ارزش های انسانی، رایگان و به راحتی به دست نیامده که به راحتی از دست برود. مدگرایی مار خوش خط و خالی است که ظاهرش فریبنده و زهرش کشنده است.
مدگرایی یا استحاله فرهنگی؟
انسان ذاتا از اینکه مورد توجه قرار گیرد لذت می برد. خداوند این ویژگی را در وجود انسان قرار داده تا بتواند با دیگران ارتباط بگیرد و به نوعی از انزوا و آسیب های آن در امان باشد. از دیگر عوامل ارتباط انسانها با یکدیگر تامین نیازهاست. گاهی این نیازها و اهداف، شخصی است و زمانی هم با منافع و اهداف گروهی، پیوند خورده است.
با توجه به وضعیت دنیای امروز و قبضه رسانه توسط غرب و یهود، اغلب مراودات رسانه ای حول تبلیغ و منافع آنها می چرخد. ناگفته پیداست وقتی، سردمداران تغییر نگرش، چنین افراد و گروه های مخوف و خطرناکی باشند، آگاه سازی جامعه از خطرات خاموش و حمله های نرم افزاری آنها علیه همه ارزش ها، در راس امور قرار می گیرد. آنها به دنبال این هستند تا با ترویج رنگ و لعاب های احزاب و گروه های فاسد، تعداد بیشتری را جذب فسادهای خانمان سوز خود کنند. آنها برای این اهداف، اتاق فکرهای متعدد و هزینه های هنگفتی تخصیص داده اند تا به خیال خام خود بتوانند ماهیت دیگران را تغییر دهند.
از جمله ابزارهای مهمی که بسیار مورد توجه جوانان قرار گرفته است استفاده از مدل ها، لباس ها و نوع پوشش های خاص و غریبانه است تا مورد توجه قرار گرفته و. دیده شوند. برخی از مردم ما در سطح جامعه و حتی در شبکه های اجتماعی تیپ و قیافه خود را به عرصه نمایش گذاشته و خودی نشان می دهند.
عمده مسئله ای که خبر از استحاله تدریجی فرهنگ ها را به دنبال دارد، چشم بستن به روی ارزش ها و آغوش باز کردن برای نگرش های کپک زده و گندیده غربی است. غرب، هیچ وقت دلسوز مسلمانان و انسانیت، نبوده و نیست. آنچه مسئله را خطرسازتر می کند، بی تفاوتی نسبت به عواقب سوء صنعت مد و بهتر بگوییم، صنعت استحاله است. نفوذ غرب به جایی رسیده که نام فرندان ما را آنها تعیین می کنند. نوع تغذیه و حتی لباس پوشیدن ما را آنها تعیین می کنند. این دقیقا یعنی ضربه به استقلال فرهنگی و در نهایت تسلیم محض و همه جانبه در برابر همه نسخه های تاریخ گذشته و فاسد غربی.
در اینجا به تاثیرات مدگرایی بر فرد و جامعه نگاهی می اندازیم.
1- چشم پوشی بر ارزش های حقیقی
وقتی انسان از هویت خودش اطلاع و آگاهی چندانی نداشته باشد یا آگاهی اش در این زمینه دست خوش طوفان شبهات بی اساس قرار گرفته باشد، ریشه های درخت نوپای افکار و باورهای اصیلش به شدت متزلزل می شود. تا جایی که یک شخصیت کاذب و مجازی برای خودش می سازد و این دقیقا تسلیم سنگر به دشمن است.
2- تغییر رفتار و سبک زندگی
دشمن همانند شیطان است. او اهدافش را به تدریج پیاده می کند. قبل از نهادینه کردن یک رفتار یا یک سبک، ابتدا ذائقه مخاطب را با روش ترویج قطره ای می سنجد. وقتی مطمئن شد که اکثریت جامعه در برابر آن، موضع خاص و تند نگرفت، قطعا اقدامات بعدی را به صورت جدی تری دنبال می کند. تغییرها در سایه روش گام به گام، همه گیر می شود.
3- تبدیل جوان بانشاط و فعال به جوان بی هویت و خنثی
روحیه جوان، زرنگی و بانشاطی و پرانرژی است. وقتی دستخوش بد رفتاری اطرافیان قرار می گیرد، قطعا برای خود به دنبال پناهگاه امن می گردد. سرعت تخریب حربه های غربی به حدی بالاست که اگر دیر بجنبیم، دیگران او را جذیب می کنند و به تدریج او را به بهانه مد و امثال آن، تبدیل به یک موجود پوک و بی خاصیت می شود. احترام وادب و حیا در چنین جوانی جای خودش را به پوچی، ولنگاری و بی هویتی می دهد. این دقیقا همان معنای پیش به سوی نابودی است.
4- منفعل در برابر مسائل پیرامونی
هر انسانی در برابر افاقات اطراف خود دارای احساسات و روحیه فعالانه دارد. وقتی فکر او به بهانه مدگرایی توسط دشمن، تسخیر شده بیاشد، حتی قدرت فکر کردن را از دست داده و دربست مثل دشمن، رفتار می کند. و در اصل نیروی آنها می شود. به هیچ چیز جز خودش و مد لباس و موهایش توجه ندارد. ای کاش فقط به همینها ختم می شد. وقتی این دوره ها را دید، تازه می شود سرباز کفار برای تخریب، دیگران. ترویج اعتیاد، بالارفتن سن ازدواج، رها کردن خانه و خانواده و بی قیدی در برابر همه چیز جز مدگرایی، برای او یک افتخار و کلاس محسوب می شود.
تغییراتی که در لایه های مخوف مدگرایی پنهان است، یکی پس از دیگری از آشوب خانه عنکبوتی، سر بیرون می آورد. و تمامی ندارد. اینجاست که علاج وقوع را قبل از واقعه باید کرد و نگوییم جوان است سخت گیری نکنیم. روشنگری، سم پاشی قبل از آسیب دیدن است. بر همه ما لازم است به این مهم، بیش از گذشته توجه کنیم؛ وگرنه آتش آن همه گیر خواهد شد.
هر ظاهری ممکن است زیبا باشد، اما هر رنگ و لعابی جزء زیبایی حساب نمی شود. زیبایی باید مثل رنگ طاووس، اصیل باشد. مدگرایی همان رنگ و آزینی است که بر صورت پیر زن جادوگر غرب کشیده شده است.