مطالب دوستان محمد صادق قلی بیکیان

تصویر علی بیرانوند sabeghoon 16 فرو, 1395 آيا قصيده مشكل گشا و دعاي معراج سند معتبر دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم در خصوص سوال شما کاربر گرای باید عرض کنیم هر چند مضامین و عبارت این دعا، زیبا ارزشمتد می باشد ولی بر اساس اذعان  محققین برای این دعا سندی ذکر نشده است و یا حداقل اگر در کتابی برای آن سندی وجود داشته باشد ما به آن دست نیافتیم  و همچنین  اگر چه برای این دعا  ثواب‌هایی را نیز از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است ولی با این حال این ثاب که به هیچ منبع حدیثی و ادعیه آدرس داده نشده است. لذا نمی‌توان گفت کدام نسخه صحیح و کدام نسخه نادرست است؛ با این حال، درباره چنین دعاهایی باید گفت خواندن دعاهایی که از لحاظ محتوایی مشکلی نداشته اما اعتبار سندشان معلوم نشده، با امید ثواب، -نه به قصد ورود و صدور از پیامبر اکرم(ص) و یا امامان معصوم(ع)- اشکال ندارد. به علاوه، دعاهای معتبر و مؤثری داریم که دیگر نیازی به خواندن دعاهای غیر معتبر نیست. 2. اما دعای دیگری در کتاب‌ »البلد الأمین و الدرع الحصین‏» شیخ ابراهیم کفعمی با عنوان دعای معراج از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که الفاظ و عبارات آن غیر از آن چیزی است که در سایت‌ها با عنوان دعای معراج آمده است. و آن دعا عبارت است از: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک یا مَنْ أَقَرَّ بِالْعُبُودِیةِ لَهُ کلُّ مَعْبُودٍ یا مَنْ یحْمَدُهُ کلُّ مَحْمُودٍ یا مَنْ یفْزَعُ إِلَیهِ کلُّ مَجْهُودٍ یا مَنْ یطْلَبُ عِنْدَهُ کلُّ مَفْقُودٍ یا مَنْ سَائِلُهُ غَیرُ مَرْدُودٍ یا مَنْ بَابُهُ عَنْ سُؤَالِهِ غَیرُ مَسْدُودٍ یا مَنْ هُوَ غَیرُ مَوْصُوفٍ وَ لَا مَحْدُودٍ یا مَنْ عَطَاؤُهُ غَیرُ مَمْنُوعٍ وَ لَا مَنْکودٍ یا مَنْ لَیسَ بِبَعِیدٍ وَ هُوَ نِعْمَ الْمَقْصُودُ یا مَنْ رَجَاءُ عِبَادِهِ بِحَبْلِهِ مَشْدُودٌ یا مَنْ شِبْهُهُ وَ مِثْلُهُ غَیرُ مَوْجُودٍ یا مَنْ لَیسَ بِوَالِدٍ وَ لَا مَوْلُودٍ یا مَنْ کرَمُهُ وَ فَضْلُهُ لَیسَ بِمَعْدُودٍ یا مَنْ حَوْضُ بِرِّهِ لِلْأَنَامِ مَوْرُودٌ یا مَنْ لَا یوصَفُ بِقِیامٍ وَ لَا قُعُودٍ یا مَنْ لَا تَجْرِی عَلَیهِ حَرَکةٌ وَ لَا جُمُودٌ یا اللَّهُ یا رَحْمَانُ یا رَحِیمُ یا وَدُودُ یا رَاحِمَ الشَّیخِ الْکبِیرِ یعْقُوبَ یا غَافِرَ ذَنْبِ دَاوُدَ یا مَنْ لَا یخْلِفُ الْوَعْدَ وَ یعْفُو عَنِ الْمَوْعُودِ یا مَنْ رِزْقُهُ وَ سِتْرُهُ لِلْعَاصِینَ مَمْدُودٌ یا مَنْ هُوَ مَلْجَأُ کلِّ مَقْصِی مَطْرُودٍ یا مَنْ دَانَ لَهُ جَمِیعُ خَلْقِهِ بِالسُّجُودِ یا مَنْ لَیسَ عَنْ نَیلِهِ وَ جُودِهِ أَحَدٌ مَصْدُودٌ یا مَنْ لَا یحِیفُ فِی حُکمِهِ وَ یحْلُمُ عَنِ الظَّالِمِ الْعَنُودِ ارْحَمْ عُبَیداً خَاطِئاً لَمْ یوفِ بِالْعُهُودِ إِنَّک فَعَّالٌ لِمَا تُرِیدُ یا بَارُّ یا وَدُودُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَیرِ مَبْعُوثٍ دَعَا إِلَى خَیرِ مَعْبُودٍ وَ عَلَى آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ أَهْلِ الْکرَمِ وَ الْجُودِ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ سَلْ حَاجَتَک تُقْضَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‏»‏.[1] 3. گفتنی است؛ مؤلف کتاب «فهرستگان نسخه‌های خطی (حدیث و علوم حدیث شیعه)»،[2] نامی از دعای معراج می‌برد و مؤلف آن‌را ناشناخته اعلام می‌کند و آن‌را به نسخه‌های فهرست گوهرشاد مشهد آدرس داده است، اما ما چون متن آن نسخه را مشاهده نکردیم که آیا این همان دعای معراجی است که در سایت‌ها و برخی از کتاب‌های جیبی آمده است و یا دعای معراجی است که شیخ ابراهیم کفعمی نقل می‌کند، نظری نمی‌دهیم.   [1]. کفعمى، ابراهیم بن على، البلد الأمین و الدرع الحصین، ص 370، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1418ق؛ کفعمى، ابراهیم بن على، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 272 – 273، دار الرضی (زاهدی)، قم، چاپ دوم، 1405ق. [2]. صدرایی خویی، علی، فهرستگان نسخه های خطی (حدیث و علوم حدیث شیعه)، سایر پدیدآورندگان: قبادلو، رضا؛ حافظیان، ابوالفضل؛ سلیمانی، مهدی؛ آشتیانی، احسان، ج 7، ص 56، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1384ش: «۳۱۱۰ . دعاى معراج از: مؤلف ناشناخته؛ در فهرست گوهرشاد هیچ توضیحى ندارد؛ نسخه‌ها: ۱۹۳۲۵. مشهد، گوهر شاد: ۹۵۸، نسخ و نستعلیق، بدون نام کاتب، ۱۰۹۳ق، رساله دوم مجموعه [فهرست گوهر شاد: ۳/۱۳۱۳]...». منبع:اسلام کوئست نت: www.islamquest.net  
تصویر علی بیرانوند sabeghoon 05 بهم, 1394 رعایت حجاب امری شخصی است یا وظیفه ای اجتماعی؟
این جانب به سهم خودم جوابی هر چند ناقص به این سوال می دهم ولی از سایر کارشناسان انتظار دارم که نواقص این سوال بیان شود. اهمیت و جایگاه حجاب و عفاف در فرهنگ اسلامی قبل از پاسخ به هر سؤال بهتر آن است چند جمله در خصوص جایگاه و اهمیت حجاب به رشته تحریر درآوریم. در اهمیت و ضرروت حجاب در فرهنگ اسلامی این نکته حائز اهمیت است که خداوند متعال در قرآن کریم بارها در آیات متعددی لزوم و رعایت آن را برای افراد بیان فرموده است.  آیات قرآن کریم در این  موضوع به روشنی حاکی از اهمیت آن دارد به طوری که جای هر گونه بهانه و شانه خالی کردن از این تکلیف الهی را از بین می برد. خداوند متعال برای ترغیبت و بیان وظیفه مسلمین در این خصوص گاه با اشاره قرار دادن زنان پیامبر و گاه با خطاب قرار دادن عموم مسلمین وظیفه ایشان در قبال این حکم الهی بیان فرموده است: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است».      آیات امر به معروف و نهی از منکر یکی از مواردی که ما را به اجتماعی بود حجاب رهنمود می سازد موضوع وجوب امر به معروف و نهی از منکر در بروز ناهنجاریهای اجتماعی همچون بی حجابی است.[1]  به راستی اگر حجاب امری شخصی و فردی بود هیچگاه دیگران نمی بایست در حوزه امور شخصی و خصوصی دیگران ورود و دخالتی داشته باشند، و دیگران را ملزم به رعایت حجاب نمایند، آیات و روایاتی که افراد را به رعایت این موضوع امری می نماید برای چیست؟ اینکه بر دیگران واجب است در رویارویی با افراد بی حجاب ایشان را ارشاد نمایند دلالت بر این دارد این موضوع نمی تواند امری شخصی و خصوصی باشد. نقل شده است پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) به امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) فرمود: «ای علی هر مردی از زنش اطاعت کند، خداوند او را به «صورت» داخل جهنم می اندازد. امام علی(علیه السلام) عرض کرد: در چه چیزی از زنش اطاعت کند؟ فرمود: به او اجازه دهد به جاهای نامناسب برود و در حضور نامحرمان لباس های نازک و بدن نما بپوشد».[2] این روایت به خوبی حاکی از این است که بر مردان واجب است زنان خود را از ظاهر شدن در اجتماع بودن رعایت کردن حجاب منع نمایند علاوه بر وظیفه آمرانه همسران در این خصوص این مطلب نیز قابل استفاده است که زن نمی تواند در روابط اجتماعی بدون ظاهری دینی و شرعی حاضر شود. تأثیرات منفی و غیر قابل انکار بی حجابی در جامعه یکی دیگر از دلایلی که ما را  به پذیرش اجتماعی بودن حجاب رهنمون می نماید تأثیرات غیر قابل انکاری بی حجابی و برهنگی بر جامعه است به این معنا که هر گاه شخصی با ظاهری غیر اسلامی و بدون ضوابط قرآنی و اخلاقی سعی در ظاهر شدن و حضور در اجتماع می نماید این امر موجب برانگیختن هیجانات نفسانی دیگران بخصوص جنس مخالف می شود و همین امر خود می توان آسیب های جدی اجتماعی را به دنبال داشته باشد. و لذا با وجود این آسیب ها کسی نمی تواند ادعا نماید که حجاب هر کسی به خودش ارتباط دارد، چرا که حجاب امری شخصی بوده  دیگران نباید در حوزه مسائل شخصی دیگران ورود نمایند. برای روشن تر شدن مسئله موضوع را در قالب یک مثال پی میگیرم شاید  بعضی از کسانی که وسیله نقلیه دارند این  تصور اشتباه برایشان ایجاد شود چون که وسیله آنها، دارایی شخصی  است می توانند به هر شکل و سرعتی در خیابانهای شهر  تردد نمایند، و کسی نباید به ایشان متعرض شود؛ این در حالی است که اگر واقعاً حق با ایشان باشد و حق داشته باشند با هر سرعتی در خیابانها تردد نمانید؛ سایر افراد می بایست از بیم جان خود قید تردد در خیابان را بزنند؛ چرا که امثال کسانی که حاضر به پذیرش قوانین اجتماعی نیستند می توانند به راحتی جان دیگران را در معرض خطر قرار دهند. رضایت به گناه در اجتماع از آنجایی که بر اساس آیات قرآن حجاب امری الهی و رعایت نکردن آن مصداق واقعی گناه و فحشاء به حساب می آِید. و از طرفی هیچ کسی حق ندارد باعث و بانی گسترش و شیوع گناه در جامعه باشد.«إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛[النور/19]كسانى كه دوست دارند كه زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آورده ‏اند، شيوع پيدا كند، براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود، و خدا [ست كه‏] مى ‏داند و شما نمى‏ دانيد.» از این آیه این چنین استفاده می شود که حضور زن در جامعه بدون رعایت شئونان اسلامی یعنی رضایت به گسترش و شیوع چیزی که اسلام به گسترش آن رضایت نداده است. خلاصه کلام و بحث در این نوشتار به دو دلیل استناد شد که رعایت حجاب  نمی‌تواند امری شخصی و فردی باشد. یکی آسیب های خطرناکی که می تواند موجب تهییج خواستهای نفسانی سایرین باشد و دیگری لزوم امر به معروف و وظایفی که در این خصوص بر عهده آمران به معروف و ناهیان از منکر گذاشته شده به خوبی حاکی از اجتماعی دانستن حجاب می باشد. ________________ پی نوشت: [1]. سوره توبه آیه 71. «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر» [2]. بحارالانوار، ج 100، ص 242.  
تصویر علی بیرانوند sabeghoon 16 آذر, 1394 شاخص‌های دانشجوی موفق و پیشگام
با سلام باعث افتخار ماست که دوستان از مطالب سایت استفاده نمایند حتی محتوای سایت
تصویر علی بیرانوند sabeghoon 09 آبا, 1394 اعتماد به آمریکا آری یا خیر؟
سلام بیان بسیار زیبا و مثال زیباتر از اون رو ذکر کردید متشکرم
تصویر علی بیرانوند sabeghoon 03 آبا, 1394 مقصران اصلی شیوع بی‌حجابی در کشور چه کسانی هستند؟
سلام   یعنی صحبت از یک واجبی که توی جامعه خیلی کم رنگ شده این قدر چندش آور شده؟
تصویر علی بیرانوند sabeghoon 26 مهر, 1394 پنج اثر مهم و اساسی عاشورا در جهان مدرن
سلام متشکرم همچنین حضرت عالی موفق و پیروز باشید
تصویر علی بیرانوند sabeghoon 22 مهر, 1394 چرا قرآن به زبان های مختلف نازل نشد؟
راز عربی بودن قرآن عقلانی و طبیعی بودن این انتخاب نزول قرآن به زبان عربی با توجه به زبان مخاطبان نخستین و شخص پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) که عربی زبان بودند، امری طبیعی و عقلانی است. چرا که هر سخنورو دانشمندی، مطالب خویش را به زبان مخاطبان بیان می‌کند و یا می‌نویسد تا اینکه مخاطبان آن را به راحتی و رونشی دریافت و فهم نمایند.  مگر آنکه پیمودن چنین مسیر طبیعی به دلایلی غیر ممکن باشد و یا در پیش گرفتن رویه‌ای دیگر ضروری به نظر برسد. خداوند متعال در خصوص ارسال پیامبران و ابلاغ رسالت خود این مسیر عقلانی و طبیعی را در خصوص انبیاء خود رعایت نموده است. کما اینکه در این خصوص می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ؛ما هيچ پيامبرى را، جز به زبان قومش، نفرستاديم تا (حقايق را) براى آنها آشكار سازد سپس خدا هر كس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مى‏كند و او توانا و حكيم است». در واقع اگر قرآن به زبانی جز زبان عربی نازل می‌شود جای این سوال از حکمت نزول قرآن بود که چرا با آنکه مخاطبان نخستین این پیام عرب زبانند این پیام الهی به زبان غیر عربی نازل شده است. پیشگری از بهانه‌جویی مخالفان در آیه 44 فصلت آمده است که خداوند متعال می‌فرماید:«وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ في‏ آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيد؛هر گاه آن را قرآنى عجمى قرار مى‏داديم حتماً مى‏‌گفتند: «چرا آياتش روشن نيست؟! قرآن عجمى از پيغمبرى عربى؟!» بگو: «اين (كتاب) براى كسانى كه ايمان آورده‏اند هدايت و درمان است ولى كسانى كه ايمان نمى‏آورند، در گوشهايشان سنگينى است و گويى نابينا هستند و آن را نمى‏بينند آنها (همچون كسانى هستند كه گويى) از راه دور صدا زده مى‏‌شوند!» در این آیه شریف راز نزول قرآن به زبان عربی این نکته دانسته شده است که ابهام و نامفهوم بودن آیات بهانه‌ای برای مخالفان نشود زمنیه‌سازی برای پذیرش عرب وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلى‏ بَعْضِ الْأَعْجَمينَ؛ فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ ما كانُوا بِهِ مُؤْمِنين؛هر گاه ما آن را بر بعضى از عجم [غير عرب‏] ها نازل مى‏كرديم ... و او آن را بر ايشان مى‏خواند، به آن ايمان نمى‏‌آورند. این آیات شریف به این نکته اشاره داردی که ملت عرب دست کم اعراب معاصر نزول قرآن به دلیل تعصب بر عربیت خود سخن و پیام خدا از سوی فردی غیر عرب پذیرا نبودند و اگر قرآن بر فردی غیر عرب نازل می‌شد پیامبری وی و سخنش را نمی‌پذیرفتند موقعیت جغرفیای استراتژیک محل نزل قرآن نکته آخری که در خصوص علت نزول قرآن به زبان عربی باید مورد توجه قرار داشت باشد موقعیت سوق الجیشی  حساس و استراتژیک عربستان در زمان نزول قرآن است . با توجه به اینکه موقعیت های دیگر همچون ایران و روم تحت تسلط حکومت‌های مقتدر و خودکامه اداره می‌شد این احتمال می رفت که شروع تبلیغ و ترویج اسلام از این چنین مناطقی با مشکلات جدی ومهمی بر خورد نماید به طوری که گسترش و توسعه آن را غیر ممکن نماید این در حالی است که جزیره العرب از چنین تمدن و دولت مرکزی و مقتدر برخوردار نبود و آنچه دراین سرزمین خود نمای می‌کرد  چیزی جز قبیله های پراکنده عرب جاهلی نبود  چرا که نتوانسته بودند از پیشرفت و توسعه لازم برخور دار شوند از طرفی ممالکت دیگر هم تمایلی به تصرف این سرزمین بیابانی و خشن را نداشتند. تا اینکه بدین وسیله زمینه از بین رفتن رسالت نبوی فراهم شود در واقع این چند نکته می‌تواند به عنوان مؤلفه‌های اصلی چرایی عربی بودن زبان قرآن مطرح شود  
تصویر علی بیرانوند sabeghoon 22 مهر, 1394 چرا قرآن به زبان های مختلف نازل نشد؟
با سلام و تشکر از مطلب ارسال شده در قسمت سوالات قرآنی در ادامه و  تکمله بحث لازم دانستم که مطالبی را ذکرچند نکته بیان نمایم: نکته: اول هر چند محتوای جواب از ابتدا تا انتها به گونه‌ای سامان یافته است که گویایی و چرایی بیان عربی قرآن می باشد در نهایت و نتیجه گیری نویسنده نکته‌ای را بر این مضمون می‌نگارند «در قرآن كریم در حدود ۱۰ مورد آورده شده، اشاره به زبان عربی امروزی نیست بلكه مراد واضح و روشن بودن آن تعالیم الهی و خالی بودن آنها از پیچیدگی و ابهام می باشد،» این مطلب و نکته این توهم را به وجود میآورد که خداوند متعال عبارت عربی که در وصف قرآن بیان میکند گویایی زبان عربی رایج نیست. این در حالی است که در بیان اینکه مقصود از واژه عربی چیست دو دیگاه وجود دارد ابتدا «عربی» به معنای  کلام عربی یا انسان عرب زبان  است[1] دوم آنکه مقصود از کلام فصیح است. کما اینکه لغت شناسانی معروفی همچون راغب اصفهانی به این مطلب اشاره داشته‌اند إِعْرَابُ‏ الكلامِ: إيضاح فصاحته، و خصّ‏ الْإِعْرَابُ‏ في تعارف النّحويّين بالحركات و السّكنات المتعاقبة على أواخر الكلم، و الْعَرَبِيُ‏: الفصيح البيّن من الكلام، قال تعالى: قُرْآناً عَرَبِيًّا* [يوسف/ 2]، و قوله: بِلِسانٍ‏ عَرَبِيٍ‏ مُبِينٍ‏ [الشعراء/ 195]، فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا [فصلت/ 3]، حُكْماً عَرَبِيًّا [الرعد/ 37]، و ما بالدّار عَرِيبٌ‏. أي: أحدٌ يُعْرِبُ عن نفسه، و امرأةٌ عَرُوبَةٌ: مُعْرِبَةٌ بحالها عن عفّتها و محبّة زوجها، و جمعها: عُرُبٌ‏. قال تعالى: عُرُباً أَتْراباً [الواقعة/ 37]،[2] ________________________________ [1]. ر.ک: قرآن شناسی، آیه الله مصباح ‌یزدی، ص126. [2]. مفردات ألفاظ القرآن، ص557
تصویر علی بیرانوند sabeghoon 11 مرد, 1394 بهترین فرمول قرآنی برای محبوب شدن نزد دیگران
سلام ممنونم از حسن نظرتون ان شالله در تمام مراحل زندگی موفق باشید

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 2