به گزارش رهروان ولايت در وبلاگ گروه اينترنتی معراج آمده است:هیچ یک از افراد بشر و هیچ گروهی از جوامع انسانی در دنیا بدون اسوه و بدون الگو و سرمشق زندگی نکرده و نمیکنند آنهائیکه فکر میکنند مستقلند و الگو ندارند خود نمیدانند که ناخودآگاه الگو و سرمشق زندگی را انتخاب کردهاند بدون شک انسان در زندگی جمعی اثرپذیر و احیاناً اثرگذار است و همه برای خود الگویی دارند در یک خانواده پدر یا مادر الگوست، در مدرسه، معلم و در میان مسلمانان ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان اسوه و الگو پذیرفته شدهاند.
درباره معنی اسوه لغت نامه دهخدا مینویسد: اسوه، پیشوا، مقتدا قدوه، پیشرو خصلتی كه شخص بدان لایق مقتدایی و پیشوایی میگردد. (1)
در نثر طوبی میخوانیم: اسوه چیزی است كه بدان تأسی باید جست و مانند آن عمل باید كرد مانند خویی نیك و صفاتی كه در رسول خواهد بود. (2)
قرآن کریم با توجه به این که داشتن سرمشق و اسوه امری ضروری و عمومی است، اصل مسأله را مسلم گرفته و مصداق الگو و شرایط آن را مطرح میکند و میفرماید: لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة. (3)
اسوهها به دو دستة حسنه و سیئه تقسیم میشوند. الگو و اسوة قرآن، اسوه حسنه و پسندیده است اما اسوه حسنه قرآن برای کسانی که ایمان دارند و به دیدار خدا و روز قیامت امیدوارند اسوه است لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر (4) میگوید: کسانی به دنبال این گونه الگو هستند که به لقای خداوند و روز قیامت امید دارند؛ یعنی قیامت و لقای خدا را باور دارند و برای آن خود را آماده میکنند.
جامع بودن شخصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله)
الگو بودن و سرمشق بودن در جامع بودن شخصیت نبی مکرم اسلام صلیاللّه علیه وآله نـهـفـتـه اسـت کـه ایـشـان را در مقام عـبـودیـت و انـسـان کامل نشانده و به مقام خاتمیت رسانده است. با بیان اینکه :
هدف نهایی آفرینش انسان، بندگی محض آفریدگار یکتاست، همانطوریکه خداوند فرمود: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ و جن و انس را نیافریدیم، جز برای اینکه مرا بپرستند. (5)
بـنـابـرایـن هـدف آفـریـنـش، زمانی تامین میشود که انسانها راه بندگان خاص خدا را طی کنند، جـز بـه خـدا نـیـنـدیـشـنـد، جـز بـرای خـدا عـمـل نـکـنـنـد و جـز رنـگ خـدایـی نـپـذیـرنـد. بـه عـبـارت دیـگـر در فکر و انـدیـشـه و عمل و اخلاق خدایی شوند و از رنگ تعلق به غیرخدا آزاد گردند
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
چـنـیـن انـسانی، چنین اسوهای، شایستگی خلافت الهی مییابد و به نیابت از خدا طلایهدار خلایق و مـسـجـود مـلایـک خداوند مـیگـردد. از ایـن رو شـیـخ صدوق قدس سره چه خوب بیان میفرماید: خداوند پیش از خلقت آدمی، موضوع خلافت را با فرشتگان در میان گذاشت؛ وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الاَرْضِ خَلِیفَةً . . . (6) و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من گمارنده جانشینی در زمینم .
بنابراین خلیفه و جانشین الهی همان انسان واقعی است که آفرینش را با تعبد و بندگی به معنای واقـعـی، کـلمـه هـدفـمـنـد مـیسازد و خـواسـت و اراده الهـی را جـامـه عـمـل مـیپـوشـانـد و قـدر مـتـیقن آن هـم انـبـیـای الهـی و اولیـای مـعـصـوم او هـسـتـنـد کـه پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله سر آمد ایشان است .
پی نوشت ها:
1- علی اکبر دهخدا ،لغتنامه ج1حرف الف
2-سوره ممتحنه، آیه 6
3- ابوالحسن شعرانی نثر طوبی ص 38
4- سوره احزاب، آیه 21
5- سوره ذاریات، آیه 56
6- سوره بقره، آیه 30