در مسجد ما یک پسر هست که مشکلی دارد برای همین هم زیاد حرف می زند و شلوغ می کند و خادم هم با او چپ افتاده و او را از مسجد به بیرون می اندازد و البته خادم سید هم هست که به من گفت تو کار من فضولی نکن و احترام خودت را نگاه دار که این جمله مرا خیلی ناراحت کرد و من هم فقط گفته بودم مسجد خانه خداست و ما اجازه نداریم کسی را به بیرون بیاندازیم
در مسجد ما یک پسر هست که مشکلی دارد برای همین هم زیاد حرف می زند و شلوغ می کند و خادم هم با او چپ افتاده و او را از مسجد به بیرون می اندازد و البته خادم سید هم هست که به من گفت تو کار من فضولی نکن و احترام خودت را نگاه دار که این جمله مرا خیلی ناراحت کرد و من هم فقط گفته بودم مسجد خانه خداست و ما اجازه نداریم کسی را به بیرون بیاندازیم