فتوایی جاهلانه از وهابیت خبیث

18:02 - 1394/04/03

چکیده: درخواست امری غیر عادی و خارق العاده از انبیا و اولیای الهی چه در حال حیات و چه بعد از حیات آن‌ها طبق آیات قرآن هیچ اشکالی ندارد، و از خود انبیا هم صادر شده است؛ معیار توحید نیز ثابت است و با حیات و ممات دیگران تغییر نمی‌کند.

طلب از اولیا

یکی از اعتقادات بی‌پایه و اساس وهابیت خبیث که با تمام جهان اسلام و دیگر فرق موجود در اسلام در تعارض است، این است که آنان معتقدند هر کس امر غیر عادی و غیر طبیعی را از شخص دیگری مانند انبیا یا اولیای الهی طلب کند، مشرک است، مثلا اگر کسی از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بخواهد بیماری او را بدون دارو شفا دهد، مشرک است؛ به عبارت دیگر اگر کسی یک امر غیر عادی را از شخصی طلب کند، چون آن شخص باید از اسباب غیر طبیعی استفاده کند، قائل به الوهیت او شده‌ است و این شرک به خداست. به این مطلب وهابی معروف «أبو الأعلى المودودی» تصریح کرده است.[1]

این اعتقاد مانند سایر اعتقادات واهی «وهابیت» مخالف قرآن کریم و نمام فرق اسلامی بوده و فتوایی عجیب از وهابیت خبیث است که با قرآن و اسلام اصیل تعارض دارد و در عین حال تنها خود را مسلمان می‌داند.
اگر به قرآن کریم دقت کنیم، قرآن بیان می‌کند هر پیامبری که مبعوث شدف مردم برای شناختن او و صدق دعوای او، از او کاری خارق العاده می‌خواستند، اعمالی که از قوانین طبیعی خارج باشد، تا دلیلی بر صدق مدعای آنان باشد؛ به طور مثال قوم حضرت موسی(علیه‌السلام) از او خواستند که از زمین خشک و بی‌آب و علف برای آنان چشمه بجوشاند و حضرت موسی نیز این‌کار را انجام داد، قرآن در این باره می‌فرماید: «وَ إِذِ اسْتَسْقى‏ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً [بقره/60] و (به خاطر بياور) زمانى را كه موسى(علیه‌السلام) براى قوم خويش طلب آب كرد به او دستور داديم عصاى خود را بر سنگ مخصوص بزن، ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشيد». در این آیه می‌فرماید حضرت موسی(علیه‌السلام) با زدن عصای خود بر آن سنگ، چشمه را ایجاد کرد، کاری که با نیروی معمولی امکان ندارد.

هم‌چنین قرآن کریم می‌فرماید حضرت سلیمان از یکی از یاران خود، کاری عجیب و خارق العاده درخواست کرد و فرمود: «قالَ يا أَيُّهَا الْمَلَؤُا أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِين* .... قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي [نمل38 و40] (سليمان) گفت، اى بزرگان! كدام‌يك از شما توانايى داريد تخت او را پيش از آن‌كه خودشان نزد من آيند براى من بياوريد؟! ... (اما) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت، من آن را پيش از آن‌كه چشم بر هم زنى، نزد تو خواهم آورد! و هنگامى كه (سليمان) آن را نزد خود مستقر ديد گفت: اين از فضل پروردگار من است». این آیه بیان می‌کند که یکی از یاران خاص سلیمان نیز دارای نیرویی بوده که می‌توانسته به راحتی تخت بزرگی را در یک آن، از آن سرزمین به نزد سلیمان آورد؛ آیا این درخواست حضرت سلیمان از او شرک است؛ آیا وهابیت خبیث حضرت سلیمان را مشرک و مرتد می‌داند؟ چون از غیر خدا کاری را درخواست کرد که عادی و بشری نبود؟
 
با مراجعه به آیات قرآن کریم می‌بینیم روش تمام اقوام برای آزمایش انبیای خود همین بوده است؛ یعنی آنان از پیامبر خود عملی خارق العاده را طلب می‌کردند که از مردم عادی انجامش امکان نداشته باشد و اگر او توانست انجام دهد دلیلی بر صدق مدعای آنان باشد.

حال اگر کسی از وهابیت بگوید: فرق بین آنان و زمان کنونی این است که در آن زمان پیامبر زنده بوده و از او درخواست داشتند و این درخواست اشکال ندارد، اما در زمان فعلی که از دنیا رفته‌اند اشکال دارد؟ 
در پاسخ می‌گوییم: حقیقت توحید و شرک چیزی نیست که با زنده بودن و نبودن افراد فرق کند، چون مروط به شناخت خداوند متعال است، چطور ممکن است کسی به پیامبری در حال حیات بگوید من‌را شفا بده، این اشکالی نداشته باشد و شرک نباشد، اما اگر کسی به کنار قبر پیامبر برود و بگوید ای روح پیامبر من را شفا بده، او مشرک شود و از دایره اسلام بیرون رود؟ کدام عقل سلیمی این را قبول می‌کیند؟
معیار توحید و شرک ثابت است و با حیات یا مرگ افراد که تغییر پیدا نمی‌کند. این چه دینی است که از جانب خود ساخته‌اید و به اسم اسلام ناب به خورد مردمی جاهل نادان می‌دهید؟!

در نتیجه: درخواست امری غیر عادی و خارق العاده از انبیا و اولیای الهی چه در حال حیات و چه بعد از حیات آن‌ها طبق آیات قرآن هیچ اشکالی ندارد، و از خود انبیا هم صادر شده است؛ معیار توحید نیز ثابت است و با حیات و ممات دیگران تغییر نمی‌کند؛ اگر کسی برای انبیا و اولیا یا هر چیز دیگری نیرویی ماروایی و مستقل معتقد باشد و با این عقیده به آنان متوسل شود که آن‌ها مستقل از خداوند متعال و در عرض خدا، می‌توانند موثر باشد، این اعتقاد شرک است و صاحب این اعتقاد مشرک خواهد بود. اما اگر برای صاحب این نیرو استقلالی قائل نباشد و معتقد باشد او به اذن خدا و با اراده و نیروی الهی تصرف می‌کند، این اعتقاد عین توحید است و هیچ اشکالی ندارد.
--------------------------------------------------------------
پی‌نوشت  
[1]. المصطلحات الأربعة، ص 18.
[1]. الوهابية في الميزان، ص 265.

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
10 + 3 =
*****