فقط کافیه که بفهمه دوسش دارم میذاره میره! واسه همین همیشه علاقهام رو نسبت بهش پنهان کردم چرا باید این طور باشه...
من عاشق پسری شدم که مطمئنم اون منو برای ازدواج نمیخواد ،سوالم اینه که چرا دخترا حق عاشق شدن رو ندارن ؟اگه عکس این اتفاق افتاده بود و اون به من علاقه مند شده بود هیچ ایرادی نداشت میتونست منو هم به خودش علاقه مند کنه ولی الان فقط کافیه که بفهمه دوسش دارم میذاره میره! واسه همین همیشه علاقهام رو نسبت بهش پنهان کردم چرا باید این طور باشه؟
***جواب:
سلام
فکر میکنم منظور شما از اینکه میگی چرا دخترا حق عاشق شدن ندارن این باشه که چرا دخترا وقتی عاشق میشن مثل پسرا نمیتونن معشوقشون رو انتخاب کنند اما پسرا میتونن عاشق هر دختری بشن و بعدشم اونو به خودشون علاقه مند کنند اما در مقابل دخترا اگر اظهار علاقه کنند از چشم پسرا میافتند
جوابش اینه که اگر منظورت از عشق علاقه شدیدی است که نمیتونه از طرف دل بکنه در این مورد باید عرض کنم این عشق چه از طرف پسر و چه از طرف دختر باشه نادرسته بخاطر اینکه فرد رو کور میکنه و عیبای طرفش رو نمیبینه و در نتیجه نمیتونه انتخاب درستی داشته باشه پس همون بهتر که دخترا نمیتونن مثل پسرا معشوقشون رو انتخاب کنند چون اگر میتونستند این کار رو بکنند گرچه دلشون راضی میشد اما معلوم نبود زندگی خوبی داشته باشند چون ممکن بود انتخابشون بخاطر عشق غلط باشه
اما اگر منظورت از عشق علاقه شدید نیست بلکه میخوای بگی چرا پسرا میتونن با دختری که قلبا میپسندند ازدواج کنند اما دخترا وقتی دلشون به سمت پسری میره این اختیار رو ندارن که اونو برای ازدواج به سمت خودشون بکشند، در جواب باید عرض کنم:دختر ذاتا مطلوبه و پسر طالب یعنی اگر دختر جلو بره پسر عقب نشینی میکنه پس اینو کاریش نمیشه کرد یعنی نمیشه قرارداد کرد که دختر طالب بشه و پسر هم فکرای بد نکنه
شاید بگید: اگر این امر ذاتی و خدا دادی است چرا خدا یه کاری کرده که قدرت انتخاب دخترا کم بشه و نتونن به فرد مورد علاقه شون برسند جوابش اینه که اشکال از خلقت خدا نیست بلکه مشکل از نحوه عملکرد جامعه است که موجب شده دخترا بی موقع علاقه مند بشن و بعدم نتونن بهش برسند چون خدا دستورات دینش رو طوری تعریف کرده که دخترا علی رغم مطلوبیت، انتخاب کننده فرد مورد علاقه شون هم هستند بخاطر اینکه در سیستم دینی اولا: اختلاط و رابطه دختر و پسر اون قدر نیست که پسرا دل دخترا رو ببرن و ثانیا: ازدواج در سن پایینه و دختر قبل اینکه زمینه درگیر شدن دلش پیدا بشه ازدواج میکنه و ثالثا: ازدواج به قدری آسون و ارزونه که دخترا خواستگار زیاد دارن و هر کدوم رو که دلشون بخواد انتخاب میکنند
نتیجه این سه مساله اینه که در سیستم دینی اختلاط که زمینه عاشق شدن دختر رو فراهم میکنه وجود نداره و دختر هم از زمانی که به بلوغ میرسه و احساس نیازش به جنس مخالف بیدار میشه خواستگارهای زیادی داره و در نتیجه میتونه هر کدوم رو که خواست انتخاب کنه و نیاز نیست مثل الان تا سالها بعد بلوغ ازدواج نکنه و در این مدت هم در معرض ارتباط با پسرا باشه و در نتیجه به کسی علاقه مند بشه که خواستگارش نیست و اونو برای ازدواج نمیخواد
شاید بگید: چه طور ممکنه دختر عاشق خواستگاری بشه که فقط یک جلسه اونو دیده جوابش اینه که اگر یادتون باشه گفتیم که عشق لازم نیست و بلکه مضر هم هست بلکه همین که اونو قلبا به عنوان همسر بپسنده کافیه و پسند قلبی هم در زمان کوتاه ممکنه
شاید بگید: پس جایگاه عشق در این نوع ازدواج کجاست بی عشق که زندگی زندگی نیست جوابش اینه که در این نوع ازدواج، عشق بعد ورود به زندگی ایجاد میشه یعنی در زمانی که خصوصیات خوب همدیگه رو میبینند اونوقته که حقیقتا عاشق صفات و رفتارهای خوب همدیگه میشن که اون عشق هم موندنی است چون بر اساس نقاط مثبت پایدار همسر شکل گرفته برخلاف عشق اتشین قبل ازدواج که بر اساس دیدن چند نقطه مثبت احیانا ظاهری طرف شکل میگیره
پس نتیجه اینکه اگر منظور از عشق، علاقه شدید باشه، ایجاد شدنش قبل ازدواج برای هیچ کس درست نیست تا چه رسد به دخترا، و اگر منظور از عشق، پسند قلبی به عنوان همسره که مشکل در این زمینه از جامعه ما است که سبب شده دل دختر قبل از پسر درگیر علاقه بشه، در صورتی که در سیستم دینی مساله برعکسه و این پسره که دلش درگیر دختر میشه و دختر در صورتی که بهش علاقه مند بشه با ناز به او افتخار میده و انتخابش میکنه پس متوجه میشید که سیستم جامعه ما است که سبب شده دخترا ارزششون کم بشه و دم پا بیفتن اما در سیستم دینی ارزش اونا به قدری بالا است که علی رغم مطلوبیت قدرت انتخاب زیادی دارن
موفق باشید
نظرات
سلام. من نیاز به مشاوره داشتم جایی رو پیدا نکردم بنابراین از همین جا نوشتم.
من دختری 28 ساله ام و هنوز مجردم خودم و خانوادم از هر نظر خداروشکر عالی هستیم ..... توروخدا بگین چه کنم؟
لطفا به میلم جواب بدین و اینجا نذارین
التماس دعا
سلام
متأسفانه شما آدرس ایمیل تون را ننوشتید و از آنجایی که فرموده بودید اینجا پست نشه لذا قادر به پاسخ گویی نیستیم
در صورت امکان سوالتون را همراه با ذکر آدرس ایمیل بفرستید تا پاسخ تون ایمیل شود
موفق باشید
سلام 4 سال با پسری اشنا شدم حدود یک سال ونیم باهم قهر بودیم ومشکل قهری مان بی احساس بودن من از دید او بود و در اصل من هیچ کلمه احساسی بکار نمیبردم دوست داشتم با عقل تصمیم بگیرد نه با دل این رفتار من باعث شد او خودش را عقب بکشد و رابطه قطع شود درتمام مدت که با هم بودیم فقط زنگ و اس بود نه چیزی دیگه تا خلاصه بعد از یکسال ونیم قهری او دوباره برگشت و گفت کسی را بهتر ازمن پیدا نکرده و تصمیم قطعی گرفته و خانواده از جریان دوست داشتنش خبر دارن 6 ماه از اشتی کردنمان میگذرد وبه پیشنهاد او در رفتارم تغیراتی دادم و قرار شد باهم بریم بیرون و خانواده من از این بیرون رفتن خبر داشتن این کار حدود 3 بار در زمان های مختلف انجام شد بدون هیچ مشکلی حتی دستم را نگرفت ...
سلام
شما سوال تان را از طریق روش گفته شده در سایت برای ما ارسال بفرمایید تا در اسرع وقت پاسخ داده شود
موفق باشید
سلام.این که کی مقصره زیاد کمکی به ماها نمیکنه.بهتره راه حل بذارید جلوی پای آدم
من 4 سال بخاطر علاقه به دوست برادرم همه خواستگارامو رد کردم.البته انتخاب من بر اساس در نظر گرفتن همه شرایط بود نه عشق کورکورانه در ضمن هیچ گونه ارتباطی هم با ایشون نداشتم اما وقتی به اجبار موضوع را به صورت غیر مستقیم باهاش در میان گذاشتم تقریبا هیچ جوابی به من نداد و تنها گفت بخاطر دوستی با برادرتون درست نیست ما صحبت کنیم
من الان واقعا نمیدونم باید چی کار کنم؟؟؟منظورش چی بوده؟؟هنوز منتظرش باشم؟؟؟
سلام
تقریباً پاسخ مناسبی بود. دوستی میگفت باید تا زمان عقد یا ازدواج ( تردید از منه که عقد یا ازدواج و عروسی) با عقل پیش رفت و پس از آن باید چشم ها رو بست و با عشق زندگی کرد. یعنی باید تا قبل از عقد با چشم باز و عاقلانه پیش رفت و دست به انتخاب زد. شما گفته اید "پس نتیجه اینکه اگر منظور از عشق، علاقه شدید باشه، ایجاد شدنش قبل ازدواج برای هیچ کس درست نیست".
اما اینجا یک مشکلی وجود داره. "عشق" و "ایجاد" اون تحت کنترل ما نیست. وقتی عشق اومد مثل سیل یا زلزله میمونه که تحت کنترل کسی نیست جز خدا. چه کار باید کرد تا به مشکل نخورد؟ اگر عشق زودتر و جلوتر از عقل آمد چه خاکی باید بر سر ریخت؟
خودت جواب خودت رو دادی پس دیگه بهش فکر نکن
پسرها وقتی عاشق یکی بشن هرکاری میکنن که بهش برسن اما اگه یکی دیگه عاشقشون بشه و اونا حسی نداشته باشند هرگز با اون فرد ازدواج نخواهند کرد ...این دیکتاتوری مردانه است شاید برای همین باشه که گفتن مرد بره خواستگاری ....پس هیچ وقت خودتو سبک نکن و در قلبت رو به روی کسی که بهت حسی نداره باز نکن....
با سلام
اولا عشق در نظر خیلی ها مرده تبدیل به افسانه شده!!!
دوما اینکه دخترای امروزی فقط و فقط دنبال پول هستن; "آهن پرست"..!
یعنی اگه پول نداشته باشی هیشکی برات تره هم خرد نمیکنه..!!
من واقعا براتون متاسفم
"نیاز نیست مثل الان تا سالها بعد بلوغ ازدواج نکنه و در این مدت هم در معرض ارتباط با پسرا باشه و در نتیجه به کسی علاقه مند بشه که خواستگارش نیست و اونو برای ازدواج نمیخواد"
من 26 سالمه خیلی مواظب خودم بودم اما وقتی خواستگاری میاد خودشون میپسندن تحقیقاتشونو میکنن بعد به جلسه سوم نرسیده بدون اینکه من بتونم با خواستگارم صحبتی در مورد زندگیم داشته باشم نمیدونم به چه دلیلی تموم میشه.فقط یه خاطر حرف خواهر یا مادر یا ... خانواده خواستگارم. آحه یه بار اینطور بشه آدم میگه قسمت نبوده دوبار بشه باز میگه عیب نداره آخه 10 تا خواستگار بعذ اینکه خودشون قبل خواستگاری تحقیق کردن پسندیدن بعد اومدن خواستگاری اما ....
آخه من که حتی فرصت ندادن حرفی بزنم .یه خورده خانوادم بی تجربس اما آخه واقعا مشکل کجاست ؟؟؟؟!
تا دوسال پیش تحت نظر خانوادهامون من یکی رو دوست داشتم اما خانواده اش چون فامیل بودن رفتار بدی داشتن و بعد 5 سال دوست داشتن طرف خیلی راحت با کس دیگه ای نامزد کرد.میگن شاخه خشک زود میشکنه اما آدم آخه چقدر باید منعطف باشه و صداش در نیاد.دلم پر درده.گفتم منم ازدواج کنم اما هر خواستگاری که میاد به جلسه سوم نمیرسه حتی من نمیفهمم خود خواستگارم چیه پیشنهاد دوستی ام خیلی دارم اما دلم میخوا ازدواج کنم و به آرامش برسم اما من چی کار کنم با این اوضاع؟ آخه منم یه آدمم سرشار از احساس و عاطفه.
به خدا خانواده ها یا خیلی پسرا حجب و حیای دختر براشون ارزشی نداره دیگه انگار هرچقدر باز باشن و بی بندو قید بیشتر دوستشون دارن.خب گناهه دخترایی مثل ما چیه که نسلمون اینطورین...؟ من چی کار کنم دارم از تنهایی واقعا دیگه کم میارم خدا.
غصه نخور نسترن خانم ایشالاه خداوند هر چه زود تر برات یه شوهر مناسب پیدا میکنه زندگی تون سرشار از محبت و عاطفه بشه
ببین مشکل از چیه که بعد از سه روز خواستگار شما رو دک میکنه شاید خانواده شما پر توقع هستن
اگه خودت ادم قانه ایی هستی با مادر و خواهرت صحبت کن بگو من زندگیو برای مادیات نمی خوام . البته من دقیق نمی دونم مشکل شما چیه
ولی باید بنشینی روی این مسئله فکر کنی تا حل بشه
اخه الان هم دختران هم زنان ایران همشون از دم بی عاطفه و بی احساس شدن میدونی چرا میگم همشون چون واقعا دیدم
الان نه مذهبی نه غیر مذهبی هر دو کاملا بی احساس و بی عاطفه تشریف دارن
من خودم به شخصه به فکر زندگی با دختران ایران نیستم
البته الان ازدواج برای من زود چون 19 سالمه ولی واقعا علاقه برای ازدواج تا 10 سال دیگه رو هم نمی بینم
الان همه پسرا 29/33 ازدواج میکنند به خدا این موقع براشون خوبه چون ازدواج یکم برای پسرا خوب نیست فقط از زن زندگی شون غم میبینن
انشالاه خدا مشکلت حل کنه ویه مونس خوب برات محیا کنه
بای
خودتون این طور فکر می کنیداماپسرهههم دل دارندودر کل2جور عاشق شدن روداریم 1عشق یک طرفه2عشق دوطرفه مهم این است در هر صورت بری به دست اوردنش عشقتون تلاش بکنیدهمین.
ازنظر من مادخترا نبایدکسیوکه دوسش داریم بهش بگیم دوست دارم اون کسی که بایدبگه پسره واحساس مادخترارودرک کنه وبگه دوست دارم مادخترابایدصبورباشیم چون اگه به پسری اول ازهمه بگیم دوست دارم بیشترازدستش میدیم
من تو بیشتر این تالار های گفت گو رفتم دیدم و خوندم .شما دختر خانوم ها میگید پسرا دل ندارن؟ چرا؟ مگه ما سنگیم؟ یا یه تیکه اشغال. همه اینو خوب میدونیم عشق دوطرفه نباشه وسلطی اتفاق نمیفته . ولی شما دخترا فکر میکنید که فقط خودتون عاشق میشین و پسرا هیچ عاطفه ای ندارن چرا ما عاطفه و احساس داریم ولی یه وقتایی هست تو یه رابطه ی عاشقانه ادم کفری میشه از کوره در میره .منم این جوری شدم تو رابطه ی عاشقانه .شما تو همچین مواقعی میگید فلانی منو دوست نداره یا به قول معروف شلوارش دوتا شده . این درست نیست ما هم مواقعی اعصبانی میشیم و نیاز به محبت داریم تا اروم بشیم ولی کسی نیست ما رو اروم بکنه ما مردها یا بهتر بگم پسرها تمام غم و غصه هامون و میریزیم توی دلمون کسی هم نیست که باهاش دردو دل کنیم بلکه یه بار کوچیکی از غصه هامون خالی بشه .الان شاید بعض از شما که دارید میخونید بگیید بله این طرف که سنیم نداره چه غصه ای داره شاید درست بگید ولی یه پسر نمیتونه غصه هاش و درد هاش رو به زبون بیاره تو خلقت مرد از همون اول این بوده و هست اینو نمیشه انکار کرد من یه پسر 19سالم درسته سنم کمه و زیادی بیشتر از دهنم حرف میزم ولی حرف حق و میزنم من علاقه ای به یه دختری داری ولی وقتی اون بهم بی اعتنایی میکنه و جلو همه خار و خفیفم میکنه به چه درد میخوره انگار اومده میدون جنگ چرا اینجوریه؟ الان تو این زمونه بخوایی عاشقه یه دختر بشی قبلش باید امارش رو بگیری چون الانه هر دختری نزدیکه پنجاه تا دوست پسر داره پنجاه تا که دروغه حداقلش دو تا رو داره حالا نوبته دختره که اونی که واقعا دوسش داره رو انتخاب کنه ...این ادامه دارد.... حالا سر یه موضوعی دیگه رو باز میکنم چرا بعضی وقتا شما دخترا با کسی که دوستون داره جوری با بی اهمیتی صحبت میکنید که پسره انگار وجود نداره؟؟ تاحالا برای خودم پیش اومده و بعد یه مدت زمانی گم گور شدن سراغمو گرفت چرا اینجوریه؟ حتما باید کسی رو ازدست بدید تا بفهمید چه قدر براتون با ارزشه؟ پس یکم به خودتون بیاید ما پسرا بد نیستیم خوبم نیستیم بگم تعریف از خودمونه حد وسطیم شما دخترا تعیین میکنید ما پسرا بد باشیم یا خوب یا بی اهمیت باشیم . جمع بندی من از این همه حرفی که زدم اینه که:::::::
اگه ما دخترا و پسرا فرد مورد علاقه ی خودمونو درست انتخاب کنیم هیچ وقت دچار بیماری مثله دل شکستگی بی عاطفه گی کلافه گی بی حوصله گی و... دچارش نمیشیم . پس عشق واقعی خودتونو درست انتخاب کنید با تشکر
اگر به دختر و پسر بی احترامی یا هر چیزی که گفتم به برداشت خودتون بد بوده من معضرت میخوام و دوست دارم اگر چیزی رو جا انداختم ویا نگفتم بهم بگید که اشخاص دیگه ای از دستم ناراحت نشن یا علی همگی موفق و پیروز و ماعیید باشد
با سلام. به شما دوست گرامی و سایر کاربران پیشنهاد میشود در انجمن عضو شوید: http://www.btid.org/fa/user/register
و در مباحث مختلف انجمن شرکت نمائید: http://www.btid.org/fa/forums
همچنین میتوانید سوالات خود را در این آدرس ارسال نمائید: http://www.btid.org/fa/node/add/forum