مطالب دوستان farzaneh1111

تصویر حلما حلما 27 خرد, 1395 عشق من و بیماری ام اس همسر
سلام شما این احتمال رو بدید که بعد ازدواج مثلا بعد سه چهارسال تحملتون تموم بشه و خسته بشید از زندگیتون٬ اونوقت میخواید چیکار کنید؟ جدا بشید؟یا تا اخر بدون لذت و ارامش زندگی کنید؟‌ بلاخره احتماله باید درنظر گرفت. بنظرم شما خیلی باید پرس و جو کنید و عقلانی تصمیم بگیرید. زیاد مشورت کنید با پزشک٬ افراد دارای این بیماری و... اگه بازم به این نتیجه رسیدی تصمیمت احساسی نیست و میخوای باهاش ازدواج کنی٬ بنظرم باهاش ازدواج کن ولی تبعات تصمیمت رو هم بپذیر( اگه پشیمون شدی٬ اگه فلان اتفاق افتاد اگه بیماریش پیشرفت کرد و...) برای راضی کردن خانوادت در درجه اول از آقا پسر بخواه زیاد پیگیر باشه چه خودش چه خانوادش. مثلا مدام خونتون تماس بگیرن٬ واسطه بفرستن٬ مادرش بیاد و این قبیل کارها. از اونطرفم شما اول با مادرت صحبت کن ایشونو راضی و متقاعد کن طرفو دوست داری و تمام سختی هاشو به جون میخری. بعد که مادرت راضی شد دوتایی پدرتو راضی کنید. شما از مادرت بخواه به پدرت بگه شما دلت پیشش گیره و یکمم خودت اشک بریز و مظلوم شو تو خونه و خودتو ناراحت و افسرده نشون بده. کم کم دل پدرت نرم میشه. ببین چه کسی رو پدرت خیلی نفوذ داره ازش بخواه با پدرت بصحبته و راضیش کنه. دعا میکنم اون چیزی که صلاحته برات رقم بخوره نه اون چیزی که صرفا شما یا اون آقا میخواین. بسپر دست خدا. اگه خدا بخواد همه چیز درست میشه. شاید طول بکشه ولی بلاخره حل میشه. توکل کن :) یازهرا س
تصویر زهرا88 زهرا88 27 خرد, 1395 اختلاف قد و تحصیلات
آقا سعید ایشون نماز میخونن هیئتم میرن سفر مدهبی هم میرن مشکل فقط خمس و روزه ک میگه نمیتونه بگیره و اینکه علاقه به مراسمایی مثل تشییع شهدا و راهیان نور و اعتکاف ندارن
تصویر زهرا88 زهرا88 27 خرد, 1395 اختلاف قد و تحصیلات
ممنون از راهنماییتون ایشون پدر مادرشون متولد تهرانن و ساکن تهرانن ولی اصالتشون ترک تبریز
تصویر زهرا88 زهرا88 27 خرد, 1395 اختلاف قد و تحصیلات
مچکرم از راهنماییتون
تصویر حلما حلما 26 خرد, 1395 دیگه امر به معروف نکنید!
عَنْ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: ...آمُرُهُمْ بِالمَعْرُوفِ وَ أَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَتـْقـاهـُـمْ لِلّهِ. مردى خدمت پيامبراكرم صلي الله عليه و آله آمد: در حالى كه حضرت بر فراز منبر بود٬ پرسيد مَنْ خَيرُالنّاسِ بهترين مردم كيست؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: آن كس كه از همه بيشتر امر به معروف و نهى از منـكر كند و آن كس كه از همه پرهيزگارتر باشد.
تصویر زهرا88 زهرا88 26 خرد, 1395 اختلاف قد و تحصیلات
سلام ممنون بایت نظرتون ببینید به دو علت نگرانم یکی سنمه و شاید اصلیترین و دیگه اینکه شاید کس دیگه مثل ایشون نیان که خصوصیات اخلاقی و برخوردی و سلامتی و هر چیزیزی که ملاکمه به جز اعتقادیش داشته باشن و منو اینی که هستم بخوان.مثلا طرف میومد میگفت باید بری سرکار نباید بری سرکار موسیقی نباید گوش کنی درس باید ادامه بدب درس نباید ادامه بدی ماهواره میخوام ارایش باید بکنی ارایش نباید بکنی و امثال اینا ولی ایشون من اینی ک هستم پذیرفتن. فقط نگرانیم بابت کفویت اعتقادی و شاید هم سنشون باشه(البته روحیه اشون جوون و اکتیو و بیبی فیس هستن ) از نظر خانوادگی تحصیلکرده و مذهبی اونین ک میخوام ولی خودشون متعادلن و اون سه مورد خمس و موسیقی خانم و روزه رو مشکل دارم جدا و واقعا نمیتونم کنار بیام. من همیشه دوست داشتم همسرم ایمانش از من قوی تر باشه به حدی که برای نماز بهشون اقتدا کنم و همیشه تو دعاهام این خواستم ولی تو این دو سال که خواستگار راه دادم نشده و میگم شاید لیاقتش نداشتم خیلی دوس داشتم زندگی علی وار و ساده داشته باشم ولی متاسفانه خیلی دوره زمونه بد شده و این خواستم رو هرکی نیشنوه فکر میکنه من نشکلی دارم که انقدر ملاکام ساده اس. واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم مثلا ی خواستگار داشتم فوق العاده مدهبی واهل نماز اول وقت ولی چنان له ام کرد تو جلسه ک سنت رفته بالا و مکه میشه آوم تو 24 ساللگی به بلوغ برای ازدواج برسه و...ک داریم کجا میریم واقعا خیلیا از دور حسرت من میخورن و تو کل فامیل من تو چشمم هم از نظر درسی و هم مذهبی بودن و واقعا من هیچ ادعایی ندارم چون کسی نیستم واقعا و دنبال چیز دیگه ای بودم ولی از توو داغونم کردن خواستگارا و میترسم از نگاه اطرافیانم من مادرم مخالف ایشونن و پدرم موافق و منم ک ممتنع هستم حالا نمیدونم چی بشه ی کم در مورد اصالت ترک اگر اطلاعی دارید بهم میگید؟
تصویر زهرا88 زهرا88 25 خرد, 1395 سابقه مصرف دخانيات خواستگار
یعنی از 18 سالگی نمیدونم واقعا حسرت بخورم بهتون یا نه.یعنی خودم تو مخ خودمم ک هیچ حرکتی نزدم
تصویر زهرا88 زهرا88 25 خرد, 1395 اختلاف قد و تحصیلات
نه بابا اگر دلم مثبت بود ک مطرح کردنش اینجا دلیلی نداشت و کار خودمو میکردم اتفاقا الان میخوام شرط بذارم ک خمس بده و گواهی پزشکی برای روزش بیاره اگر قبول کرد ادامه میدیم اگر نه که خودش با اختیار خودش میره و دل کسی هم این وسط نمیشکنه در کل ممنون بابت نظرتون
تصویر حلما حلما 25 خرد, 1395 شوهرم میگه باید به همه چی چشم بگی!
سلام ببین عزیزم در درجه اول باید روابط خودت و همسرت رو با خانوادت مدیریت کنی. یعنی اینکه مسائل زندگیتو پیش خانوادت نگو. وقتی پدر و مادرت کمتر بدونن خب طبیعتا تو روابط شما کمتر دخالت میکنند. از اونطرفم از همسرت خواهش کن مسائل مربوط به خودتون رو به خانوادش نگه و شما دوتا انقدر به بلوغ رسیدید که بتونید مشکلاتتون رو خودتون حل کنید. بعدش اگه خانوادت خواستند به همسرت حرفی بزنن یا حتی راهنماییش کنند شما ازشون بخواه اینکارو نکنن. براشون توضیح بده که ممکنه برای همسرت سوء تفاهم پیش بیاد که دارید ببهش امر و نهی میکنید! پس از خانوادت درکمال ادب و احترام بخواه شمارو به حال خودتون رها کنند و بذارن خودتون از پس مشکلات بربیایید. اگه احیانا دیدن شما دارید به بیراهه میرید فقط در اون صورت بیان به شخص شما که دخترشونی بگن دارید خطا میرید. درغیر اینصورت درمورد هیچ مسئله ای اجازه نده خانوادت تو زندگیت دخالت کنند. چون به مرور حرمت بین همسر و پدرومادرت بخاطر این دخالتها شکسته میشه و اول از همه شما این وسط آسیب میبینی. نقش شما خیلی مهمه. باید بتونی هم همسرت رو راضی نگه داری هم خانوادتو. وقتی با شوهرتی بگو بابام همش از تو تعریف میکرد تو خونه و میگفت خیلی پسر خوب و خانواده داریه. یا بگو مامانم همیشه میگه تو مرد کاری و تلاشگری هستی و... اینطوری به مرور روابط خانوادت و همسرت بهتر میشه. یا وقتی تولدش شد شما تو خونتون براش تولد بگیرید تا متوجه بشه برای پدرومادرت چقدر مهمه. یا بگو اصلا مامانم پیشنهاد داد برات تولد بگیریم. و غیره. خیلی کارها میتونی انجام بدی. خودت باید بشینی فکر کنی و راههای زیادی رو درنظر بگیری. مسئله ی بعدی٬ ببین همسرت رو چه چیزایی حساسه. بعد سعی کن تا اخر عمر اون کارارو انجام ندی. مثلا اگه میبینی بدش میاد شما لباس تنگ یا کوتاه بپوشی خب نپوش. یا از فلان عمل بدش میاد خب اونکارو انجام نده. وقتی رعایت نمیکنی اون پیش خودش فکر میکنه حرفش نزد شما ارزش نداره. و اینطوری غرور مردونه ش شکسته میشه و این خیلی بده. شما یه مدت خاصی مثلا یه ماه هرچی همسرت میگه بی بروبرگرد انجام بده. باهاش اصلا بحث نکن. هرچی گفت شما بگو چشم. یه جاهایی هم بگو اینکاری که میگی رو واقعا دوست ندارم انجام بدم اما چون شوهرمی و چون برام با ارزشی و دوستت دارم بخاطر تو اینکارو انجام میدم. بعد کم کم یجوری شیفته شما میشه حالا اونوقت هرچی شما بگی اون میگه چشم. وقتی آرومه و خسته نیست و همچنین اوقات معاشقتون خواسته هاتو بهش بگو. شما باید بدونی چه زمانی باید خواسته ها یا گلایه هاتو مطرح کنی تا روش تاثیر بذاره. و به حرفات گوش بده. هرزمانی و هرکجایی ممکنه اثرگذار نباشه. باور کن آقایون آدمای ساده ای اند :) خانما خیلی پیچیده اند. شما فقط باید بلد باشی با یه مرد چطور رفتار کنی که هم جذب شما و زندگیتون بشه هم برای همیشه هرچی شما گفتی اون بگه چشم. به اینا میگن سیاست زنونه. که باید یاد بگیری. البته اینم بگم اینکارا با زرنگ بازی و چمیدونم فریبکاری و جادوگری فرق داره ها :) خدا یه قدرتی تو وجود زن برای حفظ زندگیش قرار داده که باید استفاده کنید. اما یادتون باشه که ازش درست استفاده کنید. نه اینکه بیچاره رو بخواید اذیت کنید. وقتی کنار خانوادتی بگو همسرم میگفت مامانت خیلی مهربونه واقعا مثل مامان خودم دوسش دارم یا بابات خیلی مرد زحمتکشیه قدرشو بدون و غیره. سعی کن مقدمات عروسیتون رو فراهم کنید. چون با وضعیتی که شرح دادید اینجور بخواد ادامه پیدا کنه خیلی به مشکل برمیخورید. وقتی برید خونه خودتون و مستقل بشید خیلی از مشکلات خود به خود حل میشه. برای داشتن یه زندگی خوب و موفق شما باید یه جاهایی فداکاری و گذشت داشته باشی و پا روی علایق و خواسته هات بذاری. اینو هیچ وقت فراموش نکن ان شاءالله خوشبخت بشید :) یازهرا س

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 1