چکیده: امیرالمومنین (علیه السلام): «دنیا در مَثَل مانند ماری است که دست کشیدن به آن نرم و خوش است، ولی زهری کشنده دارد. بنابراین از آنچه که تو را می فریبد دوری و پرهیز کن. زیرا زمان كوتاهى در آن خواهى ماند».
در روایتی امام صادق (علیه السلام) دنیا را به آب شوری تشبیه کردند و فرمودند: «دنیا همچون آب شور دریا است که هر قدر انسان از آن بیشتر بنوشد عطشش فزون تر مى شود و سرانجام او را خواهد کشت».[1]
انسان تشنه، هنگامي كه آب زلال و گوارا مي نوشد، آن را جذب، هضم و مي كند؛ ولي اگر آب شور بنوشد، گرفتار آن آب شور خواهد شد چون چنين آبي، در حقيقت، دستگاه گوارش او را در اختيار مي گيرد و بر عطش وي مي افزايد و او برای رفع تشنگی ناچار است كه بار ديگر، از آب بنوشد؛ كه آن نيز اگر شور باشد، عطش او را بيشتر مي كند.
دنيا بسان آب شور است و خاصیت آنهم سیری ناپذیری است و هرچی بیشتر دنبالش بروی بیشتر نسبت به آن میل پیدا می کنی. لذا حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: «دنيا زده سير نمي شود؛ بلكه هر اندازه كه انسان از دنيا بهره مند باشد، معادل يا بيش از آن، درهاي حرص و ولع بر روي او باز مي شود». [2]
قرآن، دنيا را «بازيچه» معرفي مي كند و می فرماید: «إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ [محمد/36] زندگي دنيا تنها بازي و سرگرمي است». نشانه بازيچه و سرگرمي بودن دنيا، آن است كه اگر كسي به آن مبتلا شود، به آن عادت مي كند و زمامش به دست آن وسيله سرگرمي مي افتد و در نتيجه، اين سرگرمي تا او را فرسوده و خسته نكند و از پا در نياورد، رهايش نمي كند.
بازيگري نيز چنين است، يعني بازي، بازيگر را به بازي مي گيرد و او را به خود مشغول و سرگرم مي كند و تا او را خسته نكند، وي را رها نمي سازد؛ چنان كه مواد مخدّر بر فرد معتاد تسلط دارد. اگر كسي گرفتار دنيا و زرق و برق، مقام، القاب، پست و ميز شود، اين عناوين او را به بازي مي گيرند و وي را مي خندانند يا مي گريانند و نيز او را عصباني مي كنند يا راضي نگه مي دارند.
دنيا با همهٴ زرق و برقش جز بازيچه، چيز ديگري نيست. بازي، مخصوص كودكان است؛ امّا برخي خُلق و خوي كودكي را تا سنین پیری حفظ مي كنند و به تعبیر آیت الله جوادی: «برخی ها در حقيقت، كودكي هشتادساله اند؛ يعني هشتاد سال بازي كرده اند.
در گذر از كوي و برزن، وقتي كودكان و نوسالاني را سرگرم خاكبازي يا سنگبازي مي بينيم، به كارشان لبخندي مي زنيم كه چه مي كنند؛ زيرا در پايان روز، سنگ ها را در كنار كوچه رها مي كنند و دست و دامن را مي تكانند و با دست خالي و بدني خسته از بازي، به منزل مي روند. عده اي نيز از بالا به حال ما مي نگرند و به كار ما لبخند مي زنند كه اينها براي ميز، پست و مقام چه مي كنند. در اواخر عمر، روز بازنشستگي و درماندگي، بايد ميز و پست را رها كنند و فرسوده بازنشست شوند».[3]
در مقابل قرآن كريم کسی را عاقل می داند كه به موجود دايم و پايدار، دل مي بندد و براي آن كوشش مي كند. انسان نيز اگر با بصيرت زندگي كند، دنيا براي او وسيلهٴ تكامل است؛ ولي اگر هدف خلقت را فراموش كند و خود را به وسايل بازي، لهو و لعب مشغول سازد، خسارت كرده است. كسي كه بخواهد مهذّب باشد، بايد با دنيا بجنگد؛ تا خود را از لهو و لعب و بازيگري و بازيچه برهاند، لذا مؤمن هر لحظه بايد كارش را بر ميزان اِلاهي عرضه كند؛ كه آيا دنياست يا آخرت؟
- - - - - - - - - -
پی نوشت:
[1]. قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (ع): مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ مَاءِ الْبَحْرِ كُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّي يَقْتُلَهُ. كافي، ج 2، ص 136.
[2]. نهج البلاغه، نامه 49.
[3]. دنياشناسي و دنيا گرايي در نهج البلاغه. صفحه 72.
نظرات
مطلب شمادر کانال اخلاق اسلامی منتشر شدhttps://telegram.me/joinchat/CwvdGj9TOSBEP1cqkLpG8w