مقایسه سیره عرفانی امام خمینی‌رحمه‌الله و علامه طباطبائی‌رحمه‌الله

09:05 - 1395/02/16

چکیده
هرچند حضرت امام خمینی‌رحمه‌الله، از نظر اساتید با علامه طباطبائی‌رحمه‌الله، فرق داشتند، امّا در رویه عرفانی همسان بودند، چنانچه هر دو بزرگوار روشی فلسفی ـ قرآنی داشتند و در سلوک عرفانی و توصیه های اخلاقی، نکته هایی نزدیک به هم را توصیه می کردند، همان طور که ایشان، در راهکارهای عملّی، مشارطه، مراقبه و محاسبه را توصیه می کردند و عشق به اهل بیت‌علیهم‌السلام در وجودشان موج می زد و تنها در امور اندکی با هم اختلاف نظر داشتند.
کلید واژه
سیره، عرفان، امام خمینی‌رحمه‌الله، علامه طباطبائی‌رحمه‌الله
مقدمه
در یک تقسیم  بندی می توان عرفان را به دو نوع؛ عرفان نظری و عرفان عملی تقسیم کرد. عرفان نظری به تفسیر هستی می پردازد و درباره خدا و جهان و انسان بحث می کند؛ ولی عرفان عملی وظایف انسان را با خدا و جهان هستی مشخص می کند. از بین این دو، عرفان عملی اهمیّت بیش تری داشته و از جایگاه برتری برخوردار است. توجه اصلی عرفان عملی به روابط انسان با خداوند متعال می باشد. (1) عرفان عملی «سیر و سلوک» نامیده می شود. «سلوک» به معنای پیمودن راه و «سیر» یعنی تماشای آثار و خصوصیات منازل و مراحل بین راه است. در سیر و سلوک، سفر از مبدأ [نفس امّاره] شروع می شود و به هدف این سیر و سلوک که قلّه منیع انسانیّت [توحید] است، ختم می گردد.
عرفان امام خمینی‌رحمه‌الله
امام خمینی‌رحمه‌الله تحصیلات خود را در شهر خمین شروع و در شهر مقدّس قم تکمیل کرد و در مدّت کوتاهی، در زمره مجتهدین مبارز و نوابغ علمی در حوزه علمیه قم مطرح شد؛ ولی روح جستجوگر امام به فقه و اصول راضی نشد، بلکه به دیگر رشته های علمی مثل ریاضیات، هیئت و فلسفه همّت گماشت و علوم معنوی و عرفانی را ابتدا در نزد مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی ‌رحمه‌الله و عالی ترین سطوح عرفان نظری و عملی را به مدّت هفت سال نزد مرحوم آیت الله آقا میرزا محمد علی شاه آبادی ‌رحمه‌الله طیّ کرد. حضرت امام خمینی ‌رحمه‌الله در این مدت مهم ترین متون عرفان نظری و عملی یعنی شرح فصوص، مصباح الانس و منازل السائرین را از ایشان فرا گرفت و در همین مدّت، مهم ترین آثار عرفانی خویش یعنی شرح دعای سحر، مصباح الهدایة و حاشیه بر شرح فصوص و مصباح الانس را به رشته تحریر درآورد. امام بیش ترین تأثیر را از آیت الله شاه آبادی ‌رحمه‌الله داشته و نفس قدسی ایشان در تکوین شخصیت عرفانی و مبارزاتی امام ‌رحمه‌الله مؤثر بوده است. امام ‌رحمه‌الله بارها اعجاب خود را از خصوصیات روحی این مرد بزرگ بیان می کرد و در تألیفات عرفانی خویش از مرحوم شاه آبادی ‌رحمه‌الله با عنوان «شیخ عارف کامل» و «روحی فداه» یاد می کند و می فرماید: «آقای شاه آبادی، علاوه بر آن که یک فقیه و یک عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنی هم بودند.» پس در شخصیت عرفانی و انقلابی امام، استاد انقلابی ایشان، که غالباً با رضا خان درگیر بوده و از او با عنوان «چاروادار» یاد می کرده تأثیر به سزایی داشته است و تحت تربیت چنین استادی، امام فراتر از همه فرمود: «سیاست ما، عین حقیقت ما است.» آیت الله جوادی آملی درباره عرفان امام خمینی ‌رحمه‌الله می فرماید:
«در زندگی 90 ساله امام امت، دو دهه را باید از یکدیگر جدا کرد که دیگران این دو دهه را نداشتند و این دو دهه مخصوص ایشان است:
دهه اوّل: دهه انس او به جهان «غیب» و «عرفان» است.
دهه دوّم: دهه انس او به عالم «شهادت» و «رهبری» است.
بنابراین امام راحل ‌رحمه‌الله را باید با این دو دهه شناخت: دهه اول، دهه «غیب» و دهه دیگر دهه «شهادت» او است. طوبی برای کسی که بین غیبت و شهادت از یک سو، بین عرفان و سیاست از سوی دیگر، بین فلسفه و سیاست از سوی سوّم جمع کرد. او نه تنها قائل به «ولایت فقیه» بود، بلکه چون حکیم بود قائل به «ولایت حکیم» [هم] بود و چون عارف بود، قائل به «ولایت عارف» هم بود؛ او «ولایتی» را آورد که در آن فقاهت، آمیخته با حکمت و عجین شده با عرفان بود.» (2)
عرفان علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله
علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله مراتب عرفان نظری و عملی را تحت تربیت مرحوم آیت الله آقا سید حسین بادکوبه ای ‌رحمه‌الله و مرحوم آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبائی ‌رحمه‌الله طی کرد و بر چهار کتاب مهم عرفانی، یعنی تمهید القواعد، شرح فصوص قیصری، مصباح الانس صدر الدین قونوی، و فتوحات محی الدین عربی تسلط کامل داشت و در تدریس و بررسی آنها صاحب نظر بود. با این که علامه تمهید القواعد را نزد مرحوم بادکوبه ای ‌رحمه‌الله تحصیل کردند، امّا بیش ترین تأثیر را از آیت الله علی آقا قاضی ‌رحمه‌الله داشتند و ایشان را با «روحی فداه» یاد می کردند و به ایشان علاقه و شیفتگی خاصی داشتند و می فرمودند: «ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم.»
شدّت علاقه و احترام علّامه طباطبائی ‌رحمه‌الله به استاد عرفانی خویش یعنی مرحوم آیت الله قاضی ‌رحمه‌الله به حدّی بود که بنا به گفته علامه طهرانی ‌رحمه‌الله، ایشان بعد از گذشت 36 سال از رحلت استاد خود، به احترام استاد از استعمال عطر، امتناع می کرد.
ایشان بعد از رسیدن به مقامات عالیه عرفانی، در جهت تربیت افراد مستعد همّت گماشت. علامه حسن زاده آملی‌حفظه‌الله در مورد عرفان علامه طباطبائی‌رحمه‌الله می فرماید: «وقتی در محضر آیت الله شیخ محمد تقی آملی بودم، ایشان چنین فرمایشی به من فرمودند: ما همان وقت که در نجف در خدمت جناب حاج سید علی آقا قاضی بودیم، علامه طباطبائی و آقا سید احمد کربلایی کشمیری در میان شاگردان مرحوم قاضی، بر دیگران تفوّق داشتند. این فرمایش آقای حاج شیخ محمد تقی آملی بود که: ایشان در همان وقت در نجف مکاشفاتی داشتند. در عرفان عملی، در مراقبت نفس، بسیار قوی بود و آن  جناب با داشتن دو بال عرفان نظری و عرفان عملی، دارا و متنعم بود؛ خداوند درجاتش را متعالی بفرماید.
حضرت آیت الله جوادی آملی‌حفظه‌الله در مورد عرفان علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله می فرماید:
«مرحوم علامه، هم در عرفان نظری متجلّی بود و هم در عرفان عملی متخلق بود... مقام عرفانی استاد علامه را باید در آن بینش شهودی وی جستجو کرد. او وجود را لابشرط، واجب می داند و دیگران را در سراب، و آنچه را در جهان می بیند خدا و مظاهر او است؛ همه را آیات خدا، فیوضات الهی و تجلیّات حق می بیند؛ هیچ چیز را در جهان مستقل نمی بیند...؛ در مقام عمل آن بینش بلند، عقل عملی را هم به پرواز درمی آورد و اگر عقل عملی به آن اوجش رسید، اخلاق هم که بعد از فلسفه نظری تبیین و تعیین می شود در یک همچنین انسان به طور کامل شکوفا خواهد شد؛ لذا مقام عرفانی ایشان آن چنان بود که غیر واجب را هر چه بود آیت محض می دانست و در این آیت بودن هم استقلالی برایش متصور نمی کرد، و آن بینش شهودی بلند، گرایشهای والایی را هم در برداشت.» (3)
یک راهکار عملی از امام خمینی ‌رحمه‌الله
«از اموری که لازم است برای مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است. مشارطه آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد... و پس از این مشارطه باید وارد مراقبه شوی و آن چنان است که در تمام مدّت شرط، متوجه عمل به آن باشی و خود را ملزم بدانی به عمل کردن به آن، و اگر خدای نخواسته در دلت افتاد که امری را مرتکب شوی که خلاف فرموده است، بدان که این از شیطان و جنود او است که می خواهند تو را از شرطی که کرده ای باز دارند، به آنها لعنت کن و از شرّ آنها به خدا پناه ببر... . و به همین حال باشی تا شب که موقع محاسبه است و آن عبارت است از این که حساب نفس را بکشی در این شرطی که با خدای خود کرده ای که آیا به جا آوردی... اگر درست وفا کردی شکر خدا کن در این توفیق، و اگر خدای ناخواسته در وقت محاسبه دیدی سستی و فتور شده در شرطی که کردی، از خدای تعالی معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط قیام کنی، و به این حال باشی تا خدای تعالی ابواب توفیق و سعادت را بر روی تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند.» (4)
راهکاری از علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله
«برای موفق شدن...، لازم است همّتی برآورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید. به این نحو که هر روزه که طرف صبح از خواب بیدار می شوید، قصد جدّی کنید که هر عملی که پیش آید، رضای خدا عزّ اسمه را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت؛ به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هر چه باشد. و همین حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد. وقت خواب چهار [پنج دقیقه ای در کارهایتان که روز انجام داده اید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید؛ هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام تخلّف شده استغفار بکنید، و این رویه را هر روز ادامه بدهید. این روش اگر چه در بادی حال، سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد، ولی کلید نجات و رستگاری است. و هر شب پیش از خواب، توانستید سوره مسبحات یعنی: سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید... ان شاءالله موفق خواهید بود.» (5)
جلوه هایی از عرفان
امام خمینی ‌رحمه‌الله و علّامه طباطبائی ‌رحمه‌الله از جمله عارفان کاملی بودند که از عرفان نظری و علوم برهانی بهره کافی برده و در سیر و سلوک به قدر وافی گام برداشته و متخلّق به عرفان عملی بودند و با دو بال علم و عمل و با درآمیختن این دو با یکدیگر چنان معجونی ساخته بودند که اشراقیّات ربّانی را قابل گردیده بودند. شرح عرفان امام خمینی ‌رحمه‌الله و علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله بیانی لایق می طلبد. ما در این مختصر با اعتراف به عجز خود، به پاره ای از جلوه های عرفان این بزرگواران می پردازیم:
مراقبه
«امام خمینی ‌رحمه‌الله در مراقبه بی نظیر بودند. آیت الله مظاهری در این باره می فرماید: «در مدت بیش از دوازده سال که در دروس عالی ایشان شرکت داشتم، یک عمل مکروه از ایشان ندیدم، بلکه اگر شبهه غیبت و دروغی پیش می آمد، حالت نگرانی به خوبی در چهره ایشان نمایان بود.» (6)
«علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله نیز در مراقبه بی نظیر بودند، و پیوسته سالکان را به مراقبه تشویق می کردند [و] می فرمودند: «ریشه همه سعادتها، مراقبت است. مراقبت نفس از مراقبت بچه خیلی دقیق تر است. و در مورد خودشان فرمودند: «هر وقت در روز مراقبت من قوی تر است، مشاهداتی که در شب دارم زلال تر و صافی تر [و] روشن تر است.» (7)
قرآن
حضرت امام خمینی ‌رحمه‌الله با قرآن کریم مأنوس بودند و روزانه چندین بار قرآن را تلاوت می کردند، حتی در دیدارها در فرصت نصب دوربینها و استقرار مردم، امام مشغول تلاوت قرآن کریم می شد. یکی از همراهان امام در نجف اشرف اظهار داشت که امام در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن می خواندند؛ (8) یعنی در هر سه روز یک دوره قرآن می خواندند. امام خمینی ‌رحمه‌الله در مورد قرآن می فرماید: «اگر قرآن نبود، باب معرفت الله بسته بود الی الابد.» (9)
ایشان در جای دیگر می فرماید: «در قرآن کریم، این سرچشمه فیض الهی تدبر کن، هر چند صرف خواندن؛ آن که نامه محبوب است به شنونده محجوب، آثاری دلپذیر دارد؛ لکن تدبر در آن انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدایت می کند. «أَفَلا یتَدَبَّرُونَ  الْقُرْآنَ ‌ام عَلى  قُلُوبٍ أَقْفالُها» (10) و تا این قفل و بندها باز نگردد و به هم نریزد، از تدبر هم آنچه نتیجه است، حاصل نگردد. خداوند متعال پس از قسم عظیم می فرماید: «إِنَّهُ  لَقُرْآنٌ  كَریمٌ  * فی  كِتابٍ  مَكْنُونٍ  * لا یمَسُّهُ  إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ » (11) و سر حلقه آنها، آنان هستند که آیه تطهیر در شأن شان نازل گردیده [است]. تو نیز مأیوس نباش که یأس از اقفال بزرگ است. به قدر میسور در رفع و شکستن اقفال برای رسیدن به آب زلال و سرچشمه نور کوشش کن.» (12)
در جای دیگر در مورد آیات قرآن می فرماید: «پسرم سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینه هایی از معارف و تربیت در آن است و ارزش دارد که انسان یک عمر در آنها تفکّر کند و از آنها به مدد الهی توشه ای بردارد.» (13) خصوصاً آیات اواخر آن از آنجا که می فرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ » (14) جناب عارف بزرگوار و شیخ عالی مقدار ما می فرمود که مواظبت به آیات شریفه آخر سوره، از آیه شریفه «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» تا آخر سوره مبارکه با تدبر در معنی آنها در تعقیب نمازها خصوصاً در اواخر شب که قلب فارغ البال است، خیلی مؤثر است در اصلاح نفس.» (15)
علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله نیز با قرآن کریم مأنوس بود. سیره عرفانی ایشان آمیخته با قرآن بود و با قرآن زندگی می کرد. هشت جزء قرآن را حفظ بود و اغلب آنها را در روز تلاوت می کرد.
این عارف مفسر، شب قدر را با بحث و تحقیق آیات قرآنی احیاء می کرد و تفسیر «المیزان» که حاصل بیست سال تحقیق و تدبر ایشان در قرآن بود، در شب قدر به پایان رسید. علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله در اوج تدریس فقه و اصول، چون در حوزه علمیه احساس نیاز و خلاء کرد، تدریس فقه و اصول را رها کرد و تفسیر قرآن کریم و فلسفه را آغاز نمود که با مخالفتهای شدیدی روبه رو شد؛ امّا به خاطر شجاعت و عشقی که به قرآن کریم داشت، به تعبیر حضرت آیت الله العظمی خوئی ‌رحمه‌الله خودش را تضحیه کرد؛ یعنی خود را قربانی قرآن کرد.
آیت الله حسن زاده آملی می نویسد: «وقتی به محضر علامه طباطبائی تشرّف حاصل کردم عرض نمودم: حضرت آقا امشب شب جمعه و شب عید است [شب هفتم شعبان 1378 ق] لطفی بفرمایید. فرمودند سوره مبارکه «ص» را در نمازهای «وتیره» بعد از حمد بخوانید که در حدیث است سوره «ص» از ساق عرش نازل شده است... سپس فرمود: من در مسجد سهله [کوفه] در مقام ادریس نماز می خواندم. در نماز وتیره سوره مبارکه «ص» را قرائت می کردم که ناگهان دیدم از جای خود حرکت کردم، ولی بدنم در زمین است. به قدری با بدنم فاصله گرفتم که آن را از دورترین نقطه مشاهده می کردم تا پس از چندی... نهر آبی را دیدم؛ چنانچه در روایت آمده است: «ص نهرٌ فی الجنۀ.» حقیر گوید که چون در مقام ادریس نبی نماز می خواندند و خدای متعال در شأن وی فرمود که «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِیا» (16) آن رفعت و صعود روی آورده است و مناسبات زمانی و مکانی برای حالات و واردات انسان عجیب است.» (17)
عشق به اهل بیت‌علیهم‌السلام کلید معرفت
امام خمینی ‌رحمه‌الله علم [حتی علم توحید] را حجاب می دانستند و حجاب را زایل شدنی نمی دانستند مگر به تزکیه و تهذیب نفس. و تهذیب نفس را نیازمند کلیدی می دانستند که همان انس با معصومین‌علیهم‌السلام و عشق به آنها است. امام در نامه خود به سید احمد خمینی ‌رحمه‌الله می نویسد: «عزیزم! ادعیه ائمه معصومین را بخوان و ببین که حسنات خود را سیئات می دانند و خود را مستحق عذاب الهی، و به جز رحمت حق به چیزی نمی اندیشند و اهل دنیا و آخوندهای شکم پرور این ادعیه را تأویل می کنند، چون حق جلّ و علا را نشناخته اند. پسرم! مسئله بزرگ تر از آن است که ما تصور می کنیم. آنان که در پیشگاه عظمت حق تعالی از خود فانی شده اند و جز او چیزی نمی بینند، در آن حال کلام و ذکر و فکری نیست و خودی نیست. این ادعیه کریمه در حال صحو قبل از محو یا بعد از محو که خود را در حضور حاضر می بینند صادر شده است و دست ما و همه کس غیر از اولیاء خاص از آن کوتاه است.» (18)
به همین خاطر است که علاقه امام به اهل بیت رسول الله‌علیهم‌السلام در حدّ وصف ناشدنی است. امام، عاشق آنها بود؛ عاشقی که تا صدای «یا حسین» بلند می شد، بی اختیار اشک می ریخت. آیت الله مظاهری‌حفظه‌الله در مورد عشق و انس امام به اهل بیت‌علیهم‌السلام فرمودند: «از مرحوم شهید حاج آقا مصطفی ‌رحمه‌الله نقل شده است که: «شبی طوفانی بود و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت بود. من به معظم له گفتم که امیرالمؤمنین‌علیهم‌السلام دور و نزدیک ندارد، زیارت جامعه را که در حرم می خوانید، امشب در خانه بخوانید. امام فرمودند: «مصطفی! تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری.» و همان شب بالاخره به حرم مشرف شدند.» تا آنجا که این جانب بررسی کرده ام، کم تر کسی را در ولایت و درک مقام امامت، مثل ایشان دیده ام.» (19)
علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله نیز شیفتگی و عشق خاصی به اهل بیت‌علیهم‌السلام داشتند. وقتی نام مبارک یکی از آن بزرگواران برده می شد، اظهار تواضع و ادب می کردند. ایشان همچنین نسبت به امام زمان‌علیه‌السلام تجلیل و تکریم خاصی می کردند و مقام و منزلت رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه اطهار‌علیهم‌السلام و حضرت صدیقه کبری‌علیها‌السلام را فوق تصور بشر می دانستند و یک نحو خضوع و خشوع وجدانی نسبت به اهل بیت‌علیهم‌السلام داشتند. علامه با حال منقلب و قطرات اشک می فرمودند: «ما همه آبروی خود را از محمد‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و آل محمد‌صلی‌الله‌علیه‌وآله کسب کرده ایم.» ایشان در ماه مبارک رمضان روزه خود را با بوسه به ضریح مقدّس حضرت معصومه‌علیها‌السلام افطار می کردند و در توسل به امام حسین‌علیه‌السلام و شرکت در عزاداری امام حسین‌علیه‌السلام مراقبت داشتند و در دستورات اخلاقی به نقل از اساتید عرفانی خود می فرمودند: «هیچ کس به هیچ مرتبه ای از معنویت نرسید و گشایش و فتح بابی نکرد، مگر در حرم مطهر امام حسین‌علیه‌السلام و یا در توسل به آن حضرت‌علیه‌السلام.» میزان علاقه علامه به امام حسین‌علیه‌السلام از اینجا مشخص می شود که، ایشان در طول سال، فقط روز عاشورا را تعطیل می کردند. همچنین در پاسخ سائلی که پرسید آیا شما هم مثل عوام در را می بوسید؟ علّامه ‌رحمه‌الله جواب می دهند: «نه تنها ضریح، خاک و تخته، در حرم را و هر چه متعلق به او است می بوسم!» (20)
تهجّد
یکی از ویژگیهای عبادی و عرفانی امام خمینی ‌رحمه‌الله تقیّد و مراقبت ایشان به سحرخیزی و نمازشب بود. آیت الله سبحانی در مورد شب زنده داری امام نقل می کند: «امام عارف و سالکی بودند که متجاوز از شصت سال نماز شبشان ترک نشد و با معبود خود راز و نیاز داشتند.» آقای رسولی محلاتی از اعضای دفتر امام می فرمود: «در مدّت آشنایی با این شخصیت عالی مقام جهان اسلام، ندیدم که ایشان یک شب نمازشب را ترک کند.» (21) علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله نیز مقیّد به سحرخیزی بودند و بر نمازشب مراقبت داشتند. علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله خودش نقل فرموده است که: یک روز در نجف اشرف در مدرسه ای ایستاده بودم. آیت الله علی آقا قاضی ‌رحمه‌الله از آنجا رد می شدند. وقتی به من رسیدند، دست بر شانه من گذاشتند و فرمودند: «ای فرزند! دنیا می خواهی، نمازشب بخوان و آخرت می خواهی، نمازشب بخوان.» این سخن آن قدر در من اثر کرد که بعد از آن تا زمانی که به ایران مراجعت کردم، پیوسته ملازم ایشان بودم و مرحوم قاضی ‌رحمه‌الله طبق روابط استاد و شاگردی دستوراتی می دادند. (22)
خانم نجمه السادات طباطبائی [دختر علامه و همسر شهید قدّوسی] نقل می کند که مادرم می گفت: در عرض چند سالی که در نجف بودیم من همه شب علامه را برای نمازشب بیدار می کردم و علامه مابین نمازشب و نماز صبح نمی خوابیدند و می گفتند: «بین دو نماز نباید خوابید.» (23)
ذکر
امام خمینی ‌رحمه‌الله دائم الذکر بودند و نکته جالب توجه این است که نزدیکان امام، ساعتشان را با نظم امام تنظیم می کردند و امام نظمشان با ذکر بود، یعنی وقتی ذکرشان به عدد معینی می رسید، پیاده روی ایشان تمام می شد. (24) ایشان درباره ذکر می فرمایند: «ای عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب تحمل مشاق هر چه بکنی کم کردی. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خواست خدا صورت قلب، صورت ذکر حق شود.» (25) و باز در جای دیگر می فرمایند: «برای زنده نمودن دل، ذکر خدا و خصوص اسم مبارک «یا حیُّ یا قیوم» با حضور قلب مناسب است.» (26) ایشان در جای دیگر می فرمایند: «از بعضی اهل ذکر و معرفت منقول است که در هر شب و روز یک مرتبه در سجده رفتن و بسیار گفتن «لا اله الّا انت سبحانک، انّی کُنت من الظالمین» برای ترقیات روحی خوب است.» (27) امام ‌رحمه‌الله توصیه می کردند که: «کوشش کن کلمه توحید را که بزرگ ترین کلمه است و والاترین جمله است از عقلت به قلبت برسانی که حظّ عقل، همان اعتقاد جازم برهانی است و این حاصلِ برهان اگر با مجاهدت و تلقین به قلب نرسد، فایده و اثرش ناچیز است. چه بسا بعضی از همین اصحاب برهان عقلی و استدلال فلسفی، بیش تر از دیگران در دام ابلیس و نفس خبیث باشند؛ و آن گاه این قدم برهانی و عقلی تبدیل به قدم روحانی و ایمانی می شود که از افق عقل به مقام قلب برسد و قلب باور کند آنچه از استدلال اثبات عقلی کرده است.» (28) حضرت امام ‌رحمه‌الله خود در آخرین لحظات عمر، زبانش مترنّم به ذکر «لا اله الّا الله» بود. (29)
علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله نیز دائم الذکر بود. ذکر «یا حیّ یا قیوم» و «یا دلیل المتحیرین» را برای زنده داشتن قلب دستور می دادند (30) و در دستورالعملها سفارش به ذکر یونسیه «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» می کردند. (31) ایشان خودشان در جلسات دروس وقتی سکوت اختیار می کردند به ذکر مشغول می شدند. علامه در اواخر عمر اگر چه به مسائل مادی بی توجه بودند، ولی در همان حالت کسالت و کهولت، آهسته ذکر زمزمه می کردند و به نوافل مراقبت داشتند، و دیده شد که در طیّ مسیر، نافله ها را به جا می آورند. یکی از همراهان علامه ‌رحمه‌الله نقل کرده است که در یکی از روزهای آخر عمر از علامه پرسیدم در چه مقامی هستند؟ در حالی که به زحمت سخن می گفت، فرمود: مقام تکلم! پرسیدم با کی؟ فرمود: با حق!! توجه و عنایت ایشان به مسئله ذکر در اواخر عمر مبارکشان جلوه دیگری داشت و در روزهای پایانی عمرشان، همواره ذاکر بودند و در میان اذکار مختلف به ذکر «لا اله الا الله» توجه و عنایت خاصی داشتند و هفت، هشت روز مانده به رحلت علامه، ایشان هیچ جوابی به هیچ کس نمی داد و سخن نمی گفت؛ فقط زیر لب زمزمه می کرد: «لااله الاالله» (32)
اینها تنها قطره ای از دریای بیکران جلوه های عرفانی امام ‌رحمه‌الله و علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله می باشد. امام ‌رحمه‌الله و علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله در اموری مثل: ترک گناه و مکروه و انجام واجبات به بهترین نحو و تقیّد به مستحبات که اوّل درجه مراقبه است و نظم، کفاف، صمت، اخلاص، رضا، توکل، عطوفت با اهل خانه، نماز اول وقت و پرهیز از تظاهر و... الگو بودند.
وجه اشتراک
با مطالعه زندگی و سیر تحصیلی و سیره عرفانی امام ‌رحمه‌الله و علامه ‌رحمه‌الله به چند نکته بر می خوریم:
نکته اوّل: حضرت امام ‌رحمه‌الله و علّامه ‌رحمه‌الله هر دو در علوم متداول حوزه مثل فقه و اصول و علوم عقلی و برهانی در حد اعلایی بودند و تزکیه نفس و علوم معنوی را نزد اساتید برجسته طیّ کرده اند. هم در عرفان نظری متجلّی بودند و هم در عرفان عملی متخلّق، و هر دو سالک واصل وادی توحید بودند و توانسته اند آثار ارزنده ای را از خود به یادگار بگذارند. امام ‌رحمه‌الله و علامه ‌رحمه‌الله وجه اشتراک زیادی با هم داشتند که می توان به مراقبه کم نظیر، اُنس با قرآن، عشق به اهل بیت‌علیهم‌السلام، دائم الذکر بودن، اشتغال به ذکر «لااله الاالله» در آخرین لحظات زندگی، خدامحوری و خدانگری، توکل، رضا و... اشاره نمود.
وجه افتراق
امام خمینی ‌رحمه‌الله عارفی بود که طبق وظیفه، انقلاب سیاسی و اجتماعی کرد، که نقش استاد مبارز ایشان در شخصیت عرفانی –انقلابی امام زیاد بوده است. آیت الله شاه آبادی ‌رحمه‌الله از شاگردان میرزای شیرازی است و مبارزه و برخوردهایی با رضا خان داشته و علیه او افشاگری کرده است و در این مراحل، شاگرد خود را برای کاری بزرگ آماده می کرده است. حجةالاسلام والمسلمین نصرالله شاه آبادی [فرزند استاد عرفان امام‌رحمه‌الله]، بیان می کند که قبل از تشریف فرمایی امام به نجف اشرف خواب دیدم در ایران جنگی واقع شده و یکی از برادران من شهید شده است. بعد از هجرت امام به نجف اشرف خواب را برای امام تعریف کردم. ایشان فرمود: «این جریانها واقع خواهد شد.» با اصرار من امام فرمودند: مطلبی را به تو می گویم، ولی تا زمانی که زنده هستم آن را برای کسی بازگو نکن. زمانی که در قم خدمت والد شما بودم به ایشان خیلی علاقه داشتم و ایشان نیز مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. (33) بنابراین امام برای چنین کار بزرگی تربیت شده بودند.
علامه طباطبائی طبق تشخیص وظیفه، انقلاب تفسیری کرد و اقدام به تدریس تفسیر و فلسفه نمود که در آن زمان، کار مشکلی بود، و بنابر فرموده آیت الله خویی، علامه طباطبائی خودش را قربانی قرآن کرد.
حضرت امام ‌رحمه‌الله و علامه ‌رحمه‌الله از زبان شعر در ساحت عرفان استفاده می کردند، که بعد از ارتحال ملکوتی امام ‌رحمه‌الله پخش شعرهای عرفانی ایشان به وسیله وسائل ارتباط جمعی، باعث احیاء عرفان، در حوزه و روحانیت و مردم شد.
امام خمینی ‌رحمه‌الله در زمینه عرفان شاگردان کمی تربیت کرده اند؛ ولی آثار عرفانی ارزنده ای را در دوران جوانی نوشته اند؛ ولی علامه ‌رحمه‌الله نسبت به امام شاگردان بیش تری در زمینه عرفان تربیت کردند امّا آثار عرفانی کم تری نوشته اند.
نتیجه
با مقایسه سیره عرفان امام خمینی ‌رحمه‌الله و علامه طباطبائی ‌رحمه‌الله مشخص می گردد که امام و علامه هر دو بهره وافری از علوم نقلی و عقلی داشتند، هم در عرفان نظری متجلی بودند و هم در عرفان عملی متخلّق، و با استفاده از دو بال علم و عمل به مراحل والای عرفانی دست یافتند. امام و علامه در بیش تر مسائل عرفانی اشتراک داشتند و در عمل نیز اشتراکات آنها به منصه ظهور رسید.
فهرست منابع
ـ قرآن کریم
1. امیری، یاور، چهل نامه عرفانی، انتشارات تشیّع، قم، چاپ اول، 1380ش.
2. جوادی آملی، عبدالله، بنیان مرصوص، مرکز نشر اسراء، قم، 1378ش.
3. حسن زاده آملی، حسن، مجموعه مقالات، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم.
4. حسینی تهرانی، سید محمد حسین، لب اللباب، انتشارات حکمت.
5. ــــــــــــــــــــ، مهر تابان، انتشارات واقعه.
6. ستوده، امیر رضا، پا به پای آفتاب، نشر منجر، تهران، چاپ سوم، 1375ش.
7. گلی زواره، غلامرضا، جرعه های جانبخش، انتشارات حضور، قم، چاپ سوم، 1380ش.
8. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی: کلام – عرفان، انتشارات صدرا.
9. الموسوی الخمینی‌رحمه‌الله، روح الله، وعده دیدار، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، تهران، 1385.
10. ــــــــــــــــــــ، نقطه عطف، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، تهران، 1373ش.
11. ــــــــــــــــــــ، اربعین حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، تهران،، چاپ اول، 1376ش.
12. ــــــــــــــــــــ، چهل حدیث، مرکز نشر رجاء، تهران، چاپ اول، 1368ش.
13. ــــــــــــــــــــ، ره عشق، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، تهران، چاپ اول، 1368ش.
14. ــــــــــــــــــــ، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، تهران، چاپ سوم، 1377ش.
15. ــــــــــــــــــــ، کلمات قصار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‌رحمه‌الله، چاپ اول، 1372ش.
16. نگارش، حمید، حدیث پایداری، انتشارات لوح محفوظ، تهران، چاپ اول، 1379ش.
17. یادنامه مفسر کبیر استاد علامه طباطبائی‌رحمه‌الله، قم، انتشارات شفق، 1361ش.

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(1). آشنایی با علوم اسلامی: کلام- عرفان، مرتضی مطهری، ص 72.
(2). بنیان مرصوص، آیت الله عبدالله جوادی آملی، ص 96.
(3). یادنامه علامه طباطبائی، ج1، ص51 ـ 52.
(4). چهل حدیث، روح الله الموسوی الخمینی‌رحمه‌الله، مرکز نشر رجاء، ص 8.
(5). چهل نامه عرفانی، یاور امیری، ص 135.
(6). پا به  پای آفتاب، امیر رضا ستوده، ج 4، ص 159.
(7). مجموعه مقالات، علامه حسن زاده آملی، ص 19.
(8). حدیث پایداری، حمید نگارش، ص 101.
(9). کلمات قصار، روح الله الموسوی الخمینی‌رحمه‌الله، ص 43.
(10). محمد/24.
(11). واقعه/77-79.
(12). ره عشق، روح الله الموسوی الخمینی‌رحمه‌الله، ص 27 و 28.
(13). نقطه عطف، روح الله الموسوی الخمینی‌رحمه‌الله، ص 18 و 19.
(14). حشر/18.
(15). اربعین حدیث، روح الله الموسوی الخمینی‌رحمه‌الله، ص 208.
(16). مریم/ 57.
(17). جرعه های جانبخش، گلی زواره، ص 228.
(18). وعده دیدار، نامه های حضرت امام خمینی‌رحمه‌الله به سید احمد خمینی، ص 25.
(19). جرعه های جانبخش،گلی زواره، خلاصه از صفحات 260 و 267 و 268 و 269 و 273.
(20). همان، خلاصه از صفحات 273 و 269 و 268 و 267 و 260.
(21). پا به پای آفتاب، امیررضا ستوده، ج 2، ص 161.
(22). مهر تابان، سید محمد حسین حسینی تهرانی، ص 16.
(23). جرعه های جانبخش، گلی زواره، ص 356.
(24). حدیث پایداری، حمید نگارش، ج 1، ص 180.
(25). همان.
(26). شرح حدیث جنود عقل و جهل، روح الله الموسوی الخمینی‌رحمه‌الله، ص 125.
(27). حدیث پایداری، حمید نگارش، ص 285.
(28). نقطه عطف، روح الله الموسوی الخمینی‌رحمه‌الله، ص 24 و 25.
(29). حدیث پایداری، حمید نگارش، ج 1، ص 180.
(30). رساله لب اللباب، سید محمد حسین حسینی تهرانی، ص 92.
(31). همان.
(32). همان، ص 415.
(33). پا به پای آفتاب، امیررضا ستوده، ج 3، ص 262.