اشاره
در شماره پیشین، پس از نگاهی گذرا به كلیات تبلیغ و خطابه و انواع سخنرانی، عنصر اوّل سخنرانی مذهبی (پیام دهنده) را بیان كردیم.
در این شماره توجه شما را به ادامه بحث جلب میكنیم:
عنصر دوم: پیام و ساختار و ویژگیهای آن
پیام، عبارت است از: اعتقاد، اندیشه یا گرایشی كه پیام دهنده، قصد انتقال آن را به پیام گیرنده دارد. پیام در تعبیر اسلامی همان «رسالت» است كه پیام آوران الهی آن را ابلاغ نموده و مردم را به پذیرش آن فرا خوانده اند.
بی شك هر مكتب یا جریان اجتماعی نیز پیامی دارد و هر نوع تبلیغی خواه با زبان، نگارش، فیلم، سرود، نمایش، خطابه، نقاشی، هنر و هر ابزار و وسیله دیگری صورت پذیرد، بدون پیام نیست. پیام «روح تبلیغ» است و اگر این روح نباشد، تبلیغ مفهوم ندارد. (1)
الف. وحدت موضوع سخن
از آسیبهای مهم سخنرانی، یكی این است كه گوینده از نظر موضوع، پراكنده و به صورت «اَلْكَلامُ یجُرُّ الْكَلامَ» صحبت كند. این گونه سخنرانی، فاقد تأثیر و اقناع و ترغیب لازم خواهد بود. حتماً باید سخن بر یك محور باشد؛ فی المثل اگر درباره معاد یا وفای به عهد یا نیكی به ایتام و یا نقش معلّم صحبت میكند، از اوّل تا آخر پیرامون آن سخن بگوید و بخشهای سه گانه سخنرانی (درآمد، هسته اصلی و فرود سخن) به آن اختصاص یابد و تمامی شواهد (آیات قرآن مجید، احادیث، قضایای تاریخی، شعر، انتقاد، ضرب المثل و...) را كه مطرح میكند، مربوط به آن باشد.
سخنرانی از این نظر قابل تشبیه به درخت است كه شامل ریشه، تنه، شاخ و برگ و میوه است و هر یك از آنها در یك درخت، نشانگر نوع خاص آن درخت است همچون: درخت سیب، گلابی و ا نار. سخنرانی نیز باید چنان باشد كه فرضاً اگر شنوندهای بخشی از آن را شنید، دریابد كه موضوع سخن چه بوده است.
ب. ساختار سخن
ساختار یك سخنرانی، به یك اعتبار، به سه بخش قابل تقسیم است: 1. درآمد (مقدمه) ؛ 2. هسته اصلی سخن؛ 3. فرود و خاتمه سخن. سخنران، هنگام طراحی سخن (كه قبلاً از آن بحث كردیم) ، این سه بخش را در ذهن خود ترسیم و تنظیم میكند و نه تنها ترتیب آنها را به شكلی كه یاد شد، در نظر میگیرد، بلكه بر حسب وقت اختصاص یافته برای سخنرانی، سهم متناسب هر كدام از آنها از وقت را نیز مشخص میكند. در این زمینه، طبعاً بیشترین وقت، سهم هسته اصلی و متن سخن خواهد بود. در اینجا درباره هر یك از بخشهای سه گانه، قدری توضیح میدهیم:
1. درآمد سخن (مقدمه)
مقدمه برای سخن از دو دیدگاه، قابل بحث است: یكی از جهت لزوم و عدم لزوم آن، و دیگری از جهت كمّیت و كیفیت آن كه باید ملحوظ گردد.
لزوم یا عدم لزوم مقدمه
لزوم و عدم لزوم مقدمه، به اعتبار تفاوت محتوای سخن و همچنین با توجه به شرایطی كه سخنران در آن قرار دارد، به چهار قسم قابل تقسیم است:
1. آنجا كه ذكر مقدمه برای توضیح مطلب، لازم و ضروری است؛
2. آنجا كه مقدمه، ضرورت ندارد، ولی ذكرش مفید و ثمربخش است؛
3. آنجا كه مقدمه، لازم نیست و اگر گفته شود، زائد و خلاف بلاغت است؛
4. آنجا كه مقدمه، زیانبار و مضر است و باید ترك شود.
نمونهای از موارد لزوم مقدمه
مقدمه برای سخن در جایی لازم و ضروری است كه مطلب مورد بحث بدون ذكر مقدمه، آن طور كه باید روشن نمیشود و شنوندگان از هدف گوینده به خوبی آگاه نمیشوند؛ مثلاً خطیب میخواهد در مجلسی راجع به تكامل اختیاری انسان سخن بگوید و حضّار مجلس از جهت درك و فهم، مردمی متوسط و پایینتر از متوسطاند. بنابراین، آیه ذیل را تلاوت مینماید:
«یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یحْییكُمْ»؛ (2)
«ای كسانی كه ایمان آورده اید! اجابت نمایید خدا و رسول را وقتی دعوت مینمایند به چیزی كه شما را زنده میكند.»
آن گاه برای توضیح آیه در مقدمه سخن میگوید: آدمی دارای دو حیات است: یكی حیات حیوانی و آن دیگر حیات انسانی. حیات حیوانی ما، مثل حیات تمام حیوانات، به جبر آغاز میشود و به جبر پایان مییابد. هیچ حشره و حیوانی به اراده خودش زنده نمیشود و به اراده خودش نمیمیرد. حیات حیوانی ما هم مانند حیات سایر حیوانات، جبری است.
اما حیات انسانی ما در اختیار ماست. اگر بخواهیم، میتوانیم انسان باشیم، انسان زندگی كنیم و انسان بمیریم و اگر بخواهیم، میتوانیم حیوان باشیم، حیوان زندگی كنیم و حیوان بمیریم.
برنامه حیات حیوانی ما مثل سایر حیوانات به قضای الهی در نظام تكوین پایه گذاری شده و به جبر اجرا میشود؛ اما برنامه حیات انسانی ما به مشیت حضرت باری تعالی در نظام تشریع پایه گذاری شده و اجرا و عدم اجرای آن در اختیار ماست. این آیه میگوید:ای اهل ایمان! دعوت خدا و رسول صلی الله علیه وآله را اجابت كنید، وقتی برنامه انسانیت را ارائه میكند و شما را به زندگی انسانی دعوت مینماید.
لازم است سخنران با بیان این مقدمه، مطلب آیه را توضیح دهد و معنی حیات انسانی را كه با اجابت دعوت خدا و پیامبرصلی الله علیه وآله به دست میآید، به مستمعین بفهماند و آنان را به فراگرفتن تعالیم اسلام و به كار بستن آن ترغیب و تحریص نماید.
نمونهای از موارد عدم ضرورت مقدمه
سخنران میخواهد در روز اوّل ماه رمضان درباره روزه بحث كند. ضرورت ندارد كه برای آن مقدمهای ذكر نماید، بلكه میتواند بدون مقدمه، وارد بحث روزه شود و بعضی از روایاتی كه در فواید دنیوی و اخروی روزه رسیده است، بخواند و میتواند آیه مربوط به فریضه روزه را در آغاز سخن قرائت كند:
«یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَیكُمُ الصِّیامُ كَمَا كُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «؛ (3)
«ای كسانی كه ایمان آورده اید! روزه بر شما واجب شده، همچنان كه بر امتهای قبل از شما واجب گردید. شاید بدین وسیله پرهیزگار شوید.»
به استناد جمله آخر آیه، خطیب میتواند مسئله تقوا را مقدمه سخن قرار بدهد و پارهای از روایات تقوا را بخواند و نتیجه بگیرد كه تقوا، حسّ خویشتن داری و تملّك نفس از گناه است و قرآن مجید روزه را یكی از مجاری نیل به تقوا معرفی نموده است.
• پاورقــــــــــــــــــــی
________________________________________
1) پژوهشی در تبلیغ، محمدتقی رهبر، تهران، دانشگاه امام صادق علیه السلام، ص 191.
2) انفال/24.
3) بقره/183.
بایدها و نبایدهای خطابه (2)
20:55 - 1394/10/20