امام علی علیه السلام میفرماید: «صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ؛ 18نه خردمند، صندوق سرّ اوست.»
یكی از حقوق مؤمنین، حفاظت از اسرار آنان است.
«امانت» تنها در باز پس دادن فرش همسایه یا مراقبت از گلدانهای او و امثال اینها نیست. «آبرو» از هر سرمایهای بالاتر است و با «رازداری» میتوان «آبروداری» كرد. حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. در دعای كمیل میخوانیم: «وَلا تَفْضَحْنی بِخَفِی مَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنْ سِرّی...؛ خدایا مرا با اسرار پنهانی كه از من میدانی، رسوا مگردان.»
و همانطوری كه نگهبانی از راز مسلمانان یك وظیفه دینی است، حفاظت از راز نظام اسلامی و راز جنگ مسلمانان هم از تكالیف دینی است. عملیاتهای موفق جبههها مدیون بسیاری از رازداریهای رزمندگان اسلام است، و از این بالاتر مرهون رازداری اُسرایی است كه حاضر بودند شكنجههای دشمن را به جان بخرند اما سخنی بر زبان نیاورند.
یكی از اسرای سالهای اول انقلاب كه به دست حزب كومله به اسارت در آمده است، در وصف یكی دیگر از نیروهای ارتشی كه از ایمان بسیار بالایی برخوردار بوده است، چنین میگوید:
«این برادر را 75 روز شكنجه كردند، ابتدا به هر دو پایش نعل كوبیدند، و او را به همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ و بیگاری میبردند. پس از دادگاهی شدن، محكوم به شكنجه مرگ شد تا شاید اعتراف كند. در این شكنجه مرگ، ابتدا هر دو دستش را از بازو بریدند، چون وضع جسمانی مناسبی نداشت برای معالجه و درمان او را به بهداری بردند. بعد از چند روز كه كمی بهبودی یافت، مجدداً شكنجهها برای اعتراف گرفتن شروع شد، بعد از آن با دستگاههای برقی تمام صورتش را سوزاندند. سوزاندن پوست تنها مقدمه شكنجه بود، به این معنی كه مدتی میگذشت تا پوستهای نو جانشین پوستهای سوخته شود، آن وقت همان پوستهای تازه را میكندند كه درد و سوزندگیاش بیشتر از قبل بود. وقتی خونریزی شروع میشد، نوبت به آب نمك میرسید، او را با همان بدن مجروح داخل دیگ آب نمك میانداختند؛ ولی او كه از ایمانی وصف ناپذیر برخوردار بود، لب به سخن نمیگشود و مرتب آیات قرآن را زمزمه میكرد.» 19
پی نوشت:
18) نهج البلاغه صبحی صالح، حكمت 6.
19) در اسارت یانكیها (مجموعه خاطرات) ، ص 58.
منبع:سایت ذی طوی