خطای بزرگ
محمد حسن نبوی
انتخابات ریاست جمهوری با تمام فراز و نشیبها به پایان رسیده؛ رئیس جمهور، کابینه را به مجلس جهت کسب رأی اعتماد معرفی نمود. در مذاکرات مجلس پیرامون وزرای پیشنهادی مباحث مختلفی مطرح گردید، اما مسألهای که بیش از همه مورد تأکید نمایندگان مختلف و وزرای پیش نهادی قرار گرفت، بحث فتنه بود که در مورد همین مبحث به نظر اینجانب خطای بزرگی از هر دو طرف اتفاق افتاد که تأمل دربارۀ آن ضروری و در این مقاله به صورت گذرا بدان قرار خواهیم پرداخت.
انقلاب اسلامی ما حوادث سرنوشت ساز فراوانی داشته است؛ لیکن دو حادثۀ بسیار بزرگ از میان آنها از اهمیت فوق العادهای برخوردار است که از جوانب مختلف قابل بررسی میباشد یکی «جنگ تحمیلی و دفاع مقدس» و دیگری «فتنۀ سال 1388».
الف. جنگ تحمیلی (دفاع مقدس)
در جنگ 8 ساله، تمام جهان از شرق و غرب برای نابودی انقلاب نوپای اسلامی متحد شده با همۀ امکانات مادی، تجهیزات جنگی و ارتباطات گستردۀ بین المللی به مقابله با نظام اسلامی پرداختند.
آمریکا و اروپا یکی از بهترین منابع درآمدی خود را از دست داده و امکان تاراج منابع کشوری ثروتمند مانند ایران را از دست داده بودند.
اتحاد جماهیر شوروی (شوروی سابق) هم به دلیل دفاع ایران از مردم مسلمان افغانستان، به رویارویی با نظام جمهوری اسلامی پرداخت.
اتحاد جماهیر شوروی در زمان، اشغال افغانستان از ایران انتظار داشتند که در مورد ملّت مظلوم افغانستان سکوت کرده و یا حداقل از آنها حمایت نکند. از آنجا که ایران حاضر نشد در مورد سرنوشت ملّت افغانستان با شوروی معامله کند، مورد غضب قرار گرفت؛ از اینرو آنها هم در جنگ تحمیلی از صدام و کشور عراق حمایت کرده، تجهیزات مدرن جنگی را در اختیار او قرار میدادند.
همۀ کشورهای عربی به جز سوریه، دلارهای بیحساب و بادآوردۀ نفت را بهصورت عجیبی در اختیار صدام قرار میدادند و ایران مظلوم با ایمانی راسخ، در برابر کفر و نفاق جهانی ایستادگی کرد و توطئههای آنان را به شکست کشاند.
ب. فتنۀ سال 1388
فتنۀ سال 88 از رویدادهای بسیار مهم و سرنوشت ساز بعد از جنگ 8 ساله به حساب میآید؛ همۀ گروههای مخالف ایران از سلطنت طلبها تا منافقین و کلیۀ مخالفین نظام در خارج از کشور، توسط اربابانشان متحد گشته، بر حضور مردم در انتخابات و رأی دادن به فرد خاصی تأکید کردند.
نیروهای هدایتگرِ انقلاب مخملین در خارج از کشور، آموزش دیده و با دلارهای آمریکایی به کشور وارد گشتند.
همۀ کشورهای عربی به جز سوریه، دلارهای بیحساب و بادآوردۀ نفت را بهصورت عجیبی در اختیار صدام قرار میدادند و ایران مظلوم با ایمانی راسخ، در برابر کفر و نفاق جهانی ایستادگی کرد و توطئههای آنان را به شکست کشاند
رسانههای استکباری با اتحادی فوقالعاده، همگی را به شرکت در انتخابات و رأی دادن به کاندیدایی خاص ترغیب نمودند.
کشورهای عربی به حمایت رسانهای و مالی از انقلاب مخملین پرداختند.
در داخل کشور سعی گردید همۀ ظرفیتها از مخالفین تا گلایهمندان از مشکلات اقتصادی، برای حضور در انتخابات تشویق و آراء بر کاندیدایی خاصی تمرکز یابد.
واخوردههای سیاسی فرصتی برای جولان یافتند.
ما معتقدیم کسانیکه در مقابل دشمن جنگیده و ایثارگرانه بیشترین مقاومت را داشتهاند، سزاوار پذیرش مسئولیتهای حساس کشورند
بالاخره جبهۀ کفر، نفاق و فساد در سطح ملی و بین المللی به هم پیوستند و همه یکصدا سمت و سویی خاص را نشان دادند.
در این شرایط حساس، افراد مختلف جایگاه سیاسی خود را نشان دادند، در این جنگ نرم عدهای در داخل کشور سردمدار و مدیران فتنه بودند و عدهای هم به دنبال آنها حرکت کردند و در مقابل گروه فراوانی از مردم، با ایمانی راسخ در برابر توطئۀ جهانی کفر و نفاق و فساد ایستادند، و بالاخره در 9 دیماه سال 1388مردم انقلابی ایران اسلامی با اتحادی مثالزدنی تیر خلاص بر جان فتنه شلیک کردند.
مجلس و فتنه
پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392، رئیس جمهور محترم با سرعتی قابل قبول وزرای پیشنهادی را به مجلس معرفی کرد.
در طول مذاکرات مجلس، مباحث مختلفی که مربوط به رأی اعتماد به وزراء پیشنهادی بود، مطرح گردید، اما یکی از مهمترین مباحثی که بیشترین زمان را از مذاکرات مجلس به خود اختصاص داد، بحث فتنه بود.
نمایندگان مجلس، عدهای از وزراء را طرفدار و دخیل در جبهۀ فتنه معرفی میکردند و گروه دیگری هم از نمایندگان مجلس سعی میکردند آنها را مبرّی جلوه دهند. وزرای پیشنهادی و رئیس جمهور سعی کردند اعلان کنند که وزراء در جبهۀ فتنه حضور نداشته و یا حضور آنها جدّی نبوده است.
در این گیر و دار بالاخره اگر کسی ثابت میشد که از طرفداران و مدیران فتنه نبوده است، احساس میشد در مبحث فتنه بدون مشکل بوده و میتواند وزیر باشد.
جان سخن و مشکل اصلی ما اینجاست که اگر فردی در جنگ 8 ساله (دفاع مقدس) اثبات کرد که در جبهه، یار صدام نبوده و در نقش ستون پنجم دشمن عمل نکرده است، آیا این امر میتواند امتیاز تلقّی شود و به دنبال آن شایستگی برای تصاحب کلیدیترین پستهای اجرایی کشور را دارد؛ گرچه در مقابل متجاوز لحظهای نجنگیده باشد؟
ما معتقدیم کسانیکه در مقابل دشمن جنگیده و ایثارگرانه بیشترین مقاومت را داشتهاند، سزاوار پذیرش مسئولیتهای حساس کشورند.
در جنگ نرم هم وضعیت باید همینگونه باشد در فتنهای که قصد براندازی داشته، به اعتقادات مردم جسارت شده، چندین نفر به شهادت رسیدهاند، در سطح بین الملل برای کشور هزینه ایجاد کرده و اموال زیادی از بین رفته است؛ اگر در چنین فتنهای نخبگان سیاسی کشور با اطلاع از زوایای خصوصی این امر، تنها امتیازشان این باشد که با صدها اما و اگر اثبات کنند، هیچ نقش منفی نداشتهاند، آیا چنین افرادی میتوانند نخبۀ سیاسی تلقّی شوند؟ فردی که هیچگونه مقاومتی در جنگ نرم نداشته، میتواند شهروندی بیتفاوت تلقّی شود، نه نخبهای طلبکار و مدعی اشغال حساسترین منصبهای نظام.
اکنون چند آیه از قرآن کریم در این موضوع بیان میشود تا انشاءالله بیش از پیش به وظائف خود آشنا و بدان عمل نمائیم:
1. در آیات قرآن کریم، مؤمنین حقیقی کسانی قلمداد میشوند، که برای دین خود هزینه کردهاند؛ اعم از اینکه هجرت کرده باشند و یا جنگیده و یا به افرادی که مبارزه نمودند، امداد رسانی کرده اند.
قرآن مجید میفرماید: (( وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ ))؛ «آنان كه ايمان آوردهاند و مهاجرت كردهاند و در راه خدا جهاد كردهاند و آنان كه (مهاجران را) جاي دادهاند و ياريشان كردهاند، به حقيقت مؤمنانند، آمرزش و روزى نيكو از آن آنهاست.»
2. در جای دیگر قرآن کریم عافیت طلبانی که حاضر نیستند کوچکترین خسارتی را برای دین خود تحمل کنند، با کسانیکه در راه خدا با مال و جان خود جنگ کرده، مساوی ندانسته؛ بلکه آنان را بر عافیتطلبان فضیلت داده و دارای اجر بزرگ معرفی فرموده است.
آنجا که میفرماید: (( لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً ))؛ «مؤمنانى كه بىهيچ رنج و آسيبى از جنگ سر مىتابند با كسانى كه با مال و جان خويش در راه خدا جهاد مىكنند برابر نيستند. خدا كسانى را كه با مال و جان خويش جهاد مىكنند بر آنان كه از جنگ سر مىتابند به درجاتى برترى داده است. و خدا همه را وعدههاى نيكو داده است. و جهادكنندگان را بر آنها كه از جهاد سر مىتابند به مزدى بزرگ برترى نهاده است.»
3. خداوند در مورد کسانیکه هم انفاق کرده و جهاد نمودهاند، اما عدهای قبل از پیروزی و گروهی بعد از پیروزی؛ نسبت به زمان این عمل واکنش نشان داده و قبل از پیروزی و بعد از آن را متفاوت معرفی و پاداش آنها را یکسان نمیداند و میفرماید: (( لاَ يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ اَلْفَتْحِ وَ قََاتَلَ أُولََئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ اَلَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قََاتَلُوا وَ كُلاًّ وَعَدَ اَللََّهُ اَلْحُسْنىََ وَ اَللََّهُ بِمََا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ))؛ «از میان شما کسانی که پیش از فتح [مکّه] انفاق و جهاد کردهان ، [با دیگران] یکسان نیستند. آنان از [حیث] درجه بزرگتر از کسانیاند که بعداً به انفاق و جهاد پرداختهاند. و خداوند به هر کدام وعدۀ نیکو داده است، و خدا به آنچه میکنید آگاه است.»
نتیجه آنکه در مباحثات مجلس بهتر بود که ملاک انتخاب را به جای نقش منفی نداشتن در فتنه به طرف نقش مبارزه و جهاد در برابر دشمن داشتن، سوق میدادند و کسانی را لایق معرفی می کردند که در برخورد با فتنه، نقش بیشتری داشتهاند؛ همانگونه که میبایست کسانیکه در جنگ 8 ساله بیشترین نقش را داشتند، محترم شمرده شده و این مردان آبدیده، پر تلاش، ایثارگر و امتحان داده، در شرایط سخت، گرامی داده شده، در اعطاء مسئولیتها به آنان اعتماد کرد.
سرمقاله
23:00 - 1395/04/10
برچسبها: