چکیده: ائمه اطهار در همه علوم سرآمد روزگار بودهاند؛ و این رساله از امام رضا(علیهالسلام) درباره طب به خوبی نشان میدهد که حضرت کاملا به طب آشنایی داشته و مانند یک طبیب زبردست به بیان مطالبی در این زمینه پرداخته است.
شیعه معتقد است یکی از شرایط امامت و رهبری جامعه علم تام به شریعت، تفسیر قرآن و تمام کتب آسمانی است؛ امام چون در واقع حافظ شریعت است، باید علمی متصل به علم الهی داشته باشد، تا بتواند در شرایط مختلف دین خدا را حفظ کرده و بدون کم و کاست و تحریف به نسل بعدی تحویل دهد؛ لذا یکی از شئون امام و جانشینی پیامبر عظیم الشان اسلام(صلیاللهعلیهوآله) علم امام است؛ علمی تام در همه زمینهها و برتر از تمام انسانها؛ زیرا اگر کسی در جامعه باشد که عالمتر از امام باشد، او به امامت سزاوارتر است.
ما معتقدیم و حق هم همین است که تمام ائمه اطهار(علیهمالسلام) دارای علمی تام و متصل به علم لایزال الهی بودهاند و هیچ نیازی به هیچ معلمی نداشتهاند و در تمامی علوم برتر و سرآمد مردم بودهاند. امیرالمومنین(علیهالسلام) در این باره فرمودند: «ما اهل بیت پیامبر، میوه درخت نبوت، محل رفت و آمد ملائکه، خانه رحمت الهی و معدن علم و دانش هستیم».[1] امام صادق(علیهالسلام) نیز فرمودند: «ما میوه درخت نبوت، خانه رحمت الهی، کلید حکمت، معدن علم و دانش، محل رفت و آمد ملائکه، موضع سر الهی، امانت الهی در میان مردم هستیم. ما حرم بزرگ الهی و عهد و پیمان و میثاق او هستیم؛ هر کس به عهد با ما وفادار باشد، به عهد الهی وفا کرده است و هر کس عهد با ما را بشکند، عهد الهی را شکسته است».[2]
همه امامان دوازدهگانه شیعه دارای این علم بوده و همیشه از امامی به امام بعدی رسیده است؛ اما این علم گاهی در برخی امامان با توجه به شرایط محیط و زمان و مکان بروز هم داشته است و مردم نیز از آن بهرهمند شدهاند و گاهی هم بروز نکرده است و شرایط و به خصوص خلفیفه وقت اجازه چنین کاری را نداده است. یکی از امامانی که توانست با توجه به شرایط به وجود آمده به بیان مسائل و علوم مختلف پرداخت، وجود نازنین امام رضا(علیهالسلام) بوده است.
چون مامون عباسی خود مردی دانشمند و دانش دوست بود، همیشه در دربار مجالس بحث و مناظره تشکیل میداد و از علمای بلاد مختلف دعوت میکرد تا به دربار آمده و به بحث و گفتوگو بپردازند؛ امام رضا(علیهالسلام) نیز این فرصت را غنیمت شمرده و به بیان علم و دانش خود پرداختند و در یک جلسه، چنان سخن گفتند که تمام دانشمندان موجود در دربار اعم از مسیحی و یهودی و زردشتی و ملحد به علم تام ایشان اعتراف کردند و حضرت را یگانه دهر دانستند؛ چرا که با مسیحی به انجیل استناد کرد و با یهود به تورات و زبور داود و با هر فرقهای با کتاب مسلم آنان لذا در آن مجلس همه دانستند عالمتر از ایشان به تمام کتب آسمانی وجود ندارد. تفصیل این مجلس را میتوانید در این مطلب ببینید.
یکی از ثمرات و تبلور علم امامت حضرت رسالهای در باب طب بوده است که به درخواست مامون، توسط حضرت نوشته شد؛ حضرت در این رساله چنان عالی به مباحث طب پرداخته است که گویا طبیبی ماهر بوده است که سالیان سال مشغول به فراگیری طب بوده است.
داستان پیدایش این کتاب
در یکی از جلسات علمی گروهی از پژشکان و فیلسوفان نیشابور به دربار آمده و در خدمت مامون بودند، در این جلسه درباره طب و صلاح بدن و کیفیت خلقت و ترکیب بدن انسان سخت گفته میشد، اما امام رضا(علیهالسلام) ساکت بودند و سخنی نمیگفتند. مامون عرض کرد: یا اباالحسن درباره این موضوع شما سخنی نمیگویید؟
حضرت فرمود: «در این باره نظریاتی دارم که صحت آنها را از طریق تجربه و به مرور زمان شناختهام».
مامون از امام خواست این دانش و چیزهایی که حضرت میداند را نوشته و به مامون هدیه دهد، حضرت نیز این رساله را در پاسخ به درخواست او نوشت و به او هدیه داد؛ مامون نیز رساله را گرفت و با آب طلا آنرا نوشت و در خزینه قرار داد، به همین خاطر به رساله ذهبیه(طلائیه) معروف شد.
این رساله مشتمل است بر علم تشریح، زیست شناسی(بیولوژی)، وظایف اعضا(فیزیولوژی)، علم الاعراض(باکتری لوژی) و بهداشت و بخش زیادی از طب پیشگیری. مامون بعد از مطالعه آن در پیامی خطاب به حضرت گفت: «من در رساله پسر عموی ادیب، دانشمند و طبیب که در اصلاح بدن و چارهاندیشی در برابر مرگ و نگهداشتن حد طعام است نگریستم و آنرا در غایت کمال و برترین بخشش و انعام یافتم، با دقت به مطالعه آن پرداختم و هر بار که به مطالعه آن پرداختم و در آن اندیشه کردم، حکمتهای تازهای برای من آشکار شد .....».
در طول تاریخ پزشکان متعددی این رساله را مطالعه کرده و بر آن شرح نوشتهاند که در این نوشتار به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
1. «ترجمه العلوی للطب الرضوی» نوشته «سید ضیاءالدین ابیالرضا فضل الله بن علی الراوندی» متوفی 548ق.
2. «ترجمه الذهبیه» نوشته «مولی فیض الله عصار».
3. «ترجمه الذهبیه» نوشته «علامه مجلسی».
4. «عافیه البریه فی شرح الذهبیه» نوشته «میرزا محمد هادی» فرزند «میزرا محمد صالح شیرازی» که در زمان شاه سلطان حسین صفوی نوشته شده است.[3]
در نتیجه: ائمه اطهار در همه علوم سرآمد روزگار بودهاند؛ و این رساله از امام رضا(علیهالسلام) درباره طب به خوبی نشان میدهد که حضرت کاملا به طب آشنایی داشته و مانند یک طبیب زبردست به بیان مطالبی در این زمینه پرداخته است.
-----------------------------------
پینوشت
[1] و [2]. «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ: إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْم». « قال أَبُو عَبْدِ اللَّه: يَا خَيْثَمَةُ نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَفَاتِيحُ الْحِكْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ مَوْضِعُ سِرِّ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَدِيعَةُ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ وَ نَحْنُ حَرَمُ اللَّهِ الْأَكْبَرُ وَ نَحْنُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَهْدُ اللَّهِ فَمَنْ وَفَى بِعَهْدِنَا فَقَدْ وَفَى بِعَهْدِ اللَّهِ وَ مَنْ خَفَرَهَا فَقَدْ خَفَرَ ذِمَّةَ اللَّهِ وَ عَهْدَه». الكافي، ج 1، ص 221.
[3]. تحلیلی از زندگی امام رضا، محمد جواد فضل الله، ترجمه سید محمد صادق عارف، بنیاد پژوهشهای اسلامی،1383 ش، ص 191-196.