مطالب دوستان سید صادق میرمحمدی

تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 10 ارد, 1403 مشاوره/ اخلاق: می خوام از شدت عصبانیت، دوستم رو تا حد مرگ کتکش بزنم...
سلام مجدد به شما کل جریانی که در دو سطر گفته بشه کل جریان نیست فقط ابهامات رو خواهد افزود. نهایت کمکی که می تونیم بهتون بکنیم اینه که توجه داشته باشید که پسری که باهاش طرف هستید مثل شما در این شرایط پر از هیجان هستش و شخصی که دچار هیجان (نفرت) باشه در تصمیم گیریهاش اثر می گذاره چه برای شما و چه برای این پسر. تنها کاری که میشه کرد اینه که اجازه بدید مدتی بگذره تا این هیجان و نفرت متعادل تر بشه، بعد با یک محبت عینی (مثل دادن یک هدیه) ذهنیت منفی طرف مقابل رو به کلی پاک کنید تا روابط شما به روابط گذشته برگرده. و الا اگر انگیزه کافی برای برگشت به حالت اولیه ندارید منتظر زمان باشید تا ببینید روزگار چطور رقم خواهد خورد. موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 10 ارد, 1403 سوال تربیتی/ اخلاقی: بچه های کلاسی که داخلش هستم خیلی فحش رکیک میدن
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر دغدغه شما رو برای حفظ و رعایت امور اخلاقی تمجید می کنم امیدوارم این حساسیت دینی رو در تمام مراحل زندگی حفظ کنید و با یک چشم انداز واقعی نسبت به سرنوشت و حتی زندگی بعد از زندگی کنونی زندگی کنید و بهترین ها رو برای خودتون ذخیره کنید. بنده خودم معلم هستم و مشکل شما رو از نزدیک لمس کردم که ضمن تذکرات متعدد باز هم می بینم برای بعضی بچه ها این رویه عادت شده و به قول شما برای اونها یک امر عادی شده و طرف برای اینکه با یک اشتباه محاسباتی از همکلاسیش عقب نمونه مجبوره از این ادبیات استفاده کنه. در عین حال می بینم بعضی از شاگردام مثل شما، هیچ اعتنایی به آنچه بین بعضی بچه ها رد و بدل میشه نمی کنن و مشغول کار خودشون هستن، به هیچ وجه همرنگ این جوّ نمی شن و حتی اگر کسی که آلوده شده به این ادبیات اگر تمایل داشته باشه که این افراد پاک رو هم به کار بگیره تا اونها رو هم آلوده کنه، به هیچ وجه بهایی بهشون نمیدن و اجازه نمیدن که ازشون سواری بگیرن. این گونه افراد امثال شما ، بر گرفته از تربیت صحیح خانوادگی به این درک از تشخیص خوب و بدی رسیدن. کنترل زبان خودشون رو دارند و به قول معروف برای گفتار و رفتار خودشون فیلتر می ذارن، چون برای خودشون ارزش قائل هستند دوست دارن وقتی حرف می زنن قیمتی باشه، چرا که می دونن گفتار هر کسی شناسه و پروفایل هر کسی هست. پیشنهاد ما این هست که: 1-در کلاس خودتون رو به تغافل بزنید، گویا چیزی نشنیدید، بلکه توی کلاس خودتون رو در وقت فراغت (به مطالعه آزاد یا تفکر همراه با تمرکز) اونقدر عادت بدید که اصلا به مرحله شنیدن این گونه حرفها هم نرسه تا لازم باشه خودتون رو به تغافل بزنید. به هیچ وجه نسبت به این گونه حرفها واکنش نشون ندید، نخندید، بلکه از درون نسبت به این گونه حرفها منزجر باشید. 2. جنبه معنویت خودتون رو با نمازهای اول وقت و تفکر در مورد خود، خدا، و آفرینش تقویت کنید تا کمتر از این فضا لطمه و آسیب ببینید. وقتی نور ایمان در دل شما افتاد ضرری به شما نخواهد رسید، و دائم با جو موجود با روحیه انتقادی برخورد خواهید کرد نه اینکه منفعل بشید. همانطور که قران می فرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ۚ ؛ ای اهل ایمان، شما (ایمان) خود را محکم نگاه دارید، که اگر همه عالم گمراه شوند و شما به راه هدایت باشید زیانی از آنها به شما نرسد. 3- طبعا در هر کلاسی تعداد معدودی هستند که در صف جلوی این ناهنجاری هستند و بقیه گاهی دنباله رو هستند. شما این تعداد معدود رو شناسایی کنید و به طور تک تک بعد از ارتباط گیری وارد گفتگو بشید. (از تذکر در جمع پرهیز کنید). ازشون نظر خواهی کنید که نظرشون در مورد این روایت که منسوب به حضرت علی ع است چیست؟  مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود، مواظب گفتارت باش که رفتارت می شود، مراقب رفتارت باش که عادتت می شود، مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود، مواظب شــخـصیتت بــــــاش که سرنوشتت می شود. بعد از شنیدن نظر اونها و تایید احتمالی اونها نسبت به این عبارت این بار در مورد مساله ای که مد نظرتون بود باهاشون وارد بحث بشید. برای اونها تبیین کنید که این نحو گفتار شما به تدریج بر رفتار شما و در نتیجه بر شخصیت شما اثر می ذاره و علاوه بر آسیبهای شخصی باعث میشه که منزلت اجتماعی تون رو هم از دست بدید. و چون که شما برای خودتون ارزش قائل هستید پیشنهادم اینه که انتقاد ما رو پذیرا باشید. شما اگر این مرحله (امر به معروف و نهی از منکر) رو انجام بدید، یعنی از مرحله انزجار درونی هم فراتر برید و وارد میدان گفتگو بشید، خودتون رو از آسیبهای چنین فضایی واکسینه کردید. از خداوند برای شما و تلاش در جهت اصلاح دوستان و خودمداری در این مسیر و موفقیت در عرصه دانش توفیقات دائمی خواستارم  
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 10 ارد, 1403 پسرم 7 ساله‌ام تحمل باخت نداره
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از اعتماد و ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر دغدغه ای که برای  تربیت فرزند خود دارید ستودنی است. این دغدغه باعث شده که این چالشی که باهاش مواجه شدید رو با ما در میان بزارید. که امیدوارم بتونم قدری از دغدغه و این که چه باید بکنید شما رو یاری کنم. سوال فرمودید که فرزند شما تحمل شکست رو نداره و چون تاب این پدیده رو نداره گریه می کنه و شما برای اینکه حس شکست بهش دست نده به دروغ وصله پیروزی بهش می زنید. یکی از اشتباهات شما این است که برای در امان ماندن از گریه ایشون و مواجهه ایشون با شکست، به ابزار دروغ متوسل میشید، شما نمی تونید برای همیشه از این ابزار استفاده کنید ضمن اینکه گاهی فرزند شما متوجه میشه که شما دارید دروغ می گویید و ثمره این دروغ سلب اعتماد کودک از شماست. ثمره دیگر این هست که این مجوز به کودک دادید که گاهی میشه برای سرپوش گذاشتن نسبت به حقیقت دروغ گفت. ضمن این که شکست به خودی خود بد نیست. هیچ کسی در زندگی نیست که موفق شده اما طعم شکست رو نچشیده باشه. پس شما از مواجهه با شکست مقاومت نکنید بلکه گاهی اصلا کودکتون رو وارد معرکه کنید که اشتباه کنه و شکست بخوره. و وقتی شکست خورد براش کف بزنید (تشویقش کنید) که آفرین که شکست خوردی چون با این شکست یک تجربه کسب کردی که خیلی ها از این تجربه محرومند. یه مثال براش بزنید که یه مورچه که بارها و بارها موقع بالا رفتن از دیوار می افته زانوی غم بغل نمی کنه بلکه فورا یا علی می گه و از دیوار بالا میره (با همین خوشمزگی بهش بگید) یا داستان مخترعینی مثل ادیسون یا مخترعین هواپیما رو بگید که در مسیر موفقیت شکست خوردند اما از شکستهاشون درس گرفتند و مشکلشون رو رفع کردند. نکته: سعی کنید که بازیهایی رو انتخاب کنید که از حالت شانسی بودن دور باشه (مثل منچ)، یعنی بازی رو انتخاب کنید که به تلاش و فکر کودکتون وابسته است. و در طی بازی برای هر حرکت درستش اون رو تشویق کنید، یا برای حرکت اشتباهش در حین بازی نتیجه حرکت اشتباهش رو بگید. با این کار اینطور برای کودکتون وانمود کردید که پیروزی در یک بازی نتیجه صدها گام درست هستش، و نه تنها یک گام درست. و کسی که می بازه به این معنی نیست که کلا هیچ گام درستی بر نداشته. در ادامه لطف کنید به لینک زیر که مربوط به سوال یکی از کاربران در این زمینه است مراجعه بفرمایید http://btid.org/node/241865 در ادامه اگر سوال یا نکته مبهمی بود بفرمایید موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 10 ارد, 1403 سوال اخلاقی: راه غلبه بر شهوت برای پسر 18 ساله چیست؟
سلام خدمت شما کاربر گرامی ضمن سپاس از شما بابت اعتماد به مجموعه اندیشه برتر. مقاومت و خودمداری شما در این زمینه بسیار ستودنی است. که امیدواریم هر چه زودتر از این دوره عبور کنید و با یک ازدواج موفق وارد یک زندگی رضایت بخش بشید. میل جنسی امری طبیعی است که هر شخص سالمی در سن خاصی با آن مواجه می شود. و مثل هر نیاز دیگری باید آن را در راستای خودش هدایت کند و در کانال خودش ارضا کند. این مهم است که که چگونه ما با نیازهامون تعامل کنیم. دقیقا مثل نیاز به آب و غذا، که جواب و راه مناسب می طلبه. و الا اگر به عنوان مثل همین نیاز به آب و غذا، با سرقت و دست درازی به مال مردم تامین بشه، ضمن سلب آرامش به انحراف و کجروی منجر خواهد شد. اما در مورد نیاز جنسی، که باز چاره ای جز رفع نیاز اون از راه خودش نیست، اما تا حصول فرصت برای ازدواج (که امید وارم هر چه زودتر این امر مقدس براتون فراهم بشه) باید این نیاز رو متعادل کرد. (قابل حذف نیست اما میشه اون رو متعادل کرد). پس به اینجا رسیدیم که غریزه جنسی امری طبیعی است. و مهم این است که چگونه اون رو کنترل کنیم. اجازه بدید یه کم بیشتر از مکانیزم درونی تون بگم. تا روند کار بیشتر دستتون بیاد. نفس هر انسانی از سه قوه تشکیل شده (شهوت، غضب، عقل) که آدم  متعادل کسیه که 1- هر کدوم رو در حد متعادل داشته باشه 2- شهوت و غضبش در کنترل عقلش باشه. که طبعا این شخص کسی است که با توجه به جهان بینی و اعتقاد به قیامتی که داره، شهوت رو در قالب ازدواج بر طرف می کنه (یا جنب شدنی که به طور غیر اختیاری در خواب اتفاق می افته) 3-.. اگر به روی هر کدوم از این قوا بیشتر تمرکز داشته باشید و اهمیت بدید، اون قوه بزرگتر و قوی تر میشه و قوای دیگه ضعیفتر میشه. بخاطر همین اگر کسی حیث شهوتیش قوی و بزرگ شد، قدرت تعقل و تأملش کم میشه. نسبت به سرزنش دیگران بی تفاوت میشه. دوراندیشی خودش رو نسبت به آینده از دست می ده. از اون طرف اگر کسی به قوه عقلانی خودش اهمیت بده، شهوتش افول می کنه چنانچه مولی علی علیه السلام می فرماید :« مَن‌ كَرُمَت‌ عَلَيهِ‌ نَفسُهُ‌ هانَت عَلَيهِ شَهوَتُهُ. هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، شهوتش نزد او بى ارزش مى‌شود» . و ارزش و ریشه انسان، همان بُعد عقلانی اوست. پس رسیدیم به اینکه اگر به شهوت و قوای جنسی بیشتر اهمیت بدید، این قوه حجیمتر میشه و قوای دیگه رو ضعیف می کنه، اراده شما که از جلوه های نیروی عقلانی شماست ضعیف میشه . پس اینجا باید دو کار بکنید 1- از تحریک و اهمیت دادن به قوای جنسی به شدت بپرهیزید. سوال: با چه روشی؟ * از دیدن عکسهای مستهجن به شدت پرهیز کنید و جدای از حکم شرعی، اون رو بعنوان خط قرمز خود بدانید و بلکه مجازات تعیین کنید، برنامه ها و سایتهایی که زمینه دیدن این عکسها رو فراهم می کنه پاک کنید و مسدود کنید؛  حتما شنیدید که «آنچه دیده بیند، دل کند یاد»! بخش زیادی (نه به تمامه) از خطورات ذهنی و حتی خواب شما از «دیدن تصاویر» ناشی میشه که قوه خیال با استفاده از تصاویر ذخیره شده، دست به ترکیب و خیال پردازی میزنه. طبق یافته های روانشناسی، دیدن و قوه بصری، مخرب ترین و موثرترین عامل بر روح و روان آدمی است (نسبت به حواس دیگر) به شدت باید مواظب افکارتون باشید و اگر افکار مستهجن به ذهنتون اومد اون رو منصرف کنید. گاهی دیدن تصاویر مستهجن زمینه تخیلات شهوانی رو فراهم میاره و تخیلات هم به مرور به رفتارهای شهوانی منجر میشه، به این روایتی که منسوب به حضرت امیر علیه السلام است دقت بفرمایید :  مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود، مواظب گفتارت باش که رفتارت می شود، مراقب رفتارت باش که عادتت می شود، مراقب عادتت باش که شخصیتت می شود، مواظب شــخـصیتت بــــــاش که سرنوشتت می شود. پس به طور ویژه باید مواظب ورودی های ذهن و چشم خودتون باشید، چون به سلامت روحی و روانی خودتون اهمیت می دید توصیه ما این هست که برای مدتی از گوشی های ساده استفاده کنید تا موقعی که به یک قوت و قوام روحی و ارزش وجودی قابل توجهی برسید، و مطمئن باشید که چیزی از دست نخواهید داد. امام علی علیه السلام می فرماید :« مَن‌ كَرُمَت‌ عَلَيهِ‌ نَفسُهُ‌ هانَت عَلَيهِ شَهوَتُهُ. هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، شهوتش نزد او بى ارزش مى‌شود» . و ارزش و ریشه انسان، همان بُعد عقلانی اوست. *پوشیدن لباس  زیر، موقع حمام کردن *نپوشیدن لباس تنگ * رفع کردن دیر به دیر موهای زائد بدن * حتی المقدور نخوردن غذاهای مقوی و گرم *حتی المقدور از تنهایی فرار کنید و یا خودتون رو به کاری که نیاز به فکر و تعقل داره مشغول کنید *... 2- تقویت بُعد عقلانی و کارهای ذهنی و فکری سوال: با چه روشی؟ *کتابهایی که اندیشه و پردازش ذهنی شما رو تقویت و فعال می کنه مطالعه کنید. توضیح: هر چه چگالی افکار مفید و مثبت شما نسبت به افکار منفی و شهوانی شما بیشتر باشه کمتر ذهن خود رو روی امور شهوانی متمرکز می کنید. (مثل ریختن مکرر آب زلال توی یک ظرف آب که با جوهر سیاه مشکی شده که به تدریج از سیاهی محتوا کم میشه) * تحصیل انرژی مثبت، مثل کار خوب کردن در حق دیگران، بوسیدن پای پدر یا مادر، حال دیگران رو خوب کردن * شرعیات دین نظیر نماز اول وقت  و درد دل با خدا در این زمینه برای دریافت انرژی مثبت معجزه می کنه. *گردش ، ورزش و فعالیتهایی شاد که قوای درونی شما رو تخلیه می کنه * ورزشها یا بازیهای فکری که قوه عقلانی شما رو تقویت کنه (مثل شطرنج و..) * شرکت در فضاهایی که به شما معنویت و نورانیت تزریق کنه (نظیر شرکت در مراسم هیاتهای مذهبی) بهترین ها رو برای شما آرزومندم پی نوشت: 1-غرر الحكم : ح 8561
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 09 ارد, 1403 سوال اخلاقی - مشاوره‌ای: معنای کرامت نفس در روایات و فرق آن با عزت نفس
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن تشکر از ارتباط شما با مجموعه فرمودید که کرامت نفس یعنی چه. کرامت نفس یعنی حس ارزشمندی که شخص به خود دارد. و این «خود» به همان «نفس مطمئنه» است که در درون هر کسی به امانت قرار داده شده که گاهی این خود آگاهی و حس ارزشمندی به خاطر گناه و هوای نفسی که نفس مطمئنه رو احاطه می کند از خود آدم مکتوم می ماند، به قول معروف خود شخص مانع دیدن این «خود واقعی» میشود. منیتها و غرور و هوس ها مانع می شوند که طرف بتونه خود واقعیش رو پیدا کنه. که در موقعیت های مثل اضطرار و چالشهای ناگهانی که شخص  نه از خود امیدی دارد و نه از دیگری، این حجاب ها و موانع بر طرف میشه و توجهش به خدا معطوف میشه. که در قران کریم چنین موقعیتی به طور مثال هنگام وقوع طوفانهای دریایی آمده است. کرامت نفس رو اگر بخواهیم در قالب مثال بیاریم مثل یک قطعه طلاست که ارزشمند است. کسی از این طلا استفاده بهینه می کند که حس و علم ارزشمندی نسبت به طلا داشته باشد. و الا کسی که چنین علم و حسی نداشته باشد ممکنه این طلا رو در قبال یک پاکت خوراکی عوض کند. مثل دختربچه ای که گوشواره طلای خودش رو با یک خوراکی عوض می کند. کرامت نفس مترادف عزت نفس هستش که جز از راه تقوا و مجاهده با نفس حاصل نمیشه. همانطور که خدا در قران می فرماید «ان اکرمکم عند الله اتقاکم؛ ارزشمندتر و بزرگمنش ترین شما کسی است که بیشتر اهل تقوا باشد». کسی که کرامت نفس داشته باشد رفتارهای کریمانه و بزرگ منشانه منعکس میشه. و از اون طرف کسی که کرامت نفس نداشته باشه و برای خودش ارزشی قائل نباشه ممکنه اهل هر کاری باشه و خودش رو هزینه هر کاری بکنه. اما کرامت نفس با اعتماد به نفس متفاوت است. اعتماد به نفس حس قوت و قدرتی است که شخص در مواجه با چالشهای زندگی می تواند در خود درک کند. و لو اینکه این شخص برای خودش ارزشی قائل نباشد. مثلا همین اعتماد به نفس ممکن است در جهت شر و گناه بکار گرفته شود، که دقیقا بر علیه کرامت نفس باشد. مثل کسی که دزدی می کند اگر اعتماد به نفس نداشت انگیزه ای برای ارتکاب گناه نداشت. اما در عین حال کسی که با کمال اطمینان مرتکب یک ناهنجاری میشه (مثلا خانمی که با تمام جسارت بی حجاب است) دقیقا بر علیه کرامت نفسانی خودش اقدام خواهد کرد. چنین خانمی برای خودش یک ارزش متعالی قائل نیست که خودش رو ابزاری برای تامین شهوت بصری مردها قرار می دهد، و چون «خود واقعی» اش را فراموش کرده از بدن خود ابزاری برای اثبات و نشان دادن خود بهره می برد. امیدوارم به جواب مفیدی رسیده باشید موفق و پیروز باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 09 ارد, 1403 سوال اخلاقی: مقداری از وسایل فردی که در حق من بدی کرده بود را برداشتم
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر اهتمام شما نسبت به مسائل شرعی قابل تقدیر است. طبعا این حس پشیمانی که دارید ناشی از این است که شما برای خود و اینده خودتون ارزش قائلید و دوست ندارید روز قیامت به گرفتاری و مکافات مبتلا باشید. و الان در این چالش از ما راه چاره می خواهید چون می دونید وزنه حق الناس خیلی سنگین است و اگر در این دنیا این قضیه رو حل و فصل نکنید، چه بسا در اون دنیا دست نیاز به صاحبان حق دراز کنید و به اصرار و تقلی و التماس از ایشون بخواهید که شما رو ببخشه. اما طبعا شما نمی خواهید قضیه به اونجا کشیده بشه. در وهله باید عرض کنم که دست اندازی شما کار اشتباهی بود که باید برای اصل ارتکاب این گناه توبه و استغفار کنید. اما برای حل و فصل این چالش با توجه به این که بخشی از اموال ایشون رو برداشتید، رد مظالم در اینجا راه چاره نیست، چون رد مظالم در جایی است که شما طرف مقابل رو نشناسید. طبعا این حق شماست و صاحب اختیار هستید که ایشون رو ببخشید یا خیر، که اگر ببخشید طبعا خدا هم جبران خواهد کرد اما اگر ببخشید یا نبخشید بالاخره باید وسائلش رو بهش برگردونید و اینکه به طور کلی ازش حلالیت بطلبید که اگر بهش ضرر زدید یا از وسائلش درست استفاده نکردید کفایت نمی کنه، چون ذهن ایشون در مواجه با حرف شما اصلا به این مورد نخواهد رفت که عمدا به مالش دست درازی کردید، بلکه این طور برداشت می کنه که ضررهایی که از روی سهو و غیر اختیاری بوده رو می تونه ببخشه. نشان به این نشون که اگر بعد از حلالیت ایشون قضیه رو بهش بگید واقعا ناراحت میشه و اون وسائل رو از شما مطالبه خواهد کرد و لو اینکه شما رو قبلا بخشیده. پیشنهاد ما: اگر قصد بخشیدن ایشون رو ندارید باید سعی کنید قضیه رو به روز اول برگردونید. یعنی وسائل ایشون رو به ایشون برگردونید. ممکنه بپرسید که من دوست ندارم که متوجه بشه که من وسائلشو برداشتم، در جواب می گیم که برای برگردوندن وسائل لزومی نداره که شما اعلام کنید، بلکه همین که وسائل ایشون رو در معرض دسترسی ایشون قرار بدید کافیه، و لو اینکه اصلا متوجه نشه چه کسی وسائلش رو اینجا قرار داده. و همین حد برای پاک کردن حق الناس کفایت می کنه. منتهی اصل دست بردن به وسائل دیگران یک معصیت هست که باید بابتش توبه کنید و از خداوند طلب آمرزش کنید. اگر هم بپرسید که بلاخره حق و حقوق زیادی گردن ایشون دارم، در جواب می گم که این حق و حقوق اگر برای شما در اون دنیا ذخیره بشه بهتر از این است که با این روشی که پیش گرفتید خودتون رو در اون دنیا گرفتار کنید. و در ادامه تعامل با ایشون طوری برخورد نکنید که از روحیه شما سوء استفاده کنه و به قول معروف سوارتون بشه موفق و پاینده باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 08 ارد, 1403 مشاوره/ اخلاق: می خوام از شدت عصبانیت، دوستم رو تا حد مرگ کتکش بزنم...
سلام مجدد خدمت شما باز هم اطلاعات خاصی جز تکرار آنچه گفته بودید ندادید. بهر حال ضمن توجه به توضیحاتی که خدمت شما گفته شد در این مواقع چالشی آرامش خودتون رو حفظ کنید، این جور موقعتیها رو یادداشت کنید تا با یک آمادگی ذهنی از قبل، متوجه بشید که در این جور مواقع باید چگونه رفتار کنید. حتما و حتما خوبیهای دوستتون رو به خاطر بسپارید، این خاطر سپاری رو اونقدر تکرار کنید که حتی در مواضع تنشی به راحتی خوبیهای دوستتون بر این نقاط منفی دوستتون سایه بندازه توجه به امور معنوی، خودشناسی،  پیدا کردن خود واقعی تون و تعهد به تکالیف شرعی که دقیقا با تمایلات نفسانی شما در تعارض هست به شدت می تونه روح شما رو قوی کنه و در مواضع تنشی باعث میشه خودمدار تر باشید موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 08 ارد, 1403 مشاوره/ اخلاق: می خوام از شدت عصبانیت، دوستم رو تا حد مرگ کتکش بزنم...
سلام خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر سوال فرمودید که با وجود خوبیهای بسیاری که در حق دوستتون کردید اما با اتهامها و بد رفتاری های ایشون مواجهید و این شما رو عصبانی کرده به نحوی که روحیه انتقام جویی در شما پیدا شده. هر چند سوال شما بسیار کلی هست و قضیه رو برای ما سر بسته گذاشتید، اینکه مثلا این اتهام چی هست و چی باعث شده که به شما بدبین بشه؟ و اینکه شما قبل از این چه رفتار یا حرفی زدید که ایشون رو به واکنش واداشته؟ چند ساله با هم دوست هستید؟ و شاخصه های دوستی برای انتخاب ایشون چی بوده؟  اما به همین منوال مواردی کلی خدمت شما عرض میشه. ببینید اینکه آستانه تحمل شما نسبت به این قضیه پایین اومده و اینکه در صدد انتقام جویی براومدید، ناشی از حساسیت شما روی این قضیه است. هر چه حساسیت و تمرکز حواستون روی این قضیه و کنشگری دوستتون بیشتر باشه، بیشتر شکننده تر خواهید شد. هر چه این رفتار دوستتون رو بزرگ بدونید ، به همون ذهنیتی که دارید بیشتر اذیت میشید. اما باید ببینید واقعا لزومی داره این همه به رفتار دوستتون اهمیت بدید و اون رو بزرگنمایی کنید تا به همون نسبت منفعل و شکننده و عصبی بشید؟ جالب اینه که هر چه واکنش شما نسبت به این رفتار تندتر بشه، مجدد رفتار ایشون رو تقویت خواهد کرد، چون دوست شما می بینه که یک نقطه ضعف پیدا کرده که می تونه شما رو بخاطرش اذیت کنه. واکنش شما در ادامه کنشگری ایشون بسیار مهمه. دو نکته: 1- اولا فقط کافی است که برای چندین مرتبه هیچ واکنشی نسبت به اتهامهای ایشون نداشته باشید، تاکنید می کنم هیییچ واکنشی، حتی لزومی نداره که از خودتون بابت حرفاش دفاع کنید و کارتون رو توجیه کنید، دقیقا طوری برخورد کنید که هیچ اتفاقی نیفتاده، نه حرفی زده و نه اتهامی. به تدریج با این رویه، انگیزه ایشون برای اتهام صفر خواهد شد. 2- اگر این تنش فقط و فقط بین شما دو نفر هستش، و کسی از این تنش ها و اتهامها اطلاعی نداره ، اگر بدونید حق با شماست و کار شما درست هست و هیچ دلیلی برای اتهام زنی وجود ندارد، پس باید مطمئن باشید که کار شما درست است و حق با شماست. براتون اهمیتی نداشته باشه که ایشون چی ذهنیتی نسبت به شما داره. اتهام زنی ایشون تاثیری در حق بودن راه و منش شما نداره پس به رویه خودتون ادامه بدید. اگر دفاع از خود و رفع سوء تقاهمات اثری داشت تاکنون اثر خود رو می گذاشت اگر نه، واقعا فکر می کنید که وصله ها و اتهاماتی که می زنن واقعا دلیل خاصی داره و شما بهش بهانه دادید باید در اصلاح اون بربیایید، و قبل از اینکه بخواهید دوستتون رو کنترل کنید در صدد بهینه سازی و تنظیم رفتار خود باشید. بهترین ها رو برای شما آرزومندم موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 05 ارد, 1403 سوال اخلاقی: انسان چگونه میتونه درهمه زمینه ها صبور بود؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر راجع به سوال شما باید عرض کنم که سوال شما بسیار کلی است. ضمن اینکه مشخصات خودتون رو هم نفرمودید. صبوری بودن در هر زمینه ای راه و شیوه خودش رو خواهد داشت. اما در این زمینه مواردی که به نظر مفید میاد رو خدمت شما تقدیم می کنم. لینکهای زیر مربوط به برخی مراجعین هستش که در زمینه های مختلف سوال فرمودند. در نهایت اگر لازم دیدید که مساله شما نیاز به توضیح بیشتری داره در ادامه بفرمایید http://btid.org/node/211957 https://btid.org/fa/news/3920 http://btid.org/node/196530 موفق باشید
تصویر روئین تن مهدی روئین تن مهدی 05 ارد, 1403 سوال اخلاقی/ اعتقادی: چکار کنم که جز نمازگزارانی نباشم كه خداوند در قرآن گفته وای بر نمازگزاران؟
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر اصل دغدغه مندی شما که بخاطر این دغدغه مندی چنین سوالاتی طرح کردید یک امتیاز برای شما محسوب میشه، چرا که دوست دارید با این اهمیتی که به دین و شرعیات می دید هر روزتون بهتر از دیروزتون باشه تا مشمول آن دسته از افرادی نباشید که حضرت علی ع فرمود کسی که دو روزش مثل هم باشد ضرر کرده است. اما سوال اول: قران می فرماید : فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ﴿۴﴾؛پس واى بر نمازگزارانى (۴) الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾؛ كه از نمازشان غافلند (۵) الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿۶﴾؛ آنان كه ريا مى كنند (۶) کم گذاشتن برای هر کسی در مورد نماز نسبت به افراد متفاوت است. کسی که اصلا نماز نمی خونه در این برهه زمانی اگر می خواد مشمول این آیات نشه باید اهل نماز باشه . کسی که نماز میخونه اما نمازش برای این هست که در بین مردم منزلت داشته باشه یا اینکه پست ومقامی بهش بدن، اگر می خواد مشمول این آیات نشه باید نمازش رو برای خدا خالص کنه. که ان شاء الله در مورد شما هیچ کدام صادق نیست و شما هم اهل نمازید و هم نمازتون رو عاشقانه و متواضعانه، خالص برای خدا می خونید. چون می دونید که ما آدما در این دنیا می کاریم تا در اون دنیا برداشت کنیم، و کسی که در زمین دیگران بکاره، و عبادتش رو برای دیگران انجام بده، جز ضرر چیزی عائدش نمیشه. چون می دونید که ما در این دنیا ماندگار نیستیم و سعی می کنید عباداتتون رو برای دیار باقی به نحو احسن انجام بدید. چون خدای خودتون رو می شناسید که از هر گونه عیب و نقصی مبرا است و خودتون رو می شناسید که در مقابل خدا فقر محضید لذا با تمام وجود سعی می کنید نمازتون رو با حضور قلب بخونید. در این موضوع می تونید به لینک زیر مراجعه بفرمایید http://btid.org/node/232995 اما راجع به سوال دوم راه شیعه بودن واقعی به این است که به دانسته هاتون عمل کنید، به عبارت دیگر رعایت تقوا رو دغدغه هر روزتون قرار بدید، خود حضرت علی ع می فرماید من با رعایت تقوا، خودم رو تربیت می کنم. که البته حضرت علی ع با عنوان معلم بشریت هستش و به ما یاد می دن چگونه باشیم. برای رعایت تقوا لازم هست شناخت و باور خودتون رو نسبت به خدا تقویت کنید. چالش های ذهنی خودتون رو حل و فصل کنید اینکه بالاخره من در این دنیا چکاره ام؟ گره هاتون رو با خدا وا کنید، دائما این دغدغه ذهنی شما باشه. به مرور وقتی با عمل کردن به دانسته ها از وادی شناخت ذهنی به باور قلبی رسیدید به تدریج از امام خود رنگ خواهید گرفت و یک شیعه واقعی می شید. اونوقت خدا رو مثل خود حضرت با چشم دل خواهید دید و از زندگی پر معنا لذت خواهید برد، البته این مرحله، کار یک شبه و دو شبه نیست اما با صبر و همت شما این شدنی است. چیزی که مانع از پذیرش قلبی ولایت حضرت میشه، و این مانع در دل هر کسی هست ، خدایی است به نام «هوای نفس» که همون خودخواهی ها و استبدادی است که کم یا زیاد روح و قلب هر کسی رو در بر گرفته، شخص با رعایت تقوا و واپس زدن این خدای درونی و از بین بردن اون، به «خود واقعی یا همان نفس مطمئنه» می رسه. و این یعنی همان ذوب شدن در ولایت و همرنگ شدن و زندگی کردن با حضرت، در این همرنگی به هیچ وجه بُعد زمانی موجب فاصله گرفتن از حضرت نمیشه، بلکه حضرت رو حاضر در عرصه آفرینش می بینه. در این مرحله بیش از اینکه چشم سر کارایی داشته باشه چشم دل فعالیت خواهد کرد. پس راه رسیدن به این دغدغه فقط و فقط تقوا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات است. که در این زمینه ممکنه این لینک برای شما مفید باشه http://btid.org/node/223713 سوال سوم راجع به این سوال باید عرض کنم که قران همه چیزش نور است و با هر حسی که با قران در ارتباط باشید به همان میزان بهره خواهید برد. گاهی فقط چشم با دیدن بهره می بره، گاهی علاوه بر چشم، گوش هم بهره میبره، گاهی علاوه بر ایندو ذهن هم با تامل در آیات بهره می بره و... اما ترتیل خواندن قران به اصطلاح این است که قران رو آرام و بادقت خواند. در این زمینه هم شما رو به لینک زیر توجه میدم http://btid.org/node/187981 التماس دعا

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 275