چکیده: مخالفت از فرمان حجت خدا مادامي كه به حد جنگ و از روي كينه و دشمني نباشد و بدنبالش پشيماني و ندامت بوجود بيايد، با اميد رحمت و مغفرت الهی روبرو است، لذا امید قبولی توبه توابين بعید نیست.
در آستانه سالروز قیام توابین یکی از مباحثی که پیرامون این قیام و فضیلت آن مطرح است اینکه توابین به ندای یاری خواهی و هل من ناصر امام حسين (عليهالسلام) پاسخ نداده و حضرت را در مقابله با لشگر اشقیاء تنها گذاشتند و اگر كسي هل من ناصر امام را بشنود و پاسخ ندهد اهل آتش است، پس چه فضیلتی برای كساني كه بعد از عاشورا از توابين شدند متصور است که باعث بخشش گناه بزرگشان بشود؟
در این بحث ترديدي نيست كه عدم اجابت دعوت امام معصوم در هر عصري خصوصاً وقتي كه در شرايط سخت دعوت به ياري مينمايد معصيت و گناه هلاك كننده است.[1] البته به اين نكته هم بايد توجه كرد كه گاهي نافرمانی امام (عليهالسلام) صرفاً به عدم اجابت دعوت است كه این نیز معصيت و گناه بزرگي است ولي گاهي مخالفت امام (عليهالسلام) به معناي جنگيدن و محاربه با او است چنان چه عدهاي از كوفيان به سركردگي ابن زياد، شمر و عمر سعد انجام دادند كه اين كار به معناي كفر و خارج شدن از دين و ارتداد صريح ميباشد چه آنكه در زيارت شريفه جامعه كبيره كه از امام هادي (عليهالسلام) به سند معتبر نقل شده كه فرمود: «... هر كه به راه خلاف شما رفت به آتش جهنم جاي گرفت و هر كه منكر شما و مخالف ولايت شما گرديد كافر است و هر كه با شما به جنگ برخواست مشرك است...».[2]
در نتیجه حساب محاربين و افرادي را كه با امام حسين (عليهالسلام) به جنگ برخواستند و نيز گروهي از آن ها حمايت كردند و به عمل آن ها راضي شدند، از گروهي كه در اثر سستي، ترس، ضعف ايمان و يا عوامل ديگر در مقطع خاصي امام (عليهالسلام) را ياري نكردند و در باطن از اعمال و حكومت بني اميه هم بيزار بوده اند و امام را دوست مي داشتند باید جدا بايد دانست. هرگز نباید اين دو گروه را همسان پنداشت. خداوند متعال نیز در قرآن فرموده است: «وَمَن يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِيرًا [نساء / 115] هر که پس تبیین هدايت با فرستاده خدا مخالفت کند و از شيوهای جز شيوه مؤمنان پيروی کند، بدان سوی که میرود بگردانيمش و به جهنمش افکنيم، که سرانجام بدی است».
این آیه دلالت دارد مخالفت با فرستاده الهی مخالفت با خداي بزرگ است و خداي تعالي اين گناه را... نمي آمرزد. یعنی خروج از اطاعت الهی و فرستادهاش كفري است كه هرگز آمرزيده نمي شود ... همچنانکه در منابع تاریخی آمده: «... تمام آن بيست هزار كس (با اختلاف تعدادي كه در تاريخ آمده است) كه در آن جنگ کربلا حاضر شده بودند به بدترين وجهي در دنيا هلاك شدند...»[3] و هرگز توفيق توبه و انابه نيافتند كه اگر مي يافتند هم قبول نميشد.
ولیکن افرادی كه در مقام جنگ با امام حسين (عليهالسلام) نبودند و بلكه قبلاً مومن و طرفدار امام و احياناً از شيعيان بودند و حتي براي دعوت امام حسين (عليهالسلام) به كوفه، نامه نوشتند مثل سليمان بن صرد خزاعي و رفاعه بن شداد و امثال آنان ولي عاقبت در اثر موانع از قبيل ممانعت سربازان ابن زياد از حضورشان در كربلا و يا ترس و يا سستي ايمان و عدم اميد به پيروزي امام و شكست يزيد و ابن زياد و يا عوامل ديگر، امام حسين (عليهالسلام) را ياري نكردند ولي بعداً پشيمان گرديدند و توبه نمودند و براي خونخواهي حضرت و يارانش قيام نمودند، اميد مي رود كه مورد رأفت و رحمت بي كران خدا قرار گيرند و از شفاعت كريمانه اهل بيت خصوصاً امام حسين (عليهالسلام) بهرهمند گردند، همان گونه كه حر بن يزيد رياحي با اينكه راه امام حسين (عليهالسلام) را گرفتند و بچه هاي آن بزرگوار را ترساندند و او را وادار كردند تا به كربلا بيايند، مورد رأفت و عفو حضرت قرار گرفت و توبه اش پذيرفته شد.
کما اینکه در صدر اسلام تعدادی مخالفت فرستاده خدا در دعوت به درجنگ تبوك را كردند و از فرمان رسول خدا در شركت به جنگ سرباز زدند ولي بعداً پشيمان شدند و پيغمبر (صلياللهعليهوآله) به مسلمانان دستور داد كه با آنان سخن نگويند و آنان سرگردان و پشيمان و نادم بودند. خداوند درباره آن ها چنين مي فرمايد: «وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُ ... [توبه / 118] آن سه نفر كه تخلّف جستند تا آن حد كه زمين با همه وسعت اش بر آن ها تنگ شد حتي در وجود خويش، جايي براي خود نمي يافتند در آن هنگام دانستند پناهگاهي از خدا جز به سوي او نيست. سپس خدا رحمت اش را شامل حال آن ها نمود و به آن ها توفيق داد تا توبه كنند خداوند بسيار توبه پذير و مهربان است».
بنابراین مخالفت و سرپيچي از فرمان امام معصوم مادامي كه به حد جنگ و از روي كينه و دشمني نباشد و بدنبالش پشيماني و ندامت بوجود بيايد، با اميد رحمت و مغفرت روبرو می شود. بر این مبنا افرادي كه بعدا از واقعه کربلا توابين لقب گرفتند امید قبولی توبه شان بعید نیست اگر چه گناه بزرگي مرتكب شدند و امام زمان شان را تنها گذاشتند.
چه اینکه حال توابین خيلي شبيه است به حال آن سه نفري كه مخالفت دستور رسول خدا نمودند و از شركت در جنگ تبوك سرباز زدند ولي بعداً توبه كردند و پشيمان شدند و خداوند كريم توبه شان را پذيرفت. البته يادآوري اين نكته ضروري است كه بدانيم عده اي از توّابين در زمان قيام امام حسين (عليهالسلام) و شهادت آن بزرگوار در زندان و بند ابن زياد بودند و تعدادي از آن ها نيز در اثر مسدود بودن راه هاي خروجي شهر كوفه توسط سربازان ابن زياد، نتوانستد شركت كنند. اما با وجود اين جاي انكار نيست كه برخی كوتاهي هاي فراوان و تقصير زياد نمودند.
----------------------------------
پی نوشت:
[1]. «امام حسين (عليه السلام) وقتي از شهر خود (مدينه) جدا شد و آهنگ مكّه كرد و كاغذي خواست و درآن نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم از حسين بن علي بن ابي طالب (عليه السلام) به سوي بني هاشم! امّا بعد، هر كس به من ملحق شود شهيد گردد و هر كس تخلف كند به رستگاري نرسد، والسلام»(قمی، عباس، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ص 76) و نيز هنگامي كه امام حسين ـ عليه السلام ـ از عبيد الله بن حر جعفي در يكي از منازل در مسير كربلا دعوت به همكاري و ياري نمود و او قبول نكرد حضرت فرمود: «اكنون كه ياري ما نمي كني از خداي بترس و با ما مقاتله نكن كه هر كس بانگ و فرياد ما را بشنود و ياري ما نكند هلاك شود...» (همان، ص 207).
[2]. مفاتیح الجنان، قمی، عباس، ص 1004.
[3]. شرح احقاق الحق، السید المرعشی، نجفی، ج 33، ص 736.