نظرات کمالی

تصویر کمالی کمالی 22 آبا, 1396 ممانعت حضرت علی(ع) از ورود حسنین(ع) به جنگ

سلام علیکم

شاید اگر در این بحث موضوع را از جهت سندی نیز مورد بررسی قرار میدادید مطلب شما استوارتر جلوه می کرد.

در حقیقت شما به گونه ای اصل شبهه را پذیرفته اید، چون قبول کرده اید که امام از ترس جان ایشان و قطع شدن نسل این کار را کرده است حال آنکه اصل شبهه نیز همین است.

از خداوند متعال توفیقات روز افزورن شما را خواستارم

تصویر کمالی کمالی 22 آبا, 1396 علت حادثه کربلا عشقی دروغین نبود

سلام علیکم

از نوشتار خوب شما در کانال اعتقادات استفاده کردیم. از خداوند متعال توفیقات روز افزون شما را خواستاریم.

https://t.me/kalamema/2413

تصویر کمالی کمالی 22 آبا, 1396 عملکرد یک حیوان، نشان‌دهنده تقدس نیست!

با سلام و احترام

آنچه به نظر حقیر می‌رسد، این است که لازم بود در این مطلب به چگونگی اثبات تقدس نیز اشاره شود، و آن اینکه عقل است که به ارتباط یک شئ با حضرت حق پی می‌برد و الا صرف یک کار خارق العاده سبب حقانیت یا تقدس یک شئ نمی‌شود. برای مطالعه در این زمینه رجوع کنید به قرآن در قرآن آیت الله جوادی آملی، ص124-125

از سوی دیگر شما این پیش فرض را قبول کرده اید که گربه به خاطر تعلیم صاحبش از روی قرآن رد نمی‌شود حال آنکه چنین مطلبی از آن کلیپ اثبات نمی‌شود، به همین خاطر این سوال مطرح است که چرا این کلیپ واقعیت نداشته باشد!؟ شاید خداوند برای یک گروه از افرادی که در آن دور بر بوده اند بخواهد به وسلیه این گربه اتمام حجت کند، همان گونه که در حادثه‌ای در مشهد شتری از کشتارگاه فرار می‌کند و به حرم امام رضا(علیه‌السلام) پناه می‌برد. حال در این موارد نیز ما باید بگوییم صاحبش یادش داده است، در حالی که این به عنوان یکی از کرامات امام رضا(علیه‌السلام) در دفتر حرم ثبت است.

به همین خاطر بهتر بود به جای این که این عمل انکار شود، به این نکته تأکید میشود که این عمل به همراه دلیل عقلی می‌تواند تقدس را اثبات کند

تصویر کمالی کمالی 20 آبا, 1396 خدا هم می‌خواست مردم دین متعدد داشته باشند؟!

با سلام

دوست عزیز ناشناس،

بعضی از حرف‌ها گفتنش ساده است ولی درکش خیلی سخت است مثلاً من اصلاً این جمله شما را نفهمیدم یعنی چی «ذات خداوند در مسیحیت بر سه ذات یکسان استوار است مانند سه عدد یک که در ذات با هم برابرند.» قرار نیست که با الفاظ بازی کنیم قرار هست حقیقت روشن بشه!؟

عقل حکم میکند که خداوند نباید محدود باشد چون لازمه محدودیت نیازمندی است و با ذات خداوند که بی نیازی است هماهنگی ندارد. اکنون بنا بر گفته شما ما سه ذات نامحدود داریم که  پدر و پسر و روح القدس است. انصافاً این جمله پارادوکس و تناقض نداره!؟ چون هر کدام که نامحدود باشد جایی برای دیگر باقی نمی ماند.

دوست عزیز وجود چنین تناقض‌های در مسیحیت سبب شده است که بزرگان مسیحیت مانند کی‌یرکگور ایمان را به گونه‌ای معنا کنند که هیچ وقت با عقل جمع نشود، ««اساس دین قبول امر محال است، همان که گاه معجزه خوانده می‌شود. بنیان ایمان مسیحی آن است که خداوند متجسد شده است. ایمان متضمن این امر است فرا کیش (پارادوکس) است که امر جاودان در زمان آمده، یعنی خداوند انسان شده است.»[ مهتاب مستعان ، کی یرکگور متفکر عارف پیشه ، تهران، نشر روایت ، 1374،صفحه163]

 

اما آن اشکالی که به دلیل عقلی کردید لازم است توضیح مختصری بدهم تا اشکال رفع شود!؟ اولاً این ادعا که «زبان ، فرهنگ ، اداب و رسوم شخصی این افراد حتی منطقه اقلیمی و اب و هوای انها با هم متفاوت بوده» و این نکته سبب تفاوت احکام الهی می‌شود، باید بگویم که اگر کسی این اندیشه را قبول کند، باید لوازم آن را نیز قبول کند که عبارتند از:

الف: این اندیشه با خاتمیت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) سازگاری ندارد، زیرا بنا بر این اندیشه لازم است برای هر فرهنگی در هر زمانی یک پیامبر آورده شود که فروعات را بیان کند!؟

ج: این اندیشه شما نه تنها خاتمیت را زیر سوال می برد!؟ بلکه تمام ادیان الهی را نیز به چالش می کشاند زیرا چه ارتباط فرهنگی بین مسیحیتی وجود دارد که در اوشلیم 2000هزار سال پیش بوده است، با فرهنگ و تمدنی که در ایران وجود دارد یا در اروپا وجود دارد!؟ چون باید بر اساس اندیشه شما احکام فرعی آنها با یکدیگر تفاوت کند!؟ حال آنکه یک مسیحی در اروپا همان کاری را انجام میدهد که یک مسیحی در ایران انجام می‌دهد.

ب:  علاوه بر آن بر اساس اندیشه شما، مثلاً مردم یک کشور باید مسیحی باشند چون فرهنگ آنها با مسیحیت هم خوانی دارد و در کشوری دیگر همه مردم مسلمان باشند چون فرهنگشان با اسلام سازگاری دارد و... حال آنکه می‌بینیم در یک کشور مانند ایران، انگلیس و  ... هم مسیحی وجود دارد و هم یهودی.

 اینها لوازم گفته شماست که قطعاً نه شما و نه هیچ کسی دیگری به آن پایبند باقی نمی ماند.

 

اما این ادعا که تفاوت تنها در احکام است، خیلی با دیدگاه قرآن تفاوت دارد!؟ زیرا بعضی از اندیشه‌های دیگر ادیان مانند مسیحیت و ... به شدت توسط قرآن رد می شود نه به این خاطر که جزء فروعات و احکام جزئی است بلکه چون با اصول یک دین الهی سازگاری ندارد که به خاطر یادآوری به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:

«وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»[توبه/30] «و يهود گفتند: عُزَير، پسر خدا است و نصارا گفتند: مسيح، پسر خدا است! اين سخنى است [باطل‏] كه به زبان مى‏آورند، و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده‏اند، شباهت دارد. خدا آنان را بكشد؛ چگونه [از حق‏] بازگردانده مى‏شوند؟!»

« يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِكُمْ وَ لا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلا[نساء/171] اى اهل كتاب، در دين خود غلوّ مكنيد، و در باره خدا جز [سخنِ‏] درست مگوييد. مسيح، عيسى بن مريم، فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست. پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سه‏گانه است. باز ايستيد كه براى شما بهتر است. خدا فقط معبودى يگانه است. منزّه از آن است كه براى او فرزندى باشد. آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آنِ اوست، و خداوند بس كارساز است‏.»

 

و همان گونه که قبلاً بیان کردم، اگر شخصی مقدار آشنایی با قرآن داشته باشد هیچگاه اندیشه پلورالیسم را قبول نمی‌کند: زیرا آیات متعددی به حق بودن فقط دین اسلام اشاره دارد ــ گرچه قبلاً به چند مورد اشاره کردیم ولی دوباره به چند مورد دیگر اشاره می کنیم.

«هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهيدا[فتح/28] او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه اديان پيروز كند؛ و كافى است كه خدا گواه اين موضوع باشد!»

« هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‏[صف/9] او كسى است كه رسول خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد.»

 

اما اینکه گفتید: «نمیشه ایات کریمه مربوط به تایید ادیان دیگر و غفران و رحمت انها در اخرت از جانب خدا رو از قران حذف کرد که این تناقضی اشکار است.» باید بگویم که بین آیات قرآن هیچ گونه تناقضی وجود ندارد، و گر به شأن نزول و سیاق آیات و ... هر آیه مراجعه کنیم می توانیم این به ظاهر تناقض‌ها را برطرف کنیم که به عنوان نمونه یک مورد را در پست قبلی خدمت شما بیان کردم.

 

در مورد شراب هم باید خدمت شما عرض کنیم، چرا شما فقط به شأن نزول ها توجه کردید و حدیثی را که من از امام رضا(علیه‌السلام) نقل کردم نادیده گرفتید، برای حکم در مورد یک موضوع باید تمام احادیث با شأن نزول ها را با یکدیگر بررسی کرد و سپس حکم کرد.

 

در پایان لازم است به این نکته اشاره کنم که، تمام اشکالات از آن جایی ایجاد شده است که ما بین پلورالیسم که یک اصطلاح کلام جدیدی است با هم زیستی مسالمت آمیز بین ادیان خلط کرده‌ایم.

زیرا پلورالیسم اصطلاحی از یک نوع شکاکتی در معرفت سر منشأ گرفته است و به معنای این است که تمام دین‌ها بر حق هستند و انسان را به رستگاری می‌رسانند، که در مقابل آن انحصاری گرایی است، و قرآن به طور قطع  طرفدار انحصار گرایی است و فقط دین پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را دین حق قبول دارد که از زمان بعثت ایشان تا قیامت می‌تواند مردم را به رستگاری برساند.  

اما هم زیستی مسالمت آمیز مربوط به حوزه اجتماعی است که در آن طرفدران هر کدام از ادیان الهی در کنار یکدیگر به صورت مسالمت آمیز زندگی می‌کنند، و این مورد تأیید اسلام است، ولی هرگز به این معنا نیست که این دین‌ها بر حق هستند و در روز قیامت رستگار می شوند، بلکه اگر حقانیت اسلام بر طرفدارن دیگر ادیان آشکار شود و آنها سر تسلیم فرود نیاورند در قیامت باید پاسخ گوی رفتار خویش باشند.

 ممنون

و السلام من اتبع الهدی

تصویر کمالی کمالی 18 آبا, 1396 خدا هم می‌خواست مردم دین متعدد داشته باشند؟!

قرآن کتابی است که باید مجموعه آن با یکدیگر دیده شود، و الا هر کسی می‌تواند برای ادعای خویش قسمتی از آیات قرآن را بگیرد و به آن استشهاد کند.

به همین خاطر آن دوست گرامی که بیان داشته است که آیات زیادی از قرآن به پلورالیسم اشاره دارد، کاش آیات دیگری که این برداشت را نفی می کند نیز می دیدند و سپس قضاوت می‌کرد که به عنوان نمونه به تعدادی از این آیات اشاره می‌کنیم:

 وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرين‏[آل عمران/85] و هر كس جز اسلام آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زيانكاران است‏.

یکی از دوستان اسلام در این آیات را به معنای تسلیم گرفته است و مدعی شده است که تسلیم در تمام دین‌ها وجود دارد پس می‌توان از آنها تبعیت کرد حال آنکه اولاً  اینگونه نیست که در آیات قرآن هرجا کلمه اسلام آمده باشد به معنای تسلیم باشد، بلکه در خیلی از موارد اسلام به معنای دین پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، آن چنان که خداوند متعال در آیه 3 سوره مائده می‌فرماید:« الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا/ امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‏] آيينى برگزيدم‏.» هیچ مفسری کلمه اسلام در این آیه را به معنای تسلیم نگرفته است.

و حتی بالاتر از آن خداوند متعال در آیه دیگر اهل کتاب(مسیحیان و یهودیان) را مورد خطاب قرار می‌دهد و تأکید می کند که باید اسلام بیاورند تا هدایت شوند«وَ قُلْ لِلَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْاوَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِالْعِباد [آل عمران/20] و به اهل كتاب و مشركين بى كتاب يك كلمه بگو اسلام مى‏آوريد يا نه؟ اگر اسلام آوردند راه سعادت خود را يافته‏اند و اگر نياوردند تو وظيفه خودت را انجام داده‏اى چون بيش از ابلاغ، وظيفه‏اى ندارى و خدا بيناى به (اعمال) بندگان است‏.»

و در آیه دیگر تأکید می‌ورزد که تنها کسانی که از پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مطابعت کنند رستگار می‌شوند:«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ في‏ شِقاقٍ فَسَيَكْفيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم‏[بقره/137] اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آورده‏ايد ايمان بياورند، هدايت يافته‏اند؛ و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده‏اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مى‏كند؛ و او شنونده و داناست‏.»

 

ولی اگر فرضاً در برخی از این آیات اسلام به معنای تسلیم باشد، باز نیز نمی توان از آن پلورالیسم برداشت کرد، زیرا ما نمی توانیم سخن از تسلیم بودن در مقابل خداوند متعال بزنیم ولی از دین‌های تبعیت کنیم که در آیات متعدد از قرآن رد شده اند. حقیقت تسلیم یعنی بدانیم که خداوند متعال از ما چه می خواهد و به آن علم کنیم و ما مطمئن هستیم که دین پیامبر اکرم(صلی‎الله‌علیه‌وآله) مورد رضا الهی است.

استاد مطهری در تبیین اسلام به معنای تسلیم سخن زیبایی دارند که از نظر می‌گذرانیم: «اگر گفته شود که مراد از اسلام، خصوص دین ما نیست، بلکه منظور تسلیم خدا شدن است، پاسخ این است که البته اسلام همان تسلیم است و دین اسلام همان دین تسلیم است، ولی حقیقت تسلیم در هر زمانی شکلی داشته و در این زمان، شکل آن همان دین گرانمایه ای است که به دست حضرت خاتم الانبیاء ظهور یافته است و قهرا کلمه اسلام بر آن منطبق می گردد و بس.»[ عدل الهی، ص 271]

اما آن آیه که معمولاً تلاش می شود از آن برای حقانیت دیگر دین ها استفاده شود و خیلی از دوستان به آن استشهاد کردند آیه: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ[بقره/62] در حقيقت، كسانى كه [به اسلام‏] ايمان آورده، و كسانى كه يهودى شده‏اند، و ترسايان و صابئان، هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد، پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت، و نه بيمى بر آنان است، و نه اندوهناك خواهند شد.» اگر دوستان تنها به شأن نزول آیه مراجعه می کردند دیگر دچار پلورالیسم نمی شودند و گمان نمی‌کردند که این آیه تمام دین ها را حق می داند. زیرا «اين آيه ناظر به سؤالى است كه براى بسيارى از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آنها در فكر بودند كه اگر راه حق و نجات تنها اسلام است، پس تكليف نياكان و پدران ما چه مى‏شود؟، آيا آنها به خاطر عدم درك زمان پيامبر اسلام و ايمان نياوردن به او مجازات خواهند شد؟

در اينجا آيه فوق نازل گرديد و اعلام داشت هر كسى كه در عصر خود به پيامبر بر حق و كتاب آسمانى زمان خويش ايمان آورده و عمل صالح كرده است اهل نجات است، و جاى هيچگونه نگرانى نيست. بنا بر اين يهوديان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسيح، اهل نجاتند، همانگونه مسيحيان مؤمن قبل از ظهور پيامبر اسلام.»[ر.ک. تفسير نمونه، ج‏1، ص: 284]

قسمت دوم:

همان گونه که در پست قبلی اشاره کردیم، بنا بر دین اسلام حرمت شراب در تمام ادیان الهی وجود داشته است. و از تحریفات دین مسیح است. به همین خاطر مطلبی که از شام آخر انجیل استشهاد کرده اید مورد قبول نیست،

 اما اینکه چرا اسلام، از ابتدا شراب را حرام نکرد!؟ این مطلب خیلی واضح است، زیرا احکام اسلام تدریجی نازل شده است، تا مردم را با خویش همراه سازد.

اما درمورد تثلیث مسیحیت باید به این نکته اشاره کنم که هیچ جایی از کتاب انجیل سخن از تثلیث به میان نیامده است، و این مفهوم سالها بعد از مسیح توسط کلیسا به آموزه های مسیحیت اضافه شده است، و در ابتدا کار مخالفانی از خود کشیش‌های مسیحی داشت، که با اعدام و رعب و وحشت ساکت شدن و سالها بعد این مفهوم برای مسیحیان تقدس پیدا کرد.

اما در زمینه برداشت شما باید عرض کنم، برداشت شما از تثلیث خیلی از دیدگاه مسیحیت دور است. زیرا از دیدگاه مسیحیت خدا در عین یکی بودن سه تاست، نه اینکه خدا مجموعه از سه تا باشد، همان گونه که در مثال‌های شما آمده است مثلاً پروتون از آن جهت که پروتون هست دیگر نوترون نیست و نوترون از آن جهت که نوترون هست دیگر پروتون نیست، در حقیت در مثالهای شما جهات مختلف است.

ولی در ثلیث مسیحیت جهات یکی است و این موضوع را غیر قابل فهم می کند. در کتاب «اصول اعتقادات کاتولیک» سه گانه باوری چنین تعریف شده ‌است:«تثلیث، واحد است؛ ما قائل به سه خدا نیستیم، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات» [معتقد هستیم]. شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آن‌ها، خدای کامل است: «پدر، همانی است که پسر است و پسر همانی است که پدر است و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است؛ یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.» هر یک از این سه شخص همین واقعیت است، یعنی ذات، جوهر، یا ماهیت الهی»

 

جدا از برداشت اشتباه شما از تثلیث، همین که قرآن این دیدگاه را رد می کند، خود شاهدی است بر اینکه قرآن، مسیحیت امروزه را قبول ندارد، زیرا خدا شناسی مهم ترین اصل تمام دین‌های الهی است، و وقتی یک دین در چنین اصل مهمی دچار تحریف شده است، دیگر نمی تواند هدایتگر انسان به سوی خداوند و رستگاری باشد، واین مطلب به خوبی پلورالیسم مورد ادعا را رد می کند.

دلیل عقلی رد پلورالیسم

جدا از آیات قرآن اگر شخصی صرفاً عقل خویش را داور قرار دهد به خوبی می‌تواند این نکته را درک کند که تمام دینها صحیح نیستند، زیرا خیلی از آموزه های آنها با یکدیگر متفاوت است همان گونه که در بالا به چند مورد اشاره شد[شراب و تثلیث] و حقیقت پلورالیسم مانند این ماند که به یک شخص برای هدف مشخصی دو جهت مخالف یکدیگر بدهند مانند اینکه برای رسیدن به هدف الف(رستگاری) یک گروه باید به سمت شرق(اسلام) بروند و دیگری به سمت غرب(مسیحیت) است و بعد بگوییم هر دو به این هدف دست پیدا می کنند.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1647