رهروان ولایت ـ دو سه تا خواستگار غریبه داشتم که معمولا در همه آنها مادر پسر درخواست کرده که مرا ببیند. من از این موضوع خیلی ناراحت میشوم که مادرها میخواهند مرا ببینند، انگار میخواهند عروسک بخرند. پس خود پسر و من چهکارهام چرا ما حق نداریم خودمان انتخاب کنیم؟ به خاطر همین اصلا مادر پسر را تحویل نمیگیرم من دوست دارم اول خودم با پسر آشنا شوم...
مطلب بالا بخشی از دهها نامهای است که درباره این موضوع برایمان رسیدهاند! این دختر خانمها میگویند: ازدواج به روش معرفی یا به اصطلاح خودشان «سنتی» را قبول ندارند و میخواهند خودشان با شخص غریبه آشنا شوند، بگذارید مطلب را کمی واضح و بی پرده بیان کنم، یعنی «ازدواج از طریق دوستی»! این خانم در سوال خود میگوید: «کسانی که برای خواستگاری به خانه میآیند دختر را عروسک فرض کردهاند»!! اما به نظرم این مسئله کاملا برعکس میباشد چون کسی که قصد خرید عروسک داشته باشد معمولا در خیابانها دنبالش می گردد نه در خانه! چون جای معاملههای بی ارزش در کوچه و بازار میباشد. هیچ کس در بازار و بدون مشورت با مشاورین بدون هیچ زمینهای معامله سنگینی را انجام نمیدهد! و اگر چنین قصدی داشته باشد حتما با اهل خانه و مشاورین مجرب مشورت میکند، از طرفی مشتری اگر به دور از نیرنگ و فریب باشد بدون هیچ واهمهای خواسته خود را در حضور تمام اشخاص صاحب نظر مطرح میکند. به اصطلاح آنکه حسابش پاک است از محاسبه چه باک است!
این در حالی است که شأن ازدواج خیلی بالاتر از این حرفهاست، و در واقع یک دختر خانم میخواهد برای یک عمر زندگی تصمیم بگیرد و دلی که از آن به عنوان حریم الهی یاد میشود در اختیار شخص دیگر قرار دهد. آیا برای تغییر، و تصمیم به این بزرگی مشورت لازم نیست؟ آیا کسی که هیچ تجربهای از زندگی و زناشوئی ندارد نباید در انتخاب شریک زندگی از بزرگان مشورت بگیرد؟
اگر به شخصی که تا به حال ماشین نداشته بگویی تنهایی برو از بنگاه یک پیکان50 بخر قبول نمیکند و حتما در این زمینه با چندین نفر مشورت میکند اما جای تأسف دارد برای انتخاب همسر این چنین سهل میگیرند! و بدون مشورت گام بر میدارند، همین مسائل باعث شده کشور ما با تمدن چند هزار ساله و تنها کشور با اکثریت شیعه آمار طلاقش هم ردیف کشوری مثل ایالات متحده آمریکا باشد[1]
یکی از دلایل گرایش دختر خانمها به ازدواجهای این چنینی تغافل از احکام و مباحث اسلامی میباشد، آنها فکر میکنند با روش اسلامی انتخاب همسر دلخواه امکان ندارد، در حالی که دین اسلام با فطرت بشر سازگاری کامل دارد و احکامش بر اساس فطرت میباشد، مثلا دین مبین اسلام هرگونه ارتباط عاطفی با نامحرم را ممنوع کرده است، علت مسئله این است که در فضای عاطفی شناخت صحیح حاصل نمیشود و نتیجه همان میشود که الان میبینیم، درضمن شخصی که برای خواستگاری قدم در خانه میگذارد معلوم است که برای ایشان هدف اصلی ذات و شرافت انسانی بوده است نه چهره ظاهری! چون اگر معیار اصلیاش اینها نباشدوی نیز در محیط های عمومی اقدام به خواستگاری میکرد.
البته دین اسلام پسند ظاهری را نفی نکرده و سفارش کرده با کسی که دوستش دارید ازدواج کنید و حتی به بعضی از خصلتهای زیبا در منابع دینی اشاره شده است تا جایی که امام رضا علیه السلام میفرماید: ازسعادت آدم است كه زني سفيد روداشته باشد[2]
همچنین بعد از اینکه اصل ازدواج مسجل و مسلم شد، دختر و پسر میتوانند همدیگر را به طور کامل ببینند و نگاه کنند جابر بن عبداللّه از پیامبر رحمت روایت می کند که فرمود: «هر یک از شما که قصد ازدواج با زنی میگیرد، به صورت و دستانش نگاه کند»[3] هم چنین پیامبر اسلام به کسی که به خواستگاری میرفت فرمود: به آن زن نگاه کن، که بر شیرینی و الفت در بین شما میافزاید.[4] همچنین دختر و پسر میتوانند در جلسات متعدد به تبادل اندیشه بپردازند و از عقاید هم با خبر شوند تا در صورت مناسب بودن با همدیگر ازدواج کنند.
----------------------------------
پینوشتها:
1- برنا نیوز
2-علامه مجلسی،حلیهالمتقین، باب صفات پسندیده زتان،صفحه 99
3-النووی، المجموع، ج16، ص138: اذا اراد احدکم ان یتزوج امرأة فلینظر الی وجهها و کفیها.
4- عبدالرحمن الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج4، ص22 به نقل از سنن ترمذی.
نظرات
ببخشیدا به فرض اینکه بعد یک ماه ازدواج مسجل شد اونوقت که بتونند کامل همو ببینند بعد چند وقت دیگه از هم خوششون نیومد باید چیکارکنند
یا باید بسازند که نهایت یک چند سال باهم هستند یا اینکه جدا میشند که توی کشور ما دختر بیچاره بدبخت میشه و هزارتا حرف پشتشه
با سلام
منظور از مسجل شدن ازدواج بعد از عقد عروسی نیست مثل اینکه شما بفرمایید بعد از اینکه شخصی فوت کرد ببرید دکتر!! منظور زمانی است که طرفین در کلیات توافق کرده اند مثلا خانواده ها موافقند از نظر اقتصادی، تحصیلی، سنی، و ظاهر همو پسند کرده اند فقط مونده از عقاید و طرز تفکر همدیگر هم با خبر شوند که این امر بدون صحبت به دست نمیاد لذا شارع مقدس این اجازه را داده که برای رفع جهالت تا جایی که ضرورت ایجاب می کند دختر و پسر با همدیگر حرف بزنند اتفاقا در دین اسلام قاعده ای داریم به اسم «لاضرر» که می خواهد مسلمان ضرر نکند.
از منظر عقل نیز شناخت در چند جلسه صحبت اصولی حاصل می شود در حالی که اشخاصی هستند ده ساله با همدیگر دوستند و درنهایت با باختن بازی سرافکنده از میدان خارج می شوند.
یه سوال از شما
یه دختر و پسر چه مدت زمان نیاز دارند تا همو بشناسند و این شناخت باید چجوری حاصل بشه؟؟
دوما معنی مسجل تو زبان فارسی یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس یه حرف نزنید بعد بگید منظورمان این نبود فلان بود
سلام مجدد
از اینکه تو بحث شرکت کردید و پی گیر مطالب هستید سپاسگزارم
پاسخ سوال اول: سخت ترین و حساسترین بخش ازدواج همین قسمت شناخت می باشد و اکثر طلاقها بعدا به خاطر عدم شناخت واقعی اتفاق می افتند لذا اگر بخواهم در مورد این مسئله صحبت کنم حداقل باید چند صفحه براتون مطلب بنویسم که از وسع اینجا خارجه بنابراین اجمالا خدمت تون عرض کنم که مدت زمان شناخت از فردی به فرد دیگر متفاوته مممکنه در همون دو سه جلسه اول توافق حاصل شود و ممکن است شخص فرد حساسی باشد و دو سه ماه یا بعضا شده تا شش ماه برای شناختن وقت بگذارد . درباره چگونگی شناخت هم عرض کنم که مهمترین کاری که باید صورت پذیرد شناخت در فضای حقیقی و به دور از احساسه چون شخص عاشق مثل فرد مسته و کسی که مسته هیچ وقت عاقلانه تصمیم نمی گیرد.
پاسخ سوال دوم: مسجل در فرهنگ لغت دهخدا و معین :1 -سجل کرده شده . 2 - ثابت شده . 3 - قطعی . که اینجا معنی سوم مراد ما بود یعنی تصمیم قطعی برای ازدواج، حتمی شدن، زمانی که شخص مانعی برای ازدواج ندارد
در ضمن این امار هایی که شما میگید این طوری هست ااگه یه زن و شوهر که قبلن دوست بودند ازدواج کردند اگه طلاق بگیرند تو عالم پخش میکنید که اینا قبلا دوست بودند اینم نتیجه اش،،،،،، حالا اگه 100 تا ازدواج سنتی طلاق بگیرند در حینش هم بارها مرده به هم زده باشه سکوت میکنید
آمار دادن کار ما نیست ما هم مثل شما آمار را از مرکز آمار ایران، ثبت احوال، دادسراها، وکلا،...دریافت می کنیم که طبق گفته اینها بیشتر طلاقها در بین زوجینی رواج دارد که شناخت صحیح از هم نداشته اند و از روی احساس و دوستی با هم ازدواج کرده اند
این طور نیست که در بین اشخاصی که به طور سنتی ازدواج می کنند طلاقی نباشد اما آمارش کمتر از ازدواجهای اینترنتی و دوستی های خیابانی است
سلام
آخ که این دخترخانم ها نه تنها حرف دل خودشون که بیشتر دختر خانمهای مثل من را گفته اند. نویسنده گرامی حرفهای شما کاملا درست و صحیح می باشد ولی باور کنید که مادر پسر فقط برای مسائلی که گفتید وارد خانه دختر نمی شود .
خودم من دختری هستم با چهره ای خوب با خانوادهای مذهبی و به قول معروف اسم و رسم دار خوشبختانه یا بدبختانه (واقعا نمی دانم) شغل پدرم به قول معروف دهن پر کن (ایشون کارخانه تولیدی دارند) وضع مالی نسبتا خوبی داریم، از لحاظ تحصیلات هم کارشناسی دارم و از لحاظ برقراری ارتباط در سطح عالی به طوری که در ظاهر همه چیز را دارم (همه چیز رو با هم دارم) منتها ما خانه ساده داریم و در قسمت پایین شهر به خاطر همین تا این موضوع رو می فهمند یا پا پس می کشند یا اینکه جلسه اول را میاند و تا می بیند که خونه ما تجملاتی نیست میرند و دیگه هم پشت سرشون رو نگاه نمی کنند.
خوب مادر این آقا پسر که منو دیده بودند و از رفتار و مذهبی بودن من اطلاع داشند چی شد؟ جالبه اینکه در مورد بعضی از این موارد می فهمیم که پسره هم منو پسندیده ولی مادر گفته نه پایین شهریند یا اینکه خونه ساده ای داشتندو...
پس خواهشا یک کمی انصاف بدهید و واقعا مشکلات ما دخترا رو درک کنید. همیشه ما رو مقصر ندونید این ها یه گوشه ای از درد دلهای ما دختراست. متاسفانه تو جامعه ما آقایون و پسرا راحت حرفهاشون رو میزنند و همیشه هم حق بجانب اونهاست ولی ما دخترا تا می خواهیم حرف بزنیم هزران انگ به ما می زنند و ما مجبوریم فقط سکوت کنیم و دیگر هیچ.
با سلام
منظور اصلی ما در این پست نفی دوستی و ازدواج از طریق حضور خانواده ها و مشورت گرفتن از بزرگان و مشاورین است اما مباحثی که شما مطرح کردید و فرمودید بعضی از مادرها ایرادات الکی می گیرند کاملا بر حق بوده و ما به شدت این مسئله را محکوم می کنیم چون اصل در اسلام سهل گیری در ازدواج می باشد و ملاک اصلی ایمان و تقوا است در حالی که همان طور که اشاره کردید بعضی از خانواده ها دنبال مادیات و مسائل کاذب هستند که این افکار از منظر اسلام مطرود است. اما این کار منافاتی با ازدواج سنتی ندارد.
سلام
شما در متن فرمودید که اول مادر پسر تشریف بیاره و اگر دختر رو مناسب پسر دید جلسات بعدی با ایشون بیاد. خوب وقتی که مادر پسر میاد و می بینه که خونه ای آنچنانی ندارند یا اهل تجملات نیستند برای پسر خودش دلایلی میاره که پسر رو منصرف می کنه. البته شاید خودشون اجاره نشیند و وضع مالی خوبی هم نداشته باشند ولی دنبال دختر پولدار می گردند.
این ماجرا هفته گذشته اتفاق افتاده که دوستم در یکی از تورهای گروهی متوجه نگاه های خاص آقای میشه که بعد از مدتی آقا جلو میاد و سر صحبت رو باز می کنه و بیان می کنه که قصد داره با خانواده بیاد خواستگاری. البته دوست من دختری چادری و خیلی مومن و دختر باحیای اول قبول نمیکنه که آقا پسر با واسطه یکی از خانم های مسن تور ایشون رو راضی می کنه خود آقا پسر هم گفته که فردی مذهبی و دوست داره که با دختری مذهبی ازدواج کنه. دوستم از ایشون می پرسه چرا تا حالا ازدواج نکردی ایشون میگه معیار من و مادرم با هم متفاوته، مادرم به دنبال دختری زیبا و پولدار می گرده و من املاک اصلیم مذهبی بودن دختر است.
جالبه اینکه دوست دختری فوق العاده زیباست با اینکه اصلا اهل هیچ گونه ارایشی نیست ولی خیلی خوشگله و اگه آرایش کنه که دیگر هیچ و آقا پسر قیافه ای که نداره موهای جلوی سرش هم ریخته و قد نسبتا کوتاهی داره تا حدودی که 5 سانت از دختره کوتاهتر ولی چون دوستم هم ملاک اصلیش ایمان و مذهبی بودن اجازه داد و چند شب پیش خانواده پسره برای خواستگاری آمدند ولی چون ملاک خانواده پسر دختری زیبا و پولدار و دوستم زیبایی داره ولی پدرش یه کارمند ساده می باشه با این ازدواج مخالف هستند ولی پسر همچنان داره اصرار می کنه.
خوب در این مورد اگر مادر پسر تشریف آورده بودند می رفت و به پسر می گفت که دختره به دلت نمی خوره و...
پس این مسئله کاملا هم صحیح نیست.
به نام خدا
این متنی که شما ابتدا نوشتید به نظرم همیشه به این معنا نیست که دختر می خواد با غریبه دوست بشه بعد ازدواج کنه، منظور این دخترها که نظر خودم هم همینه اینه که چرا باید جلسه اول مادر پسر بیاد دختر و ببینه و بعد از پسند کردن جلسه بعد با پسر بیاد؟!
شاید معیارهای مادر و پسر با هم فرق داشته باشه و اگر پسر از اول این دختر رو می دید می پسندید ولی مادر نپسندیده،
منظور اینه که جلسه اول هم باید پسر حضور داشته باشه
با سلام
مسئله ای که شما اشاره کردید مربوط به نحوه خواستگاری است که این کار به عرف جامعه بر می گردد و بدیهی است بعضی مواقع عرف اشتباهه اما مسئله ای که من بیان کردم انتقاد از افکار بعضی دختر خانمها است چون اینها در ادامه نامه های ذکر شده می گویند ما می خواهیم ابتدا خودمون آشنا شویم یعنی حتی اگر پسر به تنهایی هم بیاد خونه شون خواستگاری قبول ندارند و حتما باید به دور از خانه این عمل انجام شود که ما با این مسئله مخالفیم
سلام /
من هم با نظر مهتاب 2 موافقم ، البته گاهی وقتها هم برعکس می شه مادر می پسنده ، جلسه بعد با پسر میان ، پسر نمی پسنده ،
من یکی دوبار قبول کردم که جلسه اول مادر بیاد واقعا حس بدی به آدم دست می ده دیگه بعد از اون گفتم با پسرشون بیان ، خصوصا که بعضی مامان های محترم یه جوری نگاه می کنن که آدم پس میفته
به نظر من بهتر و عاقلانه تر اینه که جلسه اول خواستگاری ، مادر و پسر برن که همه همدیگر را ببینند .
یکی به من بگه مادر پسری که دختر و خانوادش رو می شناسه . بار اول برای چی تنهایی می ره خواستگاری؟؟؟؟؟؟ چرا پسرش رو نمی بره؟؟؟؟؟؟
جواب مشخصه چون تا حالا نرفته خونه ی دختره، پیش خودش میگه اول برم خونشون وضع خونه زندگیشون رو ببینم و.....
این یعنی احترام به دختر؟؟؟؟؟؟؟ بدبختی دخترها اینه که پدر و مادرشون هم این کار رو قبول دارن و بعضا می گن رسمه!!!!!!!!!!
سلام
واقعا حرف حق رو زدی
مادر باید تلفنی یا حالا وقتی خونه دختر میره به منظوره اجازه ورود برای خواستگاری رو ازخانواده دختربگیره .بعضی ازخانواده هارو میبینم که خودشون خیلی دست بالامیگیرن فقط میرن روی دختر بیچاره عیب وایراد میزارن اصلامعلوم نیست چی میحوان .
البته بانظردوستان موافقم متاسفانه فرهنگ درستی نداریم درسته همه گفته قران قبول داریم ولی اصلا فکرنکنم کسی عمل کنه هرکس هرجور دوست داره رفتار میکنه
عمرا هدف دخترا از بیان این سوال رفتن به سمت دوستی و آشنایی های خیابونی نیست و توجیح این کار،بلکه مسعله اینه که چرا در جلسه ی اول خود پسر هم حضور نداره؟ چرا مادر شوهر میاد اول همه چیز رو بررسی میکنه بعد میره به پسرش میگه؟ مگه پسری که به سن ازدواج رسیده خودش نمیتونه تو جلسه ی اول هم سر و وضع زندگی خانواده ی دختر و هم خود دختر رو ببینه و بعد انتخاب کنه؟ به نظر من کار زنایی که اول خودشون میرن میبینن بعد به پسر میگن مثل همین عروسک خریدنه!
با سلام خدمت شما
بنده متنهای شما و دوستان رو مطالعه کردم و هر کدام از جنبه هایی درست و از جنبه هایی نادرست (یا غیر قطعی) می باشد..
مشکل دراینجاست که خیلی و خیلی به ندرت پیش می آید که با چند جلسه رسمی (سنتی) دونفر همدیگر را بشناسند، چرا که نیاز به صداقت کامل و دوطرفه (که متاسفانه این روزها..) و همینطور آگاهی از نحوه درست مذاکره کردن هستش (که متاسفانه کمتر جوانی این چیزها را فرا گرفته است)
روش دوستی هم در اکثر موارد به نتیجه نمی رسد.. چون یا به انحراف کشیده می شود و یا بخاطر عشق (اگر عشقی باشد!) واقعیات دیده نمی شود..
بنظر من تنها راه درست که احتمال خطا را کمتر می کند مشاوره های قبل از ازدواج است که متاسفانه معمولا هزینه های بالایی دارد و یا بخاطر کم تجربگی بعضی مشاوران با خطا همراه است..
مادر پسرشو بهتر از هر فرد دیگه ای میشناسه. و بهتر میتونه تو انتخاب یه دختر مناسب کمکش کنه.
اون مادر به طور محسوس نباید بره دخترو تنهایی ببینه. برای مادرها شناخت دختر خانم ها خیلی راحت تر از پسرهاست. چون اونها هم تجربه شون بیشتره و آدمها رو بهتر میشناسن و هم چون خودش هم زنه جنس خوب و بد خودش رو بهتر تشخیص میده.
بهتره یه تحقیق از دوست و آشنا بکنه. وقتی یه موردی رو پیدا کرد، و دید هم ظاهرش خوبه و هم شخصیت خودش و خانوادش اونوقت با پسرش بره خونه دختر خانم تا دو نفر با هم حرف بزنن و ببینن از هم خوششون میاد یا نه و وقتی همو پسندیدن، اون مادر به همراه همسر و پسرش میرن برای خاستگاری.
سلام سیتا خانم
حرف شما موقعی درسته که مادر واقعا ملاک پسرش رو در نظر بگیر نه اینکه در موردی که خودم باهاش درگیرم آقا پسر به دنبال فردی مذهبی و مومن است ولی مادر به دنبال فردی زیبا و پولدار. به گونه ای که پسر میگه با اینکه چند سالی هست که قصد ازدواج داره ولی به خاطر همین اختلاف بین ملاک مادر و پسر هنوز ازدواج نکرده.
خیلی از دخترا شاید بیشترشون دوست دارن انتخاب شخص یک پسر باشن .. یعنی اول پسر اون خانم رو بپسنده بعد خانودش رو بفرسته.. درواقع خیلی از دخترا دوست دارن یه پسر خودش اجرازه خواستگاری از دختر رو بگیره و دختر با توجه به شناختی که دورادور از اون پسر داره اجازه بده .. اما توی کشور ما پسرا بدلیل مشکلات اقتصادی و اخلاقی و.. ای که دارن علاقه از دختر رو تبدیل به دوستی و روابط دیکه میکنن و دخترا قربانی میشن .. درسته یه دختر هم باید حد خودش رو بدونه ولی متاسفانه دخترا به دلیل روحیاتشون فکر میکنن پسره دیر یا زود ازشون خواستگاری میکنه که متاسفانه بعد یه مدت که اون دختر مورد بازی احساسی یک پسر قرار گرفت و بهره لازم ازش برده شد توسط اون پسر کنار گذاشته میشه ...
من خودم اهل این چیزا نبوده و نیستم ولی مطمئنم بیشتر دخترا توی دوستی هایی که پسرا بهشون تحمیل میکنن قصدشون اینه که موضوع به ازدواج ختم بشه ولی پسرا متاسفانه نیمی این انگیزه رو ندارن اونایی هم که دارن بعد یه مدت که از روح وروان دخترا سو استفاده کرد .. ولشون میکنن ... کل این حرفا رو زدم بگم در زمینه ازدواج دختران ما خیلی مورد ظلم واقع میشن .. هم از این نوعش هم از نوع خواستگاری های سنتی .. البته فرقش اینه که در مورد اول پسرا به دخترا ظلم میکنن در مورد دوم مادرا ی پسرا به دخترا ظلم میکنن...
مطالبی که نوشتیدو قبول دارم (غیر از یک مورد :)
اینطور نیست که دخترها هم مظلوم باشند! متاسفانه کم نیستند دخترانی که با روح و روان پسرها بازی می کنند و به همه نوع دروغ و کلکی متوصل می شند تا به نتیجه دلخواه (ازدواج) برسند و بعد خود واقعیشونو نشون می دهند (حداقل برای من و ازدواج نافرجامم اینطور بوده)
علاوه بر این دیگه دوران جهل برای اکثر خانم ها تموم شده و اکثر اونهایی که تن به این قضایا می دهند با آگاهی کامل از امکان نافرجام موندن رابطه و بخاطر ضعف کنترل هوس های درونیشون تن به رابطه های نامشروع می دهند و بعد ادعا می کنند گول خوردند!
خوشحالم که حداقل شما جزو این افراد نبودید..
منظور دختر خانم این نیست که می خوام دوست بشم. منظورشون اینه که می خوام مادر پسر با خود پسر بیان خواستگاری.
این جوری انگار اومدن یه کالا رو نگاه کنن.
برای خود من این جوری بوده. تا حالا یه پسر هم پاش رو توی خونمون نذاشته. مطمئنم اگه یه پسر به عنوان خواستگار میومد تا حالا ازدواج کرده بودم.
اما فقط مادر و خواهر پسره میان و منو و خونه و زندگیمون رو می بینن و میرن. یه ایرادهایی هم می ذارن که هر وقت یادم میاد گریه می کنم.
جوری رفتار می کنن که انگار برای خودشون می خوان زن بگیرن.
مثلا من یه خواستگار داشتم که مادر پسره می گفت پسر من کم حرف هست و من عروس سر و زبون دار می خوام. در صورتی که آدمهای درون گرا دوست دارن با یکی مثل خودشون ازدواج کنن.
یه خواستگار دیگه هم داشتم که مادر پسره به من گفت یه میوه پوست بکن و بخور تا ببینم چه جوری میوه می خوری.
آخه میوه خوردن من چه چیزی رو نشون میده؟؟؟ میوه خوردن من حیا و نجابت و خونه داری و اخلاق منو نشون میده، یا مشکل روانی داشتن اون خواستگار رو؟؟؟