سلام و با تشکر از دیدگاه شما
بحث در مورد مشروعیت بیعت نیست!
بحث در مورد جایگاه بیعت در مشروعیت بخشی به خلافت امیرالمومنین علیه السلام است.
دشمن گمان برده اشاره امیرالمومنین به بیعت در نامه به معاویه, نشان از این دارد که آیات و نصوص امامت در نگاه امیرالمومنین دلالتی بر خلافت ایشان ندارد.
در این مقاله این ادعای باطل به چالش کشیده شده است.
با سلام و تشکر از سوال شما.
تغییر باور و عقیده وقتی صورت میگیرد که خود شخص بخواهد آن را تغییر دهد و کسی نمیتواند به زور و اجبار آن را عوض کند.
شما به عنوان یک مادر یا پدر، باید همانطور که نسبت به پیشرفت تحصیلی فرزندتان اهمیت دادید، در مورد تقویت ایمان و عقیده دینی او نیز تلاش میکردید. معمولا انسانها برای اینکه از بروز بیماری جلوگیری کنند، از کودکی خود را واکسینه میکنند، ولی متاسفانه نسبت به واکسینه کردن ایمان و باورهای دینی خود از کودکی، توجه چندانی ندارند. اینجاست که وقتی یک نفر بدون سپر دفاعی و بدون داشتن پشتوانه اعتقادی وارد یک محیط جدید و آلوده شود، شیطان فضا را برای نفوذ فراهم دیده و با ابزارهای جذاب و فریبنده، در قلب و ذهن تاثیر منفی میگذارد.
شک نکنید اگر فرزند شما تحت تاثیر حرفهای همکارش در بیمارستان شده و یا از پستهای اینستا حمایت میکند، بیشترین دلیل آن، محبتآمیز بودن و جذابیت سخنران و عامل تاثیر است. یعنی حتی با اینکه حرفهای آن خانوم غلط است، ولی چون در روش بیا مطالب، محبت و مهربانی دارد، باعث ایجاد حس اعتماد فرزند شما به او میشود.
پس شما از همین نقطه باید اقدام کنید و بدون هرگونه جنجال و رفتار خشن، مهر و محبت خود به فرزندتان را بیشتر کنید. باید او را به این شیوه جذب کنید و به او بفهمانید که برای یافتن پاسخ سوالاتش باید در فضای حقیقی جستوجو کند نه در فضای مجازی. در فضای حقیقی نباید به سخن هرکس و ناکسی در موضوعات اعتقادی و اسلامی اعتماد کند، بلکه عالمان دینی و کتب معتبر، بهترین محل رجوع در این زمینه هستند.
البته در هنگام انجام این مراحل، هرگز از توکل به خدا و توسل به معصومان علیهمالسلام غافل نشوید. همواره در حق فرزندتان دعا بخوانید که عاقبت بخیر شود.
روشی که در سوال ارسال کردید، خوب است و تاثیر خودش را دارد و هر زمان خواستید بخوانید.
سلام و باتشکر از سوالتان
شما به عنوان پدر یا مادر باید بدانید که پرسیدن، حق فرزند شماست و نباید نیاز به فهمیدن و اکتشاف در فرزندان، سرکوب شود. هیچ پرسشی اشتباه نیست بلکه مسیر را برای فهمیدن هموار میکند.
این نکته در مورد مسائل اعتقادی نیز وجود دارد. ضروری است که هرکسی در مورد مسائل اعتقادی به ویژه اصول دین تحقیق کرده تا ایمان قویتری داشته باشد.
پیش از پاسخ به فرزندتان، بدانید که او جگرگوشه شماست و نباید بهگونهای با او برخورد شود که تصمیم بگیرد سوالات و درددلهای خود را به افراد ناشایست و غریبه بگوید. پس حتما با روی باز و مهربان با او گفتوگو کنید. هیچگاه از گفتن کلمه نمیدانم، ترس نداشته باشید ولی تلاش کنید سطح آگاهی خود را بالا ببرید تا بتوانید به سوالات سطحی و معمولی فرزند خود پاسخ دهید و او از مراجعه به شما احساس آرامش داشته باشد.
پاسخ سوالات از این قرار است:
مسلمانان اعتقاد دارند که خدای دانا، توانا و خیرخواه محض را میپرستند. هیچ شبهه و اشکالی نمیتواند این جمله و باور طلایی و اساسی را از آنها بگیرد. هر شبهه و اشکالی در مورد خدا وجود داشته باشد، هرگز نمیتواند این باور را نابود کند.
خداوند متعال برای آنکه انسان را به قله و هدف متعالی و بالای سعادت و خوشبختی برساند، او را آفرید. اما این گام نخست بود و گام بعدی آن بود که قدرت انتخاب و اراده را نیز به او داد تا بتواند با اندیشه، مسیر سرنوشت خود را انتخاب کند.
شیطان که پیش از انسان آفریده شده بود، موجودی مطیع و اهل عبادت و بندگی بود اما در برابر فرمان خدا در مورد سجده به آدم، کرنش نکرد. او از درگاه خدا رانده شد ولی قسم خورد که هرکاری بتواند برای فریب انسان و دور کردن او از مسیر حقیقت انجام میدهد. پس آفریدن شیطان به هدف این نبود که انسان را فریب دهد بلکه فریبکار بودن او، دلیل دیگری داشت.
البته شیطان میداند که نمیتواند همه انسانها را فریب دهد، بلکه هرکسی که از یاد خدا غافل شد، قلبش جای شیطان میشود. پس پیامبران و امامان، هیچگاه فریب شیطان را نمیخورند. عالمان پرهیزکار نیز در رتبه بالا قرار دارند. اما توده مردم که مشغول زندگی دنیوی هستند، همواره در معرض فریب قرار دارند.
شیطان گرچه ملعون شد و آرزوی نابودی انسان را دارد، ولی خاصیت خوبی که برای اهل ایمان دارد آن است که هرکسی نمیتواند ادعا کند که دوست خداست و ایمانش قوی است، بلکه اگر توانست در برابر وسوسههای شیطان مقاومت کند، مشخص میشود که چه مقدار بر عهد خود استوار است.
جهنم نیز طبق برخی آیات و روایات، چیزی جز همان اعمال زشت و بازتاب گناهان انسان نیست. انسان هرچه بیشتر گناه کند، بیشتر در جهنم اعمالش فرو میرود.
چنین نیست که انسانها هماکنون به دلیل خطای حضرت آدم در بدبختی بهسر ببرند. بدبختی یعنی اینکه انسان عاقبت بخیر نباشد و زندگی مطلوبی نداشته باشد. در حالیکه بسیاری از افراد در دنیا زندگی مرفهی دارند و بسیاری از مومنان به دلیل اطاعت و بندگی خدا، احساس آرامش دارند.
پس اگر منظور از بدبختی انسانها، ظلمی است بعصی انسانها در حق برخی دیگر روا میدارند، این به دلیل دوری از تعالیم الهی و دنیاپرستی است و نه به دلیل خطای حضرت آدم. مردم باید بدانند عامل اصلی بدبختی یا خوشبختی، خودشان هستند که با انتخابشان، مسیر زندگی را تعیین میکنند. حتی چهبسیار افرادی که مورد ظلم قرار گرفتند ولی تصمیم به مقابله با آن را ندارند. در این صورت آنها بدبختی را با دست خودشان انتخاب کردند.
بهنظر میرسد این سخن که عامل بدبختی انسانها، حضرت آدم است، بیشتر برای فرار و شانه خالی کردن از مسئولیتهایی است که انسان در برابر خود، خدا و جامعه دارد.
با سلام و تشکر از سوال شما
متاسفانه شیطان هر روز با وسایل و ابزار جدید مانند فضای مجازی در صدد ایجاد شبهه و تضعیف ایمان مومنان است.
همانطور که انسانها معمولاً پیش از آنکه بیماری به سراغ آنها بیاید خود را واکسینه کرده و از بروز بیماری پیشگیری میکنند، فرد مومن نیز باید پیش از آنکه امواج شبهه او را فرا بگیرد، نسبت به آگاهی و تعلیم اصول و بنیادهای اعتقادی خویش اقدام کند.
همسر شما در دام این شبهات گرفتار شده، اما نباید در مورد ایشان ناامید بود. ناامیدی ابزار مهم شیطان برای دور کردن مردم از رحمت خداست. بنابراین شما در گام نخست باید با مهربانی و عطوفت با همسر خویش گفتگو کنید و ایشان را به مراجعه به عالمان دینی توصیه کنید. همچنین با معرفی کتابهای مفید و معتبر به ایشان در جهت اصلاح عقیده کمک کنید.
با سلام و تشکر از سوال شما
باید بین جفر و سحر تفاوت قائل شویم. در فرهنگ قرآنی و اسلامی، سحر یک رفتار ناپسند است که شیطان و دشمنان خدا برای ایجاد ترس و دلهره در میان مردم انجام میدهند و هیچ واقعیتی ندارد و صرفاً با تخیل و ذهنیت سازی باعث گمراهی ایجاد ناامیدی میشود. این مطلب به صراحت در قرآن بیان شده؛ در جریان مبارزه حضرت موسی با ساحران فرعون، به تخیلی بودن سحر اشاره میشود.[1]
همچنین در شرایطی که انسان مومن احساس میکند سحر و جادویی بر زندگی او افتاده به توصیه قرآن باید از آن به خداوند پناه ببرد.[2] همچنین بهترین راهکار آن است که به خدا توکل کرده و متوسل به معصوم علیهم السلام شود زیرا هیچ اراده ای بدون اذن خدا محقق نمیشود.
در مورد جفر، احادیثی نقل شده که آن را یک دانش الهی و از ویژگیهای معصومان علیهم السلام دانستهاند این دانش در مورد حوادث آینده و بلاها و همچنین علائم آخرالزمان سخن میگوید.[3]
بر همین اساس کسی نمیتواند ادعا کند که از دانش جفر بهره دارد، مگر آنکه با توجه به احادیث اثبات شود که بخشی از این علم به عالمان پرهیزکار و متدین داده میشود. پس اگر کسی در دوران معاصر ادعای دانش جفر کرد نباید به سرعت ادعای او را پذیرفت و کارهایی که طبق آن انجام میدهد اعتباری ندارد.
آنچه در شریعت اسلامی اعتبار دارد، بهرهگیری از دعاخوانی و دعا نویسی بر اساس احادیث معتبر میباشد که در قالب حرز به مردم عرضه شده است. البته این روش نیز باید زیر نظر عالم متخصص و آشنای به این امر انجام شود و نباید به هر توصیهای در این زمینه عمل کرد.
پی نوشت:
[1]. طه/۶۶.
[2]. فلق/۴.
[3]. صدوق، محمد، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۸-۴۱۹.
با سلام و تشکر از پرسشتان
بدون تردید و بر اساس استدلالهای عقلی و نقلی معتبر، خاتم الانبیا صلیاللهعلیهوآله از همان روزهای آغازین دعوت به اسلام به دستور خداوند امیرالمومنین علیهالسلام را به عنوان خلیفه و جانشین پس از خود معرفی کردند. ایشان از هر فرصتی برای نشان دادن جایگاه برتر و عالی امیرالمومنین علیهالسلام استفاده کردند. مهمترین رویداد پیرامون معرفی امیرالمومنین علیهالسلام به عنوان جانشین، روز غدیر بود که پس از آن آیه اکمال دین نازل شد و مضمون آن رضایت خداوند به اسلام با ویژگی پذیرش ولایت برای امیرالمومنین علیهالسلام است و بدون آن اسلام ناقص خواهد بود.
به طور کلی پذیرش ولایت امیرالمومنین علیهالسلام به این معناست که یک مسلمان در باور و عقیده خود، ایشان را به عنوان جانشین بلافصل پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بداند و پس از ایشان به ۱۱ امام معصوم نیز اعتقاد داشته باشد.
اما برای شیعه بودن این مقدار کافی نیست؛ بلکه پذیرش ولایت غیر از آنکه باید در عقیده و باور تثبیت شده باشد، لازم است که در مقام عمل و رفتار نیز نمود و بروز داشته باشد؛ یعنی شیعه کسی است که سلوک دینی خود را بر اساس رهنمودهای معصومین علیهمالسلام تنظیم کند.
در این شرایط تقویت ولایت به دو نکته بستگی دارد؛ نخست آنکه انسان شیعه تلاش کند که نسبت به ائمه علیهمالسلام معرفت بیشتری پیدا کند و احساس محبت و علاقه خویش را به آنها افزون کند.
نکته دوم آن است که کوشش کند در مقام عمل کمترین میزان خطا را داشته باشد و نسبت به اعمال عبادی اهتمام بیشتری داشته باشد.
اما نسبت به بخش پایانی سوال، توجه به این نکته ضروری است که براساس احادیث متعدد، هر شیعهای که اعمال پسندیده و نیک در کارنامه داشته باشد، میتواند به خود این اطمینان را دهد که در لحظات جان دادن نیز عاقبت بخیر خواهد بود و نباید نگرانی داشته باشد.
سلام و با تشکر از پرسش شما
سوال شما در مورد مسئله تکفیر میباشد. تکفیر یکی از مسائل اعتقادی است. به این معنا که خداوند به دلیل وجود اعمال نیک و پسندیده در کارنامه انسان مومن، کردار زشت و معصیت او را به همان نسبت از بین میبرد و میپوشاند. مثلاً اگر انسان مومن دارای ۱۰ عمل نیک و ۵ عمل معصیت باشد ۵ عمل نیک او در برابر ۵ معصیتش قرار گرفته و انسان مومن دیگر در نامه اعمالش گناه و معصیت وجود ندارد. به این وضعیت در اصطلاح قرآنی و کلامی تکفیر گفته میشود.
در آیات مربوط به مسئله تکفیر، بیان گردیده که اگر انسانی دارای دو شرط ایمان و عمل صالح باشد، گناهان او در روز قیامت پوشانده خواهند شد. این به معنای آن نیست که زمان وقوع پوشانده شدن گناهان، در همان روز قیامت است، بلکه این گونه آیات در صدد بیان شروط تکفیر هستند. تکفیر وقتی انجام میشود که علاوه بر اعمال نیک، ایمان را نیز به همراه داشته باشد. چه بسیار انسانها که در دنیا کارهای نیک انجام میدهند اما به خدا ایمان ندارد و گناهانی در دنیا نیز مرتکب شدهاند. در این صورت انسان غیر مومن مشمول تکفیر نمیباشد؛ تکفیری که زمان وقوع آن در عالم برزخ است و برای مومنان واقع میشود.
پس خلاصه پاسخ این شد که وجود عالم برزخ و پاک شدن مومنان از گناهان، یک باور قطعی و یقینی است و یکی از نتایج مهم آن مسئله تکفیر است. آیات تکفیر پیش زمینه انجام تکفیر را بیان کردهاند که محو گناهان در روز قیامت برای کسانی است که افزون بر عمل نیک، شرط ایمان را نیز داشته باشد.
با سلام و سپاس از سوال شما
دستورات خداوند به انسانها به دو صورت است:
الف- دستوراتی که مربوط به انجام عبادت و بندگی خدا که انسان خداوند را مخاطب عبادتش میداند.
ب- دستوراتی که مربوط به تنظیم و سامان دهی روابط میان انسانها با یکدیگر است.
به دستور اول در اصطلاح فقهی «عبادت یا حق الله» و به دستور دوم «معامله یا حق الناس» گفته میشود.
خداوند از تمام افراد خواسته که به این دستورات عمل کنند و در انجام آنها کوتاهی نورزند. در همین شرایط خداوند به کسانی که بیشترین تلاش را برای انجام تکالیف از خود نشان دادند، پاداشهای بزرگی مثل بهشت برین را وعده داده و در مقابل، کسانی که در مقابل خدا سرکشی میکنند و از روی عمد بی فرمان خدا بی اعتنا هستند، وعده عذاب جهنم را داده است.
گاهی انسان از روی غفلت یا فراموشی نتوانسته به وظائف خود در برابر خدا یا مردم عمل کند. در این صورت هرگاه متوجه اشتباه خود شد، توبه میکند و درصدد جبران بر میآید. مثلا اگر به تکلیف نماز یا روزه یا خمس عمل نکرده، آنها را قضا میکند و انجام میدهد. یا مثلا اگر در معامله با دیگران، ناخواسته کوتاهی کرده و پولی را بدون اطلاع به دست آورده، فورا به صاحبش بازمیگرداند.
باید توجه داشت که انسان خداپرست و دیندار در تمام لحظههای زندگی خود تلاش میکند که از فرمان خدا سرپیچی نکند و اگر هوای نفس بر او غالب شد، تا پیش از آنکه مرگ به سراغ او بیاید، سریعا در همین دنیا، به خدا پناه برده و توبه کند و جبران کند.
اما گاهی انسان با اینکه توبه میکند، اما زمینه و ظرفیت برای جبران کوتاهیها در همین دنیا وجود ندارد. مثلا بر اساس غرور جوانی و دوستان ناباب به خواندن نماز یا گرفتن روزه بیتوجهی کرده و سالها بعد هنگامی که پیر و کهنسال شده و توان و قدرت انجام تکلیف را ندارد، توبه میکند ولی نمیتواند نمازها را به صورت عادی بخواند یا اصلا روزه گرفتن برای او دشوار است. از نگاه اسلام عزیز، در همین شرایط نیز راه برای جبران وجود دارد. انسان مومن و خداترس میتواند وصیت کند که پس از مرگش، هر آنچه عبادت انجام نداده، برایش قضا کنند و انجام دهند. در این صورت نامه اعمال او در پیشگاه خدا نورانیتر خواهد بود.
گاهی کوتاهیهای انسان در مسائل مالی بوده است. گاهی خمس یا زکات پرداخت نکرده یا مال دیگران را غصب کرده یا دزدیده، یا به مال دیگران خسارت زده. در این موارد وظیفه او این است که اگر صاحبان حق را میشناسد، فورا نزدشان رفته و حقوق مالی خود را با آنان تسویه کند و حلالیت بگیرد. تا وقتی که صاحبان اصلی مال راضی نشده باشند، تکلیف بر عهده او باقی است.
حال اگر صاحبان مال را نمیشناسد یا احتمال میدهد که در گذشته به دیگران خسارت زده ولی مقدارش مشخص نیست، در این صورت میتواند به مقداری پول به عنوان «ردّ مظالم» به میزانی که احتمال خسارت میدهد، پرداخت کند. همچنین میتواند وصیت کند این مال را پس از مرگش از میراث جدا کنند و همانطور که در رسالههای عملیه آمده، به مصرف برسانند.[1]
هر آنچه که تا اینجا بیان شد، فرضی است که انسان نسبت به خطا و اشتباه خویش آگاهی دارد و میتواند در همین دنیا از حق الله و حق الناس رها شود.
اما گاه ممکن است انسان از دنیا برود و در پرونده او حق الناس ثبت باشد، در این صورت بر اساس روایات متعدد در منابع شیعی، چنین فردی حتی اگر شهید معرکه باشد، حق الناس از پرونده او پاک نمیشود. بلکه برای رهایی از این مشکل، باید منتظر شفاعت امامان معصوم علیهمالسلام باشد و آنها این اختیار و قدرت را دارند که صاحب حق را به هر میزان که راضی میشود، قانع کنند تا از حق خودش بگذرد.[2] بنابراین حق الناس در این شرایط قابل بخشش و عفو است.
البته کسانی که به خدا ایمان ندارند و در زندگی دنیا هیچ تلاشی برای شناخت خدا و عمل به دستورات او نکردند، همواره در عذاب جهنم هستند هم برای کوتاهی در حق الله و هم برای کوتاهی در حقوق مردم.
پی نوشت
[1]. امام خمينى، استفتاءات، ج2، ص: 283. جامعه مدرسین.
[2]. کلینی، محمد، الكافي، ج8، ص: 162. اسلامیه.
با سلام و سپاس از سوال شما
معمولا توصیه میشود که پیشگیری بهتر از درمان است. آیندهنگری و برنامهریزی در برابر خطراتی که ممکن است ایجاد شود، خیلی بهتر از آن است که بی تفاوت باشیم و اهمیت ندهیم و وقتی که مشکل خودش را نشان داد، به فکر راه چاره باشیم.
فضای مجازی یکی از اختراعات پیچیده در دوران معاصر است و پیش از استفاده از آن، باید روش استفاده را یاد بگیریم. شاید بیشترین خطر در این فضای مبهم، متوجه کودکان و نوجوانان باشد. پس اینجا مسئولیت والدین بسیار بیشتر از گذشته میشود و باید قبل از آنکه فرزندان را آموزش دهیم، والدین را از خطرات موجود در فضای مجازی آگاه کنیم.
درست است که در دوران کرونا دانشآموزان مجبور شدند به سمت فضای مجازی بروند اما اگر هشدارهای لازم به والدین داده میشد، فرزندان خود را در این فضا رها نمیکردند. مهمترین کاری که دانش آموز باید در دوران کرونا انجام میداد، درس خواندن از طریق فضای مجازی بود. یعنی تبلت خودش یا گوشی والدین را در ساعات مشخص از روز و فقط برای درس خواندن استفاده میکرد. وقتی که ساعت علم آموزی به اتمام میرسید، کسی از دانش آموز انتظار حضور در فضای مجازی را نداشت بلکه لازم بود والدین ساعتهای بیکاری فرزندشان را با برنامهها و بازیهای دیگر پر میکردند.
به هر حال، فعلا دانش آموز شما تحت تاثیر فضای مجازی قرار گرفته و گویا در انجام وظائف دینی خودش کوتاهی میکند.
در این صورت مرحله نخست آن است که والدین خودشان را در برابر شبهات عقیدتی واکسینه کنند و برای پاسخ به همین پرسشهایی که فرزندشان دارد، مطالعه کافی و مفید داشته باشند. چون فرزند آنها نیز به دلیل نداشتن آگاهی لازم در برابر شبهات فضای مجازی تسلیم شده و دین را انکار میکند.
مرحله بعدی در ارشاد فرزند آن است که والدین با تمام وجود، به فرزندان مهر و محبت لازم را ابراز کنند. هرگز در مساله هدایت و ارشاد فرزندان به سوی دین، از زور و اجبار استفاده نکنید که اگر چنین شد، نتیجه معکوس است و لجبازی در فرزند شما بیشتر میشود. این نکته برداشتی است از سیره خاتم الانبیاء صلیاللهعلیهوآله که در طول 23 سال تبلیغ اسلام، هرگز با خشونت به اسلام دعوت نکرد و رفتار نیک و مهربان ایشان بود که باعث شد مسلمانان دور ایشان جمع شوند.
در مرحله بعد، والدین اگر از توان علمی لازم برخوردار هستند، با توجه کامل به سوالات فرزند گوش دهند و با آرامش پاسخ دهند. مثلا وقتی فرزند میگوید من هیچ دینی را قبول ندارم، شما میتوانید بگویید همینطور است و نباید به سادگی هر دینی را پذیرفت. اگر خدا را قبول داری، آیا خدا ما را بیهوده آفریده و فقط خواسته که ما بخوریم و بخوابیم و بعد از چند سال زندگی بمیریم؟ عقل سالم و فطرت هر انسانی میگوید انسان در برابر خداوند مسئول است و نمیتواند هر کاری که خواست انجام دهد. اما کدام کار را انجام دهیم که خدا راضی باشد؟ خدا از چه طریق با مردم سخن میگوید؟ هر کسی میتواند ادعا کند که حرف خدا را میزند؟ سخنگوی خدا باید شخصی باشد که بی کم و کاست سخن خدا را به مردم برساند و تغییر ندهد. پیامبران تنها کسانی هستند که میتوانند سخن خدا را به مردم بگویند. مجموعه سخنان پیامبران را «دین» مینامند. هر زمان برای خودش یک پیامبر داشت. آخرین پیامبری که خدا برای انسانها فرستاد، خاتم الانبیاء بود که سخنانش در مجموعه آیات قرآن و احادیث جمعآوری شده. خدا در این مجموعه خواستههای خود را از انسانها بیان کرده.
به هر حال، والدین در کنار این گفت و گوی دوستانه، تلاش کنند که فرزند را به محیطهای مذهبی مثل مسجد یا پایگاه بسیج یا هیئتهای عزاداری اهل بیت ببرند و او را با آن مکانها آشنا کنند. همانطور که فرزند شما زمانی را در فضای مجازی بود و باعث تغییر عقائدش شد، به همین نسبت اگر در فضای مذهبی و معنوی قرار بگیرد، احتمال بازگشت عقیده او وجود دارد.
تلاش کنید که حضور فرزند شما در فضای مجازی بسیار کمتر شود و امروز با دفع کرونا، تقریبا نیازی به حضور مستقیم فرزندان در فضای مجازی نیست. همچنین در مورد دوستیابی به فرزندتان مشورت دهید. خصوصیت دوست خوب و دوست ناباب را برای او شرح دهید. یکی از ویژگیهای نوجوانان بر خلاف کودکان آن است که از استدلال و توضیح استقبال میکنند و گوش میدهند.
و نکته پایانی اینکه در تمام این مراحل، توکل به خداوند و توسل به اهل بیت را برای عاقبت بخیری فرزندان دلبندتان فراموش نکنید.
Pages