خداوند را با عمق وجود خود پذیرفته و دینش را به خوبی شناخته و حاضر شدند جانشان را فدای احیای سنتهای الهی کنند، این هدف بزرگ حتی در منطق نوجوان 13 ساله نیز یافت میشد که اثرش این بود که مرگ در راه خدا را شیرینتر از عسل میدانست.
امام سجاد (علیهالسلام) میفرماید: «وقتی سید الشهدا خبر شهادت همه يارانش را داد، در آن هنگام قاسم بن حسن (عليهماالسلام) به امام عرض كرد: آيا من هم فردا در شمار شهيدان خواهم بود؟ حضرت با مهربانى و عطوفت فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ عرض كرد: عموجان! از عسل شيرينتر است! امام فرمود: آرى به خدا، عمويت به فداى تو باد! تو نيز از شهيدان خواهى شد».[2]
جوانان ایران اسلامی به همراه جوانان سایر کشورها پیاده روی به سمت شهادت طلبان شجاع را نوعی افتخار و توفیقی بزرگ میدانند؛ چرا که به زیارت جوانی میروند که منطقش بر اساس حق و حقیقت استوار بود، دنیا را زمانی زیبا میدانست که خالق آن راضی باشد و دستوراتش در آن اجرا شود، اما در شور جوانی حضرت علی اکبر (علیهالسلام) دنیا پرستان بدعتها را حاکم کرده و دین خدا را به حاشیه برده بودند، دنیا دیگر لذتی برای حضرت نداشت، و تمام شور جوانیش را در شهادت طلبی خود به منصه ظهور گذاشت و از مرگ باکی نداشت.
خوارزمى مورّخ معروف نقل مىكند: هنگامى كه امام حسين (عليهالسلام) به منزل «ثعلبيّه» رسيد. موقع ظهر بود، حضرت در آنجا فرود آمد، خواب سبكى وى را فرا گرفت، سپس گريان از خواب برخاست، فرزندش على اکبر(عليهالسلام) پرسید: پدرجان! سبب گريه تو چيست؟ خداوند ديدگانت را گريان نكند، پدر پاسخ داد: «فرزندم! اين زمان، ساعتى است كه خواب آن دروغ نيست، در خواب ديدم اسب سوارى در برابرم ايستاد و گفت: اى حسين! شما شتابان مىرويد و مرگ با شتاب شما را به بهشت مىبرد! پس دانستم كه از مرگ ما خبر مىدهد، على اكبر(عليهالسلام) عرض كرد: پدر جان! مگر ما بر حق نيستيم؟! امام فرمود؛ آرى، فرزندم! سوگند به خدايى كه بازگشت همه بندگان به سوى اوست، بر حقّيم، على اكبر (عليهالسلام) عرض كرد: پس، از مردن باكى نداريم، حضرت فرمود: خداوند به تو بهترين پاداشى كه از ناحيه پدرى به فرزندش داده مىشود، عطا فرمايد.»[3]
اجتماع عظیم اربعین در صحن و سرای سید و سالار شهیدان که در همه فضائل اخلاقی و انسانی سرآمد روزگار بود، درس حق طلبی و شهادت را به انسان میآموزد. آن حضرت همچون معلمی بزرگ، شاگردان برجسته و ممتاز خود را که در آن از همه ردههای سنی وجود داشت، به دشت کربلا آورده بود تا الگویی برای نسلهای آینده باشند، و در ضمن با سخنان حکیمانه روحیه شهادت طلبی را ترویج میداد.
حضرت که از شرایط سخت زمانه به خوبی آگاه بود و تیرهای زهرآلودی که دین را نشانه رفته بودند را به خوبی میدید و از جریان بدعتها و از بین رفتن سنتهای الهی به خوبی مطلع بود، درمان همه این دردهای خطرناک را در روحیه شهادت طلبی و جان دادن در راه خدا میدانست و خطاب به افرادی که از علت حرکتش به سمت میدان جهاد، می پرسیدند، میفرمود:
«همه شما مىبينيد كه چه پيش آمده است، مىبينيد اوضاع زمانه دگرگون و نامشخّص شده، خوبى آن روى گردانيده و با شتاب در گذر است، و از آن جز اندكى همانند ته مانده ظرفها و زندگى پستى همچون چراگاه دشوار و خطرناك، باقى نمانده است. آيا نمىبينيد به حق عمل نمىشود و از باطل جلوگيرى نمىگردد؟ در چنين شرايطى بر مؤمن لازم است شيفته ديدار پروردگارش «شهادت» باشد، به يقين من مرگِ در راه حق را جز سعادت، و زندگى در كنار ستمگران را جز ننگ و خوارى نمىبينم».[4]
حضرت در میدان جنگ برای روشن کردن طرف مقابل از رجزهایی هدایت کننده و روشنگر استفاده میکرد و مرگ در راه خدا را نوعی جوانمردی تلقی میکرد و میفرمود: «پیش میروم و مرگ، برای یک جوانمرد ننگ نیست، وقتی که انگیزه خیر داشته باشد و مسلمانانه جهاد کند».[5]
حضرت در جای دیگری می فرماید: «و اگر بدنها براى مرگ آفريده شده، شهادت زير ضربات شمشير، در راه خدا بهتر است». [6]
همین روحیه شهادت طلبی که در مکتب ناب محمدی سبز شده و با قطرات خون سید الشهدا آبیاری شده است در رگهای جوانان و نوجوانان ما قرار گرفت و توانستند با دستانی خالی ولی دلهایی سرشار از ایمان، در مقابل متجاوزان بایستند و از مرز و بوم خود دفاع نمایند و به شکر خدا در این زمانه که راه کربلا باز شده است میشود با حضور در راهپیمایی عظیم اربعین حسینی شور و شوق شهادت و جان دادن در راه خدا را در وجود خود ایجاد کرده و تقویت کردتا در زمانهای لازم از آن استفاده کرد.
................................
پی نوشتها:
[1]. «یعطی الشّهید ستّ خصال عند اوّل قطره من دمه، یکفّر عنه کلّ خطیئه و یری مقعده من الجنه و یزوّج من حور العین و یؤمّن من الفزع الاکبر و من عذاب القبر و یحلّی حلّه الایمان..» متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام معروف به کنز المعال، ج4، ص410.
[2]. «أَنَا فِي مَنْ يُقْتَلْ؟ يا بُنَىَّ كَيْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ؟ يا عَمِّ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ، إي وَاللَّهِ فِداكَ عَمُّكَ إِنَّكَ لَأَحَدُ مَنْ يُقْتَلُ ...» قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، منشورات ذوی القربی، ۱۳۷۹ش. ص 116.
[3]. «يا بُنَىَّ إِنَّها ساعَةٌ لا تُكْذَبُ فيهَا الرُّؤْيا، فَأُعْلِمُكَ أَنِّي خَفَقْتُ بِرَأْسِي، خَفْقَةً فَرَأَيْتُ فارِساً عَلى فَرَسٍ وَقَفَ عَلَىَّ فَقالَ: يا حُسَيْنُ! إِنَّكُمْ تَسْرَعُونَ الْمَسيرَ وَ الْمَنايا بِكُمْ تَسْرَعُ إِلَى الْجَنَّةِ؛ فَعَلِمْتُ أَنَّ أَنْفُسَنا نُعِيَتْ إِلَيْنا، يا أَبَتِ أَفَلَسْنا عَلَى الْحَقِّ، بَلى يا بُنَىَّ وَالَّذِي إِلَيْهِ مَرْجَعُ الْعِبادُ! إذاً لَانُبالي بِالْمَوتِ، جَزاكَ اللَّهُ يا بُنَىَّ خَيْرَ ما جَزى بِهِ وَلَداً عَنْ والِدٍ» خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسين، انتشارات انوار الهدی، قم، 1418، ج 1، ص 226.
[4]. «سامضی و ما بالموت عار علی الفتی - اذا مانوی خیرا و جاهد مسلما» شیخ طبرسی، إعلام الورى بأعلام الهدى، چاپ سوم، انتشارات اسلامیه، تهران، 1390ق، ص 234.
[5]. « فان تکن الابدان للموت انشات، فقتل امرء بالسیف فی الله افضل» محمد، محمدى اشتهاردی، غم نامه كربلا، چاپ اول، انتشارات نشر مطهر، تهران، 1377ش،ص 98.
[6]. «انَّهُ قَدْ نَزَلَ مِنَ الْأَمْرِ ما قَدْ تَرَوْنَ، وَ إِنَّ الدُّنْيا قَدْ تَغَيَّرَتْ وَ تَنَكَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُها، وَ اسْتَمَرَّتْ جِدّاً وَ لَمْ يَبْقَ مِنْها إِلّا صُبابَةً كَصُبابَةِ الْإِناءِ، وَ خَسيسِ عَيْشٍ كَالْمَرْعَى الْوَبيلِ، الا تَرَوْنَ إِلَى الْحَقِّ لا يُعْمَلُ بِهِ، وَ إِلَى الْباطِلِ لا يُتَناهى عَنْهُ، لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِي لِقاءِ رَبِّهِ حَقّاً حَقّاً، فَإِنّي لا أَرىَ الْمَوْتَ إِلّا سَعادَةً، وَ الْحَياةَ مَعَ الظَّالِمينَ إِلّا بَرَماً» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج 44، ص 382.
نظرات
باسلام واحترام
ضمن تشکر از مطلب خوب شما
در کانال اخلاق اسلامی منتشر شد https://telegram.me/islam_akhlagh/444
سلام
از مطلب مفید و پرمحتوایتان تشکر می کنم بهمین دلیل آن را در کلوب نسل جوان قرار دادم
http://www.cloob.com/javanclub