با سلام مجدد به شما کاربر محترم
ازدواجهای فامیلی میتواند ریسک اختلالات ژنتیکی؛ مانند عقب ماندگی ذهنی، نقص عضو و … را به همراه داشته باشد. در واقع تمامی آزمایشهای پزشکی و مشاورههای گوناگون برای این است که از تولد نوزاد معلول جلوگیری شود. از این رو جهت رفع این ریسک، توصیه میشود که طرفین قبل از ازدواج، علاوه بر آزمایش خون، آزمایش ژنتیک نیز بدهند.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه نسبت به تربیت دانش آموزان دغدغه مند هستید و به دنبال راهنمایی و شیوه درست انتقال اطلاعات به آنها در زمینه بلوغ و سن تکلیف میباشید، بسیار ارزشمند و قابل تحسین است.
در خصوص آموزش و دادن اطلاعات در زمینه بلوغ و بیان شرایط و جزئیات آن، معمولاً یکی از مسائل چالش برانگیزی است که اکثر مربیان، معلمان و والدین نسبت به آن گرفتار هستند و نمیدانند که به چه شیوهای در این زمینه ورود کنند که متأسفانه ورود مستقیم و عریان برخی از افراد در این زمینه، خود عاملی برای انحراف و به سوژه کشیدن آن میان دانش آموزان شده و هدف موردنظر در این زمینه محقق نمیشود و به یک مسئله چالش برانگیز در حوزه تربیت جنسی تبدیل میشود. از طرفی اکتفا کردن به کلیات و نپرداختن به جزئیات آن نیز تنها ابهامات دانش آموزان را افزایش داده و مسئله نه تنها برای آنان حل نمیشود، بلکه پیچیده خواهد شد. راهکار چیست و چه باید کرد؟
در این زمینه توصیه بر این است که برای بیان شرایط بلوغ در کلاس و میان دانش آموزان به کلیات اکتفا شود و هرگز وارد جزئیات این موضوع برای این سن؛ مثلاً نشانههای بلوغ نشوید و در عوض جزئیات مربوط به سن تکلیف و نشانههای بلوغ را به صورت مکتوب در اختیارشان قرار دهید؛ این کار چند مزیت را دارد:
اولاً شما به صورت مکتوب برخلاف گفتگوی شفاهی راحتتر میتوانید به نشانگان بلوغ و مسائل موردنیاز آنان اشاره کنید.
ثانیاً شما آگاهانه و کنترل شده میدانید که چه اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار دهید، برخلاف گفتگوی شفاهی که ممکن است ناخواسته اطلاعات زیاد یا کم یا مبهم را در اختیارشان قرار دهید و این باعث سوءبرداشت آنها شود.
ثالثاً دانش آموزان با دقت میتوانند متن موردنظر را مطالعه کنند و درک بهتری از موضوع داشته باشند.
رابعاً شما با این کار؛ فرهنگ مطالعه را هم در آنان تقویت میکنید و حتی میتوانید در پایان متنتان، یکی دو کتاب مناسب در این زمینه معرفی کنید.
در آخر هم میتوانید به دانش آموزان گوشزد کنید که اگر نیاز به راهنمایی بیشتری در این زمینه دارند، میتوانند با شما به صورت مکتوب، تلفنی یا شفاهی مطرح کنند. این روش بیان اطلاعات در زمینه مسائل جنسی، کنترل شده، مؤثرتر و آسیب کمتری به همراه دارد.
موفق باشید.
با سلام مجدد به شما کاربر محترم
نمیتوان بهترین سن ازدواج را به طور مطلق بیان کرد. امّا به طور کلی ازدواج در دوره جوانی توصیه میشود. البته بستگی به افراد و شرایط آنان نیز دارد.
بهترین زمان برای ازدواج، زمانی است که فرد علیرغم احساس نیاز به ازدواج به این نکته توجه داشته باشد که اولاً نباید تنها به خاطر صرفاً احساسات یا میل جنسی اقدام به ازدواج کند. ثانیاً بداند که با ازدواج، مسئولیت یک زندگی را باید به عهده بگیرد و وظایفی در برابر شریک زندگیاش و زندگی مشترک دارد. ثالثاً بداند که میتواند مسئولیت زندگی مشترک را قبول کند. رابعاً بپذیرد که باید مهارتهای زندگی خود را برای زندگی مشترک افزایش دهد و از دیگران مانند والدین، باتجربگان، مشاوران در جهت ارتقاء این مهارت مشورت بگیرد. اگر شرایط چهارگانه فوق را دارید، قدم اول برای ازدواج را برداشتهاید.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
طبیعی است که صحبت کردن با کودکتان درباره مرگ پدرش، کار بسیار سختی برای شماست، ولی چارهای ندارید که واقعیت را به او بگویید؛ به خصوص اینکه در حال حاضر او متوجه مرگ پدرش شده است. هرچند نباید خبر فوت پدرش را به تأخیر میانداختید؛ زیرا معلوم نیست که چگونه دخترتان پی به این قضیه برده است، ولی شنیدن این خبر از سوی شما به عنوان مادر میتواند آسیب کمتری را متوجه او کند.
پس بهتر است در این زمینه بهصورت باز و صادقانه با کودکتان صحبت کنید تا درک بهتری از آنچه برای پدرش اتفاق افتاده است داشته باشد. با استفاده از کلمههایی مثل مرگ، فوت کردن و مردن، میتوانید از بروز مشکلات بعدی جلوگیری کنید. اگر بگویید مثلاً پدرت به خواب رفته یا به دیار باقی شتافته یا پیش فرشتگان رفته است، امکان دارد فرزندتان گیج شده یا بترسد.
با توجه به سن کم کودکتان، ممکن است معنای مرگ را نفهمد، پس نیاز است تا مرگ را برایش توضیح دهید و مطمئن شوید که او متوجه شده است که این یک امر گریزناپذیر است. برای پاسخ به اینکه “چگونه مرگ عزیزان را به کودکان توضیح دهیم؟” برای مثال بگویید: مرگ به این معناست که بدن پدرت دیگر کار نمیکند. او نمیتواند نفس بکشد یا حرکت کند یا تو را در آغوش بگیرد.
ممکن است کودکتان از علت مرگ پدرش سؤال کند. پس سعی کنید تا در سطح درک او به این سؤال جواب دهید. برای مثال بگویید: قلب پدرت خیلی پیر شده بود و درست کار نمیکرد. دکترها سعی کردند آن را درست کنند، اما او به شدت مریض شد و دکترها نتوانستند خوبش کنند. درک کودک از مرگ بسیار مهم است.
در ادامه احتمال دارد فرزندتان متوجه شود که اطرافیان و کسانی را که دوست دارد هم بمیرند. لذا بهتر است به او یادآوری کنید که اکثر آدمها تنها زمانی که به شدت پیر یا مریض شوند میمیرند و یادآور شوید که خیلی به ندرت پیش میآید که فردی در کودکی یا جوانی بمیرد و آنگاه شاهد مثال از کودکان همسن و سال او بیاورید که زنده هستند و مشکلی ندارند.
یکی از مسائلی که ممکن است ذهن شما را درگیر کند این است که آیا کودک 3 سال و نیم خود را سر مزار پدرش ببرید یا نه؟ برای پاسخ به این سؤال، باید جوانب مختلف را در نظر گرفت. یکی از این موارد سن کودک است. مورد دیگر سطح درک و فهم کودک بوده و مورد دیگر نزدیکی و سطح ارتباط کودک با متوفی است.
در این حالت توصیه میشود که کودکان زیر ۹ سال، بهتر است به مراسم تدفین برده نشوند. دیدن مراسم خاکسپاری و همچنین عدم توجه به کودک در این زمان میتواند آثار مخربی بر روحیه کودک ایجاد کند. با توجه به اینکه مراسم تدفین یک سال گذشته است و اگر بخواهید خودتان به همراه کودکتان به مزار پدرش بروید، فضای غمآلود و ترسآلودی وجود ندارد که کودک را مضطرب کند، میتوانید با رعایت حالش او را سر مزار ببرید. اما بهتر است روز پنجشنبه را انتخاب نکنید؛ چراکه معمولاً در چنین روزی، قبرستان شلوغ است و فضای غم آلود و شیون و زاری در قبرستان حاکم است و چنین فضایی روی تصویرسازیهای ذهنی کودک اثر بدی خواهد داشت.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
حس و حال شما از اینکه به خاطر شلوغ بازی و تحرک زیاد فرزندتان نمیتوانید جایی حتی مهمانی بروید و مدام باید مراقب او باشید که کار خرابی نکند را درک میکنیم، ولی نمیتوان به هر نوع شلوغ بازی و تحرک و فعالیت زاد کودک، نسبت بیش فعالی بزنیم؛ چراکه بیش فعالی علائم و نشانگانی دارد که صرفاً فعالیت و بازیگوشی زیاد بچه، یکی از آن علائم است وگرنه صرف بازیگوشی، دلیل بر بیش فعالی نیست، بلکه مجموع نشانگان ازجمله عدم تمرکز کافی کودک، انجام کارهای خطرناک و ... میتواند گویای این نکته باشد.
برای اینکه مطمئن شوید که آیا واقعاً کودکتان بیش فعال است یا نه، باید به روانشناس کودک حضوری مراجعه کنید تا در این زمینه مطمئن شوید. البته بیش فعالی، شاخصههایی نظیر عدم تناسب شیطنت کودک با سن و سال، عدم تمرکز کافی و بی دقتی زیاد، تحرک و فعالیت زیاد، انجام کارهای خطرناک دارد. لذا بررسی کنید که چه شاخصههایی به غیر از جنب و جوش در ایشان به صورت غیرطبیعی وجود دارد. جهت مطالعه بیشتر در زمینهی تشخیص کودکان بیش فعال میتوانید به لینک ذیل مراجعه کنید و متوجه خواهید شد که کودکتان واقعاً بیش فعال است یا صرفاً پر جنب و جوش است.
https://btid.org/fa/news/48231
معمولاً کودکانی که بازیگوشی زیادی انجام میدهند به دلیل اینکه هیجانات درونیشان برونریزی نشده است، معمولاً تحرک و فعالیت زیادی میکنند و همراه با این تحرک و فعالیت زیاد، ممکن است خرابکاری و صدماتی هم بزنند. این خرابکاریها و صدماتی که میزنند، باعث میشود که والدین از دست چنین کودکانی خسته شوند و از آنجایی که مدام باید از آنها مراقبت کنند تا مبادا دست به کار خطرناک و خرابکاری نزنند، انرژی والدین به وِیژه مادر گرفته میشود. در چنین وضعیتی چه راهکاری میتواند تحرک و فعالیت کودک را متعادل کند و از همه مهمتر میزان خرابکاری و صدماتی که میزنند به حداقل ممکن برسد؟
در قدم اول، باید وسایل آسیب پذیر که میدانید ممکن است دست کودکتان بیفتد و آن را خراب کند از دسترس او تا جایی که ممکن است دور کنید. طبعاً بخش زیادی از مشکلات مربوط به خرابکاری کودکان بازیگوش است. لذا تا میتوانید وسایل حساس به ویژه الکتریکی را از دسترس خارج کنید.
باید توجه داشت که تغذیه با طبع سرد، میزان انرژی و تحرک را کاهش میدهد و برعکس تغذیه با طبع گرم باعث تحرک، انرژی و تحریک پذیری بیشتر میشود. لذا والدین باید برای کودکان پر جنب و جوش، برنامه غذایی مناسب داشته باشند؛ ازجمله اینکه از غذاها و خوراکیهای؛ نظیر شکلات، شیرنی جات، نوشابه، بستنی، فست فود و سرخ کردنی که کالری بالایی دارند به شدت خودداری کنند و به جای آن از حبوبات، سبزیجات و ماهی استفاده شود. البته معنایش این نیست که اصلاً از غذاها و خوراکیهای ممنوعه استفاده نشود، بلکه برنامه غذایی برای بچههای پر جنب و جوش را بهگونهای تنظیم کنید که غلبه با غذاهای پیشنهاد شده باشد و کمتر از موارد ممنوعه استفاده شود.
تخلیه انرژی کودکان پرتحرک و پر جنب و جوش، راهکار دیگری است که باید به صورت مناسب انجام شود. از این رو توصیه میکنیم که روزانه برای تخلیه انرژی کودکتان برنامه داشته باشید و بازیهایی مثل بدو بدو، بپر بپر و ... را با کودک خود داشته باشید. این نوع بازیها خود به خود انرژی کودک را میگیرند. البته معنیاش این نیست که با این بازیها، کودکتان دیگر جنب و جوش نخواهد داشت، بلکه همچنان فعالیت خودش را خواهد داشت، ولی به جهت کاهش انرژی و برونریزی مناسب، کودکتان کمتر به سمت خرابکاریها و رفتارهای خطرناک و پرهیجان خواهد رفت.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
اینکه نیت ازدواج را در سن 18 سالگی علیرغم پایین بودن سنتان دارید، بسیار خوب است. اما درباره سؤال موردنظرتان باید گفت که هیچ مشکلی برای ازدواج یک فرد 18 ساله وجود ندارد حتی ازدواج فامیلی، جز اینکه خود فرد باید بررسی کند که چقدر آمادگی و شرایط اولیه ازدواج را داراست؟ آیا به اندازه کافی تعهد و مسئولیت پذیری را در زندگی شخصی خود دارد که بتواند در زندگی مشترک نیز این تعهد و مسئولیت پذیری را نیز داشته باشد؟ آیا به استقلال مالی رسیده است؟ به نظر خود فرد، برای ازدواج چه شرایطی نیاز است؟ پاسخ به این سؤالات به فرد کمک میکند تا بفهمد که چقدر برای ازدواج، آمادگی و شرایط لازم را دارد.
اینکه خود فرد به دختر مورد علاقه خود پیشنهاد ازدواج را بدهد، توصیه نمیکنیم؛ به خاطر دلایل مختلف از جمله اینکه محذوریت و ملاحظهای که ممکن است خانمها در پاسخ به آقایان داشته باشند. همچنین اقدام مستقیم میتواند منجر به سوءتفاهم و سوءبرداشت طرف مقابل شود. توصیه ما این است که از فیلتر خانواده برای این کار استفاده شود. از طرفی در جریان بودن خانواده، میتواند به همکاری آنها، کاهش ریسک و تسهیل ازدواج منجر شود.
در مورد ازدواج فامیلی نیز باید عرض کنم که اصل این نوع ازدواج مشکلی ندارد، جز اینکه توصیه میشود که دختر و پسر برای ازدواج، آزمایش ژنتیک بدهند تا از این جهت مشکلی نداشته باشند.
موفق باشید.
با سلام مجدد به شما کاربر محترم
با توضیحاتی که از همسرتان دادید به نظر میرسد که اخیراً همسرتان نسبت به شما دچار شک و بدبینی شده است. وقتی به شما میگوید که به او توجه نمیکنید و نسبت به او سرد شدید و ... اگر واقعاً هنوز متوجه خواستهاش نشدید، بهتر است به صورت مصداقی و جزئیتر از او بخواهید که چه کار باید برای او انجام دهید تا چنین برداشتی را نکند. چه بسا توقعات و خواستههایی از شما دارد که شما نسبت به آن بیاطلاع باشید. بهتر است در این زمینه جزئیتر و مصداقیتر ورود کنید تا مسئله برای شما روشنتر شده و بتوانید آن را حل کنید.
اینکه 18 سال به این روال زندگی کردید و اخیراً به صورت واضح و روشن به شما میگوید که به او توجه نمیکنید و ... توجیه نمیکند که همچنان این روال زندگی ادامه پیدا کند. ممکن است رفتارهای شما هم در این به وجود آمدن چنین حسی در همسرتان بیتأثیر نباشد. به هرحال آنچه همسرتان از شما میخواهد، توجه و اهمیت دادن به اوست.
بنابراین بدون هیچ گونه سوگیری یا اینکه بخواهید حالت تدافعی نسبت به حرفهای همسرتان داشته باشید سعی کنید مصداقی و جزئیتر در این زمینه باهم صحبت کنید. وقتی صحبتهای همسرتان در این زمینه تمام شد و به طور واضح و روشن متوجه خواستههایش شدید، به او بازخورد بدهید و نتیجهگیری کنید و درنهایت در زندگی روزمره نیز خواستههایش را عملی کنید. در مقابل خواستهای که شما هم از همسرتان در خصوص شک و بدبینیاش دارید و باعث آزار شما شده است به او اطلاع بدهید تا رفتارهای منفی همسرتان هم نسبت به شما کاهش پیدا کند.
موفق باشید.
با سلام مجدد به شما کاربر محترم
سؤالات متعددی در زمینه تربیت کودک مطرح کردید که سعی میکنم به تک تک آنها جواب بدهم.
1- درباره حمام بردن کودکتان باید عرض کنم که بسیاری از کودکان زیر 4 سال از حمام رفتن اجتناب کرده و حتی برخیها گریه و زاری هم میکنند. مهم این است که بررسی کنیم که علت اجتناب بچهها از حمام رفتن و گریه و زاری کردنشان چیست؟
عمده بچهها به خاطر اینکه وقتی دوش آب حمام، روی سرشان ریخته میشود، احساس خفگی و ناخوشایندی را تجربه میکنند یا هنگام شست و شوی سر و بدن، چشمهایشان سوزش پیدا میکند یا ترس این را دارند که کف حمام لیز بخورند و به زمین بیفتند و تجارب ترس آلود دیگر که همگی آنها ممکن است از نگاه یک بزرگسال کاملاً عادی باشد، ولی از نگاه کودک، ترسناک و عجیب و غریب باشد. لذا مجموع این موارد باعث میشود که بچهها از رفتن به حمام حس ناخوشایندی پیدا کنند و از رفتن به حمام و شست و شو دوری نمایند. اما راهکار چیست تا مقاومت بچهها را در این زمینه کمتر شده و از حمام رفتن فراری نشوند و نترسند؟
بردن اسباب بازی در حمام و قرار دادن آنها روی وان حمام، میتواند حس خوشایندی را برای بچهها ایجاد کند. به خصوص اگر به کودک خود بگویید که به جای حمام رفتن، میخواهیم بازی کنیم. لذا توصیه میکنم یک روز در هفته را اجازه بدهید تا کودکتان فقط در حمام بازی کند، بدون اینکه بخواهید او را حمام بدهید. در واقع قصدتان تنها این باشد که کودکتان داخل حمام بازی کند و این اطمینان را به او بدهید که فقط بناست در حمام بازی کند. سپس کم کم با کودک خود آب بازی کنید تا آن حس ناخوشایند پاشیدن آب بر روی بدنش تبدیل به تجربه و خاطره خوشایند شود. هرچقدر این تجربه و خاطره خوشایند بیشتر و تکرار شود، مقاومت کودکتان در مقابل رفتن به حمام شکسته شده و آن اضطراب و ترس از او برداشته خواهد شد.
2- درباره پوشیدن لباسها هم باید توجه داشت که برخی از لباسها، پوشیدنش برای کودک بسیار سخت است به خصوص لباسهایی که کمی تنگ، دکمهدار و آستیندار هستند و بعضی از بچهها معمولاً از پوشیدنشان خودداری میکنند. لذا اگر تجربه ناخوشایند پوشیدن لباس چند بار برای بچهها تکرار شود، خود به خود از انجام آن کار به طور مطلق خودداری کرده و حتی نسبت به پوشیدن لباسهای به مراتب راحتتر هم اجتناب میکنند.
البته یک نکته را هم نباید هیچ گاه فراموش کرد که گاهی اوقات خود شما مقصر هستید. مثلاً زمانی که کودک کوچکتر است و تمایل به پوشیدن لباسهایش دارد، مانع میشوید و میگویید “تو نمیتوانی” و یا چون این عمل توسط او به کندی صورت میگیرد، حوصله نمیکنید و به او مجال نمیدهید و مرتباً میگویید “زود باش ، چقدر کُند عمل میکنی، دیر شد … “ ولی بعدها که بزرگتر شد از او این انتظارات را دارید. در این موقع کودک به دلیل خاطرات بدی که در ذهنش مانده، تمایل نشان نمیدهد که در لباس پوشیدن به شما کمک کند. اما راهکار چیست و چه باید کرد؟
- سعی کنید در ابتدا برای پوشیدن لباسهای راحتتر و آسانتر او را تشویق کرده و کم کم در پوشیدن لباسهای سختتر به او کمک کنید. لذا هیچ گاه از پوشیدن لباسهای سخت شروع نکنید.
- به کودک خود حق انتخاب بدهید؛ مثلاً به او بگویید که کدامیک از این دو لباس را میخواهی بپوشی؟ یا مثلاً بین رنگ آبی و قرمز، یکی را انتخاب کن. این سؤال کردن باعث میشود که کودک به جای لجبازی و مخالفت کردن به سمت انتخاب پیش برود. البته این ترفند همه جا جواب نمیدهد، ولی برای بعضی از مواقع میتوان از این ترفند استفاده نمود و جلوی لجبازی کودکتان را در این زمینه گرفت.
- مسابقه پوشیدن لباس ترتیب بدهید؛ بدین صورت که با کودک خود مسابقه بدهید و بگویید که هرکسی زودتر دکمه لباسهایش را ببندد، فلان جایزه (که مورد علاقه کودکتان است) به او تعلق خواهد گرفت. این مسابقه دادن، هم باعث تخلیه هیجانی، بازی، سرگرمی و ایجاد حس خوشایند در او خواهد شد.
3- درباره دستشویی رفتن کودکتان هم باید توجه داشت که سن آمادگی کودکان برای رفتن تنها به دستشویی و انجام شست و شو متفاوت است. لذا برخی از کودکان حتی تا 4 سالگی هم ممکن است نیاز به کمک داشته باشند. اما برای تسهیل این امر از ترفند تشویق و جایزه استفاده کنید و از زور و اجبار و تحمیل نظر خودداری کنید تا به مرور زمان، کودکتان در این زمینه به آمادگی کامل برسد.
4- اینکه کودکتان حافظه و یادگیری خوبی دارد، بسیار خوب است، ولی اینطور نیست که انتظار داشته باشید که در این سن و سال، استعدادش را بتوانید شکوفا کنید، بلکه این دوره سنی، دوره کسب تجربه و شناخت است. لذا تا میتوانید در رشتههای مختلف که منجر به بالا رفتن مهارتهای ذهنی و شناختی او؛ مثل چرتکه و مهارتهای بدنی؛ مانند ورزش و انعطاف پذیری بدنی، حفظ تعادل بدنی، تمرکز و ... و مهارتهای رفتاری میشود، اجازه تجربه و شناخت را به او بدهید. این تجربه و شناخت به شکوفایی استعدادش در آینده کمک خواهد کرد.
ضمناً اگر دغدغه تربیت دینی دارید و کودکتان هم از خودش تمایل نشان میدهد، میتوانید روی حفظ سورههای جزء 30 قرآن سرمایه گذاری کنید. از آنجایی که قرآن کریم، سراسر نور است. هدایت کودکتان به سمت این نور در همه ابعاد تربیتی، شخصیتی و رشد تأثیر تربیتی و پررنگی خواهد داشت.
5- درباره کودک خردسالتان هم که کمتر راه میرود از تشویق و تعریف و بازیهایی؛ مثل بدو بدو کردن استفاده کنید تا عضلات پایش قویتر شود. اینکه کودکتان کمتر راه میرود، میتواند نشان از این بدهد که عضلات پایش ضعیف است و با کمی راه رفتن خسته میشود. لذا بازیهایی که نیاز به دویدن دارند به او کمک میکند تا هم عضلات قویتری داشته باشد و هم کم کم میل به راه رفتن و دویدن در او بیشتر شود.
موفق باشید.
با سلام به شما کاربر محترم
این شک و بدبینی که یک نفر به انسان داشته باشد، یک حس آزاردهندهای است که تحمل آن کار هرکسی نیست. لذا احساسات شمارا از این جهت درک می کنیم، ولی توضیح ندادید که در این 18 سال زندگی مشترک، آیا اخیرا همسرتان نسبت به شما دچار شک وتردید شده است یا اینکه در طول این 18 سال زندگی مشترک، چنین شک و بدبینیهایی داشته است؟
اگر اخیرا همسرتان چنین شک و تردیدهایی به شما پیدا کرده است، احتمال اینکه یک اتفاق یا رخدادی بین شما و ایشان پیش آمده که همسرتان به شما شک کرده است وجود دارد و چه بسا رفتارهای شما هم عاملی برای به وجود آمدن این شک در همسرتان باشد.
گرچه ممکن است از نظر خودتان هیچ خطایی و اشتباهی مرتکب نشدید که سزاوار چنین شک و تردیدهایی باشید ولی برای رفع این سوءبرداشتها لازم است با همسرتان در این زمینه صحبت کنید و علت و ریشه این شک و بدبینیها را شناسایی کنید. در خلال گفتگو میتوانید متوجه شوید که چرا همسرتان به شما شک کرده است و رفتارهای شما چقدر در به وجود آمدن این شک و تردیدهای او موثر بوده است و بالطبع وقتی مشکل ریشهیابی شود، بهتر میتوانید جلوی این شک و بدبینیها را در آینده بگیرید.
اما اگر این شکهای همسرتان مربوط به الان نیست، بلکه محصول سالهای گذشته است و بعد از سالها زندگی مشترک همچنان ایشان به شما شک و تردید دارد، در اینجا باید بررسی کرد که آیا همسرتان متوجه این بدبینی و شک و تردیدهای خودش میباشد یا نه؟ به عبارتی قبول دارد که دچار نوعی بدبینی میباشد یا نه؟ آیا برای رفع این شک و بدبینی حاضر است اقدامی کند؟ مثلا به یک درمانگر یا مشاور مراجعه کند یا نه؟ و اینکه برای رفع این شک و بدبینی چه انتظاراتی از شما دارد؟
اگر شما توقعات و حساسیتهای همسرتان را در زندگی مشترک به صورت کامل بدانید و بتوانید در زندگی با او، کاملا شفاف عمل کنید و از هرگونه رفتاری که میتواند شک و بدبینی را در دل همسرتان شعلهور کند دوری کنید، تا حدود زیادی میتوانید این مسئله را در زندگی تان کاهش دهید؛ مثلا شما می دانید که اگر برای گوشی خود رمز شخصی بگذارید، همسرتان نسبت به گوشی تان حساس میشود، بنابراین دلیلی ندارد که این کار را بکنید و بخواهید حساسیت همسرتان را نسبت به خودتان برانگیخته کنید، در غیر این صورت اگر بدون توجه به خواستههای همسرتان و بدون شفاف سازی بخواهید رویه سابق را ادامه بدهید، طبعا این شک و بدبینی همسرتان دامنهدار خواهد شد.
البته شفاف عمل کردن شما در زندگی به معنای درمان شک و بدبینی همسرتان نیست، بلکه به معنای کنترل آن در زندگی تان می باشد وگرنه با توجه به شدت این مشکل، لازم است که همسرتان جلسات مشاوره را برای درمان قطعی طی کند.
موفق باشید.
Páginas