مهدى‏ علیه السلام در آیینه خطبه غدیر

20:22 - 1394/10/20

مقدمه
جریان غدیر و خطبه با عظمت آن فقط یك قصّه تاریخی خاص نیست كه زمان آن گذشته و هیچ نقشی در امروز و فردای جامعه اسلامی نداشته باشد، و همین طور یك حادثه شخصی نیست كه پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله فقط امیر مؤمنان علی علیه السلام را به عنوان وصی خود معرّفی نموده باشد و در نتیجه تاریخ مصرف و مبحث آن گذشته باشد؛ بلكه در غدیر خم و خطبه غدیریه، توسط پیامبر دوراندیش و آینده نگر اسلام، تاریخ كلّ بشریت رقم خورد؛ چرا كه امامت تمامی امامان دوازده گانه در طول تاریخ مطرح و تبیین شد؛ حقیقتی كه از امیر مؤمنان علیه السلام آغاز می‌شود و به مهدی صاحب الزمان علیه السلام منتهی می‌گردد. (1)
در بخشهای پایانی خطبه غدیریه، رئوس برنامه‌های مهدی موعودعلیه السلام بیان شده تا هم خط سیر تاریخ جامعه اسلامی ترسیم گردد و هم آینده روشن و زیبای جامعه بشری نشان داده شود؛ لذا دعوت مردم و بیعت گرفتن از آنان بر همین محور كلّی بوده است.
در بخشی از این خطبه می‌خوانیم: «ای مردم! پس از خدا بترسید و با علی و حسن و حسین «وَالْاَئِمَّةَ كَلِمَةً طَیبَةً باقِیةً؛ و امامان به عنوان كلمه پاكیزه باقیه» بیعت كنید! هر كس حیله كند، خداوند او را هلاك می‌كند و هر كس وفا كند، مورد رحمت الهی قرار می‌گیرد.» (2)
حضرت قائم علیه السلام، خاتم امامان
اوّلین نكته‌ای را كه پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله درباره حضرت مهدی علیه السلام در خطبه غدیر گوشزد می‌كند، این است كه مهدی علیه السلام از ما خانواده نبوت و امامت است: «مَعاشِرَ النَّاسِ اِنِّی نَبِی وَعَلِی وَصِیی اَلا اِنَّ خاتَمَ الْاَئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِی؛ (3) ‌ای مردم! به درستی من نبی، و علی وصی من است. بدانید كه آخرین امام از ما، مهدی قائم است.»
البته این اوّلین بار نبوده كه حضرت بر این مسئله تصریح نموده؛ بلكه قبل از خطبه غدیر بارها و بارها این مسئله را برای مردم بیان كرده است.
در اوایل بعثت فرمود: «لا تَذْهَبُ الدُّنْیا حَتّی یلِی اُمَّتِی رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیتِی یقالُ لَهُ الْمَهْدِی؛ (4) دنیا به پایان نرسد، مگر اینكه امّت مرا مردی از اهل بیت من سرپرستی [و رهبری] كند كه به او مهدی علیه السلام گفته می‌شود.»
و در روایات دیگر كاملاً مشخص نمود كه مهدی علیه السلام از نسل علی و فاطمه علیهما السلام و از فرزندان امام حسین علیه السلام می‌باشد (5) و سرانجام دقیقاً بیان فرمود: «فَإِذا مَضَی الْحَسَنُ فَبَعْدَهُ ابْنُهُ الْحُجَّةُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی علیهم السلام؛ (6) و پس از حسن [عسكری علیه السلام فرزندش حجّة بن الحسن بن علی (علیهم السلام) می‌باشد.»
دین اسلام دین جهانی
قرآن كریم این وعده را به بشریت می‌دهد كه روزی فرا خواهد رسید كه دین حق یعنی اسلام فراگیر و جهانی شود؛ آنجا كه می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِ ّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ »؛ (7) «او كسی است كه رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند؛ هر چند مشركان كراهت داشته باشند.»
اگر چه امروزه اسلام بر بیش از یك چهارم دلها و سرزمینها حكومت می‌كند و از شبه جزیره عربستان به تمام قاره‌ها و كشورها راه یافته؛ امّا تحقق كامل وعده الهی فقط در زمان حضرت مهدی علیه السلام ممكن است؛ چنان كه روایات فراوانی از طریق معصومان علیهم السلام بر این امر گواهی می‌دهند، از جمله امام باقرعلیه السلام در ذیل آیه فوق فرمود: «اِنَّ ذلِكَ عِنْدَ خُرُوجِ الْمَهْدِی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَعَلَیهِمْ صَلَواتُ اللَّهِ فَلا یبْقی اَحَدٌ اِلَّا اَقَرَّ بِمُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله؛ (8) این مسئله (فراگیر شدن دین اسلام) در زمان قیام مهدی علیه السلام از آل محمد - كه درود خدا بر او و آل او باد - خواهد بود. پس احدی باقی نمی‌ماند، مگر آنكه اقرار به [رسالت] محمدصلی الله علیه وآله می‌كند.»
خود پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله نیز فرمود: «لا یبْقی عَلی وَجْهِ الْاَرْضِ بَیتُ مَدَرٍ وَلا وَبَرٍ اِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْاِسْلامَ؛ (9) هیچ خانه خشت و گلی و خیمه‌ای بر زمین نمی‌ماند، مگر اینكه خداوند اسلام را در آن داخل می‌كند [و اسلام شهر و روستاها و بیابانها را درمی نوردد] .»
آن حضرت در خطبه تاریخی غدیریه در حضور بیش از یكصد هزار نفر این بشارت را داد كه در زمان حضرت مهدی علیه السلام اسلام جهانی خواهد شد؛ آنجا كه فرمود: «اَلا اِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّینِ؛ (10) بیدار باشید او (مهدی) غالب براساس دین است.»
البته پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله پیش از آن، بارها این امر حیاتی را با صراحت به گوش مردم رسانده بود. یك جا فرمود: «سوگند به آنكه مرا به حق، بشارت دهنده برانگیخت! اگر از عمر دنیا جز یك روز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می‌كند: «حَتّی یخْرُجَ وَلَدِی الْمَهْدِی... وَتُشْرِقُ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَیبْلُغَ سُلْطانُهُ الْمَشْرِقَ وَالْمَغْرِبَ؛ (11) تا اینكه فرزندم مهدی علیه السلام [در آن] قیام كند... و زمین به نور پروردگارش روشن شود و حكومت او شرق و غرب را فرا گیرد.»
انتقام از ظالمان
جای تردید نیست كه در طول تاریخ، ستمگران ظلم بی شماری نسبت به بشریت، مخصوصاً انبیا و اولیاعلیهم السلام روا داشته اند؛ علی الخصوص پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله و آل او بیشترین ستمها را از ستمگران تحمل نموده اند و هنوز هم كه هنوز است انتقام این جنایات و ستمگریها گرفته نشده و این عقده در دل همه بشریت به خصوص آل محمدصلی الله علیه وآله باقی است. هر چند عقیده ما این است كه در روز قیامت ظالمان به جزای خویش خواهند رسید، ولی با این حال برای عبرت و درس گیری و همین طور برای تشفی دل مظلومان عالم در همین دنیا نیز از آنان انتقام گرفته می‌شود. این امر در دوران منتقم آل محمدصلی الله علیه وآله، منتقم همه مظلومان، مهدی صاحب الزمان علیه السلام تحقق خواهد پذیرفت.
حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله در خطبه غدیر این تسلّی را به مظلومان عالم داد كه مهدی علیه السلام انتقام آنها را خواهد ستاند؛ آنجا كه فرمود: «اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مَنَ الظَّالِمِینَ؛ (12) بیدار باشید او (مهدی) به حقیقت انتقام گیرنده از ظالمان است.» و در ادامه فرمود: «اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لِاَوْلِیاءِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ (13) آگاه باشید او است كه انتقام خون دوستان خدای عزیز و جلیل را می‌گیرد.»
در دعای شریف ندبه در صبح جمعه می‌خوانیم: «أَینَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْاَنْبِیاءِ وَاَبْناءِ الْاَنْبِیاءِ اَینَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءِ؛ (14) كجاست آن [منتقمی] كه از ستم [ظالمان] بر پیامبران و اولاد پیغمبران دادخواهی كند؟ كجاست خون خواه [جدّ غریبش] شهید كربلا؟»
•    پاورقــــــــــــــــــــی
________________________________________

1) ر. ك: مبلّغان، ش 62، مقاله «حدیث غدیر، امامت امام علی علیه السلام و معصومین علیهم السلام.»
2) بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 37، ص 212.
3) بحار الانوار، ج 37، ص 214.
4) خورشید مغرب، محمدرضا حكیمی، ص 246؛ كمال الدین، شیخ صدوق، انتشارات جمكران، ج 1، ص 524.
5) كمال الدین، صص 491 - 525.
6) ] . همان، صص 483 - 486؛ كفایة الاثر، صص 13 - 14؛ فرائد السمطین، جوینی، ج 2، ص 133.
7) توبه/33.
8) تفسیر الصافی، فیض كاشانی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، دوّم، 1402 ق، ج 2، ص 338.
9) همان، ص 339.
10) بحار الانوار، ج 37، ص 213.
11) فراید السمطین، ج 2، ص 312؛ كمال الدین، ج 1، ص 524، ح 27.
12) بحارالانوار، ج 37، ص 213.
13) همان.
14) مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، انتشارات علمی، دعای ندبه، صص 981 - 982.