ببخشید دوستان. نمی دونم چرا نظرات من جابجا میشن. این کامنت رو برای یه مساله ی دیگه گذاشتم اومده اینجا شرمنده چند تا کامنتهام اینجور شدن. برا منفی دادن هم حق داشتید
عین موقعیت شما رو یکی از دوستام داره که خودشون فوق لیسانس هستن و همسرشونم معمار ساختمان. اما خدا انگاری این دو تا رو برا هم آفریده بود و باید هم قسمت هم می شدند. همه ی دوستام حسرت زندگیشونو می خورند و زندگی موفق هم دارن.
با این حال، خواهرگلم! در ازدواج دو طرف باید از هر لحاظ یا حداقل از بیشتر لحاظ با هم کفوت داشته باشند. چه تحصیلات چه اقتصادی چه روابط اجتماعی و ... ولی اگه به هر دلیلی این کفویت حاصل نشد باید آقا و خانم مهارت خاصی رو داشته باشند که بتونند نذارن تفاوتها تو زندگیشون به چشم بخوره. اگه فکر می کنید می تونید هر دو تاتون اون تفاوتها رو کم کنید انشالله که بتونید زندگی خوبی هم داشته باشید. موفق باشید.
به نظر من نباید به این جور آقایون اعتماد و تکیه کرد و نباید بهشون رو داد. اینا یه مدتی با یکی خوشن بعد گذشت یه مدت با دیگری گرم میشن و به قول خودشون حال می کنند.
با توکل بر خدا و مشورتهای بزرگان اجازه به خواستگاران دیگه بدید هر کدومشون که شرایط ازدواج با شما رو داشتند قبول کنید.
معنای عاشق بودن این نیست که از پنجره ی اتاق همدیگرو ببینید و دوس داشته باشید و روابط پنهونی هم داشته باشید. شما الان به سن بلوغ (سن تکلیف) رسیدید و باید بدونید که این روابط کار درستی نیست.
از طرفی تو این سن و سال خیلی طبیعیه که به چنین خصوصیتی مبتلا بشید ولی باید به هر نحوی که بشه کنترلش کنید.
این روابط عقلانی و منطقی نیست. اگر واقعا خودتون به این فکر می کنید که برای تمامی مراحل و مسائل زندگی آمادگی کامل دارید باید به مشورت خانواده و کمکهای اونا یه جلسه خواستگاری رو ترتیب بدین و از طریق خانواده ها این مسئله رو پیگیری کنید بعد اگه خونواده شما و دختر خانم به این وصلت رضایت دادند یه عقد محرمانه بخونید و از همدیگه شناخت تفصیلی پیدا کنید که اگه شناخت عمیق تر شد یکی دو سالی رو برا بیشتر شدن سنتون صبر کنید بعد هم انشالله برید سراغ زندگی عاشقانه تون. انشالله که خوشبخت باشید.
سنتون برا ازدواج مناسبه ولی باید خودتونو ارزیابی کنید.
شما اول خودتونو ارزیابی کنید ببینید به اون مهارتهایی که یه خانم تو زندگیش لازم داره رسیدین. بلوغ فکری و اجتماعی و سایر موارد مثل مسائل زناشویی و مهارت شوهرداری و امثال اینا
سعی کنید تعداد جلسات خواستگاری رو به یه جلسه ختم نکنید و چندین بار با اطلاع والدینتون این جلسات رو آگاهانه تکرار کنید
همه ی جوانب رو بسنجید سعی کنید عاقلانه و منطقی همه چیزو مدنظر قرار بدین و از روی احساس تصمیم نگیرید.
در مورد سربازیشون هم می تونید نامزد بمونید و قرار عقد و عروسی رو برا بعد اتمام سربازی بذارید.
سلام.
ببخشید دوستان. نمی دونم چرا نظرات من جابجا میشن. این کامنت رو برای یه مساله ی دیگه گذاشتم اومده اینجا شرمنده چند تا کامنتهام اینجور شدن. برا منفی دادن هم حق داشتید
سلام .
عین موقعیت شما رو یکی از دوستام داره که خودشون فوق لیسانس هستن و همسرشونم معمار ساختمان. اما خدا انگاری این دو تا رو برا هم آفریده بود و باید هم قسمت هم می شدند. همه ی دوستام حسرت زندگیشونو می خورند و زندگی موفق هم دارن.
با این حال، خواهرگلم! در ازدواج دو طرف باید از هر لحاظ یا حداقل از بیشتر لحاظ با هم کفوت داشته باشند. چه تحصیلات چه اقتصادی چه روابط اجتماعی و ... ولی اگه به هر دلیلی این کفویت حاصل نشد باید آقا و خانم مهارت خاصی رو داشته باشند که بتونند نذارن تفاوتها تو زندگیشون به چشم بخوره. اگه فکر می کنید می تونید هر دو تاتون اون تفاوتها رو کم کنید انشالله که بتونید زندگی خوبی هم داشته باشید. موفق باشید.
سلام.
به نظر من نباید به این جور آقایون اعتماد و تکیه کرد و نباید بهشون رو داد. اینا یه مدتی با یکی خوشن بعد گذشت یه مدت با دیگری گرم میشن و به قول خودشون حال می کنند.
با توکل بر خدا و مشورتهای بزرگان اجازه به خواستگاران دیگه بدید هر کدومشون که شرایط ازدواج با شما رو داشتند قبول کنید.
انشالله که خوشبخت باشید.
سلام
معنای عاشق بودن این نیست که از پنجره ی اتاق همدیگرو ببینید و دوس داشته باشید و روابط پنهونی هم داشته باشید. شما الان به سن بلوغ (سن تکلیف) رسیدید و باید بدونید که این روابط کار درستی نیست.
از طرفی تو این سن و سال خیلی طبیعیه که به چنین خصوصیتی مبتلا بشید ولی باید به هر نحوی که بشه کنترلش کنید.
این روابط عقلانی و منطقی نیست. اگر واقعا خودتون به این فکر می کنید که برای تمامی مراحل و مسائل زندگی آمادگی کامل دارید باید به مشورت خانواده و کمکهای اونا یه جلسه خواستگاری رو ترتیب بدین و از طریق خانواده ها این مسئله رو پیگیری کنید بعد اگه خونواده شما و دختر خانم به این وصلت رضایت دادند یه عقد محرمانه بخونید و از همدیگه شناخت تفصیلی پیدا کنید که اگه شناخت عمیق تر شد یکی دو سالی رو برا بیشتر شدن سنتون صبر کنید بعد هم انشالله برید سراغ زندگی عاشقانه تون. انشالله که خوشبخت باشید.
با سلام
سنتون برا ازدواج مناسبه ولی باید خودتونو ارزیابی کنید.
شما اول خودتونو ارزیابی کنید ببینید به اون مهارتهایی که یه خانم تو زندگیش لازم داره رسیدین. بلوغ فکری و اجتماعی و سایر موارد مثل مسائل زناشویی و مهارت شوهرداری و امثال اینا
سعی کنید تعداد جلسات خواستگاری رو به یه جلسه ختم نکنید و چندین بار با اطلاع والدینتون این جلسات رو آگاهانه تکرار کنید
همه ی جوانب رو بسنجید سعی کنید عاقلانه و منطقی همه چیزو مدنظر قرار بدین و از روی احساس تصمیم نگیرید.
در مورد سربازیشون هم می تونید نامزد بمونید و قرار عقد و عروسی رو برا بعد اتمام سربازی بذارید.
انشالله که خوشبخت باشید.
صفحهها