سنگسار در ایران خیلی به ندرت اتفاق افتاده چون برای اثبات اون شرایط خیلی سختی هست که به ندرت اتفاق می افته. در صورت تحقق زنا، تنها زنایی قابل سنگسار هست که براساس شرایط خاصی برای حاکم اسلامی ثابت بشه
روش اثبات زنا منحصر به دو روش است: شهادت شهود یا اقرار مجرم.
اگر مرد یا زن متأهل برخوردار از همسر حلال و بی‌مانع، به گناه زنا آلوده بشن و در «فضایی کاملاً آزاد»، «چهار مرتبه»، «نزد حاکم»به این عمل خود «اقرار»کنند، یا «چهار شاهد عادل عیناً این عمل زنا را با خصوصیاتش مشاهده کرده باشند «و در محضر حاکم شرع گواهی دهند، زنای محصنه اثبات میشود.
امام صادق (ع) فرمودند:مرد و زنی که دارای همسر هستند و مرتکب زنا شده‌اند، سنگسار نمی‌شوند؛ مگر اینکه چهار نفر مرد، علاوه بر نزدیکی، دخول و خروج را مانند داخل و خارج شدن میله سرمه در سرمه‌دان دیده باشند و شهادت دهند.( الكافي (ط - الإسلامية)، ج7، ص: 184)
بنابراین همانطور که عرض شد سنگسار برای اثبات نیاز به دلایلی دارد که بسیار به سختی قابل اثبات است و از همین روست که این حکم بسیار به ندرت انجام می شود حداقل در میان شیعه
ولی متاسفانه در میان اهل سنت خیلی به این شرایط دقیق و سخت عمل نمی شود. و باز هم متاسفانه تصاویر این کشورها به ایران و شیعیان نسبت داده می شود و افرادی مانند دگر اندیشان به اسلام و پیامبر اسلام توهین می کنند.
در پایان یک نمونه از رفتار امام علی علیه السلام را در این رابطه می آورم:
براساس روایتی، یکی از صحابه نزد پیامبر اسلام (ص) آمد و گفت در فلان مکان دو نفر مشغول زنا هستند. پیامبر مکرم (ص)، امیرالمؤمنین (ع) را که شخصی عالم به احکام الهی و سیاست کیفری اسلام بود، برای تحقیق فرستادند. امیرالمؤمنین (ع) وقتی به نزدیکی آن مکان رسید، چشمان خویش را بست و با ایجاد سروصدا، حضور خود را آشکار کرد و بلند صدا زد که «خبر رسیده است در اینجا کسانی معصیت خدا می‌کنند. امیرالمؤمنین (ع) پس از برگشت در پاسخ فرمود:«من فقط دو نفر را در حال فرار دیدم » (علاءالدین علی المتقی بن حسام‌الدین الهندی البرهان فوری، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۵، ص۴۴۲.)»
درباره آیه 12 سوره انفال توضیحاتی را تقدیم می کنم:
اما ابتدائا نکته ای رو به این دوستمون که مطلب رو گذاشتند می گم و اون اینکه شما اگر می خواهید ایرادی به یک کتاب بگیرید بایستی اول عین متن کتاب را با حفظ امانت بیارید و سپس نقد کنید نه اینکه متن کتاب رو اونجور که دلتون بخاد بیارید.
ترجمه کامل و صحیح آیه را اول میارم:
مکارم: و (به ياد آر) موقعى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: «من با شما هستم كسانى را كه ايمان آوردهاند، ثابت قدم داريد! بزودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مىافكنم ضربهها را بر بالاتر از گردن (بر سرهاى دشمنان) فرود آريد! و همه انگشتانشان را قطع كنيد
دوم اینکه
آیه خطاب به فرشتگان است و گواه بر این که ملائک جنود الهی هستند و در هر کاری نقش دارند.
در این آیه، به فرشتگان می‌فرماید: «من با شما هستم» - [چنان که به مؤمنین نیز چنین فرموده است] – و به آنها دستور می‌دهد که دل‌های مؤمنان را استوار بدارید. پس معلوم میشود که ثبات ایمان و ثبات قدم، کاری نیست که ما انجام دهیم، بلکه خداوند سبحان انجام می‌دهد و توسط فرشتگان.
فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ - پس شما بالاى گردن‌ها را بزنيد.
می‌توانست بفرماید «گردن بزنید»، اما فرمود: «بالای گردن‌ها را بزنید». خب بالای گردن چیست؟ سر. یعنی مغزی که نقشه‌های پلید را طراحی می‌کند – چشمی که با نظر سوء نگاه می‌کند تا راه‌های نفوذ و ضربه زدن را بیابد – گوشی که شنود می‌کند – دهانی که شعار می‌دهد، رجز می‌خواند و فریب می‌دهد.
کار ملائک:
مؤمنان (مجاهدان) میتوانند و باید که در جنگ‌ها با تمام نیرو، نفرات و سلاح‌های ممکن، به دشمن حمله کنند، اما هیچ گاه نمی‌توانند به فکر آنان نفوذ کنند و یا به قلب‌شان نفوذ کنند، تا رعب و ترس را بر دل‌شان بیاندازند. این کار خداست که عامل اجرایی‌اش فرشتگان می‌باشند.».
وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ - و از ايشان هر سرانگشت را قطع كنيد.
خب می‌توانست بفرماید که دست‌شان (از مچ، ساعد یا بازو) را قطع کنید، اما فرمود: «سرانگشتان برا بزنید». چرا و یعنی چه؟
کار دست، با انگشتان است و کار انگشتان نیز با سرانگشت. مثل این که ابزار با سرانگشت گرفته و برداشته می‌شوند؛ دگمه لباس نیز با سرانگشت بسته میشود ... هم چنین قلم با سرانگشت گرفته میشود و ماشه‌ی اسلحه نیز با سرانگشت چکانده می‌گردد. دست قدرت، دست نفوذ، دست جنایت و ...، نیز سرانگشت نفوذ و قدرت و جنایت دارد.
کار ملائک:
فرض کنید که رزمندگان چه در گذشته که با شمشیر و نیزه می‌جنگیدند، چه امروزه که سلاح‌های خودکار، بمب‌افکن‌ها ... و حتی پهپادهای بدون سرنشین می‌جنگند، بخواهند که فقط "سر انگشتان دشمن" را نشانه بروند و بزنند! آیا چنین امری ممکن است؟!
پس این سر انگشت، صرفاً سرانگشت فیزیکی نمی‌باشد، بلکه سرانگشت نفوذ، خیانت، جنایت و ... باید قطع شود. اگر به دل مؤمنین افتاد که این آقا، یا این جبهه، یا این طرح و ... نفوذی است، از کجاست؟ چه کسی این الهام را کرده است و چگونه؟ این می فرماید خداوند به ملائکه دستور می دهد که این کار را انجام دهند.
نکته بعد اینکه شما با قرا دادن چند ایه در صدد القا ایم نطلب هستید که اسلام دین خشنی است.
در صورتی که هم آیه 5 سوره توبه و هم ایه 4 سوره محمد در مورد کافرانی است که بر علیه مسلمانان وارد جنگ شده اند و هر عقل سلیمی حکم می کند که انسان عاقل فارغ از مسلمان یا غیر مسلمان در برابر هجوم دشمن از خود دفاع کند.
لازمه این مطلب رو بگم که از نظر اسلام کفار 4 نوع هستند.
1- کافر معاهد (کافري که با مسلمين عهد و پيمان بسته است).
2- کافر مستأمن (کافري که امان نامه دريافت کرده و وارد سرزمين اسلامي شده است).
3- کافر ذمي (کفاري که در سرزمينهاي اسلامي زندگي کرده و در برابر تامين امنيت آنها از سوي حکومت بايستي مبلغي به حکومت بپردازند).
4- کافر حربي (کفاري که با مسلمين در حال جنگ هستند).
هر کدوم از اينها احکام خاص خود را دارند، اسلام مال و ناموس و جان کفار معاهد و مستأمن و ذمي را حفظ می کنه بشرطي که آنها هم به تعهدات خود شون پایبند باشن، حکومت اسلامي نيز اجازه نخواهد داد تا احدي به مال و ناموس و جان آنها تعرض نمايد.
قضاوت با خوانندگان و کاربران محترم: آیا اگر کسی به اندازه سر سوزنی عقل داشته باشد اگر ببیند که دشمن به او حمله کرده می نشیند و به او لبخند می زند یا از خود با هر وسیله ای دفاع می کند؟
سلام دوست عزیز
از شما که ادعای علم و دانش می کنید خیلی بعید هست که همفکران خود را اینقدر نادان فرض می کنید و چنین دروغ های بزرگی را به اسم اسلام به خورد انها می دهید. البته لابد اونها هم بدون هیچ تحقیق و پرس و جویی این حرفا های شما را می پذیرند.
در ابتدا من ترجمه این آیه رو از چند مترجم میارم تا دوستان متوجه بشوند که این ترجمه ی شما کاملا اشتباه است:
مکارم :اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از كسانى كه كافر شده‌اند اطاعت كنيد، شما را به گذشتههايتان بازمىگردانند و سرانجام، زيانكار خواهيد شد.
فولادوند: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از كسانى كه كفر ورزيدهاند اطاعت كنيد، شما را از عقيدهتان بازمىگردانند و زيانكار خواهيد گشت.
الهی قمشه ای: اى اهل ايمان، اگر پيروى كافران كنيد شما را (از دين اسلام) باز به كفر برمىگردانند، آن گاه شما هم از زيانكاران خواهيد گشت.
اما برای اینکه درک صحیح از این آیه داشته باشیم باید به شأن نزول اون توجه کنیم تا جریان و شبهه مورد بحث روشن شود.
در شأن نزول این ایه آمده است: شكستى كه در جنگ احد بر مسلمانان وارد آمد سبب شد كه جبهه كفر از مشركان و يهود و نصارى و منافقان همگى بر ضد مسلمانان تبليغ كنند و مسلمانان را از ادامه راه خود باز دارند. آنها مىگفتند: شما از دين خود دست برداريد و حتى در هنگام جنگ كه كشته شدن پيامبر را به غلط شايع كرده بودند، به مسلمانان مىگفتند: عبد الله بن ابى را واسطه قرار دهيد و براى خود از ابو سفيان امان بگيريد و از اين تبليغات مسموم كننده زياد بود. در اين آيه خداوند به كمك مسلمانان مىآيد و به آنها هشدار مىدهد كه اگر از گفتههاى كافران اطاعت كنيد شما را از دينتان بيرون مىكنند و به دوره جاهليت برمىگردانند و با اين سير قهقرايى، شما از زيانكاران مىشويد و چه ضرر و زيانى بالاتر از اينكه انسان از نور ايمان به سوى ظلمت كفر برگردد و از نعمت اسلام محروم باشد.
براى دلگرمى مسلمانان و بالا رفتن روحيه آنان خاطرنشان مىسازد كه خدا مولى و سرپرست شماست و او بهترين ياوران است او به شما كمك مىكند و در مواقع خطر يارو ياور شماست. با اين تذكر، مسلمانان ديگر نبايد خوف و هراس به خود راه بدهند.
تفسير نمونه، ج3، ص 124، ترجمه الميزان، ج4، ص65، تفسیر كوثر، ج2، ص62
با این توضیحات و شأن نزولی که بیان شد معلوم شد که این آیه و آنچه دوست عزیزمون مطرح کردند هیچ ربطی به هم ندارند. زیرا بحث درباره مسائل عقیدتی است و برگشت به کفر ولی بحثی که ایشون مطرح کردند پیرامون مسائل علمی
اتفاقا دین اسلام به مسلمانان دستور می دهد علم را از هر کس باشد بگیرند حتی اگر مشرک یا منافق باشد .امام علی علیه السلام در این زمینه دو روایت دارند
لطفا دقت کنید:
خُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ.
مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، النص، ص: 134
الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاق
نهج البلاغه/ صبحی صالح/ صفحه 481
و این هیچ اشکالی ندارد که ما از برخی از دانش های آنها استفاده کنیم همانگونه که آنها هم از بعضی از مواهب و نعمت هایی که در کشورهای مسلمان وجود دارد استفاده می کنند. آیا کشورهای غربی و غیر آنها اگر امروز و در این دنیای مدرن می توانند بدون نفت و گازی که از مسلمین می گیرند ادامه حیات بدهند؟
سلام و عرض ادب
در روایات عوامل متعددی برای بی برکت شدن رزق و روزی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می کنم:
1.یکی از عوامل مهم برکت زا در زندگی، داشتن ایمان و کسب تقوا می باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ ؛ اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزکاری پیشه کرده بودند، برکت های آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم» (سوره اعراف، 96)
2.امام موسی کاظم علیه السلام به شخصی به نام داوود، چنین فرمود: «یا داوود! اِنَ الحَرَامَ لَا یَنمِی وَاِن نَمَی لَا یُبَارَکُ لَهُ فِیهِ وَمَا اَنفَقَهُ لَم یُوجَر عَلَیهِ وَمَا خَلَفَهُ کَانَ زَادَهُ اِلَی النَار؛ مال حرام زیاد نمی‌شود، اگر هم زیاد شود برکت ندارد و آنچه از مال حرام انفاق شود، پاداش ندارد. و آنچه را هم باقی بگذارد برای رفتن او به جهنم، خرج خواهد شد.»( الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص 125)
3.حضرت فاطمه زهرا س می‌فرماید که از پدرم رسول خدا صل الله علیه و آله پرسیدم: «کسی که در خواندن نماز سستی بورزد و در اقامه آن کوتاهی کند، چگونه است؟» آن حضرت فرمود: «چنین شخصی به شانزده خصلت در دنیا و آخرت، مبتلا میشود: پیامد نخست از پیامدهای منفی دنیایی بی‌توجهی به نماز، این است که «یَرفَعُ اللهُ البَرَکَةَ مِن رِزقِهِ؛ خداوند برکت را از روزی او برمی‌دارد. پیامد دوم آن این است که «یَرفَعُ اللهٌ البَرَکَةَ مِن عُمرِهِ؛8 خداوند، برکت را از عمر او می‌گیرد.»( فلاح السائل و نجاح المسائل، ص 22)
4.حضرت علی علیه السلام فرموده است : «اَلبَیتُ الَذِِی لَا یُقرَاُ فِیهِ القُرآن وَلَا یُذکَرُ اللهُ فِیهِ تَقِلُ بَرَکَتُهُ وَتَهجُرُهُ المَلَائِکَةُ وَتَحضُرُهُ الشَیَاطِین؛ خانه‌ای که در آن، قرآن تلاوت نشود و یاد خداوند نباشد، برکتش کم میشود و فرشتگان از چنین خانه‌ای دوری می‌کنند و شیاطین در آن حاضر می‌شوند.» الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص 499
5.امام صادق علیه السلام فرمود: «اِنَ مَعَ الاِسرَافِ قِلَةُ البَرَکَةِ؛اسراف کردن، باعث کم‌شدن برکت میشود.» الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 55
6. نیتهای آلوده:امام علی علیه السلام می‌فرماید: «عِندَ فَسَادِ النِیَةِ تَرتَفِعُ البَرَکَةُ؛ وقتی نیتها، ناپاک و آلوده شوند، برکتها از بین می‌روند.» تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 92
7. کوتاهی در قبال برادران دینی: رسول خدا صل الله علیه و آله فرمود: «مَن حَبَسَ عَن اَخِیهِ المُسلِمِ شَیئاً مِن حَقٍ حَرَمَ اللهُ عَلَیهِ بَرَکَةَ الرِزقِ اِلَا اَن یَتُوبَ؛21 کسی که حق برادر مسلمان خود را ندهد، خداوند، برکت را از روزی او برمی‌دارد، مگر اینکه توبه و آن را جبران کند.» من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 15
البته موارددیگری نیز در روایات مطرح شده که من به مهمترین اونها اشاره کردم.
موفق باشید.
از نگاه دین روابط بین انسان ها در فضای حقیقی و محیط مجازی فرقی ندارد. این موضوع روابط با نامحرم را نیز شامل می شود، چرا که از نگاه دین و شرع ارتباط در محیط مجازی همانند خلوت دو نامحرم است وچون کسی به آنجا راه ندارد، بنابراین محل اشکال است.
حضور در شبکه های اجتماعی اگر چه فوایدی همچون دسترسی به موقع به اخبار و اطلاعات، آشنایی با آرا و اندیشه ها پیرامون مسائل مختلف و حتی جویا شدن از حال اقوام و آشنایان و دوستان را به همراه دارد و این موارد از جمله محسنات فضای مجازی و یا گروهها و کانال های تلگرامی است اما در طولانی مدت و با عدم رعایت ضوابط عضویت و رفتار درگروهها، ممکن است شکسته شدن قبح ارتباط با نامحرم را با خود به همراه می آورد.
حکم فقهای اسلام در زمینه ی استفاده از گروههای اجتماعی آن است که اگر خوف افتادن به حرام و قصد لذت بردن در میان نباشد، اشکالی وارد نیست؛ در تشخیص خوف و قصد لذت انسان خود مهمترین قاضی خویش است و از وضع خویش آگاه است.
سلام و عرض ادب
اتفاقا اینطور نبوده که علماء عکس العملی نداشته باشند. اتفاقا افرادی مانند آیت الله مکارم شیرازی، آیت الله نوری همدانی، آیت الله سبحانی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله یزدی، ایت الله علم الهدی، آیت الله علوی گرگانی، آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله مجتبی تهرانی و ... در جریان فتنه88 سخنرانی و اعلام موضع داشته اند. درباره زمان اعلام موضع و مطالبی که توسط علماء و مراجع تقلید بیان شده می توانید به این لیک مراجعه کنید:
http://www.iribnews.ir/fa/news/981527
البته چند نکته را نیز نباید فراموش کرد
هر چند عملکرد مراجع عظام تقلید و نحوه ورود آنان در مسائل سیاسی بستگی به توانایی های شخصی ، نیازها و شرایط محیطی و... ، متفاوت است اما باید به این واقعیت اعتراف نمود اکثریت این بزرگواران از مدافعان جدی ولایت فقیه و نظام اسلامی بوده و در مواقع مختلف حمایت های خود را از مقام معظم رهبری اعلام می نمایند
نکته بعد اینکه برخی همه امور را از زاویه رسانه ها دیده و تمام قضایا را باید در آن مشاهده نمایند تا حقیقت خارجی داشته باشد در حالی که ما همه امور را نباید تنها از دریچه رسانه دیده و بر آن اساس قضاوت کنیم بلکه در بسیاری از موارد حمایت ها و موضع گیریهای مختلف، بطور جدی صورت گرفته ولی در خفا و بدور از چشم رسانه ها انجام می شود.
گذشته از این،برخی از بزرگان بر رسانه ای شدن بدور بوده و به آن رضایت نمی دهند و تنها بطور غیر علنی مواضع خود را اعلام می دارند تا پشتوانه ای برای مسئولین امر باشند و موجبات دل گرمی آنان را برای اقدامات لازم فراهم آورد.موضوع مورد سوال را می توان در این زمره دانست و از برخی سخنان ایشان که در رسانه ها بازتاب داده می شود نمی توان یک قاعده کلی ساخته و بر آن اساس به برخی نتایج رسید.
بعلاوه که به نظر می رسد برخی از مسائل را دشمنان دین و انقلاب به آن دامن زده تا به اهداف شوم خود دست یازند واین با هوشیاری دوستان اسلام و انقلاب قابل خنثی سازی می باشد.
آیه 24 سوره نساء به اتفاق همه علمای شیعه دلالت بر ازدواج موقت می کند. «و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت] مىكنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهى بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كردهاي»
ائمه اهل بيت كه به اسرار وحى از همه آگاهتر بودند، متفقا آيه را به همين معنى تفسير فرمودهاند و روايات فراوانى در اين زمينه نقل شده از جمله:
1.از امام صادق ع نقل شده است كه فرمود:"
المتعة نزل بها القرآن و جرت بها السنة من رسول اللَّه ":" حكم متعه در قرآن نازل شده و سنت پيغمبر ص بر طبق آن جارى گرديده است" «4- نور الثقلين جلد اول صفحه 467 و تفسير برهان صفحه 360 جلد اول»
2. و از امام باقر ع نيز نقل شده كه در پاسخ شخصى بنام عبد اللَّه بن عمير ليثى در مورد متعه فرمود:
احلها اللَّه فى كتابه و على لسان نبيه فهى حلال الى يوم القيامة :" خداوند آن را در قرآن و بر زبان پيامبرش حلال كرده است و آن تا روز قيامت حلال مىباشد" «تفسير برهان ذيل آيه (بايد توجه داشت كه اين حديث و دو حديث سابق در كتاب كافى مىباشد)»
اما اینکه ازدواج موقت برای چه زمانی است و چه کسانی میتوانند این کار را انجام دهند بسنده می کنم به مطلبی که استاد شهید مطهری در این زمینه دارند.
شهید مطهری معتقد است: در واقع مسأله ازدواج موقت هم اگر انسان خوب دقت کند، معلوم است که برای یک حالت ضروری است.[مجموعه آثاراستاد شهیدمطهری، ۱۳۹۱ش، ج۲۷، ص۲۲۵] این که اسلام ازدواج موقت را اجازه داده، نه برای شهوترانی یک عده افرادی است که یک زن دارند و گاهی دو و سه و حتی چهار زن دارند و برای تنوع دنبال ازدواج موقت می‌روند که به ثواب نائل بشویم! نه، برای اینها ثواب ندارد، گناه هم دارد.[طهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۱ش، ج۲۶، ص۴۳۷.]
وی در مورد روایات متفاوتی که در مورد تشویق و نهی ائمه(ع) از ازدواج موقت صادر شده است می‌گوید:«به نظر این بنده آنجا که ائمه اطهار مردان زن‌دار را از این کار منع کرده‌اند به اعتبار حکمت اوّلی این قانون است، خواسته‌اند بگویند این قانون برای مردانی که احتیاجی ندارند وضع نشده است، همچنان که امام کاظم(ع) به علی بن یقطین فرمود: «تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بی‌نیاز کرده است.»[کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۵۲.] و به دیگری فرمود: «این کار برای کسی رواست که خداوند او را با داشتن همسری از این کار بی‌نیاز نکرده است. و اما کسی که دارای همسر است، فقط هنگامی می‌تواند دست به این کار بزند که دسترسی به همسر خود نداشته باشد.»[کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۵۲-۴۵۳] و اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده‌اند، به خاطر حکمت ثانوی آن یعنی «احیاء سنت متروکه» بوده است زیرا تنها ترغیب و تشویق نیازمندان برای احیاء این سنت متروکه کافی نبوده است.»[مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۱ش، ج۱۹، ص ۸۲]
سلام
درباره اسفند دود کردن
گیاه اسفند (که از دود آن استفاده می شود)نامش در عربی "حَرمل" است.در دائرة المعارف آمده: گیاه اسفند به سبب داشتن خاصیت های طبی در درمان برخی از بیماری ها به کار می رود.
امام صادق سلام الله علیه در ضمن نام بردن انواع گیاهان دارویی، نام حرمل را نیز بیان کرده است. (طب النبى(ص)و طب الصادق(ع)،روش تندرستى در اسلام، قم،انتشارات امیر المومنین،سال 1381 خورشیدی،چاپ سوم،ص 117)
البته از نظر روایی هیچ مستندی مبنی بر این که حضرت زهرا سلام الله علیها و نیز سایر معصومان سلام الله علیهم اجمعین برای رفع بلا (که بیشتر از ناحیه چشم زدن ایجاد می شود) آن را دود می کردند، وجود ندارد.
اما شكستن تخم مرغ براي چشم زخم از خرافات است كه متاسفانه مرسوم شده به جاي شكستن و دور انداختن آن كه نوعي اسراف است آن را به فقير صدقه بدهيد
مخاطب: بزار منم کاملش کنم، زنا زاده از دید مسلمان یعنی هر کی که طبق رسوم اسلام ازدواج نکرده(نامشروع!) و دارای فرزند بشود آن فرزند زنازاده میشود!
پس طبق این نظر مسلمین تمامی غیر مسلمین زنازاده هستند! حتی ازدواج با رسومات ادیان دیگر چه مسیحی چه یهودی چ غیر
در این مورد مشروعیت و حلال از دید اسلام است و لا غیر پس بهتره وارد مغلطه نشن دوستان مسلمان
من: دوست عزیز طبق نظر اسلام هر گاه قومی طبق رسم و رسوم خود ازدواج کنند، آن ازدواج صحیح است و فرزند متولد شده هم حلال زاده است.من واقعا نمی دونم این دوستمون که مطلب شما رو کامل کردند این حرفا رو از کجا آوردند.
مخاطب: اسلام ,کدوم اسلامی , دینی که به زور یک تازی عرب اومده و کتابش رو مقدس میدونید
من: برای تائید کلام خودم یک روایت رو که از امام صادق در اصول کافی نقل شده میارم:
عمرو بن نعمان جعفى می گويد: حضرت صادق عليه السّلام دوستى داشت كه آن حضرت را بهر جا كه ميرفت رها نمي كرد و از او جدا نمي شد، روزى در بازار كفاشها همراه حضرت مي رفت، و دنبالشان غلام او كه از اهل سند بود مىآمد، ناگاه آن مرد به پشت سر خود متوجه شده و غلام را خواست و او را نديد و تا سه مرتبه به پشت سر برگشت و او را نديد، بار چهارم كه او را ديد گفت: اى زنا زاده كجا بودى؟ حضرت صادق عليه السّلام دست خود را بلند كرده و به پيشانى خود زد و فرمود: سبحان اللَّه مادرش را بزنا متهم می كنى؟ من خيال مي كردم تو شخص پرهیزکار و خود ساخته ای هستی، و اكنون مىبينم كه ورع و پارسائى ندارى؟ عرض كرد: قربانت گردم مادرش زنى است از اهل سند و مشرك است؟ فرمود: مگر نمی دانی كه هر ملتى براى خود ازدواجى دارند، از من دور شو.
عمرو بن نعمان (راوى حديث) می گويد: ديگر او را نديدم كه با آن حضرت راه برود تا آنگاه كه مرگ ميان آنها جدائى انداخت. (الکافی: ج2 ص324 ح5)
پس از نظر قرآن کریم اگر مشرکان بر طبق رسم و رسوم رسمی خود ازدواج کنند، ازدواجشان صحیح است و فرزندان ایشان هم حلال زاده هستند.
مخاطب: ببخشید بزرگوار کجای قرآن گفته اگر یه قبیله بی دین طبق رسوم خود ازدواج کنند صحیح است ؟
اول اینکه دوستان مسلمان به کرار این زنازاده رو در برابر کفار به کار می‌برند
دوما احادیث بسیاری در این مورد ذکر شده مانند آن حدیث که دوست مسلمانی آورد که هرآنکه حب علی دارد حرامزادست پاسخی دارید؟
من: عزیزم من با دنی بحث می کردم دوم اینکه ما احکام دینمون رو از قرآن و روایات اهل بیت می گیریم اهل بیت مفسران قرآن هستند و روایاتی که از اونها به ما رسیده یکی از منابع اصلی برای رسیدن به احکام هست. مطلب دیگه اینکه قرار نیست همه مطالب در قرآن اومده باشه
مخاطب: پس چرا اینقدر با قاطعیت از بی بند وباری غرب و زنا زادگی و حرام زادگی غرب وبی دین دوستان مسلمان سخن به میان میاورند؟؟
من: دوست عزیز من عرض کردم هر قومی بر اساس آداب و رسوم خودش ازدواج کنه صحیح هست و دیگه اینکه اکثر غربی ها مسیحی هستند. نکته بعد اینکه الان در غرب ازدواج هایی مرسوم شده که هیچ آداب و رسومی ندارد مثل ازدواج سفید یا همخوابگی با زنان زیادی و نیز لواط و مساحقه و غیره که به بی بندو باری دامن زده است و الا کسانی که بر اساس اداب و رسوم صحیح ازدواج کنند ازدواجشون صحیح هست.
مخاطب:
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : يا عَلِيُّ ، مَن أحَبَّني وأحَبَّكَ وأحَبَّ الأَئِمَّةَ مِن وُلدِكَ فَليَحمَدِ اللّه َ عَلى طيبِ مَولِدِهِ ، فَإِنَّهُ لا يُحِبُّنا إلاّ مَن طابَت وِلادَتُهُ ، ولا يُبغِضُنا إلاّ مَن خَبُثَت وِلادَتُهُ .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : اى على! هر كه مرا و تو را و امامان از نسل تو را دوست دارد پس خدا را برحلال زادگى خود در کتب شیعه با سند صحیح آمده است که امام باقر گفته است همه مردم حرام زاده هستند به جز شیعیان ما . اسلامگرا در مواجه با این قضیه به وحشت افتاده و به دروغ می گوید این روایت ضعیف است! در حالی که چنین ادعایی صحت ندارد ؛ ابتدا روایت را می آوریم :
عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: قلت له: إن بعض أصحابنا يفترون ويقذفون من خالفهم ؟ فقال لي: الكف عنهم أجمل، ثم قال: والله يا أبا حمزة إن الناس كلهم أولاد بغايا ما خلا شيعتنا...
الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 8 صفحه : 285
امام باقر گفت : همه مردم حرام زاده هستند به جز شیعیان ما...
این روایت به تصریح علمای شیعه صحیح و معتبر است و علمای شیعه به آن استدلال کرده اند و صحیح دانسته اند.
1آیت الله شیخ محمد سند در تصحیح این روایت می نویسد :
ما ورد مستفيضاً في علّة تحليل الخمس و إباحته للشيعة لتطيب ولادتهم و أن ما عداهم هالك في بطنه و فرجه، و في بعضها لتطيب مواليدهم و لا يكون أولادهم أولاد حرام و أن ما عداهم أولاد بغايا.
روايات مستفيض وارده در حلال بودن خمس براى شيعيان و در بعضى روايات تا نسب پاکی داشته باشند و رشد كنند واينكه غير شيعيان حرام زاده اند.
2تصریح شیخ یوسف بحرانی :
أقول: من أوضح الواضحات في جواز غيبة المخالفين طعن الأئمة- ع- بأنهم أولاد زنا، فمن ذلك ما رواه الكافي ج 8 ص 285 عن أبي حمزة عن ابى جعفر- ع- قال: قلت له: ان بعض أصحابنا يفترون و يقذفون من خالفهم، فقال: الكف عنهم أجمل. ثم قال: و الله يا أبا حمزة، ان الناس كلهم أولاد بغايا ما خلا شيعتنا.
الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة نویسنده : الشيخ يوسف البحراني جلد : 18 صفحه : 155
من ميگویم كه غيبت مخالفين شيعه جايز است چون ائمه به آنان طعنه زده و به آنان زنازاده گفته اند طبق آنچه كه كلينى در كافى روايت كرده كه همه مردم حرام زاده هستند به جز شيعيان ... و به طور كلى اين أمر مشهور است
سند العروة الوثقى، كتاب النكاح نویسنده : الشیخ محمد السند جلد : 2 صفحه : 165
من: قانون و آداب و رسوم هر قومی بستگی به عرف آن اجتماع دارد مثلا در جامعه سرخ پوستان یک قاعده و قانونی برای خودشان برای ازدواج دارند که دو فرد با هم زیر یک سقف می روند این مراسم هر چه که باشد اگر مورد قبول عرف و مذهب آنها باشد می شود باعث حلال زادگی فرزند آنها . و افراد هر مذهب و دینی و هر قوم و قبیله ای برای خود یک مراسم تحلیل دارند که دو نفر شرعا و عرفا می توانند در کنار هم قرار بگیرند.
در زمان صدر اسلام هم این گونه بود در بین مشرکان مکه رسم و قانونی برای ازدواج موجود بود که به واسطه آ« دو نفر زندگی رسمی خود را شروع می کردند
پیامبر بعد ظهور اسلام این افراد را حلال زاده خواند و رسم آنها در ازدواج را محترم شمرد .
من: من واقعا نمیدونم شما دنبال چی هستید؟ گفتید اسلام میگه زنازاده اند بنده هم نظر اسلام رو عرض کردم
مخاطب: شما چرا جوابگو نیستی بزرگوار و فقط حرف خودت رو میزنی؟ اون احادیث و روایات چی میگن الان؟
از خودتون عرض کردید؟!!!شما نماینده اسلامید؟
من: از خودم نگفتم نظر صحیح اسلام رو گفتم
مخاطب:پیامبر شما رو نماینده قرار داده؟ اینجا به نظر اسلام کاری ندارن اینجا اسلام یعنی زنا تجاوز سکس و کشتار
من: من نظر صحیح اسلام رو گفتم. بله اگر حمید نظر صحیح و درست اسلام رو بگه نماینده اونه
مخاطب جدید: ما از قرآن و روایات اوردیم
من: حتما اونی که شما میگی درسته
مخاطب: شما جوابی ندادید
من: من هم از روایات آوردم
مخاطب: میاریم شما یک روایت بیار
من: اون روایاتی که شما آوردید درباره بحثمون نبود. ما بحثمون درباره ازدواج و زنازادگی بود که من گفتم نظر اسلام رو و روایت هم آوردم که هر قومی اگر بر اساس آداب و روسوم خودشون ازدواج کنند صحیح هست و زنازاده نیستند.به هر حال تکلیف بحث اول مشخص شده که ازدواجشون صحیح هست و زنازاده نیستند.
مخاطب:
16 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن محبوب، عن ضريس الكناسي قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: من أين دخل على الناس الزنا؟ قلت: لا أدري جعلت فداك، قال: من قبل خمسنا أهل البيت، إلا شيعتنا الأطيبين، فإنه محلل لهم لميلادهم.
این روایت کتاب کافی
الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 546
جعفرصادق از راوى سوال ميكند آيا ميدانى چطور زنا بر مردم وارد شد ؟ راوى گفت نميدانم . امام فرمود : از جهت حق خمس ما اهل بيت است . به جز شيعيان پاک ما كه بر ايشان حلال گشته
من: دوست عزیز این روایات نمی خواهند بگویند که ازدواجشون صحیح نیست و زنازاده هستند
مخاطب: چه ربطی به ازدواج داره؟الان بحث ما ازدواجه؟؟
من: دوست عزیز مباحث رو با هم خلط کردی
مخاطب: ائمه میگن غیر شیعه حرام زادس. علمای شما شرح نوشتن. گفتن هر کی شیعه نیس زنازادس و حرام زاده
من: اولا من تاکید میکنم کسانی که ازدواجشون صحیح بوده زنا زاده نیستند.
دوما بر طبق برخی روایات یکی از دلایل دشمنی با امام علی(ع) حرام‌زاده بودن است، نه تنها دلیل؛ مانند این روایت: امام علی(ع) فرمود: «سه تن مرا دوست نمی‌دارند؛ زنازاده، منافق و فرزند حیض».[ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 3، ص 208]
بر این اساس، ممکن است شخصی حرام‌زاده و زنازاده نباشد اما به دلیل نفاقی که به تدریج در اندرون خود پرورش داده، تبدیل به یکی از دشمنان اهل بیت شود.
ثالثا بی‌گمان حرام‌زاده بودن موجب سلب اختیار انسان نشده و علّت تامّه ارتکاب گناه و دوری از محبت و دوستی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نمی‌شود؛ لذا فرزند زنا نیز مثل دیگر افراد بشر مختار بوده و سرنوشت خود را در دست اختیار خود دارد؛ و هیچ دلیل عقلی یا نقلی وجود ندارد که اثبات کند زنازاده لزوماً اهل جهنّم می‌شوند؛ همانطور که هیچ دلیلی نیست که اثبات کند هر حلال‌زاده و مسلمان‌زاده‌ای وارد بهشت میشود.
ممکن است برخی از زنازاده‌ها محبّ اهل بیت باشند؛ لذا روایاتی که می‌گویند «ولدالزّنا» دشمن اهل بیت میشود ظاهراً حکمی غالبی را بیان می‌کنند نه حکمی کلّی را؛ یعنی اغلب چنین است که زنازاده دشمن اهل بیت میشود نه همیشه.
مخاطب: خب این متن که بضرر شماست. چون خودتم تصریح کردی که مخالف علی زنا زادس
من: من نمیدونم شما اینجا واقعا به دنبال ه هستی؟ولی من آنچه که نظر اسلام هست گفتم
مخاطب: اما در باب ازدواج که دائما خودت میگی اگه مایلی روایتی با سند صحیح بیار
من: روایت آوردم برو بالا بخون از اصول کافی آوردم
مخاطب: خدمتت عرض کنم که طبق نظر شما فرزند مخلف و زنا زاده که در بچگی میمیره در بهشت سرویس دهی میده به اهل بهشت و نقش غلام بازی می کنه
من: در باب بچه هایی که تو کوچکی می میرند ما روایاتی داریم و هیچ اختصاص خاصی به ای که از زنا به دنیا می آد نداره
مخاطب: خب گرچه متن این روایت دارای بحث فراوانه لکن سند این روایت ضعیفه چنانچه علامه مجلسی در مراه العقول میگه ۲ سند داره که یکی مجهول و دیگری مرسله
٥ ـ أبو علي الأشعري ، عن محمد بن سالم ، عن أحمد بن نضر ، عن عمرو بن نعمان الجعفي قال كان لأبي عبد اللهعليه‌السلام صديق لا يكاد يفارقه إذا ذهب مكانا فبينما هو يمشي معه في الحذاءين ومعه غلام له سندي يمشي خلفهما إذا التفت الرجل يريد غلامه ثلاث مرات فلم يره فلما نظر في الرابعة قال يا ابن الفاعلة أين كنت قال فرفع أبو عبد الله عليه‌السلام يده فصك بها جبهة نفسه ثم قال سبحان الله
الحديث الخامس : مجهول وآخره مرسل.
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول نویسنده : العلامه المجلسی جلد : 10 صفحه : 273
خب این تا اینجا ثابت شد ضعیفه روایت اما در خصوص متن ببین علامه مجلسی چی میگه
والخبر يدل على أمور : الأول : يومئ إلى أن ابن الفاعلة قذف ، وظاهر الأصحاب عدمه لعدم الصراحة .....
علامه مجلسی تصریح کرده گرچه سند ضعیفه ولی متنش اینه که صریح بیان نشه این زنا زاده بودن
من: ببینید نظر اسلام و اینه که این ازدواج صحیح هست شما چرا می خوای نظر خودتو به جای اسلام به خورد دیگران بدی
مخاطب: شما عرض مرا متوجه شدی؟عرض من این است که اولا روایت ضعیف است ثانیا متن آن عدم بیان نیست بلکه این است که صراحت نباشه حالا سوال من این است ک شما خجالت نمیکشی که به روایات نامعتبر و ضعیف استناد می کنی ؟
اونم بدون خواندن نظرات ائمه و شروح علمای شیعه
من: دوست عزیزهمه علماء به این روایت و امثال اون عمل کرده اند و و بر اساس آن فتوا داده اند و لذا نظر علامه مجلسی یعنی مرسل بودن آن با عمل مشهور جبران می شود
علاوه بر اینکه بر چه اساسی روایت باید مرسل باشد و یا مجهول باشد؟ دوم اینکه در روایت عینا به مساله اشاره شده
مخاطب: عرض کنم که احادیث مرسل احادیثی ضعیف هستند
من: مرسل: حدیثی است که دچار ارسال و حذف اسناد باشد، اعم از این که همه راویان یا شماری از آنان حذف شده باشند.
مخاطب: ایا این روایت در چارچوب تعریف حدیث صحیح نرد امامیه هس؟
من: عزیزم شما اول تعریف روایت مرسل رو بخون کجای سند این روایت چیزی حدف شده یا گفته شده عن رجل و و از این جور مطالب
مخاطب: وقتی مشخص نیست چه کسی هست بر چه اساسی بر آن فتوا میذی؟مگه هر کجا روایت عن رجل باشه مرسله؟
من: أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ نَضْرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ نُعْمَانَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّه
مخاطب:چه کسی گفته؟
من: نخیر دوست من ولی شما تعریف روایت مرسل رو بخون که برات فرستادم آیا اصلا این مرسل هست
مخاطب: خب شما که جواب نمیدی من سوالم این است که ایا روایت مرسل اینه که فقط عن رجل باشه؟
من: حديث مرسل- اصطلاحى در علم درایه و- حديثى است که راوی، آن را از معصوم نشنيده، ليکن بدون واسطه از وى نقل کرده باشد و يا با واسطه نقل کرده، امّا واسطه را فراموش کرده و به فراموشی تصریح نموده و يا از روى عمد يا سهو آن را نياورده باشد و يا واسطه را با ابهام ذکر کرده باشد، مانند تعبير «عن رجلٍ» يا «عَن بعض اصحابنا»؛ واسطه حذف شده يکى باشد يا بيشتر.
مخاطب: خب پس فقط عن رجل نیست پس نگو عن رجل
من: نخیر فقط عن رجل نیست ولی هیچ کدوم از شرایط مرسل رو نداره
مخاطب: ولی به هر حال روایت ضعیف هست.
من ولی من قبلا هم گفتم عمل مشهور و شاید همه علماء و فتوای اونها ضعف روایت رو جبران می کنه و نظر اسلام همون هست که اول گفتم.
در مورد مطلب دوم یعنی آیه 282 سوره بقره و شهادت زن که اشاره کردید چند نکته رو یادآور میشم:
1.از نظر اسلام بحث اداء شهادت و اطلاع رسانی به قاضی، هرگز بمنزله یک امتیاز نیست، بلکه یک وظیفه و تکلیف و مسئوولیت است. یعنی برای این که حقوق دیگران پایمال نگردد، اسلام این وظیفه را بر عهده انسان هایی که از موارد اختلاف بین افراد اطلاع دقیق دارند، قرار داده است تا در حضور قاضی واقعیت را بیان کنند و به آن شهادت بدهند. به همین جهت قرآن کتمان شهادت را حرام اعلام نموده است. پس اگر شهادت کسی در دادگاه پذیرفته نشود، یا کمتر پذیرفته شود، گویای سهلتر بودن تکلیف و مسئوولیت اوست، نه تضییع حق او..
2.مسلما تکلیف اداء شهادت با خلقت و روحیات و نقش مرد و زن، ارتباط مستقیم دارد گرچه ربطی به نقص یکی و کمال دیگری ندارد. زیرا در بعضی موارد که شهادت مربوط به مسائل خاص زنان باشد اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست، چون اساسا مرد در آن موارد نمی تواند شاهد باشد. همانطوری که زنان را از شهادت در برخی امور دیگر معاف دانسته و آن را در انحصار مردان قرار داده، و در برخی امور شهادت دو زن را برابر با شهادت یک مرد قرار داده و پذیرفته است.
صفحه‌ها