مطالب دوستان یگانه پور حسین

تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 04 دى, 1400 آیا واقعا جن زدگی وجود دارد؟!
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما کاربر گرامی باید بگوییم: 1. روایات زیادی داریم که از آزار و اذیت جنیان خبر داده است که نشان می دهد این موجودات دارای قدرتی ما فوق امور مادی است که می تواند چنین کارهایی انجام دهد. برخی از داده های روایی و تاریخی نشان می دهد که جنیان انسان ها را مورد آزار و اذیت خود قرار می دهند: برای نمونه: مرحوم شیخ مفید در کتاب «الارشاد» آورده است: «در آثاری از ابن عباس نقل شده: زمانی که پیامبر اسلام (ص) به قصد جنگ با قبیله بنی مصطلق از مدینه خارج شد، هنگام شب به دره وحشتناک و صعب العبوری رسید. اواخر شب جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد که طایفه ای از جن در وسط دره جمع شده و قصد مکر و شر و آزار و اذیت شما و اصحابتان را دارند» از این قضیه معلوم می شود که حتی افراد مؤمن و نیکوکار ممکن است مورد آزار و اذیت گروه ها و افرادی از جن قرار گیرند. البته باید توجه داشت که اگر چه وجود جن امری واقعی است و آن ها در نوع خود شرور و صالح دارند و قدرت انجام کارهای بزرگ و فوق العاده ای دارند، اما واقعیت آن است که بیش از اندازه در باره این موجودات بزرگنمایی شده است و دروغ ها و خرافات زیادى در باره این موجود در اذهان مردم وجود دارد مثل اینکه آنها را صرفا موذی و پرآزار، کینه توز و بد رفتار می دانند که اگر یک ظرف آب داغ بریزید، آنها خانه هایى را به آتش مى کشند و موهوماتی از این قبیل...که با هیچ عقل و منطقی مناسبت ندارد و قابل قبول نیست. ( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 25، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ص155 و 156.) 2. هرچند اثبات ورود جن به بدن انسان با علوم مادی قابل اثبات نیست اما امکان آزار و اذیت شدن انسان توسط اشرار جن عقلا محال نیست. در گذشته کسی که رفتارهای غیر عادی یا اختلال در عملکرد داشت به او جن زده می گفتند چنان که اعراب به افراد دیوانه مجنون می گفتند و با سوراخ کردن بخشی از سر فرد تلاش می کردند تا جن را از بدن او خارج کنند. برخی مطالعات متافیزیکی حاکی از آن است که جن نیز برخی خصوصیات رفتاری و احساسی انسان را دارد و ممکن است به علت انتقام، خشم، حسادت، علاقه یا تنها به علت شرارت یا نیروهای اهریمنی وارد بدن فردی شود و به منظور برآورد نیازهای خود و رسیدن به هدف کنترل فرد را به دست بگیرد. برخی محققان معتقدند گروهی از بیماران روانی به ویژه افرادی که از بیماری شیزوفرنی رنج می برند از وجود جن ها یا وارد شدن آن ها به بدنشان سخن می گویند و بیشتر توهمات خود را به این موجودات نسبت می دهند. بر این اساس، برخی دانشمندان و محققان بر این نکته تاکید دارند که در بسیاری از فرهنگ ها جن زدگی نوعی بیماری روانی محسوب می شود و به جای جن گیر یا احضارکننده روح بهتر است به روان شناس مراجعه شود. 3. از مهم ترین علائم جن زدگی می توان به اختلالات رفتاری و روانی، انزوا، میل شدید به تنهایی، پرخاشگری، بی اشتهایی، افسردگی، تند مزاجی، کاهش وزن شدید، آسیب های جسمی به بدن، صحبت کردن راجع امور فراطبیعی، اشاره به دوست یا فردی که وجود خارجی ندارد، سردرد، خستگی، بی حوصلگی و تشنج است. 4. بی شک یاد خداوند، انس با قرآن و انجام وظایف شرعی می تواند این موجودات را از آذار و اذیت دادن دور کند چنان که مؤمنان کمتر گرفتار این امور می شوند. اما برای خلاصی از این امور باید از تنهایی خوابیدن، رفتن به خانه های ویران دوری گزیند؛ صدقه دادن و خواندن سوره های قرآنی به ویژه چهار قل (کافرون، اخلاص، ناس و فلق) و تغییر محل زندگی برای موقت بسیار تاثیر گذار است.  
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 04 دى, 1400 کیفیت زندگی و امرار معاش و کسب و کار و ازدواج حضرت امام زمان(عج)
با سلام و احترام برای پاسخ به سؤالات شما کاربر گرامی لازم است تا آن را تحت چند مطلب توضیح دهیم: مطلب اول:  امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف همانند سایر مردم و در بین مردم زندگی می کند، امور معیشتی ایشان نیز همانند مردم بوده با این فرق که حضرت چون از مفاسد و منافع امور آگاهی دارد زندگی خود را بر محور صحیحی به پیش می برد. برای نمونه چون حضرت از ضرر برخی غذاها برای بدن آگاهی دارد از آنها تناول نمی کند و این امر در طولانی بودن عمر حضرت تأثیر گذار است. نسبت به کار و تلاش ایشان نیز باید گفت در منابع دینی ما ، نکته خاصی در مورد کیفیت زندگی و کار امام زمان بیان نشده است و ما اطلاعات زیادی در کار و شغل آن حضرت نداریم !! مطلبی که با توجه به روایات حتمی است، این است که حضرت مهدی علیه السلام در بین مردم زندگی و رفت و آمد دارند اما کسی ایشان را نمی شناسد. چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که: « آن حضرت هم، در بین مردم تردد کند و در بازارشان راه برود و بر فرش ایشان قدم بگذارد، ولی او را نشناسند، و به همین وضع زندگی کند تا هنگامی که خداوند به او اذن معرفی به مردم را بدهد.» بنابر این، هر کسی نسبت به شأن و جایگاهی که دارد امور خود را در همان راستا تنظیم می کند حضرت حجت نیز چون وظیفه اصلی او هدایت گری و دست گیری از محرومان و گرفتاران و نیز برطرف کردن مشکلات مردم است در این مسیر قدم نهاده و از همین باب است که ایشان طبق برخی روایات در جاهای مختلف حضور داشته و به این امور بدون اینکه مردم بشناسند رسیدگی می کنند. برخی از این رفع نیازها و پاسخ به شبهات و مسائل مبتلابه و ... از سوی امام زمان در قصه های بزرگان بازتاب داده شده است که رجوع به این کتاب ها می تواند ما را با این نوع خدمات آشنا کند. البته وظیفه حضرت تنها به این امور ختم نمی شود بلکه امور دیگری نیز هست که امام زمان آنها را در این عالم عهده دار است و پی گیری می کند. ازدواج حضرت نیز از همانند سایر مردم انجام می گیرد و ایشان دارای فرزندانی نیز خواهد بود. البته این ازدواج حضرت نیز با وصلت با برخی خانواده ها شکل گرفته در حالی که از هویت او بی خبرند. زیرا ازدواج سیره و سنت رسول خدا و همه انبیای الهی و ائمه معصوم علیهم السلام بوده و نمی شود کسی خود امر به ازدواج کند و آن را سیره رسول خدا و فرمان دین الهی بشمارد اما خود پایبند به آن سیره نباشد. مطلب دوم: درباره محل زندگی حضرت به سبب ابهام در آن، گمانه زنی های زیادی شده است، برخی روایات بیابان ها و دشت ها را محل زندگی آن حضرت می شمارند، برخی مدینه و عراق و دسته ای نیز کوه ذی طوی و گروهی هم همه عالم را محل زندگی آن حضرت شمرده اند و مکان خاصی را برای او مشخص ننموده اند. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: «به ناگزیر برای صاحب این امر، عزلت و گوشه نشینی خواهد بود .... و طیبه(مدینه) چه منزلگاه خوبی است.» در روایتی دیگر از آن حضرت نقل شده که: وقتی شباهت های حضرت مهدی علیه السلام به انبیا را بیان می کردند، فرمودند: «واما شباهت او به عیسی جهان گردی (نداشتن مکان خاص) است.» برخی روایات نیز نشان می دهد از مکان زندگی حضرت برخی از یاران ایشان خبر دارند، چنان که امام صادق علیه السلام فرمودند: برای حضرت قائم علیه السلام دو غیبت است یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت نخست جز شیعیان مخصوص از جای آن حضرت خبر ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند. از مجموع روایات استفاده می شود که حضرت همانند سایر مردم در مکانی از این عالم سکونت‌گاهی دارد، هر چند این سکونتگاه گاهی سیار و گاهی ثابت است و یاران خاص حضرت از آن خبر دارند. گمانه زنی هایی که بعدها از سوی بعضی افراد درباره جزیره خضراء و مثلث برمودا نقل شده واهی و سست و افسانه ای بیش نیست که درباره سکونتگاه امام مهدی نقل شده است. مطلب سوم: همان طور که بیان شد حضرت در کوه و دشت و بیابان نمی خوابد تا بحث شود که چرا یاران حضرت نزد او زندگی نمی کنند؛ بر فرض قبول روایت به عنوان یک احتمال می توان گفت یاران حضرت با او دیدار دارند و چه بسا با وی و در کنار وی زندگی می کنند. به عبارت دیگر همان طور که ما نمی دانیم مکان زندگی حضرت کجاست، همان طور نیز نمی دانیم آیا یارن حضرت مانند ابدال و اوتاد با وی زندگی می کنند  یا خیر؟ علاوه بر اینکه هر کسی که از ابدال و اوتاد شد دیلی نمی شود که در سکونتگاه خود نیز بیاد کنار امام زمان باشد.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 29 آذر, 1400 آیا شیطان توانست وارد بهشت شود
با سلام و احترام   با تشکر از شما سؤال کننده فهیم بابت سؤال بسیار خوبتان   در پاسخ به سؤال شما می گوییم: 1. درباره ورود شیطان به بهشت و وسوسه نمودن حضرت آدم سه قول بین مفسران وجود دارد: -  قول اول: بهشتی که حضرت آدم از آن اخراج شد بهشت ابدی و جاوید بوده است که در این صورت ورود شیطان به بهشت ابدی از راه قلب و توسط نیروی شهوت صورت گرفته است یعنی نیروی شهوت وسیله ای برای شیطان شد تا قلب آدم را وسوسه و او را به درخت ممنوعه نزدیک کند. - قول دوم و سوم: بهشتی که آدم و حوا از آن بیرون رانده شدند بهشت جاوید و ابدی نبوده است بلکه باغی از باغ های دنیا و یا باغی از باغ های آسمان بوده است. بنابر این دیدگاه آدم و حوا در بهشت موعود نبودند تا این پرسش مطرح شود که چگونه شیطان وارد آن شد. و بی شک ورود شیطان و وسوسه آن برای امور دنیوی است و راهی به آسمان ها ندارد. بی شک شیطان در دنیا می تواند به وسیله قوای شهوت و غضب و وهم در قلوب نفوذ کرده و دل ها را تسخیر و فریب دهد. این نکته را نیز باید تصریح نمود که در بهشت موعود تکلیفى وجود ندارد تا اینکه بخواهد شیطان ورود کند و او را از تکلیف خود بازدارد و به یقین کسى که داخل بهشت ابدی می شود دیگر از آن خارج نمی شود. 3. برخی از آیات و روایات نشان می دهد کسی که وارد به بهشت موعود و ابدی وارد شود دیگر از آن خارج نمی شود و در آنجا دیگر وسوسه شیطان نیست، علاوه بر اینکه بهشت ابدی ثمره نتیجه اعمال و ملکات نفسانی است که افراد در دنیا کسب نموده و در سیر صعودی برداشت می کند. .
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 20 آذر, 1400 تکامل عقول برای بشر قبل از ظهور است یا بعد از ظهور ؟
با سلام و احترام پاسخ به سؤالات شما را در چند نکته بیان می کننیم: 1. عقول انسان ها در عصر ظهور رو به کمال می رود و کامل می شود. برخی روایات نشان می دهد که در زمان ظهور حضرت مهدى(عج) با آفت زدايى از درخت عقل و خرد و ايجاد بستر و زمينه مناسب براى رشد و شكوفاى عقول مردم، رحمت و نعمت خداوند بر مردم نازل مى شود و همه آنان هدايت مى يابند و به سر منزل مقصود (كمال) مى رسند. چنان که امام باقر علیه السلام می فرماید: «زمانی که امام مهدی قیام کند دست خود را بر سر بندگان می گذارد، و از برکت آن عقل و خرد آن ها تمرکز یافته و کمال می یابد.» این روایت نشان می دهد رشد عقلی با اعجاز صورت می گیرد به گونه ای که تمام موانع و آفت هاى رشد و تعالى عقلانى انسان ها از بين مى رود و عقول آنان به حد بالايى از شكوفايى و رشد می رسد. البته پیش شرط این معجزه الهی این است که جامعه قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) برای رسیدن به سوی رشد فراگیر کوشش کند. 2. کمال عقل برای همه جامعه مهدوی است و از روایت امام باقر و روایات دیگر این معنا استفاده می شود. جامعه مهدوی جامعه است که جمعیت آن از خرد و عقلی کامل بهره مند هستند و از این رحمت واسعه امام غیر مؤمنان نیز مستفیض می شوند. 3. مراد از کامل شدن عقول انسان ها، یعنی کسب فیوضات والا و کمالات نفسانی است که به وسیله امام برای او  ایجاد می شود و افراد می توانند از تمام قدرت های فکری خود استفاده کنند. اگر امام لحظه ای این راهنمایی را از او بردارد دوباره به مرحله اول خود سقوط می کند برخلافکمال عقلی امام که ذاتی است و از همان آغاز تولد دارای این کمال عقلانی هستند. بنابر این عقل به تنهایی توان تامین اداره جامعه و تامین سعادت او را ندارد؛ عقل بدون هدایت وحی چه بسا ممکن است به عنوان جاده صاف‌کن خواسته‌های نفسانی عمل‌کند. عقل آن گاه مفید و کارساز است که در بند شریعت و نبوت باشد و از هدایت انبیا و در پرتو نور وحی پرورش یابد. 4. انسان عادی اگر عقلش کامل شد دیگر گناه برای او سم است. زیرا فرد عاقل در تحت مدیریت و اطاعت از امام و شرع به سوی فیوضات و کمالات نفسانی در حرکت است و گناه را مانع بزرگی برای رسیدن به این فیوضات می داند و لذا عاقلانه از آن فاصله و آن را هلاک ننده خود می شمارد.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 07 آذر, 1400 آیا خدا جسم است یا روح ؟
با سلام و احترام نسبت به سؤال سوم شما که اگر خداوند مذکر نیست چرا در سوره توحید می‌گوییم قل هو الله احد . پس ضمیر هو چیست ؟ باید گفت؟ احتمالاتی در این هو داده شده است: از آنجایی که بت پرستان بت های خود را با ضمایر اشاره مورد خطاب قرار می دادند خدای متعال نیز برای تقریب به ذهن مخاطبین پیامبر که بت پرست بودند برای معرفی خود از ضمیر هو استفاده نمود و از پیامبر خواست که چنین او را مورد خطاب قرار دهند. چنان که این معنا در روایتی از امام باقر علیه السلام هنگامی که از هو از ایشان سؤال شد فرمودند: کفار و بت پرستان با اسم اشاره به بتهاى خود اشاره کرده، مى گفتند: این خدایان ما است اى محمد! تو نیز خدایت را توصیف کن تا او را ببینیم و درک کنیم خداوند این آیات را نازل کرد: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ... ها در هو اشاره به تثبیت و توجه دادن به مطلب است، واو ضمیر غائب است و اشاره به غائب از دید چشمها و دور از لمس حواس است. برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://btid.org/fa/news/51685  
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 07 آذر, 1400 آیا خدا جسم است یا روح ؟
با سلام و احترام در پاسخ به قسم چهارم سؤال شما که نحوه اثبات وجود خداوند با دلیل عقلی چیست؟ باید گفت: برای اثبات خداوند دلایل عقلی زیادی از سوی فلاسفه و متکلمان بیان شده که به برخی از آنها اشاره می شود:  برهان امکان و وجوب، برهان ضرورت، برهان حدوث، برهان حرکت، برهان صدیقین و برهان نظم، برهان علیت و ... . برای نمونه به دو برهان اشاره می کنیم: 1. برهان نظم. یکی از دلایل اثبات خداوند برهان نظم است. هر انسان عاقلی که به دنبال راه حق بوده با کوچکترین تفکر در مخلوقات عالم می تواند این سؤال در ذهن او شکل بگیرد که خالق این مخلوقات کیست؟ آیا می شود این مخلوقات (آسمان ها، سیارات با تمام اسار نهفته در آنها، زمین، ستارگان، کوه ها، حیوانات، حشرات،دریاها، اقیانوس ها و هزارن موجود دیگر در این عالم بدون خلق کننده باشد؟ به طور قطع با این برهان برای عده ای زیاد خداوند اثبات می شود و برای برخی نیز اثبات نمی شود که گروه دوم بیشتر چون با رویکرد تجربه و ماده به عالم نگاه می کنند به پاسخ درستی از این برهان نمی رسند. 2. برهان امکان این برهان یکی از مستحکم ترین براهین عقلی اثبات خداست. در جهان هستی موجودات متعددی وجود دارند، که از دو حالت خارج نیستند، یا در هستی و بودن خویش به چیز نیاز ندارند ــ که از آن تعبیر به واجب الوجود می‌شود ــ یا نیازمند به دیگران هستند، که به این نیازمندی می‌توان ازتغییر و تحولاتی که در یک شئ به وجود می‌آید پی برد ــ از آن تعبیر به ممکن الوجود می‌شودــ اکنون با تصور صحیح این موضوع، می‌توان به این نکته دست یافت که هستی نمی‌تواند از وجود واجبی خالی باشد، زیرا اگر تمام موجودات ممکن باشند، در این صورت چاره‌ای ندارند جز این‌که هستی خود را از موجود دیگری بگیرند، و آن موجود دیگر نیز اگر نیازمند باشد، به موجود دیگری محتاج است، و این موضوع تا جایی ادامه پیدا می‌کند که به موجود برسیم که در هستی خویش نیازمند نباشد، زیرا اگر همه این موجودات نیازمند باشند، هیچ‌گاه در عالم خارج تحقق پیدا نخواهند کرد، همان‌گونه که مهره‌های دومینو اگر ضربه‌ای از بیرون به آن‌ها وارد نشود، هیچ‌کدام حرکت نمی‌کنند یا صفرهای متعددی که اگر عددی در کنارشان نباشد، هیچ‌گاه عدد صحیحی به وجود نمی‌آید. بنابر این این برهان بر اساس علیتی که بین واجب الوجود(خداوند) و ممکن الوجود(مخلوقات) است، خداوند را اثبات می‎کند، - برای مطالعه بیشتر و دریافت علت های عقلی دیگر به لینک های زیر مراجعه کنید: https://btid.org/fa/news/174924 https://btid.org/fa/news/2879 https://btid.org/fa/news/110988
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 07 آذر, 1400 آیا خدا جسم است یا روح ؟
با سلام و احترام نسبت به سؤال دوم شما که فرمودید: آیا خدا جسم است یا روح ؟ آیا کسانی که در خارج زندگی کرده و حجاب رعایت نمیکنن به جهنم می‌روند؟ 1. خداوند نه جسم است و نه روح، جسم نیست زیرا جسم ماده، محدود و نیاز به زمان و مکان دارد. چیزی که دارای زمان و مکان باشد محدود و فنا پذیر است و تفاوتی با دیگر اجسام ندارد. 2. برخی از مستشرقان غربی که همه چیز را با عینک تجربه و ماده نگاه می کنند اعتقادی به خداوند ندارند و معتقدند چون خداوند با چشم سر دیده نمی شود و قابل حس و لمس و تجربه نیست پس وجود ندارد این در حالی است که در این عالم خیلی چیزها قابل مشاهده با حواس 5 گانه نیست آیا می شود گفت وجود ندارد. آیا امروزه که بشر ماهیت بسیاری از سیارات را کشف ننموده می تواند بگوید وجود ندارد یا در این سیارات موجوداتی زندگی نمی کند؟ آیا جن که با چشم مادی قابل مشاهده نیست می شود گفت وجود ندارد و ده ها سؤال دیگر ... . اما اینکه آیا خداوند روح است باید گفت خداوند نه روح بوده و نه دارای روح است. زیرا اگر حضور او را در عالم دنیا بخواهیم تجسم کنیم نیاز به مرکب مادی دارد و لذا این خداوند دارای زمان و مکان و محدود بوده و فناپذیر است. و اگر تجسم او را در ماورای عالم یا در عالم برزخ و قیامت  بخواهیم تجسم کنیم او نیز باید در یک قالب مثالی که نوعی ماده بوده باید تجسم پیدا کند که در این صورت او نیز محدود بوده و دارای ماده و برای خلقت خود نیاز به یک قدرت فرا تر از خود که محدود نباشد دارد. 3. جسم و روح هر دو ممکن الوجودند یعنی عدم برای آنها قابل فرض است، در نتیجه عین وجود نیستند و الّا عدم برای آنها قابل فرض نمی شد. از این رو برای این که وجود پیدا کنند محتاج به علّت هستند. در حالی که خدا واجب الوجود است، یعنی وجود محض و خالص است و برای وجود محض عدم قابل تصوّر نیست. چون عدم ، نقیض وجود محض است واز تصوّر عدم برای وجود محض تناقض لازم می آید. بنا بر این، اگر خدا روح یا جسم بود همان طور که جسم و روح محتاج علّت هستند او نیز باید محتاج علّت می شد. در آن صورت علّت او خدا می شد نه خود او، در حالی که فرض کردیم او خداست و علّت ندارد. بنا بر این از فرض روح یا جسم بودن خدا لازم می آید که او خدا نباشد و این تناقض است و همه ی موجودات نشانه های خدا هستند. 4. اما در پاسخ به اینکه آیا کسانی که در غرب حجاب ندارند به جهنم می روند یا خیر باید گفت: اگر مسلمان باشند با معیار شریعت اسلام مورد مؤاخذه قرار می گیرند و جهنم رفتن تنها در گرو بی حجابی نیست اما یکی از علت هایی است که می تواند افراد را به جهنم بکشاند. اما کسانی که بر آیین مسیحیت یا یهود و یا دیگر ادیان الهی است و یا در مسیر بی خدایان قرار دارند که احکام خود را دارند. البته این کتاب هایی که امروزه دست آنهاست این تورات و انجیل موسی و عیسی نیست بلکه دست نوشته های خاخام ها و کشیش هایی است که عقاید خود را در آن وارد نموده اند. 5. این نکته را نیز باید تصریح نمود افرادی که در غرب زندگی می کنند و در سلک دین یهودی و مسیحی قرار دارند اگر راه تحقیق برای رسیدن به دین حق برای آنها فراهم باشد و طرح این سؤال نیز در ذهن آنها شکل گرفته باشد که آیا دینشان حق است یا خیر؟ باید به دنبال آن روند تا بتوانند آن را پیدا کنند اما اگر چنین سؤالی تا آخر عمر برای آنها ایجاد نشود و یا راه تحقیق فراهم نباشد به سبب سخت گیری دولت ها و یا آماده نبودن شرایط و ... آنها در طبقه مستضف دینی محسوب شده و قیامت به عنوان یک فرد مستضعف با او برخورد می شود. برای مطالعه بیشتر می توانید به لینک زیر مراجعه کنید https://btid.org/fa/news/173099
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 07 آذر, 1400 آیا خدا جسم است یا روح ؟
با سلام و احترام پاسخ به سؤالات شما در چهار بخش تنظیم و تقدیم می شود: 1. من چیزی در خواست می کنم که به هدفم نمی رسم پس خداوندی وجود ندارد که خواسته های من را برآورده کند ؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: اولا: درخواست چیزی نمودن و رسیدن به هدف یک موضوع است، و وجود یا عدم وجود خداوند موضوع دیگر و هیچ ارتباطی بین این دو نیست. به این معنا که اگر شخصی از خداوند در خواست چیزی نمود و آن چیز برآورده نشد آیا این دلیل بر نبود خداوند می شود. در مقابل اگر کسی از خداوند درخواست چیزی نمود و برآورده شد این می شود دلیل بر وجود خداوند. افراد زیادی بودند که حاجاتشان برآورده شده اما در عین حال باز منکر خداوند شدند و در مقابل افراد زیادی بودند حاجاتشان برآورده نشد اما در عین حال باور به خدا داشته و بر وجود او تصریح کردند. ثانیاً: گاهی برآورده نشدن حاجتی از ناحیه خداوند اهداف مختلفی دارد گاهی برآورده شدن را به مصلحت فرد نمی داند و چه بسا گرفتن حاجت او را به سوی طغیان و نافرمانی سوق دهد، گاهی حاجت او را بنابر مصالحی با تاخیر می دهد، گاهی آن را به قیامت حواله می دهد و ... .بنابر این برآورده نشدن برخی حاجات - که البته این کم اتفاق می افتد - به سبب مصالحی است که خداوند می داند و برای آن فرد در نظر گرفته است.  آن جایی که خداوند به مصلحت و مفسده هر چیزی آگاهی دارد گاهی استجابت دعا را به مصلحت فرد نمی داند لذا نمی شود گفت چون این دعا مستجاب نشد و من به هدفم نرسیدم پس خدایی نیست. 3. رسیدن به هدف در گرو همت، پشتکار و کار و تلاش است. فرد برای رسیدن به هدف خود بی شک باید در کنار دعا خود تلاش و کوشش کند و با پشتکار آن هدف را برای خود محقق کند. به طور قطع رسیدن به هدف والا زحمت و سختی و ریختن عرق جبین دارد و به فرموده قرآن کریم: « إنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا؛ همانا همراه هر سختی آسانی است» و این قانون نظام خلقت است. در این عالم هیچ چیزی به راحتی و آسانی به دست نمی آید و تمام کسانی که قلعه های پیشرفت را پشت سر گذاشتند با همت و پشتکار و کشیدن سختی های زیاد بوده است چنان که نمونه های زیادی از این افراد در بستر تاریخ وجود دارد که با یک سرچ اجمالی در اینترنت می توان به نام و سختی هایی که کشیده اند پی برد. برای نمونه: ادیسون مخترع برق، برادران رایت مخترع هواپیما و ... و از میان دانشمندان اسلامی می توان به ابو علی سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا شیرازی و ... . 4. روان شناسان اسلامی و غربی برای رسیدن افراد  به اهدافشان علاوه بر پشتکار و تلاش و کوشش، شروط دیگری را نیز ملاک دانسته اند که فرد باید آنها را نیز در نظر بگیرد تا بتواند به آن هدف برسد. - هدف باید کاملا روشن واضح باشد یعنی فرد بداند می خواهد چه کند و برای چه پا در این عرصه گذاشته است. - مطابقت هدف با میزان تلاش. یعنی فرد وقتی کاری را شروع می کند با یک نظم و سامان دهی دقیق حرکت کند برای نمونه: اگر برای یادگیری زبان ژاپنی اقدام می کند اول حروف آن را باید یاد بگیرد، سپس گرامر آن، روزهای بعد لغات تخصصی، گرامر تخصصی و ... تا بتواند زبان ژاپنی را فرا گیرد. بنابر این برای رسیدن به هدف باید مطابق برنامه پیش بروید تا بتوانید به هدف خواسته خود دست پیدا نماید. - زمان بندی برای هدف، برای رسیدن به هر هدفی نیاز به یک زبان بندی مهم استو برای نمونه اگر فردی برای دکترای تخصصی درس می خواند باید با یک نظم منسجم به گونه ای برنامه ریزی کند که در آن بازه زمانی مشخص به آن هدف نایل آید و از فرصت ها و زمان ها به درستی استفاده و کارهای جانبی را تعطیل کند. - و ... . 5. اثبات خداوند دلایل عقلی زیادی دارد که جای کوچکترین شک در اثبات او نمی گذارد و تجربه گرایان و مادی گرایانی که امروزه منکر خداوند هستند به سبب این است که آنها همه چیز عالم را با تجربه و با نگاه مادی می خواهند حل کنند در حالی که اسرار عالم که تنها اختصاص به مادیات ندارد تا بشود از این راه ثابت نمود. اثبات خداوند نیز چنین است که او ماده نیست تا قابل حس، دیدن یا لمس شدن باشد زیرا اگر خداوند قابل رؤیت باشد نیاز به ماده دارد و هر چه نیاز به ماده داشته باشد محدود و دارای مکان و زمان و زوال پذیر خواهد بود، در این صورت او هم چیزی شبیه به اجسام می شود.
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 06 آذر, 1400 ایا دربین علما313نفروجودنداردتاظهورمحقق شود؟
با سلام و احترام در پاسخ به سؤال شما باید گفت برای ظهور تحقق چند شرط لازم است که وجود 313 نفر یکی از این شرایط است و با تکمیل شدن همه شرایط ظهور محقق خواهد شد. بنابر این وجود 313 نفر تنها شرط ظهور امام مهدی نیست تا گفته شودچرا ظهور نمی‌کند، بلکه شرایط دیگری نیز وجود دارد که برخی از آن در روایات بیان شده، برخی نیز بیان نشده و علمش نزد خداوند است که با تحقق تمام شرایط امام ظهور خواهد کرد.  علم به اینکه آیا بین علما 313 نفر وجود دارد یا نه و یا اینکه این تعداد هنوز فراهم شده یا نه علمش نزد خداست و کسی نمی داند اما به طور قطع یاران حضرت بین علمای ربانی و انسان های مؤمن خواهد بود و این نیز تنها اختصاص به عالمان ندارد. برای مطالعه بیشتر و رسیدن به تمام زوایای پاسخ به لینک زیر مراجع کنید. https://btid.org/fa/news/182912
تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 01 آذر, 1400 آیا قانون حجاب با آیه "لا اکراه فی الدین"نمی سازد
با سلام و احترام... در پاسخ به سوال شما باید چند نکته در نظر گرفته شود ۱. خداوند در قرآن کریم زنان و مردان را از نگاه های هوس آلود به یکدیگر منع می کند: "و قل للمومنین یغضوا من ابصارهم" "به مومنان بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرم حفظ کن" به طور قطع یکی از راه های جلوگیری از نگاه های هوس آلود مردان مومن به زنان پوشیدن بدن با پوششی کامل برای جلوگیری از نگاه های حرام و هوس آلود است. زیرا عریانی بدن و آشکار شدن در جامعه اسلامی به طور طبیعی می تواند چشم ها را به شخص مجذوب کند و هرچه هم فرد با ایمان باشد به طور طبیعی چه بسا در نگاه اول چشم او به چنین بدن عریانی بیفتد. ۲. قرآن به صراحت به زنان فرمان می دهد که حجاب خود را رعایت کنند و آن را یک تکلیف واجب می داند و از نشان دادن زینت به غیر از آن مقداری که نمایان است، نهی می کند. "و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن: و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است آشکار نکنند و اطراف روسری های خود را بر سینه خود افکنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود" (نور: ۳۱) بنابر این حجاب یکی از احکام ضروری اسلام بوده و خداوند متعال برای جلوگیری از نگاه های هوس آلود و فساد اخلاقی جوامع اسلامی و نیز حریم خصوصی زن در مقابل نامحرم و جلوگیری از آزار آنان آن را یک تکلیف همگانی برای زنان مومن قرار داد. ۳. حجاب  و پوشش فلسفه های زیادی دارد که می توان از: کاهش خطا و خطر، حفظ احترام، نشاط و رغبت، حفظ جامعه از هرج و مرج اخلاقی و رواج فساد و بی بند و باری و ... یاد نمود. ۴. اینکه قرآن می فرماید لا اکراه فی الدین مراد در مسائل اعتقادی و اصول دین است که نمی شود فرد را به زور وادار به قبول کرد و به او دین خاصی را تحمیل کرد بلکه فرد موظف است در اصول با فکر و اقامه برهان و استدلال و گاهی پرسش از دیگران و گاهی تقلیدی که به همراه دلیل و برهان باشد دین حق را انتخاب و بر اصول آن پایبند باشد.  این آیه ارتباطی به فروع دین ندارد و در فروع دین همه افراد در یک جامعه اسلامی حتی کفار ذمی موظف به رعایت قوانین اسلامی هستند و حق ندارند بدون پوشش کامل که یک اصل ضروری و لازم در جامعه اسلامی است حضور پیدا کنند و ملزم به رعایت قوانین اسلامی هستند و کسی نمی تواند بگوید اکراهی در دین نیست و دلم می خواهد با این پوشش بیرون آیم. از این رو بر همگان به عنوان یک تکلیف الهی واجب است که چنین افراد هنجار شکنی را که عامدانه در جامعه حضور پیدا می کنند با مهربانی تذکر و او را نهی از منکر کنند و او را به رعایت پوشش کامل دعوت نمایند. از جمع بندی سخنان نتیجه می شود که حجاب یک امر ضروری و لازم است و باید در هنگام حضور در انظار جامعه پوشش کامل رعایت شود تا از فساد اخلاقی و از نگاه های هوس آلود  جلوگیری شود. تذکر به زن بی حجاب از باب نهی از منکر یک تکلیف همگانی است و جبری در آن وجود ندارد و هیچ سنخیتی بین آیه لا اکراه با نهی از بی حجابی نیست زیرا آیه در ارتباط با اصول دین است و درباره فروع همه حتی کفار در جوامع اسلامی ملزم به رعایت آنها هستند  

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0