سلام خدمت شما کاربر محترم
سپاس از ارتباط شما با مجموعه
امیدوارم بتونم شما رو در این سوالی که فرمودید کمک کنم
حقیر به عنوان مشاور دینی و اخلاقی، از این نوع سوالاتی که شخص واقعا به دنبال ارزشمندی خودش هست، به دنبال ارتقاء و تعالی خودش هست خوشحال میشم.
خرسندم که با کسی هم صحبت می شم که دغدغه او تعالی بخشی به زندگی خودشه که قطعا این نشان دهنده این هست که شخصی که چنین سوالی می کنه برای خود و آینده خودش ارزش قائله. لذا دستور العمل می خواد، راهکار می خواد و این باز نشان دهنده عزم و همت اوست. پس قدر خودتون رو بدونید که شما بر خلاف خیلی ها که در باتلاق دنیازدگی گیر افتادن، خواستار یک زندگی زیبا و با رنگ خدایی هستید.
ببینید رمز و کلید آرامش واقعی در یک کلمه است که خود قران بهش اشاره کرده. (الا بذکر الله تطمئن القلوب) خداوند در این آیه به فرزندان حضرت آدم هشدار و تلنگر زده که فقط با یاد و زندگی کردن با خداست که بشر می تونه به آرامش برسه، این تلنگر و هشدار واسه اینکه که خیلیها برای رسیدن به آرامش (که خواسته هر انسانی است) به اشتباه از راههای دیگه استفاده می کنن اما جز سردرگمی و فلاکت نصیب آنها نخواهد شد، و لو اینکه غرق ثروت باشن،
اما برای رسیدن به این اکسیر بزرگ یه اهرمهای کمکی وسازنده وجود داره در عین حال یک موانع سوزنده وجود داره که هم باید از اهرمهای کمکی بهره گرفت و هم موانع که مهمترین اونها هوای نفس هستش رو کنار زد. که به مناسبت راه هر کدام رو خواهیم گفت
1- رفع مانع بزرگ (هوای نفس): بهترین راه برای سپری کردن این مانع، عمل به شرعیات دین هستش. به فرموده مرحوم ایت الله بهجت که یک عارف حقیقی بود و می گفت ترک محرمات و انجام واجبات کافی است. ایشان در جواب سؤالی که پرسیده بودند تصمیم به سیر و سلوک دارم، چه کنم؟ می گوید: ترک معصیت برای تمام عمر کافی و وافی است، اگرچه هزارسال باشد. حضرت امیر علی ع باز در این زمینه می فرماید: «من نفس خودم رو با رعایت تقوا (رعایت احکام الهی) تربیت می کنم».
2- نیروهای کمکی برای رسیدن به یاد خدا:
* تفکر: تفکر، مایه نفوذ ایمان به قلب هست و ایمان بنا به فرموده خدا بسیار دلنشین خواهد بود. «وَلَٰكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ[1] خدا ایمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دل هایتان بیاراست، و کفر و بدکاری و نافرمانی را ناخوشایند شما ساخت، اینان [که دارای این ویژگی ها هستند] هدایت یافته اند.» با تفکر در مورد خود، خدا، هستی ، آفرینش و کیفیت خلقت اونها آدمی از توهمات خارج میشه و مجهز به بصیرت و روشنی دل میشه. بخاطر همین در شرع مقدس اسلام، برای تفکر خیلی اهمیت داده شده و سرمایه گذاری شده به نحوی که برای یک ساعت تفکر ثواب عبادت 70 ساله نوشته میشه، چرا چنین جایزه ای گذاشته شده؟ چون ثمراتش با در ضمن رعایت تقوا، تضمینی است و مایه سعادت و ثبات قدم خواهد شد. که برای این امر مطالعه بعضی کتب خودشناسی و خدا شناسی می تونه کمکار باشه.
برای این مهم ، روزانه نیم ساعت اهل تفکر باشید، جای خلوتی و حتی المقدور با یه چشم اندازی به فضای ازاد انتخاب کنید. فقط شروع کنید و اقدام کنید و صبوری به خرج بدید، به تدریج خدا قلب شما رو هدایت خواهد کرد. همانطور که خودش در کتابش گفته که «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ[2] و كسانى كه در راه ما كوشيدهاند، به يقين راههاى خود را بر آنان مىنماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است.»
این مژده رو به شما می دهم که اگر این برنامه رو کمی با صبوری انجام بدید (هر چند در ابتدا ممکن است چیزی عائدتون نشه) اما به تدریج آن قدر لذت بخش خواهد بود که حس می کنید نیم ساعت خیلی کم است.
* درد دل: که اصطلاحا بهش مناجاه میگن. نمونه اش مناجاه شهید چمرانه که می تونید در نت جستجو بزنید و ملاحظه بفرمایید. خلوت کنید و با خدا درد دل کنید، از زبان خودتون (یا ترجمه مناجاه خمسه عشر در مفاتیح). سفره دلتون رو برای خدا باز کنید. و لو در ابتدا ندانید که چی بگید. اما سر قرار حاضر بشید. مناجات و درددل به شدت غرور و نفسانیات آدمی رو ذوب می کنه و این مانع بزرگ رو کنار می زنه
* توسل به اهل بیت به خصوص امام حسین ع: امام حسین ع کشتی نجات هستش که سریعتر از کشتی دیگر ائمه به مقصد خواهد رسید. برای توضیح این مطلب می تونید لینک زیر رو ملاحظه بفرمایید.
https://btid.org/fa/news/179724
بهترین ها رو برای شما آرزومندم و به شدت محتاج دعای خیر شما هستم
موفق باشید
1-حجرات، آیه 7
2- عنکبوت، ایه 69
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ممنون از ارتباط و مکاتبه ای با مجموعه گرفتید
پیام شما رو خوندم، دغدغه شما برای انقلاب و اسلام و رهبری و ایران و ایرانی بسیار ستودنی است. واقعا روز به روز که پیش میریم فرق کسانی که «می دانند» با کسانی که «نمی دانند» معلوم میشه و انگشت نما می شن، روز به روز کسانی که حقائق مکتوم زندگی و هستی که بر اساس تقابل دو جبهه حق و باطل هست رو «می بینند» نسبت به کسانی که بهر دلیل این حقائق را «نمی بینند» متمایز می شد. چیزی که برای اهل بصیرت می ماند سوختن و ساختن هست، تا موقعی که امام زمان عج ظهور کنند و افراد با بصیرت بواسطه ظهور عزیز و سربلند بشن، که ان شاء الله این محرومیت از منبع فیض خیلی کوتاه باشه و همه زیر سایه حجت الهی بالاخره بفمند کیا درست می گفتن و کیا غلط.
چند نکته اجمالا گفته میشه و مابقی رو به ارائه لینک بخاطر سوال مشابه واگذار می کنم
1- اختلاف سیاسی رو نه با شخصیت ادما یکی بدانیدکه لازم بدونید قطع رابطه کنید یا چیز دیگه. خیلی از علما و دانشمندان هم با هم اختلاف نظری داشتند اما در عین حال در نماز به هم اقتداء می کردند. پس سعی کنید روح بلندی داشته باشید و همه اینها رو تحت اشراف خود داشته باشید. آستانه تحملتون رو بابا ببرید، و به همین راحتی و به همین زودی با یک اختلاف کسی رو کنار رینگ نندازید. رهبری عزیز بهترین الگو در این زمینه است که با بدترین سلیقه های سیاسی هم آمد و شد داشت و آداب و رفتار نیکو داشت. هر چند دلش گاهی از بی بصیرتی می شکنه اما روح بلندش باعث نمی شه که از کوره در بره یا بهانه ای برای ایراد دیگران باقی بذاره. اگر شما قطع رابطه کنید، قهر کنید یا ... همین رو به عنوان ایراد علم خواهند کرد که فلانی قدرت تحمل مخالف رو نداره. بلکه روال زندگی خودتون رو با مسائل سیاسی قاطی نکنید. تبیین کنید اما خودتون رو ضعیف ندونید و میدان رو خالی نکنید. بنده با خانواده همسرم (بر خلاف خود همسرم) به شدت بلحاظ سیاسی در جایگاه تقابلی هستیم، اما ضمن ابراز نظر، می گیم و می خندیم و مسافرت می ریم. حفظ روابط خانوادگی، صله رحم، مرابطه و مواصله از امور سیاسی تنش زا مهمتره، اصلا بعضی مواقع ضرر طرح مسائل سیاسی، از منافعش بسیار بیشتره. گاهی شما وظیفه خودتون رو در تبیین انجام دادید، اما می بینید گوشی برای شنیدن نیست چون بارها گفته اید و فایده ای ندیدید، اینجا وظیفه و تکلیفی ندارید. بخصوص اینکه در این مباحث معمولا هیجانات و حب و بغض ها جلوی تعقل و تامل رو می گیره که در اینصورت رسیدن به یک نتیجه تقریبا نشدنی است، چون طرف مقابل دوست نداره به نتیجه ای برسد که دوست ندارد. حتی اگر بفهمد شما چه میگویید اما با هزار ترفند و فرافکنی و ... بحث رو خراب و یا به حاشیه میبره.
2- فرمودید « اگه سکوت کنم اونا سوء استفاده میکنن و فکر میکنن که حرف و افکارشون درست وحق با اونهاست»
گاهی چه سکوت کنید و چه سکوت نکنید مخاطب شما خودش رو بر حق می بیند، پس سکوت شما یا فعال بودن شما دخلی در نتیجه نداره. شما مسئول ذهنیت مخاطبتون نیستید، بزارید هر فکری می خواهند بکنن، شما ببینید وظیفه تون چی هست. اصلا براتون ملاک این نباشه که حرف خودتون رو به کرسی بنشونید. اگر چنین دغدغه ای داشته باشید چنین ذهنیتی براتون پیش میاد که نکنه با سکوت من، حرف مخاطب به کرسی نشونده بشه.
حضرت امیر در وسط جنگ وقتی مشغول پیکار بودند حواسشون به نماز بود، اصلا به فکر ذهنیت دشمن نبود که اگر جنگ رو رها کنه ممکنه اونا فکر کنند که از حضرت از جنگ ترسیده یا پشت کرده. بلکه آنچه وظیفه بوده رو در لحظه عمل کرده.
گاهی این ذهنیت، ناشی از وسوسه شیطان هستش. این شیطان هست که این ذهنیت و فکر رو در دل و ذهن شما می ندازه که بیشتر جر و بحث کنید. چون جر و بحث و مجادله، ایمان رو خواهد برد. پس خیالتون راحت، اگر دیدید بحث شما نتیجه نداره، بحث رو رها کنید و با یک جمله نظیر «امیدوارم هر چه زودتر حق و باطل برای همه روشن بشه». فکر نکنید با سکوت شما زمین به آسمون میاد و جبهه حق کارش لنگ خواهد ماند. یا اینکه با پافشاری شما اونها از موضع خودشون کوتاه خواهند اومد. اگر قرار باشه دل مخاطب برای شما نرم بشه، به تدریج در رفتار اخلاقی و گشاده رویی شما رقم خواهد خورد. نه در پافشاری نسبت به یک موضعی که اونها اصلا دوست ندارند و مذاقشون به اون چفت نیست. اما مذاق هر کسی نسبت به اخلاق و منش نیکو و گشاده رویی همراستاست.
3- خالی از لطف نیست که جدای از این بحث که عرض کردم با این شرایط به صلاح نیست که وارد چالشهای مباحث سیاسی بشید که می بینید هییییچ نتیجه ای نداره اما اگر در جایی لازم دونستید که بحثی داشته باشید آنچه به عنوان تجربه به شما عرض می کنم این هست که
* نوعا مخاطب شما بر اساس حدس و گمان حرف می زنه نه بر اساس دلیل و حجت. لذا برای هر ادعایی از مخاطب دلیل بخواهید. این برگ برنده است برای شما
* نوعا مخاطب شما فراتر از مرزها رو نمی بینه، اعتقادی به دشمنی دشمنان با این همه جنایت نداره، لذا اصلا اعتقاد نداره بسیاری از مشکلات ما ناشی از تهاجم فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دشمن هستش
* مخاطب شما نوعا نقاط مثبت و دستاوردهای انقلاب رو نمی بینه، چون متاسفانه امپراطوری رسانه چیز دیگه می خواد، و حقیقت رو نباید از فضای مجازی فهمید بلکه باید از فضای واقعی باید فهمیید، در این موارد داشتن کتاب «صعود 40 ساله» خیلی کارسازه.
* یک طریقه بحث کردن هم اینه که گاهی با مخاطب همراه بشید. و طبق میل او رفتار کنید. یعنی اجمالا بپذیرید که خب باید این نظام و انقلاب کنار بره. بعد از مخاطب بپرسید و چشم اندازی از آینده کشور رو از او بپرسید. اینجا معمولا دست مخاطب خالی است چون معمولا محور مخالفین نظام بر اساس هیجان است نه بر اساس منطق و واقع نگری. از ایشون بپرسید بعد از بر کناری نظام و خلأ قدرت در کشور دشمن چه خواهد کرد؟ ایا ایرانی ها رو ناز خواهد کرد یا ...؟ با این همه تجربه سیاهی که از دشمن داریم بر فرض محال که دشمن مهربانی داشته باشیم ، نظر مخاطب رو برای حکومت جدید جویا بشید. نظرشون در مورد نوع حکومت چی هست؟ ایا دموکراسی پیاده بشه یا دیکتاتوری، یا موروثی، آیا در تدوین قانون اساسی، اسلام جایگاهی داره یا خیر؟ آیا به فکر فرهنگ و آخرت شهروندان فکر و نظری دارند یا خیر؟ با چند سوال اصولی میشه مخاطب رو اگر همراه باشه به این نتیجه رسوند که ما بهترین قانون و بهترین کشور رو به لحاظ جامع نگری در حکومت داری داریم. یعنی نوعا چیزی که در جواب خواهند گفت اگر منصفانه جواب بدهند همان چیزی را در جواب خواهند گفت که الان خودمان داریم.
درست است که ما نواقص زیادی داریم اما نواقص رو باید اصلاح کرد نه اینکه کل نظام رو از ریشه کند. تا مجالی برای سلطه دوباره استعمار بر کشور شود
* بحث در اینجا زیاد است. پیشنهاد میدم لینک زیر رو هم که به همین مناسبت نسبت به یکی از سوال کنندگان جواب داده شده مراجعه بفرمایید
http://btid.org/node/215250
بحث در قضیه حجاب و ارتباط اون با نظام رو هم در لینک بعد ببینید.
http://btid.org/node/228677
در اخر اگر باز هم سوالی یا ابهامی وجود داشت در ادامه همین پست بفرمایید تا با کمال میل جواب داده بشه
موفق باشید، همیشه
سلام وعرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از اعتماد و همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
سوال فرمودید که با کمک دعا نویس کاری کردید که بین دو نامزد بهم بخوره و شما بعد از تخریب روابط با پسر ازدواج کردید. کارهایی کردید واسه جبران این قضیه.
در رابطه با سوال شما باید گفت که کار شما اشتباه و گناه بوده طبعا همانطور که خودتون متوجه این موضوع شدید و در صدد جبران براومدید.
حلالیت طلبی در درجه اولویت هست. با شوهرتون که در دسترس هستید و با اون دختر (اگر در دسترس هستید) منتهی حلالیت طلبی شما نباید با تصریح و بازگو کردن موضوع باشه که باعث کدورت بشه، بلکه به طور کلی ازشون بخشش بخواهید بخاطر هر چه بوده و نبوده در طول عمر.
اگر در مورد دختر،اگر مجالی برای مطرح کردنش نیست (حتی به صورت کلی) در حقش دعا کنید، صدقه بدید، وقتی زیارت مشرف بشید از جانب ایشون زیارت نیابتی انجام بدید. ضمن اینکه برای عمل خودتون هم توبه و استغفار کنید. و برای زندگی خودتون هم صدقه بدید تا برکت بیاد توی زندگی تون.
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
یکی از تعاریفی که برای گناه کبیره ذکر شده این است که وعده عذاب شدید برای آن گناه داده شده و بی حجابی می تونه مصادیق یکی از این تعاریف باشه که به چند نمونه اشاره می شه
1- امیرالمومنین حضرت علی (ع) فرمود:«روزی با فاطمه (س) محضر پیامبر خدا (ص) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه میکند. گفتم:پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریه میکنی؟
فرمود:یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند، گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم و اکنون گریه ام برای ایشان است. زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت میجوشد. آن زن در دنیا موی سر خود را از نامحرم نمیپوشاند.
2-پیامبر اکرم (ص) به حولاء که یکی از زنان مسلمین بود اینگونه توصیه فرمود:
«یَا حَوْلَاءُ مَنْ کَانَتْ مِنْکُنَّ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ لَا تَجْعَلُ زِینَتَهَا لِغَیْرِ زَوْجِهَا وَ لَا تُبْدِی خِمَارَهَا وَ مِعْصَمَهَا وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ جَعَلَتْ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ لِغَیْرِ زَوْجِهَا فَقَدْ أَفْسَدَتْ دِینَهَا وَ أَسْخَطَتْ رَبَّهَا عَلَیْهَا»؛
«ای حولاء! هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت، ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش، آشکار نمیکند و هم چنین موی سر و مچ خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است.» (1)
3- حضرت علی (ع) فرمود: در آخرالزمان و نزدیک شدن زمان موعود (قیامت یا زمان ظهور حضرت مهدی (ع)) که بدترین زمانهاست (چون جهان از ظلم و ستم پر شود) زنانی ظاهر میشوند بی حجاب و عریان بیرون آمده خودنمائی میکنند، از دین خارج میشوند (به احکام دین توجهی ندارند)، در فتنهها (آشوبها یا محافل عیش و شهوت) داخل میشوند و شهوترانی روی میآورند و به لذات جوئیها شتابانند، حرامهای الهی را حلال میکنند و در جهنم همیشه خواهند ماند. (2)
موفق باشید
پی نوشت:
1-(مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۴)
2- (من لا یحضره الفقیه کتاب النکاح (المذموم من اخلاق النساء و صفاتهن، حدیث ۵))
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از ارتباط شما با مجموعه
در مورد سوال شما
1- وجود تابلو که حاوی تصاویر حیوانات هست اشکالی نداره آنچه اشکال داره مجسمه است.
2- ساختن مجسمه انسان و حیوان (برای سازنده) جایز نیست. اما برای مشتری، وجود مجسمه و تمثال به شکل انسان یا حیوان در خانه مکروه هست. و چه بسا فلسفه این حکم، شائبه بت پرستی بوده که در صدر اسلام مرسوم بوده. که در زمان ائمه، امامان ما از وجود این مجسمه ها کراهت داشتند.
3- مکروه بودن داشتن مجسمه در خونه به معنی حرام بودن اون نیست. اتفاقا چنین ایرادی رو به امام باقر ع میگیرند که چرا در خانه تمثال نگه می دارید. حضرت در جواب می فرمایند که خانه و سلائق موجود در اون مربوط به خانم خونه است. (طبعا اگر حرام بود امام باقر ع حتی برای خانمش هم اجازه نمی داد)
4- درسته که وجود مجسمه مانع از ورود ملائکه میشه اما نباید از عوامل دیگری که باعث ورود ملائکه میشه غافل موند. یعنی نباید یک جانبه با قضیه مواجه شد. مثلا قران خوندن، خوندن نماز شب در خونه موجب نزول ملائکه میشن. اینکه ملائکه وارد خونه ای که مجسمه باشه نمیشن در جایی است که موضوع فقط مجسمه باشه (یعنی عامل دیگری در کار نباشه). هیچ کس شک نداره که در منزل امام باقر ع، با وجود این گونه تمثالها ملائکه رفت و آمد داشتند.
جمع بندی: هر چند بهتره که مجسمه در خانه نباشه اما اگر هم وجود داشته باشه میشه فضای معنوی خونه رو برای دعا فراهم آورد
موفق باشید
سلام خدمت شما کاربر گرامی
دغدغه شما بسیار بجاست که متاسفانه مشکل خیلی از بانوان هست. که چه بسا ناشی از سبک زندگی امروزی جوونها ، سختگیری های بی مورد و .. باشه. اما بهر حال نباید ناامید شد که ناامیدی گناه بزرگی است.
بستن بخت رو هر چند نمی شه منکرش شد اما این پدیده به ندرت اتفاق می افته و چه بسا این بستن بخت، بهانه ای باشه برای کسانی که میخوان برا امر دعا نویسی دکان باز کنند و مردم رو سر کیسه کنن، پس خواهشا اولین چیزی که باید به ذهنتون نسبت به این افراد بیاد، حس «بد بینی» باشه. چه بسا وارد شدن در این عرصه، باعث بشه شخص از چاله وارد چاه بشه. افراد متعهد در این زمینه فم بسیار کم اند و هم دسترسی آسانی بهشون نیست.
اما چند پیشنهاد
1- مراجعه به سایت "همدم" که تسهیل در امر ازدواج پایدار رو در دستور کار خودش داره ، که در فرایندش خانواده ها در جریان قرار میگیرند، حدود 3 هزار ازدواج موفق رو در شناسنامه اش داشته و از امکانات خوبی برای تست و ارزیابی دختر و پسر بهره منده
2- بعضی علماء هم این سفارش رو برای اومدن خواستگار برگرفته از روایات پیشنهاد می کنند که سوره احزاب رو بر پوست آهو نوشته و در ظرف در بسته (مثل کوزه یا شیشه) گذاشته و در جایی از خونه قرار داده بشه. (این محصول رو می تونید از سایتهای معتبر دریافت کنید)
3- خوندن نماز جعفر طیار که نمازی مجرب هستش بخصوص برای ازدواج که باید دختر شما بخونه.
4- خوندن 41بار در 41 روز قرائت سوره حشر و هدیه به امام جواد علیه السلام، بدون هیچ روزی که بینش فاصله بندازه
5- همه این پیشنهادات به معنی حتمی بودن نتیجه نیست، و آنچه بالاتر از همه است حکمت خداست. اوست که خیر و صلاح بنده شو می دونه، چه بسا خیر و صلاح شما قراره در زمانی اتفاق بیفته که شما در رسیدن اون تعجیل دارید.
خلاصه اینکه سعی خودتون رو بکنید و نتیجه مطلوب رو به خدا موکول کنید، که اگر به صلاح شماست گشایشی ایجاد کنه و اگر به صلاح شما نیست مانع ایجاد کنه.
نکته مهم دیگه اینکه به هیچ وجه لذت زندگی و تعالی روحی خودتون رو به ازدواج گره نزنید، البته در این زمینه سعی کنید، اما این ذهنیت رو نداشته باشید که زندگی شما بدون ازواج محکوم به شکست است. خیر، استعدادهای خودتون رو بشناسید، ارزش وجودی خودتون رو با معنویت ارتقاء بدید تا ضمن تحصیل اعتماد به نفس و عزت نفس، بتونید به یک رضایت نسبی از خود و زندگی خود داشته باشید.
بهترین تقدیرات رو براتون آرزومندیم
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از اعتماد و ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر
شرایط شما رو درک می کنم. شرایط روحی شما از چند طرف شما رو ناراحت کرده. ناراحتی یک امر نسبی است که نوعا از بُنیه روحی شما ناشی میشه. که به فرموده خود شما ممکنه ناشی از پیشینه شما و رفتار والدین شما باشه، نحوه مواجه شما با پدیده ها و تجربه قضایا. سیل افکار منفی باعث تخریب روحیه میشه و روحیه ضعیف با ضعف در اعتماد به نفس رابطه مستقیم داره. شما با چند مساله مواجه هستید مساله خودتون، همسرتون و فرزندتون.
1- اما راجع به فرزندتون بهتر این بود که قبل از اینکه فرزندتون وارد دنیای مجازی بشن این آمادگی رو ایجاد می کردید، شاکله انقلاب اسلامی و موقعیت انقلاب با موانع و ظرفیتها رو بیان می کردید و از طرف دیگر آسیبهای فضای مجازی رو در زمانی که ذهن فرزندتون خالی بود شما روایت اول رو مطرح می کردید، نه اینکه اجازه می دادید امپراطوری رسانه روایت اول رو در ذهن فرزندتون ایجاد کنه تا شما مجبور بشید در صدد پاسخگویی و رفع شبهات باشید.
بهر حال شما تلاش خودتون رو در یک فضای صمیمی داشته باشید و اگر امکانش هست شخص دیگری رو برای این قضیه مامور کنید. بالاخره فرزند شما به استقلال فکری و شخصیتی رسیده و کمتر از والدین که با امر و نهی شناخته میشن تاثیرپذیری دارند. «اصل پذیرش» اصلی است که شما رو به آرامش نسبی خواهند رساند، بپذیرید فرزند من خوبیهای زیادی داره و نواقصی که من جمله شبهات موجود ایشون هست. قرار نیست همه در حد کمال باشند، در عین حال که نسبت به این خصیصه ها پذیرش دارید به تدریج در صدد رفع اون هم بر بیایید. (مستقیم یا غیر مستقیم)
2- راجع به همسرتون: اینکه همسر از ما حرف شنوی نداره، بخصوص در جایی که این حرف شنوی به نفعش هست ، ریشه این حرف نشنوی رو باید در نحوه تعامل شما با ایشون دونست، که ببینید از یک طرف چقدر اقتدار دارید و در تصمیمات خود مصمم هستید، و از طرف دیگر چقدر در بستر زندگی به همسر خود بهاء و توجه دارید؟ چقدر نیازهای عاطفی همسرتون رو در بنا به اقتضائات سنی ایشون تامین می کنید، توجه ایشون به شما در گرو توجه شما به ایشون هست به همان نسبت.
3- اما راجع به خود شما که همان طور که عرض شد اعتماد به نفس شما که چه بسا از دوران کودکی شما تاثیر گرفته، مساله محوری است که هر دو مساله قبل رو تحت الشعاع قرار داده، و ترمیم و اصلاح او بر اصلاح روابط شما بین همسر و فرزندتون مؤثر خواهد افتاد. از این رو در این مساله هم مواردی عرض میشه:
ریشه همه معضلات فردی و اجتماعی افراد به سبب نداشتن اعتماد به نفس به عدم خود آگاهی برمیگردد به طوری که تمام شقوق زندگی افراد را چه در حوزه فردی و چه در حوزه اجتماعی و چه در مسائل شخصی و خانوادگی را در بر میگیرد.
اعتماد به نفس و عزت نفس به عنوان اسکلت روانی فرد دانسته می شود. به همین دلیل است که بیشتر افراد به نوعی با راههای افزایش عزت نفس دست به گریبان هستند. از این رو یافتن راههای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس در بزرگسالان یکی از مهم ترین و حیاتی ترین مهارتهایی برای هر فرد محسوب می شود. از این روی نقش خود آگاهی بر توانایی های بالقوه و بالفعلی که هر فرد دارد میتواند در تقویت آن موثر باشد.
پیامبر گرامی اسلام در این خصوص میفرماید: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»«، به این معنا که اگر کسی توانسته باشد به خودش و مجموعه تواناییها و آگاهیهای خودش اشراف و آگاهی داشته باشد به تحقیق به شناخت همه عالم مبدا و خلق هستی پی میبرد این بدان معناست که نقش خودآگاهی در همه ابعاد زندگی مشهود و روشن است.»
بنابراین داشتن تواناییهای بالقوه و بالفعل در افراد به دلیل نداشتن مهارتهای لازم از یک سو و مجموعهای از مشکلات فردی و اجتماعی و خانوادگی و همچنین تیپ شخصیتی افراد که مجموعهای از عوامل محیطی نام دارد در بروز و عدم بروز رفتارهای افراد نقش بسزایی دارد که با تکیه بر تواناییهایی که انسان دارد و آموزش تکنیکها و مهارتهای لازم زندگی از قبیل 1- خودآگاهی ۲- اعتماد به نفس ۳- عزت نفس4- خلاقیت5- ارتباط موثر6- احساس خود رضامندی و... همچنین روابط بین زوجین از قبیل همسری همسِری همدلی و همزبانی و مهارت سازگاری و مدیریت بحران منجر خواهد شد .
همانطور که نیز عرض کردم تمام مهارتهای دوازده گانه زندگی که در بالا نیز به آنها اشاره شده است برای رشد و بالندگی و بروز آنها بر روی خودآگاهی سوار است . خودآگاهی اولین مهارت از مهارتهای و تکنیکهای زندگی است که نقش بسزایی در ظهور و بروز سایر مهارتهای زندگی از قبیل اعتماد به نفس و عزت نفس دارد.
از سوی دیگر رابطه این مهارتها با خود آگاهی و آموزش تکنیک های لازم در حوزه فردی، اجتماعی و حتی بروز رفتارهای ما از جمله مطالبی که شما کاربر ارجمند نیز به آنها اشاره فرمودید از قبیل، اعتماد به نفس پایین، قدرت نه گفتن، احساس ناخوشایندی و بی ارزش بودن و همچنین احساس حقارت رابطه مستقیم دارد.
همه اینها در حالی است که اگر این مهارت را در خودمان تقویت نماییم بخش اعظمی از مشکلات فردی و اجتماعی مان در رابطه با خود، خانواده، فرزندان، فامیل و دوستان و مردم و اجتماع که در طول روز به نوعی با آنها سر و کار داریم نیزبرظرف خواهد شد.
ریشه بسیاری از مشکلات واختلال در روابط فردی و خانوادگی و عدم قدرت در تصمیم گیری وهمچنین قدرت نه گفتن در شرایط متفاوت، احساس بیارزش بودن ، عدم خلاقیت، اختلال در روابط بین زوجین و نارضایتی از سبک زندگی عدم موفقیت در تمام مسائل زندگی، نداشتن قدرت تحلیل و ابراز وجود و همچنین عدم پذیرش انتقاد همه و همه ریشه در ناآگاهی دارد. این موضوع آنقدر مهم، حساس و حیاتی است که نبود یا کمبود آن در طول زندگی، فرد را با معضلات فردی و اجتماعی فراوانی روبرو میکند.
نداشتن اعتماد به نفس می تواند در افراد مختلف و منحصر به فرد باشد. برخی از افراد کمبود اعتماد به نفس خود را از دیگران مخفی می کنند و برخی دیگر سعی می کنند که خودشان نیز قبول نکنند اعتماد به نفس پایین دارند.البته کمبود اعتماد به نفس تنها به شخصیت افراد بستگی ندارد بلکه به عوامل دیگری مانند محل زندگی، فرهنگ و عقاید و … نیز بستگی خواهد داشت. به هیمن دلیل علت اعتماد به نفس پایین بسیار زیاد و متفاوت خواهند بود. برخی از مهم ترین و رایج ترین دلایل پایین بودن اعتماد به نفس عبارتند از: 1. والدین سخت گیر2. دائم مورد انتقاد قرار گرفتن3. تصورات ظاهری 4. نداشتن استقلال فردی سرزنش و تحقیر توسط والدین و....
پیشنهادات و تکنیک های درمان اعتماد به نفس پایین
اگر می خواهید با کمبود اعتماد به نفس خود مبارزه کنید، پس بهتر است هر چه زودتر اقدام کنید. نکاتی که در مقاله گفته شده است را مرور کنید و از راهکارها برای تقویت اعتماد به نفس خود استفاده کنید. حتی اقدامات کوچک شما و تلاش های کوچک می توانند مقدمه ای برای دستیابی به اعتماد به نفس باشد. برای تبدیل شدن به فردی با اعتماد به نفس بیشتر، با خود صبور و مهربان باشید.
1. از خودتان یک ارزیابی مثبتی داشته و نکات مثبت خود را در یک برگه ای یادداشت نمایید. سعی کنید خودتان را به عنوان یک شخص ضعیف حساس و شکننده تصور نکرده و به همسر و فرزندانتان و حتی دوستان و آشنایانتان ضعیف نشان ندهید.
شما می توانید با تلاش و تمرین اعتماد به نفس پایین خود را بهبود بخشیده و افزایش دهید. خوشبختانه راهکارهای زیادی برای درمان اعتماد به نفس پایین وجود دارد که شما با استفاده از این راهکارها می توانید احساس اعتماد به نفس خود را به مقدار مناسب و سالم برسانید. شما می توانید با احساسات منفی در درون خود مبارزه کنید و رویاهایتان را دنبال کنید.
2. کسب یک مهارت مشخص
لازمه کسب مهارت تمرین زیاد است. شایستگی و انضباط حاصل از این تمرین به همراه بهره حاصل از مهارت، میتواند احساس رضایتمندی بیشتری را در شما ایجاد کند. بنابراین میتوان کسب مهارت در زمینه دلخواه را یکی از راههای تقویت عزت نفس عنوان کرد.
3.ورزش کنید.
با ورزش کردن از نظر جسمی، ذهنی و عاطفی احساس بهتری پیدا می کنید. ورزش کردن همچنین میتواند نقش موثری در کنترل و مدیریت سلامتی شما داشته باشد. به همین دلیل است که افراد ورزشکار معمولا عزت نفس بالایی هم دارند.
4. انجام کارهای داوطلبانه
حمایت از افرادی که نیاز به کمک دارند و خدمت کردن به آنها میتواند به شما احساس باارزش بودن بدهد. از این رو میتوان گفت که یکی از راههای همدلی با دیگران خدمت کردن به آنها هنگام نیاز است. انجام کارهای داوطلبانه نیز یکی از بهترین راههای همدلی با دیگران است.
5. اهمیت دادن به ظاهر خود
یکی از راههای افزایش عزت نفس اهمیت دادن به خود و علاقهمندیهایتان است. زیرا زمانی که شما به ظاهر خود اهمیت می دهید، احساس با ارزش بودن میکنید. بنابراین باید همیشه در برنامه روزانه خود، وقتی را صرفا به خودتان اختصاص دهید.
6. تغییر محیط، هرچند کوتاه مدت
روحیه انسان همواره به تغییر نیاز دارد. کار کردن در یک محیط دیگر، سفر کردن، تفریح با دوستان و گذراندن زمان بیرون از خانه، انگیزه شما را افزایش میدهد.
7. تعیین ارزشهای زندگی
برای اینکه احساس بهتری نسبت به زندگی خود داشته باشید، بهتر است ارزشها یا اصولی که زندگی شما قرار است بر آن محور متمرکز شود را تعیین کنید. سپس زندگی خود را ارزیابی کنید و تعیین کنید کدام قسمتها با ارزشهای شما هماهنگی ندارد. در نهایت میتوانید تغییرات لازم را اعمال کنید و از زندگی لذت ببرید.
8. یادداشت دستاوردها
یکی از راههای افزایش عزت نفس در بزرگسالان این است که هر دستاوردی را که در مسیر زندگی خود کسب کردهاید، بدون توجه به میزان آن یادداشت کنید. زیرا یادآوری دستاوردها همیشه احساس غرور و خرسندی را در درون فرد ایجاد میکند.
9. تجربههای جدید
هیچ گاه از تجربههای جدید نترسید! سعی کنید از محیط امن خود خارج شوید. با افراد متفاوتی ملاقات کنید. از مکانهای دیدنی جدیدی بازدید کنید و فعالیتهای
هیجان انگیز زیادی انجام دهید. به این ترتیب میتوانید هم یک زندگی شاد داشته باشید و هم عزت نفس خود را تقویت کنید.
10. مراقبت از روابط
افراد مهم زندگیتان را نه تنها از یاد نبرید! بلکه عشق، زمان و توجه خود را نیز به آنها اختصاص بدهید. سعی کنید روشهایی را پیدا کنید که به کمک آن بتوانید ارتباطات خوب و کاملی را ایجاد کنید. به این ترتیب موفق میشوید روابط خود را پرورش دهید.
11. تایید کردن خود
همیشه جملات مثبت و با محبت به خودتان بگویید. حتی میتوانید این جملات را در یک دفترچه یادداشت بنویسید. هر روز پس از بیدار شدن از خواب و شب پیش از خوابیدن سعی کنید این جملات مثبت را با خودتان تکرار کنید.
12. افکارتان را به چالش بکشید.
زمانی که افکار منفی در مورد خودتان و ارزشهایتان به سراغتان می آید، سعی کنید با یادآوری دستاوردها یا شواهد مخالف آنها را به چالش بکشید. به این ترتیب میتوانید عزت نفس خود را تقویت کنید و احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید.
13. برای خودتان مرزبندی های شخصی داشته باشید
قبل از هر چیز باید شخصیت خودتان را به خوبی بشناسید. سپس مرزهای شخصی خود را تعیین کنید و اجازه ندهید دیگران از آن ها عبور کنند. به عبارت دیگر واکنش درست در شرایط مختلف را یاد بگیرید. در تصمیمهای خود قاطع باشید و به دیگران اجازه ندهید از شما سوء استفاده کنند.
14. با ترس های خود مواجه شوید و از انها فرار نکنید
15. شکست های خود را به عنوان بخشی از مسیر رشد بپذیرید.
شکست بخش ضروری از رشد و یادگیری است. بنابراین هیچ گاه نباید از شکست خوردن بترسید و خود را برای شکست سرزنش نکنید. شکست نشان دهنده تلاش شما است. فراموش نکنید که همیشه می توانید برای دستیابی به موفقیت از تجربههای شکستها استفاده کنید.
16. تفکر بیش از حد ممنوع!
افکار تکراری که همیشه در مغز شما در حال گردش هستند را متوقف کنید. همیشه زمان خود را با کار خوب پر کنید تا افکار تکراری و بیهوده به سراغتان نیایند.
17- مطالعه کنید و دائره معلومات خودتون رو گسترش بدید و به حد فعلی قانع نباشید
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
اصل این دغدغه مندی و خواسته که تمایل دارید اهل معنی و دوستی با خدا باشید نشانه سلامت روانی و عقلانی شماست، نشان از معرفتی است که شما به خدا و خود دارید که اونقدر خدا دوستداشتنی هست که باید باهاش ارتباط معنوی داشت، اونقدر خدا غنی و صاحب کمال است که باید باهاش مرتبط شد و از اون طرف این دغدغه مندی نشانه شناخت درستی است که شما به خودتون و مسیر پیش رو دارید که واقعا نیازمندید، واقعا در محضر خدا و آستان او فقیرید و فقر محض دارید که سرتا پا نیازید و وقتی به غنای درونی می رسید که با خدا یک رابطه عاشقانه و دوطرفه داشته باشید. کسی که خدا رو داشته باشه چیزی کم نداره و لو هیچی از مادیات نداشته باشه و کسی که خدا رو نداشته باشه هیچی نخواهد داشت و لو اینکه یک زندگی لاکچری داشته باشه.
رمز و تنها جواب سوال شما برای ارتباط معنوی با خدا یک کلمه است و آن هم «توجه» است. هر چه توجه و تمرکز شما به خدا بیشتر باشه و کمتر دچار روزمرگی بشید قلباً به خدا نزدیک تر خواهید شد، خدایی که همیشه در کنار شما و هر کسی دیگری از بندگانش هست فقط مشکل این است که ما متوجه این قرابت و نزدیکی خدا نیستیم چون از خودمون دور شدیم، و مانع ما برای حس و درک این نزدیکی و قرابت، هوای نفس هستش، و هوای نفس وقتی با عمل و ریاضتهای نفسانی مواجه بشه، همین تنها مانع هم کنار خواهد رفت، و می شید مثل کسی که فرمود «عالم محضر خداست»، حضور خدا را حس خواهید کرد و معنا و لذتی از زندگی خواهید برد که دیگران از آن چیزی جز پوچی درک نمی کنند.
پس تنها رمز معنویت «توجه» قلبی هستش که نمونه بارزش «دعا» است اما منحصر در دعای اصطلاحی نیست . خدا در قران می فرماید:
قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ ؛ بگو: «اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند.
دعا" دامنه وسیعی داره، که هر کاری که توجه ما رو به خدا جلب می کنه شامل میشه. که همون درخواست نهایی شماست که فرمودید « یعنی چه کارهایی انجام بدیم؟ »
در این مورد به لینک زیر مراجعه بفرمایید و در ادامه اگر سوال یا ابهامی در بین بود بفرمایید.
http://btid.org/node/213322
موفق و پیروز باشید
عمر در وقت اضافه
خدا به گنهکار مهلت خواهد داد
خدا، انسان را موجودی مختار آفریده که با وجود طرح راه و تعیین حجتهای الهی، هدایت و شقاوت خود را در سرای باقی رقم زند. قرآن در این زمینه میفرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»؛[1] «ما به حقیقت راه [حق و باطل] را به او نمودیم حال خواهد [هدایت پذیرد و] شکر [این نعمت] گوید و خواهد [آن نعمت را] کفران کند».
از طرفی ممکن است انسان با چشمپوشی از حجتهای الهی که از آن به «غفلت» تعبیر میشود دچار گناه و معصیت شود. از طرف دیگر ممکن است شخص متنبه شود و واقعاً در صدد اصلاح و جبران معصیت خود برآید که از آن به «توبه» تعبیر میشود؛ توبهای که چه بسا سالیان سال برای جبران آن وقت لازم باشد. کوتاه بودن عمر انسان و نامعلوم بودن زمان مرگ، این دغدغه را در ذهن شخص معصیتکار به وجود میآورد که آیا خداوند به او آنقدر عمر خواهد بخشید تا مجالی برای جبران گناه و حقوقی که تضییع کرده است باشد یا خیر؟ چه بسا جواب مثبت به این سؤال، امید و انگیزه شخص گنهکار را تقویت کند و برای سرنوشت خود خدمتی کند.
مرگ و زندگی دست خداست
در آموزههای دینی اینطور آمده است که این خداست که زندگی انسان به دست اوست؛ اوست که زنده میکند و میمیراند و کسی نمیتواند برای او تعیین تکلیف نماید. اما آنچه از آیات قرآن برمیآید این است که چه بسا بتوان جواب مثبتی را برای این سؤال پیدا کرد، مشروط بر اینکه عزم شخص برای توبه و جبران، قاطع باشد و فارغ از لقلقه زبانی، واقعاً در صدد اصلاح امر خود باشد.
مستندات قرآنی
1. عذاب یکی از عوامل برچیده شدن طومار عمر آدمی است که در طول تاریخ بعضی اقوام با آن هلاک شدهاند. خداوند در قرآن میفرماید که توبه و استغفار مانع از نزول عذاب است، و به تعبیر دیگر پشیمانی و عزم انسان بر جبران معصیت، زمان مرگ را به تعویق میاندازد. قرآن میفرماید: «وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»؛[2] «و مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آنها را عذاب نکند».
2. خداوند در قرآن یکی از حکمتهای مخفی بودن قیامت، به عنوان عامل دیگری برای مرگ بشر را این میداند که هر کسی در خور سعی و تلاش خود، به کیفر یا پاداش خود برسد. قرآن میفرماید: «إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى»؛[3] «به طور قطع رستاخیز خواهد آمد! میخواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعی و کوشش خود، جزا داده شود». در این آیه شریفه جزا و پاداش با محوریت سعی و تلاش انسان تعیین شده است. حال کسی که توبه کرده و واقعاً سعی در جبران گذشته خود داشته باشد، طبعاً به لطف خدا باید زمان مرگش به تأخیر بیفتد.
3. یکی از اقوامی که عذاب آنها به خاطر اصلاح رویه گذشته خود به تعویق افتاد، قوم یونس بود که خداوند مرگ آنها را به خاطر این تصمیم به عقب انداخت. قرآن در رابطه با این قوم میفرماید: «فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ»؛[4] «چرا مردم هيچ قريهاى به هنگامى كه ايمانشان سودشان مىداد ايمان نياوردند مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند عذاب ذلت در دنيا را از آنان برداشتيم و تا هنگامى كه اجلشان فرا رسيد از زندگى برخوردارشان كرديم».
4. خداوند به کسانیکه اهل گناه و معصیت هستند چنین وعدهای داده است که اگر توبه کنند و مفاسد خود را اصلاح نمایند، خداوند نسبت به آنها مهربان باشد و آنها را ببخشاید. بدیهی است که اصلاح بعضی مفاسد و جبران بعضی از حقوق، نیاز به عمر مضاعف دارد. خدا در قرآن این وعده امیدوارکننده را این گونه بیان میکند که: «فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»؛[5] « پس کسی که بعد از ستم کردنش توبه کند و [مفاسد خود را] اصلاح نماید، یقیناً خدا توبهاش را میپذیرد؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است».
5. خداوند در قرآن چنین وعدهای داده است که اگر کسی توبه و استغفار کند خداوند را مهربان خواهد یافت. این درک مهربانی خداوند طبعاً بعد از روشنایی ضمیر حاصل خواهد شد، که این نیز نیاز به گذر زمان و طول عمر دارد. خداوند در این زمینه میفرماید: «وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا»؛[6] «و هر که عمل زشتی از او سرزند یا به خویشتن ستم کند سپس از خدا طلب آمرزش و عفو نماید خدا را بخشنده و مهربان خواهد یافت».
جمع بندی
خداوند به عنوان مربی انسان، نه راه توبه را بسته است و نه به کسی که قصد توبه واقعی دارد سخت میگیرد. لطف و مهربانی خداوند ایجاب میکند که برای کسانیکه اهل معصیت بوده و به طور جزمی در صدد جبران هستند، عمر مضاعفی ببخشد تا بنده خود را به نحو أحسن ملاقات نماید.
پینوشت:
[1]. انسان: 3.
[2]. انفال: 33.
[3]. طه: 15.
[4]. یونس: 95.
[5]. مائده: 39.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
امیدوارم هر چه زودتر به حول و قوه و لطف الهی به آرزو و خواسته زیباتون برسید
1-سوره هایی که وارد شده :
امام صادق علیهالسلام میفرماید: "کسی که سوره عمّ یتسألون را در هر روز قرائت کند سال تمام نمیشود، مگر این که زیارت بیت الله الحرام را خداوند نصیب او میگرداند. (1)
در روایت دیگر،امام صادق علیهالسلام فرمود: "کسی که سوره حج را در هر سه روز قرائت کند، از آن سال خارج نمیشود، مگر این که به سوی مکه معظمه خارج میشود و اگر در آن سفر از دنیا برود خداوند او را داخل در بهشت میکند.(2)
در روایت دیگری آن حضرت میفرماید: "کسی که سوره حجرات را در هر شب یا در هر سه روز قرائت کند، از زائران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آ له خواهد بود."(3)
نکته: توجه داشته باشید که حاجت روایی در این مورد مشروط بر این است که مانعی در اجابت پیش نیاید، مثل گناه، یا مصلحت بالاتر
2- اما در مورد دعا، دعای زیر رو می تونید بعد از نمازهای یومیه بخونید و یا اینکه تا بخشی از اون رو در قنوت نماز بخونید
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیتِک الْحَرامِ فِی عامی هذا وَفی کلِّ عامٍ ما اَبْقَیتَنی فی یسْرٍ مِنْک وَعافِیةٍ، وَسَعَةِ رِزْقٍ،
وَلا تُخْلِنی مِنْ تِلْک الْمواقِفِ الْکریمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ، وَزِیارَةِ قَبْرِ نَبِیک صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ، وَفی جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا وَالاَْخِرَةِ فَکنْ لی،
اَللّهُمَّ اِنّی اَساَلُک فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاََمْرِ الَْمحْتُومِ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ،
مِنَ الْقَضاءِ الَّذی لا یرَدُّ وَلا یبَدَّلُ، اَنْ تَکتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیتِک الْحَرامِ، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْکورِ سَعْیهُمْ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، الْمُکفَّرِ عَنْهُمْ سَیئاتُهُمْ،
واجْعَلْ فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ،اَنْ تُطیلَ عُمْری، وَتُوَسِّعَ عَلَی رِزْقی، وَتُؤدِّی عَنّی اَمانَتی وَدَینی آمینَ رَبَّ الْعالَمین.
خدایا! در این سال و هر سال، تا زمانی که عمرم باقی است و در آسایش و گشایش روزی به سر میبرم، زیارت خانهات بیت الحرام را نصیبم گردان و مرا از درک موقفهای گرامی و دیدن مکانهای شریف و زیارت قبر پیغمبرت که درودت بر او و آلش باد محروم مکن. و در برآوردن جمیع احتیاجات دنیا و آخرتم یاریام کن.
ای خدا! از تو درخواست میکنم هر آنچه از قضا و قَدَرت را که در شب قدر حتمی قرار دادی و دیگر برگشت و تغییری نمیپذیرد، مرا از حجاج بیت الحرامت قرار دهی. حاجیانی که حجشان پسندیده، سعیشان پذیرفته، گناهانشان آمرزیده و اعمال بدشان بخشیده شده است. و عمر طولانی در راه بندگی ات و روزیام را فراوان قرار ده و امانتها و قرضم را ادا فرما.
موفق و پیروز باشید
پاورقی
1-"(تفسیر نور الثقلین، الحویزی، ج 5، ص 490، نشر دار الکتب العلمیه / تفسیر کنزالدقائق میرزا محمد مشهدی، ج 11، ص 158، نشر مؤسسه اسلامی التابعة لجماعة المدرسین.)
2- "(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 135، نشر مکتبة الصدوق / مجمعالبیان طبرسی، ج 7، ص 109.)
3- (ثواب الاعمال، همان، ص 142.)
صفحهها