هرگز مقصودمان منع زنان از فعالیتهای اجتماعی نیست بلکه رفتار کردن بر اساس همان چهارچوبهای شرعی و فقهی استکه چادر مشکی، یکی از آن چهارچوبهای رعایت شرعی است که جب توجه مردان را کاهش میدهد
حال، اگر زنی همه این چهارچوبها را رعایت نمود و با این حال، مردی بد طینت از آن زن تاثیر پذیرفت و توجه گناهآلودش به او جلب شد، دیگر آن زن در این مساله تقصیری ندارد و او عاملی در گناه آن مرد نیست چون او همه چهارچوبها را رعایت کرده است.
مقصود بنده نیز دقیقا مطابق نظر شما بود و لذا در پاراگراف آخر چنین نوشتم: «کثرت و قلت، گستردگی و کاستی هرگز ملاک حق و حقانیت نیست» یعنی همانطور که کثرت پیروان یک اندیشه دلیل بر حقانیت آن اندیشه نیست همینطور قلت پیروان نیز ملاک حقانیت نیست.
کمیت هرگز تعیینکننده در حقانیت و بطلان نیست بلکه عقلانیت و تطبیق آن اندیشه با حقیقت و واقعیت و نفس الامر ملاک درستی آن عقیده و اندیشه است .
با سلام خدمت شما و ممنون از نظری که ارائه فرمودید.
برداشت شما درست است. فقط یک نکته را باید توجه داشت که اگر از عمل زنای یک مرد و زن، فرزندی متولد شود و آندو حتی اگر باهم ازدواج هم کنند سبب حلالزاده شدن فرزندشان نمیشود چون نطفه این فرزند قبل از ازدواجشان بسته شده و ازدواج، حلال کنندهی آن فرزند نامشروع نیست بنابراین بازهم آن فرزند از آنها ارث نخواهد برد همچنانکه آنها نیز نمیتوانند از او ارث ببرند.
تواتر اخبار از امور یقینآور است. در تاریخ، اسب دواندن بر بدن امام حسین(علیهالسلام) متواتر نقل شده است. ندیدن دلیلی بر رد یک حقیقت تاریخی نمیشود. شما امام حسین علیه السلام را هم ندیدی پس آیا میتوانی وجودش را انکار کنی؟!
عملکرد یک حیوان هرگز ملاک حق و حقانیت نیست چون بسا حیوانات دیگری بر روی قرآن رد بشوند پس آیا رد شدن حیوان نشان از غیرمقدس و رد نشدن نشان تقدس است؟!
هرگز مقصودمان منع زنان از فعالیتهای اجتماعی نیست بلکه رفتار کردن بر اساس همان چهارچوبهای شرعی و فقهی استکه چادر مشکی، یکی از آن چهارچوبهای رعایت شرعی است که جب توجه مردان را کاهش میدهد
حال، اگر زنی همه این چهارچوبها را رعایت نمود و با این حال، مردی بد طینت از آن زن تاثیر پذیرفت و توجه گناهآلودش به او جلب شد، دیگر آن زن در این مساله تقصیری ندارد و او عاملی در گناه آن مرد نیست چون او همه چهارچوبها را رعایت کرده است.
علیکم السلام.
تشکر از انتشار شما
با سلام و با تشکر از ارائه نظرتان
مقصود بنده نیز دقیقا مطابق نظر شما بود و لذا در پاراگراف آخر چنین نوشتم: «کثرت و قلت، گستردگی و کاستی هرگز ملاک حق و حقانیت نیست» یعنی همانطور که کثرت پیروان یک اندیشه دلیل بر حقانیت آن اندیشه نیست همینطور قلت پیروان نیز ملاک حقانیت نیست.
کمیت هرگز تعیینکننده در حقانیت و بطلان نیست بلکه عقلانیت و تطبیق آن اندیشه با حقیقت و واقعیت و نفس الامر ملاک درستی آن عقیده و اندیشه است .
با سلام خدمت شما و ممنون از نظری که ارائه فرمودید.
برداشت شما درست است. فقط یک نکته را باید توجه داشت که اگر از عمل زنای یک مرد و زن، فرزندی متولد شود و آندو حتی اگر باهم ازدواج هم کنند سبب حلالزاده شدن فرزندشان نمیشود چون نطفه این فرزند قبل از ازدواجشان بسته شده و ازدواج، حلال کنندهی آن فرزند نامشروع نیست بنابراین بازهم آن فرزند از آنها ارث نخواهد برد همچنانکه آنها نیز نمیتوانند از او ارث ببرند.
تواتر اخبار از امور یقینآور است. در تاریخ، اسب دواندن بر بدن امام حسین(علیهالسلام) متواتر نقل شده است. ندیدن دلیلی بر رد یک حقیقت تاریخی نمیشود. شما امام حسین علیه السلام را هم ندیدی پس آیا میتوانی وجودش را انکار کنی؟!
عملکرد یک حیوان هرگز ملاک حق و حقانیت نیست چون بسا حیوانات دیگری بر روی قرآن رد بشوند پس آیا رد شدن حیوان نشان از غیرمقدس و رد نشدن نشان تقدس است؟!
Pages