سلام و احترام.
بیشک برخی رفتارهای همسر شما را خصوصا در باب کتک زدن که از آن یاد کردید قابل توجیه نمیدانیم و البته شما نیز اشتباهات خود را قبول کردید مبنی براینکه نباید با سادگی پل ارتباطی برای همسرتان با یک دختر میشدید و همچنین نباید به گوشی همسرتان که وسیله شخصی او است سَرَک میکشیدید.
اما آنچه در حال حاضر مهم است این میباشد که باید دقت و بررسی کنید که چه عواملی باعث این کار همسرتان شده است و همانها را برطرف نمایید.
البته سوال شما ابهامات متعددی نیز دارد مبنی بر اینکه ما اصلاً سطح روابط همسرتان با آن دختر را نمیدانیم و از اینکه بین آنها چه چیزهایی رد و بدل شده است نیز بیاطلاع هستیم.
همچنین بیان نکردید که شما و همسرتان چند سالتان است و چند سال میباشد ازدواج کردید و آیا فرزند دارید یا خیر.
اما در هر صورت از شما میخواهیم به جای پرداختن به آنچه اتفاق افتاده، به سطح تعامل مثبت و روابط گرم خود و همسرتان بیافزایید و با مدیریت خوب عاطفی که خواهید داشت قلب همسرتان را تصاحب کنید.
مراقب باشید آنچه پیش آمده اسباب دوری شما و ایشان را فراهم نیاوَرَد و همسرتان احساس نکند که شما به او اعتماد ندارید چون این اتفاق میتواند به پیچیده شدن مسئله کمک کند که مطلوب نیست.
مطمئن باشید با عمل به آنچه آوردیم بهبود و دوام زندگیتان به مراتب بیشتر خواهد شد.
البته در صورت صلاحدید میتوانید توضیحات بیشتری را ارسال نمایید تا امکان ارائه راهنمایی جامعتر فراهم شود.
موفق باشید.
سلام و احترام
سوال شما احتیاج به توضیحات بیشتری دارد چراکه مشخص نکردید مقصودتان از درس چه درسی است و منظور از کار چه کاری است، همچنین کارهای خانهتان نیز نامشخص میباشد و حال آنکه مثلاً میدانیم بین درسها و رشتههای تحصیلی کاملاً فرق است، برخی از درسها احتیاج به مطالعه زیاد دارند و وقت قابل توجهی لازم است برای آنها درنظر گرفته شود اما برخی از درسها خیر و میتوان کمتر برای آنها وقت گذاشت.
همچنین اینکه بیان داشتید کار دارید نیز مبهم است. آیا کاری که انجام میدهید اداری است یا کاری انفرادی و مثلاً تحقیقاتی یا هنری مقصودتان است، این کار را باید بیرون از منزل انجام دهید یا درون خانه هم میتوان آن را انجام داد و... همچنین مشخص نکردید در خانه به چه کارهایی باید بپردازید.
در صورت تمایل میتوانید توضیحات کاملتری را ارسال بفرمایید تا امکان ارائه راهنمایی جامعتر فراهم شود.
اما در هر صورت از شما میخواهیم بین جمیع کارهایی که باید انجام دهید اولویتها را مشخص کنید و ببینید برای کدام کار باید بیشتر وقت بگذارید و کدام کار از اهمیت بیشتری برخوردار است سپس به توجه به روحیهای که دارید به برنامهریزی صحیح و مناسب با همان فعالیت بپردازید.
طبیعتاً برای بعضی از کارها لازم است وقت بیشتری در نظر بگیرید و اوقاتی از روز را مشخص کنید که در آن سرحالتر باشید و البته کارهایی هم هستند که ممکن است احتیاج به تمرکز زیادی نداشته باشند و یا بتوان با وقت کمتری آنها را انجام داد که تمامی این نکات باید در برنامهریزی لحاظ شود.
نکته دیگری که از شما میخواهیم حتماً به آن دقت داشته باشید این است که نباید کمالخواه باشید و اصطلاحاً نباید سنگ بزرگی بردارید، چراکه این امر میتواند شما را خسته و یا عصبانی کند چون هیچوقت از خود و فعالیتهایی که انجام میدهید راضی نخواهید شد و طبیعتاً این وضعیت شما را یا عصبی خواهد کرد یا افسرده، که مطلوب نیست.
امیدواریم با نکاتی که آمد به خواستهتان برسید، منتها برای گرفتن راهنمایی جامع حتما لازم است نکات تکمیلی را در صورت صلاحدید ارسال بفرمایید تا امکان بررسی بهتر مسئله فراهم شود.
برای شما آرزوی موفقیت داریم.
با سلام به شما کاربر محترم
ابتدا بابت اعتمادی که به ما کردید و سؤال خود را با ما به اشتراک گذاشتید تشکر میکنم. حس و حال شما را نسبت به اینکه مدام در معرض داوری همسر و مقایسه با جاریتان قرار بگیرید را درک میکنم، ولی دلسردی شما نسبت به همسرتان و فاصله گرفتن از او، مشکلتان را حل نخواهد کرد.
درست است که همسرتان بیش از اینکه با کسی دیگر صمیمی شود، باید با شما ارتباط صمیمی داشته باشد، ولی فاصله گرفتن شما از همسرتان نه تنها مشکلتان را حل نخواهد کرد، بلکه به تقویت ذهنیت منفی همسرتان نسبت به شما منجر می شود. پس راه حل چیست و چه باید کرد؟
همه ما در زندگی یکسری مشکلاتی داریم؛ یکی بچهدار نمیشود، یکی درآمد همسرش پایین است و بسیاری از افراد دیگر با مشکلات جورواجور! اگر منتظر بمانیم خود به خود مشکلاتمان حل شود یا فکر کنیم که روزی، یک حامی یا ناجی خواهد آمد و مشکلاتمان را برطرف میکند، همه اینها چیزی جز خیالپردازی ذهنی نیست! نه اوضاع بناست بهتر شود و نه کسی قرار هست بیاید و مشکلاتمان را حل کند. قرار نیست زندگی آسانتر شود، بلکه این ما هستیم که باید قویتر شویم و صد در صد مسئولیت تمام زندگی خود را بپذیریم.
زمانی که ما صد در صد مسئولیت تمام جوانب زندگی را بپذیریم، به بلوغ رسیدهایم. شاید بگویید ما مقصر خیلی از اتفاقات بد نیستیم. بله، درست است؛ اما این چیزی را عوض نمیکند و دقیقاً همینجاست که خیلیها اشتباه میکنند. بسیاری از افراد فکر میکنند که تنها در برابر چیزهایی که مقصرند، مسئول هستند؛ در صورتی که شما در برابر چیزهایی که مقصر نیستید هم مسئولید. پذیرش صد در صدی مسئولیت زندگیتان، نابودکننده تمام نگرانیهای شما در زندگی خواهد بود.
ریشه بسیاری از نگرانیها این است که حال خوب ما گره خورده است به کسی یا چیزی که ما هیچ کنترلی روی آن نداریم؛ مثلاً نکند همسرم مرا رها کند، نکند به من خیانت کند، نکند مرا فریب دهد و ...
وقتی شما صد در صد مسئولیت تمام اتفاقات زندگی را میپذیرید، آرامشی در وجود شما ایجاد خواهد شد؛ چون شما دیگر فکر نمیکنید اوضاع دست کسی بیرون از شماست و شما هیچ کنترلی روی آن ندارید! حالا دیگر حال شما بد نیست؛ چون میدانید که کلید بهبود شرایط، دست خودتان است؛ نه دست همسرتان!
پس از پذیرش صد در صدی مسئولیت زندگی، اولین احساسی که تجربه میکنید، احساس آزادی است؛ چون آزادی یعنی عبور کردن از ترس و شما دیگر نمیترسید که مبادا اتفاقاتی بیفتد که دلتان نمیخواهد؛ زیرا میدانید هر اتفاقی هم بیفتد، شما قبول کردید که مدیریت و حل کردن آن با خود شماست.
زیباترین صحنهای که پس از احساس آزادی با آن مواجه میشوید این است که وقتی آستینهای خود را بالا میزنید و وسط میدان میآیید تا مشکل را حل کنید، خواهید دید که خداوند قبل از شما وسط میدان و مشغول مرتب کردن اوضاع است و وقتی از خداوند میپرسید که من سالها برای حل این مشکل، تو را صدا زده بودم و تو چرا جواب مرا نمیدادی، او به شما خواهد گفت که من هم سالها وسط میدان منتظر تو بودم، ولی تو بیرون از گود ایستاده بودی و داشتی مرا صدا میزدی و من در کتابی که برای راهنمایی تو فرستاده بودم به تو گفته بودم که من تنها سرنوشت کسانی را عوض میکنم که تصمیم بگیرند سرنوشت خودشان را عوض کنند.[1]
با این توضیح چه راهبردی را باید با همسرتان اتخاذ کنید تا رابطه شما و همسرتان بهبود پیدا کند؟
تصور کنید که شما نگران این هستید که مبادا دزد به خانه شما بیاید. لذا مدام دوربینهای مدار بسته خانه و کوچه را چک میکنید، غافل از اینکه دیوار خانه کوتاه است و امکان دزدی بالاست. پس به جای اینکه مدام دوربینها را چک کنید، کافی است دیوار خانه را بالا ببرید تا احتمال دزدی به حداقل برسد. گاهی کافی است به جای نگاه به بیرون، یک نگاهی به درون خودمان کنیم و مسئله را ریشهای حل کنیم. کافی است روابطمان با همسرمان را بهبود بدهیم، آن وقت دزد رابطه با دیدن این زن و شوهر ناامید میشود!
نمیخواهم بگویم که بهبود رابطه، جلوی ارتباط صمیمی همسرتان با جاری شما را میگیرد، اما تاحد زیادی جلوی لغزشهای احتمالی آینده همسرتان را خواهد گرفت، اما مهمتر از آن، این است که بهبود رابطه شما و همسرتان، میتواند تضمین کننده حفظ این رابطه و زندگی مشترک شود. فرض کنید که اصلاً همسرتان با کسی رابطهای ندارد و از این به بعد هم بنا نیست با کسی رابطه خاصی داشته باشد، اما رابطه شما و همسرتان یک رابطه رضایت بخشی نیست، به نظرتان آیا میشود به آینده این رابطه و زندگی مشترک امیدوار بود؟
قطعا نه، آنچه تضمین کننده یک رابطه و زندگی مشترک است رضایتمندی طرفین از همدیگر است و آن در بستر یک رابطه خوب اتفاق می افتد. برای بهبود رابطه توصیه میکنم نکات زیر توجه کنید:
1- همواره به این قاعده توجه کنید که خُوش خُلقی، باخود محبت را میآورد، لذا هیچ گاه از محبت به همسرتان دریغ نکنید. مطمئن باشید که با محبت و احترام به همسرتان خواهید توانست که نظرش را نسبت به خود تغییر دهید: در روایتی از امام على علیهالسلام آمده است: «حُسنُ الْخُلقِ یُورِثُ الْمَحَبَّةَ وَ یُؤَكِّدُ الْمَوَدَّةَ؛ خُوش خُلقى محبّت به بار مىآورد و دوستى را استوارتر مىسازد.»[2]
چه بسا بگویید که محبت یك طرفه چه فایده دارد؟ جوابش این است كه محبت، دلها را نرم و شما را به همسرتان نزدیکتر میکند. البته باید در این راه هیچ ناامید نشوید و نباید بخاطر کج خُلقی و یا بدرفتاری همسرتان از او ناامید شوید، بلکه با تکرار محبت به او خواهید توانست که به او نزدیک شوید.
2- بهترین شیوه اثرگذاری یک زن بر همسرش، استفاده از قدرت عاطفی فوق العادهای است که خداوند به زنان بخشیده است؛ مثلاً شما میتوانید به مناسبت روز تولد، سالگرد ازدواج، اعیاد، هدیهای برای او بگیرید؛ پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در حدیثی در این باره فرموده: «تَهادَوا تحابُّوا فَانَّ الهَدیَّةَ تَذهَبُ بِالضَّغائِن؛ هدیه دهید و به یکدیگر محبت کنید چراکه هدیه کینهها را از دل میبرد.»[3]
3- هرگاه قصد داشتید مطلبی را به صورت مستقیم به همسرتان بازگو کنید، توجه داشته باشید که بی مقدمه سر اصل مطلب نروید؛ بلکه ابتدا دقایقی را به ذکر خصوصیات و ویژگیهای مثبت او بپردازید و سپس به او بگویید که شما با این همه جنبههای مثبت، حیف نیست که با بیتوجهی به فلان موضوع، ارزش خود را پایین بیاوری.
لطفاً نکاتی را که اشاره کردم به کار ببندید سپس به ما بازخورد بدهید.
پینوشت:
1- «إِنَّ اللهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ». (رعد، 11)
2- غررالحکم، ج۳، ص۳۹۴، ح۴۸۶۴.
3- وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۸۹.
سلام و احترام
هرچند بیان نکردید چند فرزند دارید و سن شما و همسرتان چقدر است و فرزندی که از او نام بردید دختر است یا پسر، منتها از شما میخواهیم به این نکته توجه داشته باشید که تا حدودی استفاده تمامی کودکان از جیغ و گریه متاسفانه امری متداول محسوب میشود، و علت آن این است که کودکان احساس میکنند نمیتوانند حرف خود را به بزرگتر از خود تحمیل کنند و یا بفهمانند لذا چنین اقداماتی را انجام میدهند.
البته نباید از این نکته غافل بود که در بحث روانشناسی مهمتر از خود آنچه انجام میشود، بررسی زمینههای بروز آن عمل میباشد، یعنی باید ببینیم چه چیزی سبب شده است که فردی کاری را انجام دهد، زیرا در صورت نشناختن علت هرچقدر به خود آن کار بپردازیم با توجه به اینکه ریشه هنوز وجود دارد، آن عمل تکرار خواهد شد.
علت در واکنش گریه و جیغ کودکان کاملاً متفاوت است، گاهی اوقات برخی از آنها با توجه به روحیات اطرافیان، دوستان و آشنایان یا دیدن فیلمهای نامناسب روحیه پرخاشگرانه پیدا کرده و به آن اقدام میکنند که باید همان ریشهها مدیریت شود.
و البته هستند کودکانی که در اثر برخی از کمبودهای مثلاً پروتئینی یا ویتامینی رفتارهای ناصحیحی از خود بروز میدهند که میتوان از طریق یک آزمایش کلی و بررسی دقیق و پیگیری مناسب و استفاده از دارو زیرنظر پزشک آن را بر طرف و مدیریت کرد.
و یا علتهای دیگری که میتوان در نظر گرفت و تا وقتی با خود کودک مستقیماً مصاحبه نداشته باشیم نمیتوانیم علت خاصی را تعیین و در نتیجه راهکار مناسب با همان را ارائه نماییم.
لذا در درجه اول پیشنهاد ما این است که حتماً فرزندتان را به پزشک عمومی و به مشاور حضوری مستقیماً ارجاع دهید تا وضعیت ایشان به صورت دقیق بررسی شود.
اما در هر صورت از شما میخواهیم به این نکته نیز توجه داشته باشید که در مقابل جیغ و گریههای فرزندتان باید کاری کنید که در اصطلاح رفتار او شرطی سازی نشود، یعنی نباید به گونهای رفتار کنید که فرزندتان احساس کند میتواند با گریه و جیغ به هر آنچه که میخواهد برسد و شما تسلیم او خواهید شد چراکه طبیعتاً حاکم شدن این روحیه در فرزندتان تمامی راهکارها را با مشکل مواجه خواهد کرد!
در هنگام بیتابی فرزندتان سعی نمایید کاملاً خود را خونسرد نشان داده و تا آنجا که ممکن است شنونده فعال و خوبی برای حرفهای او باشید و حواسش را به چیز دیگری پرت کنید و بلافاصله هر چه که خواست در اختیار او نگذارید.
و البته سعی نمایید به فرزند بزرگترتان نیز تفهیم کنید لازم است مدارای بیشتری با بچه موردنظرتان داشته باشد.
امیدواریم با به کارگیری این نکات و همچنین گذشت زمان، وضعیت فرزندتان بهتر از قبل شود. اما در هر صورت برای رسیدن به موفقیت بیشتر باید ایشان را به صورت حضوری پیش پزشک و مشاور بُرده تا بررسی کاملتری صورت بگیرد.
برایتان آرزوی موفقیت داریم.
سلام و احترام
سوال شما از جهاتی دارای ابهام است مثلا سن والدین همسرتان را بیان نکردید چقدر است و همچنین مشخص نیست سایر فرزندانشان چه نوع ارتباطی با آنها دارند، و آیا اصلاً با هم رفت و آمد دارند یا خیر.
همچنین در سؤال مشخص نیست در طول سال و ماه چه مقدار دفعاتی که شما و مادر همسرتان تنها هستید تکرار میشود، آیا این دفعات بسیار زیاد است یا بسیار معدود و کم میباشد.
همچنین دقیق مشخص نیست آیا این منزلی که دارید را والدین همسرتان به صورت رایگان در اختیار شما گذاشتهاند یا خانه خودتان است که ناچاراً در ساختمان آنها خریدهاید، اما چون فرض اول قویتر است ما بنا را بر آن گذاشته و نکاتی را خواهیم آورد.
این که بیان داشتید آیا شما نسبت به مادرشوهرتان مسئولیتی دارید یا خیر، اجازه دهید در قالب مثالی فرض کنیم، یکی از بانوان که در همسایگی شما در آپارتمانتان هست و مورد اعتماد و دلسوز و همسو با خانواده شما نیز میباشد از شما خواهش کند در زمانهای خاصی که هم او و هم شما تنها هستید به او سرکشی داشته باشید و علت را این معرفی کند که از تنهایی بسیار میترسد، در این مثال بدون شک خواهید گفت اگر به زندگیتان لطمهای وارد نشود کمک کردن به یک انسان یقیناً اولویت داشته و شما نیز راضی نخواهید بود که انسانی را از کمک خود محروم سازید و تا حد امکان در زمانهایی که تنها هست او را همراهی خواهد کرد.
حالا تصوّر کنید با فردی مواجه هستید که مادر همسرتان و مادربزرگ فرزندتان است و با کمک همسرش در زمانی که بسیاری از انسانها آرزوی داشتن سقفی کمهزینه را دارند خانهای را در اختیار شما گذاشته و به شما محبت میکند و البته گاهی اوقات به هر دلیل از شما تقاضا دارد در شبهایی که کسی پیش او نیست شما تنهایش نگذارید، یقینا اهمیت اجابت درخواست آن مادر بسیار بالا خواهد بود.
خصوصاً که امکان سر زدن به اقوام خود در باقی زمانها نیز قاعدتاً از شما سلب نخواهد شد و اصراری برای دیدار با آنها در زمانهای تنهایی مادرهمسرتان به نظر میرسد وجود نداشته باشد.
آنچه شما را به شک انداخته این است که شاید گاهی اوقات با خود مرور کنید، آزادی و استقلال من را دارد این زن محدود میکند و همین تفکر و القاء شما را ناراحت و حتی ممکن است عصبانی کند، در صورتی که اگر شما موضوع کار انجام شده را تغییر دهید و به جای اینکه آن را نوعی محدودیت در نظر بگیرید نوعی ادای دین در نظر گرفته و آن را جزء اعمال صالح خود محسوب کنید نتیجه کاملاً تغییر پیدا خواهد کرد.
عمل و کمکی که انجام آن ممکن است مدت زمان زیادی طول نکشد و این توفیق با اسباب مختلف از شما سلب شود!
پس آنچه بیش از هر چیزی میتواند شما را کمک کند تغییر موضوع و تیتر کاری است که دارید انجام میدهید و به جای تعبیر به محدودیت، تلقین به اسباب خیر و برکت برای دوران میانسالی و کهنسالی خود از آن داشته باشید و این ضربالمثل را تکرار کنید که از هر دست بدهم از همان دست خواهم گرفت.
البته چنانکه آمد زوایای مسئله تاحدودی مبهم بود که در صورت صلاحدید میتوانید توضیحات بیشتری ارائه بفرمایید تا امکان بررسی و ارائه راهنمایی جامعتر فراهم شود.
برایتان آرزوی موفقیت و خوشبختی را داریم.
سلام و احترام
در سوالی که آمد مشخص نبود که تفاوت سنی شما با برادرتان چقدر است و میزان تاثیرپذیری ایشان از شما چقدر میباشد همچنین معلوم نیست محیط زندگی شما چگونه محیطی است و والدین با هم چگونه تعامل دارند، همچنین رابطه معنوی برادرتان با آنها به چه صورت میباشد همچنین شرایط فرهنگی و مذهبی حاکم بر خانواده شما چگونه است نیز مخفی میباشد بیشک دانستن این موارد ما را در ارائه راهنمایی بسیار کمک خواهد کرد که در صورت صلاحدید میتوانید توضیحات بیشتری را ارائه نمایید.
خصوصاً اینکه اصل ارتباط بین برادرتان با آن دختر نیز کاملاً مبهم است و ما نمیدانیم چه ارتباطی بین آن دو بوده و آیا قابل توجیه است یا خیر.
اما در هر صورت از شما میخواهیم از هرگونه اظهار اینکه شما مطّلع هستید چه اتفاقی افتاده باید خودداری نمایید چراکه این کار شما نیز اشتباه بوده و نباید به هر بهانهای در محتواهای خصوصی برادرتان سرکشی میکردید و در صورت مطّلع شدن ایشان میتواند اسباب بروز سوءتفاهم و دوری او از شما را هم فراهم آورد که مثلاً با چه اجازهای به بخشهای مختلف گوشی من رفتهای و همین میتواند مسئله را سختتر کند.
به نظر میرسد در صورتی که شما بتوانید این فکر را در ذهن برادرتان تقویت کنید که او را فردی قابل اعتماد و پاک میدانید یقیناً تا حدود زیادی سبب خواهد شد ایشان مراقب رفتارهای خود باشد چراکه یقیناً دوست ندارد کاری کند این اعتماد شما و سایر اعضای خانواده، لطمه ببیند برخلاف زمانی که جوان احساس کند اطرافیان او را فردی قابل اعتماد نمیبینند در این صورت شاید این بازدارندگی روانی کمرنگ شود.
همچنین خوب است اسباب مشغول شدن به کارهای مفید را برای برادرتان تا آنجا که ممکن است فراهم آورید.
اگر میتوانید کاری کنید که ایشان در محیطهای خوب و با دوستانی اهل، نشست و برخاست کند حتماً چنین کاری را انجام دهید.
البته جنس تفکرات اعضای خانواده شما را نمیدانیم لذا منتظر خواهیم بود تا توضیحات تکمیلی شما به دستمان برسد تا بعد از بررسی بتوانیم راهنمایی جامعتری را برایتان ارسال نماییم.
موفق باشید.
سلام و احترام
چیزی که در مورد فرزندتان ذکر کردید امری عادی محسوب میشود که جای نگرانی خاصی ندارد. تقریبا طبیعی است که پسری با نشاط، سالم و پر انرژی، با یک ساعت بازی در روز یا چند نیم ساعت قانع نشود. معمولا پسر بچهها دوست دارند مدام در حال بازی، دوندگی و شور و نشاط باشند.
اما پیرامون اینکه شما چه میتوانید انجام دهید باید گفت در درجه اول اگر این پسر تنها فرزند شما است حتماً به فکر آوردن فرزند دیگری نیز باشید چرا که تک فرزندی معمولاً نتیجهای جز سرکوب انرژی فرزند در کودکی و همچنین ایجاد توقعات عجیب و ناصحیح در دوران نوجوانی و جوانی نخواهد داشت.
پس تا آنجا که برای شما ممکن است در درجه اول به فکر آوردن هم بازی تمام وقت برای فرزندتان باشید.
در کنار این مطلب از شما میخواهیم بودن فرزندتان در جمع بچهها را افزایش دهید.
البته این به آن معنا نخواهد بود که با این کار فرزندتان از بازی کردن سیر خواهد شد، اما فضایی فراهم خواهد شد که کودک شما تعامل بیشتری با بچهها داشته باشد و تا حد قابل توجهی بتواند انرژی خود را تخلیه کند.
همچنین باید سعی کنید تا آنجا که ممکن است او را در کارهای خانه شریک کنید مثلاً جارو زدن خانه با جاروی دستی حتی اگر الکی باشد یا دستمال کشیدن به دیوار و درها و کارهایی از این قبیل که میتواند تا حدود زیادی پسرتان را سرگرم کرده و انرژیاش را تخلیه کند.
یکی دیگر از کارهای لذتبخش برای کودکان که معمولاً می تواند اسباب کنترل آنها را فراهم آورد این است که به او بگویید مثلاً تا ۵۰ خواهید شمرد و کودکتان موظف است دور خانه بچرخد یا از این سمت خانه به آن سمت خانه برود، او با این کار احساس میکند در یک مسابقه قرار گرفته و تمام انرژی خود را خواهد گذاشت که در زمان کمتری بیشترین دوندگی را داشته باشد و...
البته دقت در تغذیه کودک نیز دارای اهمیت است. بیشک غذاهایی با طبع گرم و استفاده زیاد از شکلاتها میتواند اصطلاحاً بر جنبوجوش کودک بیافزاید.
آنچه آمد نمونه کارهایی بود برای تخلیه و مدیریت صحیح انرژی فرزندتان که امیدواریم با کمک گرفتن از آن بتوانید به آنچه میخواهید برسید.
در پایان از شما دعوت میکنیم به کانال کودک شاد در ایتا نیز مراجعه نمایید چراکه نکات مفیدی را حتما در آن شاهد خواهید بود:
https://eitaa.com/koudakshad
برایتان آرزوی موفقیت داریم.
سلام و احترام
اصل وجود جنّ و مباحث مربوط به آن را نمیتوان انکار کرد و برای رهایی از آنها که مورد سؤال شما هم هست راهکارهایی در همین سایت از سوی متخصصان ارائه شده که میتوانید مباحث مربوطه را مطالعه و استفاده نمایید.
در اینجا از باب نمونه چند آدرس اینترنتی به شما معرفی میشود که به آنها مراجعه نمایید و به آنچه میخواهید انشاءالله برسید:
https://btid.org/fa/news/119341
http://btid.org/node/181373
اما به عنوان فردی که هم تخصص کلام و هم مشاوره دارد باید بگویم تقریباً قریب به اتفاق مواردی که به نام جنزده تا به امروز برای مشاوره و ارائه راهنمایی در مؤسسات و کلینیکها و مراکز مختلف آمده بودند و با آنها مصاحبه داشتهام افرادی بودند که یا دچار اختلالات روحی و روانی بودند و یا تحتتأثیر القائات متعدد در اثر تصوّر و یا پرداختن به اموری که اسباب تشدید اینگونه فکرها میشده، چنین حسّی به خودشان یا اطرافیانشان دست داده بود که جنزده شدهاند و حال آنکه با تغییر سبک زندگی، رژیم غذایی مناسب و تفهیم شریعت به دور از افراط و تفریط و مدیریت تعاملاتی که داشتند، مسأله کاملاً حل شد!
لذا از شما نیز میخواهیم در درجه اول سعی بفرمایید از هر آنچه که سبب تلقین بحث جنزدگی به شخص موردنظر میشود خودداری کرده و سعی نمایید او را به صورت حضوری و بدون واسطه، به یک مشاور که هم به مباحث روانشناسی و هم مباحث دینی مسلط باشد ارجاع دهید تا از نزدیک و به صورت دقیق بررسیهای لازم صورت گرفته و بر اساس آن راهکار دقیق ارائه شود.
در پایان برایتان آرزوی موفقیت داریم.
Páginas