سینما

هالیوود و سایر مراکز فرهنگی غرب، تمرکز جدی بر روی موضوع جن داشته و زمینه را برای تحریف چنین مفاهیم دینی، فراهم کرده‌اند.

یک شخصیت شرور که نمادی از صفات رذیله اخلاقی است، چگونه می‌تواند با مخاطبی که از فطرتی خداجو و پاک برخوردار است، ارتباط برقرار کند؟

مرد شنی، نماد طبقه پایین و محروم اجتماع است که همانند ژان وال ژان به ناچار دزدی می‌کند. این وجهه از ضد قهرمان سازی در سینمای غرب تنها کاربرد اقناع کنندگی برای داستان و جذب مخاطب دارد و گرنه سینمای غرب قائل به جزای حداکثری برای عمل تاریک و سیاه است و مانند سینمای شرق در پایان همه را سفید نمی‌کند.

فرهنگ لیبرال غرب در فیلم‌هایش علناً زن را به‌عنوان کالایی لوکس و جذاب که دست‌به‌دست می‌گردد، معرفی کرده که همه می‌خواهند از او صرفاً استفاده ابزاری کنند و یا آن را تصاحب نمایند.

پیشرفت ابزارهای سینمایی و نرم افزارهای کاربردی، دنیای جدیدی را برای هالیوود در داستان‌گویی و قهرمان‌پروری باز کرد. شخصیت ابرقهرمانی که تا دیروز در عالم مجله‌ها و کتاب‌های کمیکی بودند، توانستند از این فرصت، بهترین و بیشترین بهره را ببرند.

مارک والبرگ ستاره هالیوود با دیدن وضعیت بحرانی لس‌آنجلس، این شهر را به مقصد لاس وگاس ترک کرد.

ابوالقاسم طالبی نویسنده، کارگردان و از فعالان رسانه‌ای سال های قبل در نامه‌ای نسبت به سکوت چهره‌های دینی نسبت به اتفاقات اخیر جامعه، به‌ویژه رفتارهایی چون عمامه‌پرانی واکنش نشان داد. 

هارلی کوئین با جدایی از جوکر و از دست‌دادن حمایت او، درحالی که خطرات زیادی او را تهدید می‌کند، تلاش دارد روی پای‌ خود بایستد.

کافی است بیننده به این مسئله توجه کند که چرا باید هیولاها با موجوداتی بسیار کوچک و ناچیز دوستی کنند و گوش‌به‌فرمان آن‌ها باشند؟ همراهی صرف با داستان باعث می‌شود که این قسمت‌های غیرمنطقی، نادیده گرفته شود. 

قصد کارگردان به هم رساندن نقاط قوت و رفع همین نقطه‌ ضعف‌هاست و تأکیدش بر اتحاد و نوآوری؛ و همین اساسی‌ترین نکته پویانمایی است. متفاوت اندیشیدن و تغییر به نفع رشد و اتحاد به صورتی که موجب پیشرفت شود.

اظهارات یکی از تهیه‌کنندگان سینما درباره اوضاع بد اقتصادی سینما، زندگی دشوار بعضی اهالی سینما، و لزوم توجه ویژه مسئولان فرهنگی

محمد بن سلمان قدم در راه پهلوی گذاشته که چهل سال پیش به زباله‌دان تاریخ پیوسته است.