با سلام
حرفهای بی سندی که میزنید لابد از سرِ بی اطلاعی است.
اولا: در قرآن دو آیه برای وجوب حجاب آمده که صراحت تام دارد. علاوه بر این روایات بسیاری هم بر وجوب حجاب داریم.
ثانیا: در برخی کشورهای اسلامی مانند عربستان و یمن حجاب اجباری است.
اما اینکه برخی از کشورهای اسلامی حجاب را اجباری نکردند دلیل بر این است که نخواستند اسلام را در سطح اجتماعی اجرا کنند و این یک نقص و ضعف حکومت اسلامی است. البته خیلی از این حکومتها هم داعیه حکومت اسلامی ندارند مانند حکومت لائیک ترکیه و حکومت مصر و تونس و مغرب و امارات و قطر و....
در ضمن بسیاری از این حکومتها برای نزدیک کردن خود به غرب، قانون لزوم اجرای بسیاری از احکام اسلامی را در کشور خود ممنوع کردند مانند کشور آذربایجان و ترکیه؛
لطفا با بی اطلاعی از احکام دین، هیچ سخنی را به دین نسبت ندهید. لا اقل کمی تحقیق کنید
فلسفه و حکمت غسل مس میت جهات مختلفی دارد:
1- جنبه معنوی و فقهی:
اولا: غس مس میت، یک عمل عبادی محسوب میشود و نیاز به قصد قربت دارد و عمل عبادی، مصلحتهای عبادی دارد.
ثانیا: از این جهت که انسان اشرف مخلوقات است هم مردار او غسل دارد و هم مس کننده او؛ اما سگ و خوک به خاطر عدم شرافتشان، نیازی به غسل و انجام عمل عبادی دیگری در برابر لمس مردار آنان نیست و فقط طهارت از نجاست لمس لازم است نه غسل که یک عمل عبادی است.
ثالثا: وجوب غسل مس میت، به خاطر نجاست مرده نیست تا نجاست مردار انسان را با نجاست مردار حیوانات، قیاس کنیم چون اگر کسی میتی را لمس کند و بدن میت و بدن لمس کننده، خشک باشد هیچ نجاست منتقل نمیشود و اگر یکی از آن دو رطوبت داشته باشند آن نقطه از بدن لمس کننده که با بدن میت لمس یافته نجس شده و این نجاست با آب کشیدن پاک میشود ولی در هر دو صورت (چه عدم انتقال نجاست و چه انتقال نجاست) غسل بر مس کننده واجب است. نتیجه اینکه وجوب غسل مس میت، بخاطر انتقال نجاست نیست بلکه دلیلش غیر از نجاست است. اما در هنگام لمس مردار سگ و خوک فقط مساله نجاست مطرح است که باید از لمس کننده به واسطه طهارت رفع شود.
رابعا: بی شک، لمس میتی که هنوز غسل داده نشده، در روح لمس کننده موجب اثرات منفی معنوی میگردد و خدا برای رفع آن اثرات منفی، دستور به غسل عبادی داده تا روح از آن اثرات، طهارت باطنی یابد و پاک گردد. به عنوان مثال وقتی انسان جنب میگردد باعث سنگینی و قبض روح و اثرات منفی در روح میگردد و انسان مومن و پاک غالبا این مساله را براحتی درک میکند و اثرات منفی را در روحش کاملا احساس میکند.
خامسا: غسل عبادی مس میت، خودش یک تذکار و تنبه و توجه به مس کننده میت است که تو نیز روزی خواهی مرد و تو نیز با از دست دادن جوهره روحت، جسمی نجس بیش نخواهی بود پس به ابعاد مادی بدنت مغرور نشو و به جای مشغولیت به ابعاد مادی بدنت به ابعاد معنوی روحت مشغول باش.
2- جنبه بهداشتی:
میدانیم غالبا انسان بر اثر بیماری میمیرد و یا اینکه بعد از وفاتش که سیستم دفاعی بدنش از بین رفته سریعا میکروبها در بدن او فراگیر میشوند و وقتی غسل دهنده و مس کننده میت با میت تماس میگیرند باعث انتقال بیماری و میکروب میشود و لازم است که برای دفع این انتقال سریعا کل بدن را بشویند تا مبادا انتقال مریضی حاصل شود. چنانکه در حدیثی از امام رضا(علیهالسلام) دلیل غسل مس میت اینطور بیان شده: «اين كه افراد غسل دهنده و كسی كه بدن ميت را لمس كرده بايد غسل كند، بهخاطر آن است كه هنگام جان دادن ميت برخی آفات در بدن او پديد میآيد، پس كسانی كه او را لمس میكنند بايد غسل كنند»[1] در انسانها به خاطر وجود علایق زیاد، بازماندگان غالبا بدن میت را در آغوش میگیرند و میبوسند که همین سبب انتقال بیماریها میگردد اما ساير حيوانات را کسی بعد از مرگ نمیبوسد و در آغوش نمیگيرد و لذا برای لمس آنها به شستن دست اکتفا شده است.
دکتر صدر الدين نصيری در کتاب «بهداشت اجتماعي در اسلام» راجع به فلسفهی غسل مس ميت چنین مینگارد: در سطح پوست بدن بيمار تعداد زيادی ميکروبهای بيماری استافيلوکک و استرپتوکک و غيره وجود دارد. نيز تعداد ديگری از ميکروبها که به واسطهی خاصيت حياتی نمیتوانستند در سطح پوست زنده بمانند پس از مرگ قوی شده و افزايش میيابند، در اين هنگام سطح پوست بدن کانون مهم سرايت و انتشار مستقيم بيماریهای عفونی میباشد. شارع مقدس اسلام، بدن ميت را قبل از شستن پليد و برای جلوگيری از ابتلاء به بيماريها نسبت به افرادی که بدن ميت را مس نمايند غسل را لازم دانسته و تنها شستن موضع آلوده را کافی ندانسته تا از آلوده شدن به ميکربها حتی المقدور جلوگيری شده باشد.[2]
البته نمیتوان این جنبه بهداشتی را صرفا دلیل و فلسفه مستقل غسل مس میت دانست چراکه رهایی از این میکروبها با شستن کامل بدن بدون رعایت نیت غسل و ترتیب و شراط غسل هم ممکن است اما خداوند متعال به گونهای از شستشو دستور داده تا هم اهداف معنوی و هم اهداف بهداشتی حاصل شود زیرا به غسل مس میت با شرط قصد قربت و ترتیب و روش خاص، هم طهارت باطنی و هم طهارت ظاهری و هم اهداف بهداشتی نیز حاصل میشود.
با تمام اين امور، جای ترديد نيست كه هرگز نمیتوان گفت كه ملاك قطعی جعل حكم (وجوب غسل مس ميت) امور يادشده بوده است. بلكه شايد اسرار و مصالح ديگری در كار باشد كه برای ما پوشيده است و اتفاقا حکمت شرع، اقتضاء میکند که همه فلسفهها و مصلحتهای احکام و عبادات بیان نشود تا بندگان، این امور را تعبدا و از سرِ طاعت انجام دهند تا مومن از غیر مومن، و مطیع از غیر مطیع مشخص گردد و گرنه اگر انسانها همه دلایل و مصلحتهای احکام را میدانستند بسا به خاطر آن دلایل، آن احکام را رعایت کنند نه به خاطر آنکه عمل عبادی است.
______________________
پینوشت:
[1]. صدوق، علل شرائع، نشر مؤسسة الاعلمي للمنشورات، بيروت، 1408 ق، ج 1، ص 348، باب 238، ح3
[2]. بهداشت اجتماعی در اسلام، پایان نامه دکترای دکتر صدر الدین نصیری، تهران، 1327ش، ص185
حکایت ملاقات جناب عمر بن خطاب با اویس قرنی در هیچ یک از منابع اولیه شیعی نقل نشده و این حکایت، تنها در کتب و منابع اهل سنت نقل شده است. برخی از مولفین معاصر شیعه (مانند آیه الله علی احمدی میانجی و محمدی ری شهری) این مطلب را گرچه در کتابشان آوردند اما این حکایت را از همان منابع اهل سنت نقل کردهاند.
اجبار افراد به انجام تکالیف شرعی در نظر هفت مرجع تقلید
حضرات آیات عظام شبیری زنجانی ،فیاض ،صافی گلپایگانی ،موسوی اردبیلی ،مکارم شیرازی ، نوری همدانی ،صانعی به استفتاء شفقنا درباره اجبار افراد به انجام تکالیف شرعی پاسخ گفته اند.
متن پرسش شفقنا و پاسخ این مراجع تقلید شیعه بدین شرح است :
آیا اساسا در انجام تکالیف شرعی، می توان مکلف را مجبور به انجام آن کرد؟ با توجه به آنکه تکالیف شرعی بعضا دارای جنبه اجتماعی جدی تری بوده و بعضی بیشتر واجد جنبه شخصی هستند، آیا در این اجبار یا عدم اجبار، بین تکالیف شرعی که جنبه اجتماعی دارد (نظیر حجاب) و تکالیف شرعی که بیشتر جنبه شخصی دارد (نظیر نمازهای واجب پنج گانه) تفاوتی وجود دارد؟ اگر فرد تظاهر به عدم انجام تکلیف نکند در اجبار یا عدم اجبار به تکلیف تاثیری دارد؟
آیا در محیط های کاری یا غیر آن می توان افراد را مجبور به خواندن نماز اول وقت کرد؟
حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی
بسمه تعالی
براساس مراتب نهی از منکر ودرصورت وجود شرایط آن جایز است به شرط عدم ترتب مفسده اهم . البته در امثال عبادات باید امر به معروف ونهی از منکر منجر به انجام عمل با قصد قربت از مکلف شود وبعید نیست کسی که ولایت دارد مانند پدر وجد برای الزام مکلف اولی باشد.
حضرت آیت الله العظمی اسحاق فیاض
بسمه تعالی
نمی توان افراد را مجبور به نماز خواندن کرد. وظیفه او امر به معروف و نهی از منکر است. زیادتر از آن وظیفه ندارد.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
بسم الله الرحمن الرحیم
1- آنچه در همه موارد لازم است امر به معروف ونهی از منکر می باشد با اجتماع شرایط آن، و اگر در جامعه اسلامی کسی بخواهد علنا گناه نماید حاکم شرع باید جلوگیری نموده و در بعض موارد تعزیر نماید.
2- اجبار فی حد نفسه وجه شرعی ندارد
حضرت آیت الله العظمی صانعی
بسمه تعالی
ج- در خصوص تکالیف عبادی اجبار و زور معنا ندارد چون اگر عبادتی همراه با قصد قربت نباشد باطل است و انچه بر مسلمانان در مقابله با ارتکاب معاصی وجب است همان امر به معروف و نهی از منکر می باشد تا محرمات الهیه در جامعه ترک شود و ناگفته نماند اجبار و اکراه و برخورد فیزیکی بر مردم نه تنها لازم نمی باشد بلکه جایز هم نیست ولی برخورد به وسیله حکومت و قانون ( یعنی قانون مصوب نمایندگان مجلس شورای اسلامی که بخاطر مصالح اسلام و مسلمین، حدود و ثغور و مجریان آن را معین می نماید) جایز است و قطعاً نمایندگان محترم در تصویب قانون رعایت همه جهات و جوانب مخصوصاً کریه نشان ندادن چهره نورانی اسلام را می نمایند.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی
بسمه تعالی
ج- با وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر باید انجام وظیفه نمایند و این تکلیف مهم با وجود شرائطش لازم است انجام گیرد و نباید تعطیل شود.
حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
بسمه تعالی
1.برای تکلیف شرعی، که توسط مکلف انجام نگیرد، امر به معروف ونهی از منکر(شامل ارشاد)مورد دارد، از طرف دیگر اینطور نیست که برای هر تکلیفی تعزیر وجود داشته باشد، چنین چیزی از دستورات دینی و سیره پیامبر صل الله علیه اله وسلم و اهل بیت آن حضرت ثابت نیست اما تعزیر نسبت به بخشی از گناهان مثل این که زمینه ی گناه دیگران را فراهم کند یا اینکه موجب اضرار به حق دیگران باشد ثابت است، که در این موارد احیاناً تعبیر به اجبار و الزام هم می شود.
2- کارفرمای صاحب اختیار می تواند برای استخدام و به کار گرفتن افراد، شرط مجازی مثل داشتن حجاب کامل یا خواندن نماز اول وقت قرار دهد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
در مورد تظاهر به منکرات، نهی از منکر با زبان خوب لازم است و اگر تاثیر نکرد، باید جلوی منکرات را به گونه ای که اثر نامطلوبی نداشته باشد، گرفت و در مواردی که تظاهر نمی شود، امر به معروف و نهی از منکر از طریق زبان و بیان خوب و موثر لازم است و هیچ کس را نمی توان مجبور به نماز اول وقت کرد.
فتوای شرعی تا زمانی که لغو نشود پا برجاست بنابراین حکم ارتداد و سابّ النبی هنوز بر سلمان رشدی صدق میکند.
مقام معظم رهبری نیز در زمان دولت اصلاحات که خواست فتوای امام را کمرنگ کند، فتوای ارتداد سلمان رشدی را مجددا بیان کردند و در واقع این فتوا، تجدید فتوای حضرت امام خمینی محسوب میشود.
اما طرفداران او، تا ارتدادشان احراز نشود نمیشود حکم ارتداد بر آنان بار کرد مگر آنکه اولا: مسلمان بوده باشند و ثانیا: اعتقادشان با آن اعتقاداتی که باعث ارتداد سلمان رشدی شد همسو و همنظر باشد و ثالثا: ارتداد خویش را اظهار کنند و با اسلام عداوت به خرج دهند، که در اینصورت حکم ارتداد بر آنان نیز بار خواهد شد
با سلام
حرفهای بی سندی که میزنید لابد از سرِ بی اطلاعی است.
اولا: در قرآن دو آیه برای وجوب حجاب آمده که صراحت تام دارد. علاوه بر این روایات بسیاری هم بر وجوب حجاب داریم.
ثانیا: در برخی کشورهای اسلامی مانند عربستان و یمن حجاب اجباری است.
اما اینکه برخی از کشورهای اسلامی حجاب را اجباری نکردند دلیل بر این است که نخواستند اسلام را در سطح اجتماعی اجرا کنند و این یک نقص و ضعف حکومت اسلامی است. البته خیلی از این حکومتها هم داعیه حکومت اسلامی ندارند مانند حکومت لائیک ترکیه و حکومت مصر و تونس و مغرب و امارات و قطر و....
در ضمن بسیاری از این حکومتها برای نزدیک کردن خود به غرب، قانون لزوم اجرای بسیاری از احکام اسلامی را در کشور خود ممنوع کردند مانند کشور آذربایجان و ترکیه؛
لطفا با بی اطلاعی از احکام دین، هیچ سخنی را به دین نسبت ندهید. لا اقل کمی تحقیق کنید
با سلام خدمت شما
فلسفه و حکمت غسل مس میت جهات مختلفی دارد:
1- جنبه معنوی و فقهی:
اولا: غس مس میت، یک عمل عبادی محسوب میشود و نیاز به قصد قربت دارد و عمل عبادی، مصلحتهای عبادی دارد.
ثانیا: از این جهت که انسان اشرف مخلوقات است هم مردار او غسل دارد و هم مس کننده او؛ اما سگ و خوک به خاطر عدم شرافتشان، نیازی به غسل و انجام عمل عبادی دیگری در برابر لمس مردار آنان نیست و فقط طهارت از نجاست لمس لازم است نه غسل که یک عمل عبادی است.
ثالثا: وجوب غسل مس میت، به خاطر نجاست مرده نیست تا نجاست مردار انسان را با نجاست مردار حیوانات، قیاس کنیم چون اگر کسی میتی را لمس کند و بدن میت و بدن لمس کننده، خشک باشد هیچ نجاست منتقل نمیشود و اگر یکی از آن دو رطوبت داشته باشند آن نقطه از بدن لمس کننده که با بدن میت لمس یافته نجس شده و این نجاست با آب کشیدن پاک میشود ولی در هر دو صورت (چه عدم انتقال نجاست و چه انتقال نجاست) غسل بر مس کننده واجب است. نتیجه اینکه وجوب غسل مس میت، بخاطر انتقال نجاست نیست بلکه دلیلش غیر از نجاست است. اما در هنگام لمس مردار سگ و خوک فقط مساله نجاست مطرح است که باید از لمس کننده به واسطه طهارت رفع شود.
رابعا: بی شک، لمس میتی که هنوز غسل داده نشده، در روح لمس کننده موجب اثرات منفی معنوی میگردد و خدا برای رفع آن اثرات منفی، دستور به غسل عبادی داده تا روح از آن اثرات، طهارت باطنی یابد و پاک گردد. به عنوان مثال وقتی انسان جنب میگردد باعث سنگینی و قبض روح و اثرات منفی در روح میگردد و انسان مومن و پاک غالبا این مساله را براحتی درک میکند و اثرات منفی را در روحش کاملا احساس میکند.
خامسا: غسل عبادی مس میت، خودش یک تذکار و تنبه و توجه به مس کننده میت است که تو نیز روزی خواهی مرد و تو نیز با از دست دادن جوهره روحت، جسمی نجس بیش نخواهی بود پس به ابعاد مادی بدنت مغرور نشو و به جای مشغولیت به ابعاد مادی بدنت به ابعاد معنوی روحت مشغول باش.
2- جنبه بهداشتی:
میدانیم غالبا انسان بر اثر بیماری میمیرد و یا اینکه بعد از وفاتش که سیستم دفاعی بدنش از بین رفته سریعا میکروبها در بدن او فراگیر میشوند و وقتی غسل دهنده و مس کننده میت با میت تماس میگیرند باعث انتقال بیماری و میکروب میشود و لازم است که برای دفع این انتقال سریعا کل بدن را بشویند تا مبادا انتقال مریضی حاصل شود. چنانکه در حدیثی از امام رضا(علیهالسلام) دلیل غسل مس میت اینطور بیان شده: «اين كه افراد غسل دهنده و كسی كه بدن ميت را لمس كرده بايد غسل كند، بهخاطر آن است كه هنگام جان دادن ميت برخی آفات در بدن او پديد میآيد، پس كسانی كه او را لمس میكنند بايد غسل كنند»[1] در انسانها به خاطر وجود علایق زیاد، بازماندگان غالبا بدن میت را در آغوش میگیرند و میبوسند که همین سبب انتقال بیماریها میگردد اما ساير حيوانات را کسی بعد از مرگ نمیبوسد و در آغوش نمیگيرد و لذا برای لمس آنها به شستن دست اکتفا شده است.
دکتر صدر الدين نصيری در کتاب «بهداشت اجتماعي در اسلام» راجع به فلسفهی غسل مس ميت چنین مینگارد: در سطح پوست بدن بيمار تعداد زيادی ميکروبهای بيماری استافيلوکک و استرپتوکک و غيره وجود دارد. نيز تعداد ديگری از ميکروبها که به واسطهی خاصيت حياتی نمیتوانستند در سطح پوست زنده بمانند پس از مرگ قوی شده و افزايش میيابند، در اين هنگام سطح پوست بدن کانون مهم سرايت و انتشار مستقيم بيماریهای عفونی میباشد. شارع مقدس اسلام، بدن ميت را قبل از شستن پليد و برای جلوگيری از ابتلاء به بيماريها نسبت به افرادی که بدن ميت را مس نمايند غسل را لازم دانسته و تنها شستن موضع آلوده را کافی ندانسته تا از آلوده شدن به ميکربها حتی المقدور جلوگيری شده باشد.[2]
البته نمیتوان این جنبه بهداشتی را صرفا دلیل و فلسفه مستقل غسل مس میت دانست چراکه رهایی از این میکروبها با شستن کامل بدن بدون رعایت نیت غسل و ترتیب و شراط غسل هم ممکن است اما خداوند متعال به گونهای از شستشو دستور داده تا هم اهداف معنوی و هم اهداف بهداشتی حاصل شود زیرا به غسل مس میت با شرط قصد قربت و ترتیب و روش خاص، هم طهارت باطنی و هم طهارت ظاهری و هم اهداف بهداشتی نیز حاصل میشود.
با تمام اين امور، جای ترديد نيست كه هرگز نمیتوان گفت كه ملاك قطعی جعل حكم (وجوب غسل مس ميت) امور يادشده بوده است. بلكه شايد اسرار و مصالح ديگری در كار باشد كه برای ما پوشيده است و اتفاقا حکمت شرع، اقتضاء میکند که همه فلسفهها و مصلحتهای احکام و عبادات بیان نشود تا بندگان، این امور را تعبدا و از سرِ طاعت انجام دهند تا مومن از غیر مومن، و مطیع از غیر مطیع مشخص گردد و گرنه اگر انسانها همه دلایل و مصلحتهای احکام را میدانستند بسا به خاطر آن دلایل، آن احکام را رعایت کنند نه به خاطر آنکه عمل عبادی است.
______________________
پینوشت:
[1]. صدوق، علل شرائع، نشر مؤسسة الاعلمي للمنشورات، بيروت، 1408 ق، ج 1، ص 348، باب 238، ح3
[2]. بهداشت اجتماعی در اسلام، پایان نامه دکترای دکتر صدر الدین نصیری، تهران، 1327ش، ص185
با سلام خدمت شما
حکایت ملاقات جناب عمر بن خطاب با اویس قرنی در هیچ یک از منابع اولیه شیعی نقل نشده و این حکایت، تنها در کتب و منابع اهل سنت نقل شده است. برخی از مولفین معاصر شیعه (مانند آیه الله علی احمدی میانجی و محمدی ری شهری) این مطلب را گرچه در کتابشان آوردند اما این حکایت را از همان منابع اهل سنت نقل کردهاند.
با سلام
اجبار افراد به انجام تکالیف شرعی در نظر هفت مرجع تقلید
حضرات آیات عظام شبیری زنجانی ،فیاض ،صافی گلپایگانی ،موسوی اردبیلی ،مکارم شیرازی ، نوری همدانی ،صانعی به استفتاء شفقنا درباره اجبار افراد به انجام تکالیف شرعی پاسخ گفته اند.
متن پرسش شفقنا و پاسخ این مراجع تقلید شیعه بدین شرح است :
آیا اساسا در انجام تکالیف شرعی، می توان مکلف را مجبور به انجام آن کرد؟ با توجه به آنکه تکالیف شرعی بعضا دارای جنبه اجتماعی جدی تری بوده و بعضی بیشتر واجد جنبه شخصی هستند، آیا در این اجبار یا عدم اجبار، بین تکالیف شرعی که جنبه اجتماعی دارد (نظیر حجاب) و تکالیف شرعی که بیشتر جنبه شخصی دارد (نظیر نمازهای واجب پنج گانه) تفاوتی وجود دارد؟ اگر فرد تظاهر به عدم انجام تکلیف نکند در اجبار یا عدم اجبار به تکلیف تاثیری دارد؟
آیا در محیط های کاری یا غیر آن می توان افراد را مجبور به خواندن نماز اول وقت کرد؟
حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی
بسمه تعالی
براساس مراتب نهی از منکر ودرصورت وجود شرایط آن جایز است به شرط عدم ترتب مفسده اهم . البته در امثال عبادات باید امر به معروف ونهی از منکر منجر به انجام عمل با قصد قربت از مکلف شود وبعید نیست کسی که ولایت دارد مانند پدر وجد برای الزام مکلف اولی باشد.
حضرت آیت الله العظمی اسحاق فیاض
بسمه تعالی
نمی توان افراد را مجبور به نماز خواندن کرد. وظیفه او امر به معروف و نهی از منکر است. زیادتر از آن وظیفه ندارد.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
بسم الله الرحمن الرحیم
1- آنچه در همه موارد لازم است امر به معروف ونهی از منکر می باشد با اجتماع شرایط آن، و اگر در جامعه اسلامی کسی بخواهد علنا گناه نماید حاکم شرع باید جلوگیری نموده و در بعض موارد تعزیر نماید.
2- اجبار فی حد نفسه وجه شرعی ندارد
حضرت آیت الله العظمی صانعی
بسمه تعالی
ج- در خصوص تکالیف عبادی اجبار و زور معنا ندارد چون اگر عبادتی همراه با قصد قربت نباشد باطل است و انچه بر مسلمانان در مقابله با ارتکاب معاصی وجب است همان امر به معروف و نهی از منکر می باشد تا محرمات الهیه در جامعه ترک شود و ناگفته نماند اجبار و اکراه و برخورد فیزیکی بر مردم نه تنها لازم نمی باشد بلکه جایز هم نیست ولی برخورد به وسیله حکومت و قانون ( یعنی قانون مصوب نمایندگان مجلس شورای اسلامی که بخاطر مصالح اسلام و مسلمین، حدود و ثغور و مجریان آن را معین می نماید) جایز است و قطعاً نمایندگان محترم در تصویب قانون رعایت همه جهات و جوانب مخصوصاً کریه نشان ندادن چهره نورانی اسلام را می نمایند.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی
بسمه تعالی
ج- با وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر باید انجام وظیفه نمایند و این تکلیف مهم با وجود شرائطش لازم است انجام گیرد و نباید تعطیل شود.
حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
بسمه تعالی
1.برای تکلیف شرعی، که توسط مکلف انجام نگیرد، امر به معروف ونهی از منکر(شامل ارشاد)مورد دارد، از طرف دیگر اینطور نیست که برای هر تکلیفی تعزیر وجود داشته باشد، چنین چیزی از دستورات دینی و سیره پیامبر صل الله علیه اله وسلم و اهل بیت آن حضرت ثابت نیست اما تعزیر نسبت به بخشی از گناهان مثل این که زمینه ی گناه دیگران را فراهم کند یا اینکه موجب اضرار به حق دیگران باشد ثابت است، که در این موارد احیاناً تعبیر به اجبار و الزام هم می شود.
2- کارفرمای صاحب اختیار می تواند برای استخدام و به کار گرفتن افراد، شرط مجازی مثل داشتن حجاب کامل یا خواندن نماز اول وقت قرار دهد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
در مورد تظاهر به منکرات، نهی از منکر با زبان خوب لازم است و اگر تاثیر نکرد، باید جلوی منکرات را به گونه ای که اثر نامطلوبی نداشته باشد، گرفت و در مواردی که تظاهر نمی شود، امر به معروف و نهی از منکر از طریق زبان و بیان خوب و موثر لازم است و هیچ کس را نمی توان مجبور به نماز اول وقت کرد.
منبع: شفقنا
با سلام خدمت شما
فتوای شرعی تا زمانی که لغو نشود پا برجاست بنابراین حکم ارتداد و سابّ النبی هنوز بر سلمان رشدی صدق میکند.
مقام معظم رهبری نیز در زمان دولت اصلاحات که خواست فتوای امام را کمرنگ کند، فتوای ارتداد سلمان رشدی را مجددا بیان کردند و در واقع این فتوا، تجدید فتوای حضرت امام خمینی محسوب میشود.
اما طرفداران او، تا ارتدادشان احراز نشود نمیشود حکم ارتداد بر آنان بار کرد مگر آنکه اولا: مسلمان بوده باشند و ثانیا: اعتقادشان با آن اعتقاداتی که باعث ارتداد سلمان رشدی شد همسو و همنظر باشد و ثالثا: ارتداد خویش را اظهار کنند و با اسلام عداوت به خرج دهند، که در اینصورت حکم ارتداد بر آنان نیز بار خواهد شد
Pages