خطر بد زبانی

12:37 - 1400/03/19

اصلاً باورم نمی‌شد همسایه قدیمی ما لیلا این‌قدر عوض شده باشد. نمی‌دانید او که همیشه ما را مسخره می‌کرد، لاغرها را به‌خاطر لاغری، چاق‌ها را به دلیل چاقی، بلندقدها را برای قدشان و گندمگون‌ها را به‌خاطر رنگشان و... . او همیشه کارش این بود که نقطه‌ضعفی پیدا کند و آن را وسیله تحقیر و توهین به اطرافیانش قرار دهد. شاید امروز هم نقشه‌ای کشیده که این‌قدر مهربان شده و خوش زبانی می‌کند.
به خودم جرأت دادم و دلیل تغییر رفتارش را از خودش پرسیدم.
لبخند شیرینی روی چهره زیبایش نشست و گفت شما حق داری به کارهای من شک کنی؛ ولی علت عوض شدن رفتار من مطالعه داستان و کلام بزرگان، مخصوصاً اهل‌بیت علیهم السلام است.
من ‌هم دستش را که روی شانه‌ام گذاشته بود گرفتم و با لبخند گفتم: ببخشید، یکی از آنها را بگویید شاید ما هم مثل شما خوش زبان شدیم.
یکی از کوتاه‌ترین داستان‌هایی که برایم تعریف کرد این بود که:
یکی از زن‌های مسلمان، روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها را در نماز و عبادت به سر می‌برد. اما بد اخلاق بود و با زبانش همسایگان خود را اذیت می کرد.
شخصی در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این بانو تعریف کرد که او اهل نماز و روزه است و تنها یک عیب دارد و آن این است که بد اخلاق است و با زبانش همسایگان را می رنجاند.
رسول خدا فرمود:
 در آن زن هیچ خیری نیست، او اهل جهنم است. (بحارالانوار ج 71، ص 393)
لیلا می‌گفت: بدزبانی مانند آتشی است که درختان باغ بهشت را با میوه‌هایش یکجا می‌سوزاند و همه خوبی‌های ما را از بین می‌برد.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
11 + 5 =
*****