حقوق زنان

00:35 - 1392/06/09
رهروان ولایت -خداوند بر پایه تدبیر حکیمانه خود ، هر یک از زن و مرد را مایه آرامش جنس مخالف قرار داده است.
حقوق زنان

نقش تکمیلی متقابل زن و مرد در چارچوب نهاد خانواده شکل می گیرد. خداوند بر پایه تدبیر حکیمانه خود ، هر یک از زن و مرد را مایه آرامش جنس مخالف قرار داده است. (1)

و زن و مرد را لباس یکدیگر خوانده است.(2) از طرفی در بحث حقوق بانوان در آموزش ، در اسلام دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. برخی بانوان صدر اسلام جزو اولین کسانی بودند که سبقت در اسلام داشتند و حتی پیش از مردان خانواده خود ایمان آوردند.

و نیز در حقوق زنان در امور سیاسی و اجتماعی مثل الف : بیعت، قرآن کریم بیعت با حکومت را  برای زنان می پذیرد.(3) تاریخ صدر اسلام نیز نشان دهنده تحقق این عمل سیاسی از سوی زنان است. در بیعت عقبه ثانی که گروهی از مردمان مدینه پس از انجام اعمال حج با رسول الله بیعت کردند ، دو زن نیز به نام ام عماره و اسماء حضور داشتند.

 ب: جهاد و مشارکت زنان در جهاد در تاریخ صدر اسلام و بعد از آن بر کسی پوشیده نیست، در دفاع مقدس نیز در جبهه های نبرد به یاری رزمندگان می شتافتند ، انس می گوید: پیامبر در جنگ ها زنانی را از انصار برای مداوای مجروهان با خود همراه می کرد.

این موارد کمترین از مواردی است که دین اسلام تحت عنوان حقوق زنان آن را بیان کرده و در این مکتوب فرصت توضیح همه موارد نیست .  

1. سوره روم آیه 21

2. بقره 187

3. ممتحنه 12

کلمات کلیدی: 

نظرات

تصویر SSPGHDM
نویسنده SSPGHDM در

صادق جان سلام.
از اونجا که دین اسلام دین خداوند است پس باید کاملترین دین باشد اما:
چرا زنان ما باید زشت هستند؟
چرا همه فقط چسبیدن به اون دنیا،نمی دونن اون دنیا وابسطه به این دنیا است؟
مگر خداوند زیبایی را دوست ندارد؟
چرا ما مردان انقدر باید چشم هایمان ناپاک باشد که حجاب انقدر شدید باشد؟

تصویر sad27
نویسنده sad27 در

سلام دوست بزرگوار، توی این که دین اسلام کاملترین است شک نکن، اما قسمت دوم سوالت (ما: چرا زنان ما باید زشت هستند؟) را متوجه نمیشوم!!!
اینکه همه چسبیدن به این دنیا یا اون دنیا که واقعیت چیز دیگری است ، در جامعه امروز همه به دنیا چسبیدن! ولی اینکه اون دنیا نتیجه و حاصل زحمت خود ما در این دنیاست شک نکن، دنیا مزرعه آخرت.....
مگر خداوند زیبایی را دوست ندارد؟ قطعا خداوند زیبایی ها را دوست دارد اما تا زیبایی را چی معنا کنیم؟ یا چه کسی زیبایی را معنا کند؟ اگر منظور بی حجابی زنان و دختران را با آرایش های افتضاح زیبایی بدانیم!! که نه تنها مورد حب باری تعالی نیست بلکه مورد خشم اوست.پس اول باید زیبای را تعریفی درست از نظر انسان های حق شناس ،کرد تا بعد بر روی پله بعدی بایستیم.
قسمت آخر فرمایش شما اینست که مردان ناپاک باشند منظور از ناپاک چیست/ منظور از حجاب شدید چیست؟

تصویر SSPGHDM
نویسنده SSPGHDM در

خداوند در قرآن می گوید:چشمان خود را از نامحرم فروبرید.این سخن بسیار عالی،دقیق و با دلایل هم معنوی و هم پزشکی همراه است که صحت آن را به مرحله ی اثبات می رساند.
اما این را همگی ما می دانیم که در جهانی زندگی می کنیم که هم در آن بد وجود دارد و هم خوب و متاسفانه سرعت افزایش بدی ها بر سرعت افزایش خوبی ها پیشی گرفته است،در کشور های غربی با آن همه بدی،خوبی هایی هم وجود دارد!!!! شما اگر مطالعه کنید متوجه خواهید شد که همگی آنها خیلی بیشتر از ما به خودشان می رسند و به همین علت افراد زیبا به خصوص زن ها و دختران در آنها بسیار زیبا تر از شرق زمین یعنی همین کشور های خاورمیانه از جمله ایران و سایر کشور ها است.
با این وجود رسانه هایی وجود دارد که به وضوح این ها را به تصویر می کشد.
خداوند فرموده است که نا محرم را ننگرید،اما چرا؟؟؟

ما در ایران زندگی می کنیم،یک جوان ایرانی این سخنان خداوند را می شنود،برایش شاید کمی سخت باشد این چشم چرانی ها را ترک کنید.اما آیا خداوند برای ترک این کار ما را به سوی چه پاداشی سوق میدهد؟
شما می دانید؟؟؟!! خداوند و شیطان و همگی ماورایی(فراتر از 3 بعد) هستند و آن جهان هم بهشت و هم جهنمش ماوارایی است و خداوند هم ماورایی،هیچ کس نه می تواند ماورا را ببیند و نه لمس کند و نه بشنود،چون مغز او توانایی پردازش فراتر از 3 بعد را ندارد!!! پس شما به جهانی که نه دیده و نه شندیده اید چگونه می گویید شک نکن!در مورد آن جهان شک نکن!چگونه می توانید اثبات کنید!قرآنی که مثلا خوانیم این را می گوید،خوب یک جوان شاید در ذهنش فکر کند که نکند این قرآن شاید حقیقت نداشته باشد!خوب این یک سوال در ذهن اوست!!! در این زمان هم متاسفانه نعمت وجود معصومین را نداریم تا از آنان بپرسیم و همه هر آنچه می دانند را از دین می دانند،شما وقتی به یک نفر می گویید چشم چرانی نکند،او می گوید چشم چرانی می کنم چون موارد زیبا هستند و بعد شما می گویید زیبایی باطنی است نه ظاهری!!! چرا از باطن فرار می کنید؟؟؟ چون اگر به آن اهمیت دهیم دست زنان ما بر روی دستان زیبای زنان دیگر در حال له شدن است.(دست بالای دست خیلی خیلی زیاد خواهد بود.)

همگی ما رفتن به بهشت را دوست داریم،بودن در کنار حوری ها بهشتی و همچنین زنان زیبا را دوست داریم،آنجا هم باید گفت اینها همه زیبایی باطن دارند!!! یهنی در آن جهان هم به زیبایی نمی رسیم؟؟؟؟؟

من خودم وقتی به زندگی خیلی ها نگاه می کنم،آن زندگی را خسته کننده می پندارم،چون اصلا نه زن به مرد اهمیت می دهد و نه مرد به او.

در غرب زن ها زیبا هستند اما وضعیت اخلاقی و اعتقادی آنان وحشتناک است اما در شرق فقط زنان به خود می بالند چرا که قرآن می خوانند یا نماز می خوانند.در حالی که هر یک از ما باید به حرفی که پیامبر خدا،حضرت محمد(ص) فرمودند گوش کنیم،آنها به ما گفتند که همواره در طول عمر دانش بجوییم.اما ما چه؟
یک زن را می بینیم یا در حال خوابیدن پشت تلویزیون است و یا مشغول به کار های سرگرم کننده خود است،مرد ها هم که تا قبل از بدست آوردن قلب لطیف زنان گدایان بدبخت اند ولی وقتی ازدواج می کنند تازه می فهمند خداوند آنها را مرد آفریده است!! انگار جانش را می خواهند بگیرند وقتی که می خواهد بگوید:دوستت دارم.

می دانید چرا پس از سال های اندک زندگی روابط بین زن و مرد سرد می شود،به خاطر اینکه جوان ما چشم چرانی می کند قلبش اسیر عشق های دروغی می شود و هنگام انتخاب مونس زندگی خود از قلبش کمک می گیرد به جای کمک گرفتن از مغز!در نتیجه زندگی ای همانند یک مرغ و یک خروس!!!

در کل سوالات من این است،خواهش می کنم جواب دهید:
1-پاداش چشم چرانی،راحتی قلب و پاک دامن بودن و رسیدن به زیباترین زنان در بهشت است؟مگر نه؟
2-چگونه می توان به وجود آخرت و بهشت و جهنم پی برد؟
3-اگر نگاه انسان به عنوان یک عضو از جامعه باشد نه برای شهوت دیدن یک زن که موهایش دیده می شود یا اصلا سرلخت است،گناه دارد؟؟ چون پایه ی سخن خداوند در مورد نگاه نکردن به نامحرم تحریک شهوت یا همان لذت است!!!
4-اگر با خداوند انس بگیریم،بنده ی او باشیم،تقوا داشته باشیم،ایمانمان به مرحله ی قلبی برسد،اعمال صالح انجام دهیم،خداوند را بسیار زیاد یاد کنیم،می توانیم در آینده زندگی خوبی را در کنار زنی بسیار زیا هم از نظر باطنی و هم از نظر ظاهری داشته باشیم؟
__________________________
یک سوال جدا از بحث داشتم،تمام فکرم را مشغول کرده!! اگر خواستید می توانید فقط به این سوال جواب دهید چون خیلی مهم تر است!!!!

همه ی انسان ها برابر اند.(آیه ی قرآن)
حضرت محمد (ص) همانند ما از پدر و مادری زاده شد و تا 40 سالگی پاکدامنی پیشه کرده و توانست درجه ی پیامبری را از سوی خدا اخذ کند.
هدف پیامبران و اولیای خداوند مگر هدایت انسان ها نبوده است؟
حالا آیا انسان نیز می تواند همانند حضر محمد(ص) برای خداوند بنده باشد و همانند ایشان به خداوند نزدیک شود یا به عبارتی دیگر آیا ما یعنی همه ی انسان ها می توانیم با یاری خداوند به درجه ی انسانیت و بزرگی حضرت محمد(ص)برسیم؟؟
مگر انسان ها با هم برابر نیستند؟پس ما باید بتوانیم با یاری خداوند و به وسیله ی معصومین به خداوند نزدیک شویم؟من به مقام ایشان غبطه می خورم!!!!دلم می خواهد تمام عمرم را صرف رسیدن و نزدیکی و بندگی خداوند بکنم،چرا که هر چه که بخواهم،خوشبختی من حقیر و شادی ام،لذتم و هر آنچه که بخواهم نزد خداوند است و دوست دارم از برای او باشم چون چند بار این کار رو کردم و واقعا دیدم چه تاثیراتی داشته،خودم باورم نمیشد.
حالا خیلی ناراحتم،دم به دم فکر می کنم که بتونم مثل رسول اکرم(ص)باشم،دلم می خواهد نزد خداوند مثل ایشان عزیز باشم،برایم مهم نیست شهرت جهانی پیدا کنم،همگان مرا بشناسند یا نه اما دوست دارم با یاری خداوند و الگو گیری از پیامبران همانند خود حضرت محمد(ص) شوم،چون خداوند را خیلی دوست دارم و شیرنی ایمان به او را هزاران بار چشیده ام.
نمی توانم باور کنم که نه بگویید چون باور نمی کنم که خداوند در قرآن بگوید همه برابر اند یعنی همه ی مرد ها بتوانند سرورمان محمد(ص) باشند و همه زن ها بتوانند همانند فاطمه زهرا(س) باشند.من از چند جا شنیدم که میشه و باید بشه چون در غیر این صورت انسان ها هرگز برابر نیستند.
من قصد پیامبر شدن ندارم چون من که غبار خاک کف پای رسول اکرم(ص) هم نیستم اما می خواهم همانند ایشان عاشق خدا باشم و خیلی دوست دارم برای خداوند بنده ی خوبی باشم(همانند ایشان دوست دارم بشوم)
مادرمان حضرت فاطمه زهرا(س) شاید امروزه خدا نکند گریان باشند چون فرزندش با لب تشنه جنگید که نسل مسلمانان باقی بماند و ما هم بتوانیم به این دین بپیوندیم و به بهشت وارد شویم و از فوران نعمت لذت ببریم،ولی از آنجا که خداوند تعییت کرده که مثلا 100 ملیارد نفر توسط دنیا آزموده شوند شاید از پدر و مادری کافر به دنیا می آمدیم و تا بی نهایت ها در جهنم باقی می ماندیم!!!!
خیلی ها در مجالس بد جور عذاداری می کنند که هرگز قابل قبول نیست،وحشیانه عذاداری می کنند،خود را می زنند،داد می کشند.
بعضی ها در محرم حسین(ع)در مجالس گریه می کنند اما کیست که قه قه های آنان را بعد و قبل از مجالس ببیند.
بعضی ها فقط اهل حرف و ریا و ظاهر کاری اند،فقط می گویند(حسین،حسین،حسن،حسن،علی،علی)(ع) و اصلا جهاد نمی کنند.

من هم می گم خودم کسی ام که آرام بر سینه ام می زنم،شاید رویم مشکی پوش نباشد اما قلبم مشکی پوش است،هرگز از شاخ برگ دادن های الکی بعضی مداحان گریه ام نمی گیرد بلکه از این می گریم که چه بی انصافی کردیم ما که انقدر بد جواب تشنگی های حسینمان(ع) را دادیم و روزی خواهد رسید که بالاخره باید بگیم چیکار کردیم فقط حرف زدیم یا نه تلاش کردیم،کنکور قبول شدیم،سرکار رفتیم،عرق ریختیم و از مالی که بدست آوردیم در راه خداوند خرج کردیم،دکتری شدیم انشا الله ،مسجدی بسازیم،مجالسی سالم بر پا کنیم،به فقیران کمک کنیم تا بتوانیم کمی مادرمان را خوش حال کنیم،چرا که او می گرید نه به خاطر خود بلکه به خاطر اینکه روزی ما به جهنم خواهیم رفت و برایش خیلی محزون است که ببیند چنین اشرف مخلوقاتی که حتی از درجه فرشتگان خدا بالاتر است چنین عذاب بکشد،فدایش شوم که از خود گذشته است.....

آیا می توانیم با تلاش و یاری خداوند به درجه ی بندگی،بزرگی ،انسانیت،حضرت محمد(ص) برسیم؟با پاک دامنی،تقوا،ایمان،ذکر خدا،و تلاش بسیار سخت؟؟؟؟؟

با تشکر به خاطر توجه شما و با عذر خواهی برای درد آوردن سر شما.
ما که سوالات را از آقای محمد فروهر و سجاد پرسیدیم ولی مردیم به آرزوی شنیدن کلامی از آنان

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 2 =
*****