سوال اعتقادی: حرمت ورق‌بازی و پاستور بدون قمار و شرط‌‌بندی

09:02 - 1403/06/18

سلام علیکم
وقتتون بخیر.
برای نوجوانی که در مورد حکم حرمت ورق‌بازی و پاسور شبهه دارد و می‌گوید ما که برای قمار و شرط‌بندی بازی نمی‌کنیم چه جوابی بدهیم؟
گفتیم که این آلت قمار هست و از کم گناه هم باید پرهیز کرد و تشبه به گناهکاران نداشت و...؛ اما قانع نمی‌شوند.
ممنونم می‌شویم راهنمایی بفرمایید.

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/326170

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
1 + 2 =
*****
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
اینکه برای احکام شرعی به دنبال دلیل و فلسفه احکام باشیم خیلی خوبه اما از این نکته نباید غافل شد که علم بشر ناقص است و چون احاطه علمی به فلسفه احکام ندارد، نمی توان قانع شدن یا نشدن یک حکم را محور پذیرش احکام قرار داد. ما سهم و نقشی در اصل وجود آفرینش نداشته و نداریم که رضایت یا عدم رضایت ما دخیل در احکام تشریعی باشد.
پس اگر بخواهیم واقع بین باشیم یکی از اشتباهاتی که شما در مقام پاسخگویی به دوستتون داشتید این بوده که محوریت پاسخ رو روی فلسفه احکام بردید، نه موقعیت ما به عنوان بشر و حکم خدا به عنوان مربی بشر.
پس بهتر بود که شما در وهله اول می گفتید چون خدا به عنوان مربی بشر اینطور گفته (قران آیات 90 مائده و 219 بقره) که باید از کلیت قمار پرهیز کرد، چه برای برد و باخت باشد و چه نباشد. همانطور که وقتی معلم از شاگرد اول کلاس سوالی می پرسد، هیچ توجیهی برای پاسخ ندادن و انجام ندادن تکلیف ندارد. این شاگرد نمی تواند بگوید من قانع نمیشم برای چه از من می پرسید و از من تکلیف می خواهید در حالی که تمام نمرات من 20 هست و شاگرد اول کلاس هستم. پاسخ ندادن همان و درج صفر در دفتر کلاسی همان.
اگر واضحترین احکام خدا رو هم با دلیل بیان کنید، شخص مخاطب به راحتی می تواند بگوید "قانع نشدم" و این قانع نشدن را به اشتباه مجوّزی برای ترک تکلیف می داند حتی توقع دارد که در قیامت هم جلوی او را نگیرند.
پس بهترین جواب این است که بگویید چون خدا گفته و همین مرحله را تقویت کنید:
مثلا وقتی تو در مقابل حکم و تکلیف شرعی (که از مراجع تقلید گرفته میشه و فتوای آنها با قدرت اجتهادی که دارند برای دیگران حجت است) می گویی من توجیهی برای بازی نکردن (بدون قصد قمار) ندارم، یا قانع نشدم، تو با این حرفت تا حدودی همرنگ شیطان شدی، چون شیطان هم توجیهی برای انجام امر و دستور صریح خدا یعنی سجده کردن به آدم نداشت، بلکه از اون طرف در مقابل دستور خدا توجیه آورد که «من از آتش هستم و آتش از خاک برتر است».
حالا فرق شما با شیطان چیست؟ که شما هم برای گناه خود (بازی ورق) توجیه می آورید که من برای تفریح بازی می کنم یا هر دلیل دیگر.

پس باز هم تاکید می کنم که بهترین جواب این است که بگویید چون خدا گفته. اگر مقام خدا برای شما بزرگ هست طبعا باید حکمش هم بزرگ باشد. 
بلکه اتفاقا خدا، انسان را گاهی در جایی امتحان می کند که توجیه ظاهری برای تکلیف نباشد تا عیار بندگی او مشخص شود. مثلا چه توجیهی داشت که حضرت ابراهیم ع فرزند خود را قربانی کند؟  که بعد از اینکه حضرت ابراهیم ع از این امتحان بیرون آمد و عزم و بندگی اش ثابت شد، حکم و تکلیف تغییر کرد.

اما در وهله دوم، می توان برای احکام دلیل و حکمتهایی بیان کرد که البته نباید این دلیل و حکمتهای را تمام کننده تلقی کرد. احکام تابع مصالح و مفاسد هست و بعضی از این مصالح و مفاسد را عقل بشر متوجه میشود و بعضی را خیر. و نقص آگاهی ما در فلسفه حکم مجوّز این نیست که تکلیف را رها کنیم، چون عقل ما میگه بالاخره حکم حکم خدای حکیم است که بی دلیل تکلیفی را قرار نمی دهد،
دلیلهایی که برای این حکم می توان گفت:
1- شکاف ها معمولا از تَرَکها شروع میشن. حتما شنیدید که تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می شود. و خدا در قران گفته که از گامهای شیطان تبعیت نکنید که کم کم به گناه کشیده می شید. (168 بقره) یعنی خدا حتی برای پله های اول انحراف هم تکلیف قرار داده تا کار به گناهان بزرگتر کشیده نشه. کسانی که الان بی حجاب هستند این طور نبوده که از اول بی حجاب باشن، بلکه کم کم با بالا کشیدن روسری و نشان دادن زلف شروع کردن، وقتی عادی شد مرحله به مرحله به این جا کشیده شده. یا کسی که الان پشت میله های زندان هستش، از اول با دزدی های کوچک شروع کرده که الان به اینجا کشیده شده.
بازی ورق بدون قصد قمار، یه پله به قمار واقعی نزدیک شده است. چه بسا شخص وقتی به بازی ورق عادت کرد، برای کنجکاوری هم که شده ممکنه وارد عرصه قمار واقعی شود. و این آغاز خانمانسوزی است. همان طور که شخص سیگاری اول پوک سیگار رو برای تفریح و یا کنجکاوی زده است.
2- تشبه به اهل کفر و انحراف هم دلیل دیگری است که شما فرمودید. به لحاظ روانشناسی تشبه ظاهری به تدریج به تشبه منش و خلق و خو مبدل خواهد شد، بسیار نامحسوس.
با این دو دلیل که به عنوان مثال ذکر شد، هدف این نیست که مخاطب به مرحله اقناع برسد، شما باید بگویید که اقناع شدن یا نشدن شما دخلی در موضوع نداره، آتش خواهد سوزاند چه بخواهیم چه نخواهیم.
شاید این لینک نیز برای شما مفید باشد
https://btid.org/fa/news/172171

موفق باشید